ز موضوعاتی که خامنهای چهار دهه است در مورد آنها به هر مناسبتی سخن گفته (هزاران بار) مسئلهی سلطه و استکباراست؛ اینکه دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم شده و چند سرمایهدار صهیونیست دنیا را میچرخانند. او همچنین در مورد ویژگیها و مصداقها نیز بسیار سخن گفته است. امروز با بسط حوزهی نفوذ امنیتی و نظامیجمهوری اسلامی در چهار کشور سوریه، لبنان، عراق و یمن میتوان سخنان وی را به سنجش گذاشت: اینکه آیا جمهوری اسلامی جزو نظامهای تحت سلطه در دنیاست یا نظامها استکباری و سلطهجو. همهی مقامات نظام بدون استثنا سلطهپذیری را رد میکنند (با وجود باج دادن به روسیه و چین). میماند اعمال سلطه. چنانکه در این مطلب نشان میدهم با معیارهایی که خامنهای در مورد نظامهای مستکبر داده، امروز جمهوری اسلامی بر اساس سخنان وی یکی از آنهاست.
علی خامنهای میگوید: «نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم میشود بین دو گروه کشور، دو گروه ملّت: یک گروه، گروه سلطهگر؛ یک گروه، گروه سلطهپذیر. ما این نظام را، این فرمول غلط را در دنیا بهم زدیم. ما نشان دادیم که نخیر، میتواند یک ملّتی وجود داشته باشد که نه سلطهگر باشد و نه سلطهپذیر؛ نه خودش بخواهد به کسی زور بگوید و نه زیر بار هیچ زورگویی برود» (۶ دی ۱۳۹۶). سنجش رفتار جمهوری اسلامی بر اساس معیارهای خامنهای نشان میدهد که این رژیم از نوع سوم نیست. جمهوری اسلامی نشان داده که در همان دو قطبی ساده و کلیشهای که ساختهاند قرار داشته و به بخش سلطهگر صعود کرده است. البته آنها وقتی از ملت سخن میگویند منظورشان خودشان است.
معیارهای نظامهای استکباری
در مجموعهی سخنان علی خامنهای میتوان ویژگیهای نظام سلطه و استکبار از نظر و بیان وی را چنین خلاصه کرد:
۱. اعمال نظر و لزوم حرفشنوی دیگران: «نظام سلطه یعنی همهی دنیا تقسیم بشوند به سلطهگر و سلطهپذیر؛ الان اینجور است دیگر که یک عدّهای از دولتها سلطهگرند، یک عدّه [هم] سلطهپذیرند. حالا همهی سلطهپذیرها لزوماً نوکر هم نیستند امّا سلطه را قبول کردند و زیر بار سلطه [هستند و] یک وقتی [اگر] بگویند این کار را بکنید، باید بکنید، میکنند؛ این نظام سلطهی کنونی است« (۱۰ مهر ۱۳۹۸). این سخنان خامنهای عینا در مورد استکبار شیعی و رابطهاش با دولتهای لبنان و عراق و سوریه و یمن صدق میکند: آنها نوکر نیستند اما سلطهی سپاه قدس و همپیمانانش را پذیرفتهاند. البته مقامات جمهوری اسلامی در اوایل شکلگیری نظام همپیمانان غرب را نوکر خطاب میکردند و فرا رفتن خامنهای از این تعبیر نوعی پیشرفت به حساب میآید.
۲. مداخلهی شرارتآمیز: «امروز منطقهی ما منطقهی ناامنی است. این به خاطر چیست؟ اوّلاً به خاطر دخالت شیطنتآمیز و شرارتآمیز قدرتهای سلطهگر است؛ دخالت آمریکا، دخالت صهیونیسم. از هر وسیلهای برای نفوذ، برای تأمین منافع نامشروع خود، برای تضعیف ملّتها، برای نابود کردن رشادتها و اقتدارهای ملّی استفاده میکنند» (۲۶ شهریور ۱۳۹۶). علی خامنهای در این سخنان دارد دقیقا در مورد رفتار جمهوری اسلامی سخن میگوید اما مثالهای نادرست میزند. جمهوری اسلامی دخالتی شیطانی و شرارتآمیز در منطقه دارد (با ۵۰۰ هزار کشته در سوریه و جنگ خانمانسوز در یمن)؛ از هر وسیلهای برای تأمین منافع نامشروع خود برای تضعیف ملتها و برای نابود کردن رشادتها و اقتدارهای ملی (مثل اقتدار ملی مردم عراق و لبنان و سوریه) که حکومتهایشان را فاسد میدانند استفاده میکند.
۳. آتش افروزی: «جادوی مادّیگرایی، با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته، در حال اغواگری و تباهسازی است، و از سویی سیاستهای نظام سلطه در کارِ فتنهانگیزی و آتشافروزی میان مسلمانان و تبدیل کشورهای اسلامی به دوزخ ناامنی و اختلاف است» (۹ شهریور ۱۳۹۶). عینا کارهایی که جمهوری اسلامی دارد در عراق، لبنان، سوریه و یمن میکند. منطقهای در دنیا نیست که آتشی برپا شده باشد و جمهوری اسلامی در آن حضور نداشته باشد.
۴. ارعاب دیگر ملتها: «کشورهای مسلّط، اعتماد به نفس داشتند، حرف میزدند، توقّع میکردند، دنیا را متعلّق به خودشان میدانستند؛ [امّا] این مجموعهی زیر سلطه که البتّه خیلی هم از لحاظ کمیّت بیشتر بودند، اینها دچار انفعال، دچار وادادگی و ضعف نفس بودند (۱۷ خرداد ۱۳۹۶)؛ «امروز صحنهی عظیم دنیا اینجوری است؛ قدرتهای مستکبر در یک طرف قرار گرفتهاند، با همان توانهای مادّیای که دارند، با ارعابی که میکنند، با هیبتی که از خودشان نشان میدهند و دیگران را مقهور هیبت خودشان میکنند، اینها یک طرفند؛ بعضی از دولتهای ضعیف هم هستند که جرأت بُروز و ظهور ندارند» ((۱۲ ابان ۱۳۹۴). این دقیقا کاریست که جمهوری اسلامی دارد در یمن، عراق، لبنان و سوریه با دولتها و نهادها میکند. آیا دولت بشار، عبدالمهدی یا میشل عون در برابر قدرت نظامی حزبالله، حشدالشعبی و سپاه قدس جرأت بروز و ظهور دارند؟
۵. تربیت نیرو: «این نظام سلطهی بینالمللی برای ملّتها- نه فقط ملّت ما، [بلکه] برای هر ملّتی که بتواند- برنامه دارد؛ او هم میخواهد نسلی که آیندهی این کشور را و این کشورها را میسازد، با یک قوارهای و با یک شاکلهای تربیت بشود که برای او مفید باشد؛ نسلی در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد، نگاه و سلیقهی او را به مسائل جهانی داشته باشد. این نسل تربیت میشود، البتّه با سواد هم میشود، محقّق هم میشود، سیاستمدار هم میشود و در کشورهای مختلف [جزو] مسئولان کشور هم میشوند. خب برای یک مجموعهی استعمارگر چه چیزی بهتر از اینکه مسئولان یک کشور، صاحبنظران یک کشور و صاحبان رأی در یک کشور» (۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵). جمهوری اسلامی دارد همین کار را دقیقا در جامعهالمصطفی در قم انجام میدهد؛ یعنی تربیت دهها هزار طلبه برای بسط نگاه و سلیقهی خود در دنیا.
۶. سلطهی مدرن: «یک نظامی در عالم وجود دارد: نظام استکبار، نظام زورگویی، نظام ظلم؛ البتّه از قدیم هم همین نظامها بوده است، منتها امروز مدرن شده است، با تجهیزات نو مجهّز شده» (۱۱ فروردین ۱۳۹۵). جمهوری اسلامی تمدن غرب را نفی میکند اما تکنولوژی را میخواهد چون به آن قدرت میدهد. رژیم تلاش میکند تجهیزات غربی را از هر مسیری که شده به دست آورد تا سلطهاش را بسط دهد.
۷. مهندسی فرهنگی و فکری: «استکبار در صدد آن است که کلیشههای مورد نظر خودش را به همهی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیمگیران، تصمیمسازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همهی اینها میخواهند آن کلیشههای خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند» (۱۲ شهریور ۱۳۹۴). این دقیقا کاریست که جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته در ایران، منطقه و دنیا انجام داده است.
۸. ارادهی معطوف به قدرت: «نظام سلطه یعنی اینکه چند قدرتِ دست یافتهی به توانایی مادّی و سلاح و پول و امثال اینها بخواهند بر دنیا حکومت کنند» (۲۸ بهمن ۱۳۹۲). اسلامگرایی شیعه چیزی نیست جز ارادهی معطوف به قدرت. سخنان اسلامگرایان در مورد عدالت و معنویت و استقلال را باید در رفتارهای آنها مشاهده کرد و با عملکردشان سنجید.
۹. جنگ، فقر و فساد: «نظام سلطه علاوه بر اینکه جنگافروز است، فقرآفرین است… نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش میدهد» (۲۶ شهریور ۱۳۹۲). این دقیقا کاریست که جمهوری اسلامی در لبنان عراق و سوریه و یمن انجام داده است. همه دادهها نشان میدهند که این چهار کشور نسبت به قبل از مداخلهی جمهوری اسلامی فقیرتر و حکومتشان فاسدتر شده است.
۱۰. تمامیتخواهی: «قدرتهای مستکبر دنیا حد یقف ندارند؛ میخواهند بر همهی دنیا، بر همهی منابع مالی عالم، بر همهی نیروهای انسانی تسلط پیدا کنند» (۳ اردیبهشت ۱۳۹۰). پروژهی اسلامی کردن جامعهی ایران و منطقه و بعد دنیا که درواقع بسط سلطهی جمهوری اسلامی است حد یقف نداشته است و اگر مردم مقاومت نکنند هر روز قدمی به پیش میگذارد. اسلامگرایان فراتر از غربیان این اشتها را نشان داده و برای آن تلاش کردهاند. ایدهی مدیریت جهانی از همینجا بر میخیزد.
۱۱. نقض استقلال: «افزونطلبان سلطهگر با سیطرهی متعرضانهی خود استقلال و هویت ملتها را نشانه گرفته و تا توانستهاند عرصه را بر عزم ملی آنان تنگتر کردهاند» (۷ خرداد ۱۳۸۷). امروز معترضان عراقی و لبنانی که اکثرا شیعه هستند در خیابانها دارند هویت و استقلال خود را فریاد میزنند و توسط ماموران سپاه قدس و مستخدمان آنها کشته میشوند.
با توجه به همهی مشخصاتی که علی خامنهای برای نظام سلطه بر میشمرد و عینا بر جمهوری اسلامی منطبق است دیگر گفتن اینکه «نظام سلطه در شکل کامل خود تجسّم و تجسّد پیدا میکند در رژیم و دولت کنونی ایالات متّحدهی آمریکا» (۱۹ بهمن ۱۳۹۲) سخن بیپایهای است. او از اینهم فراتر رفته و ذاتگرایانه سلطهگرایی را ماهیت و ذات ایالات متحده میخواند.
شورش علیه استکبار شیعی
استکبار شیعی و سلف مارکسیستیاش دههها انبوهی از مهملات را در مورد «امپریالیسم آمریکا» گفتند بدون آنکه ایرانیان آشنا به تاریخ و سیاست خارجی ایالات متحده (اگر چنین چیزی وجود میداشت) مهملات آنها را به خودشان بنمایایند. اما برگ تاریخ ورق خورد و امروز شیعیان اسلامگرای ایرانی به استکبار شیعی در منطقه تبدیل شدهاند. آنها به قدرت خود میبالند و افراد تحت سلطهی آنها عکسشان را پاره میکنند، به دفاتر نایبان آنها حمله میکنند و کنسولگریشان را مورد حمله قرار میدهند. امروز شیعیان مستکبر در منطقه باید متوجه شده باشند که حتی اگر آشنایان به تاریخ ایالات متحده به ضد امپریالیستها چنین چیزی را متذکر نشوند مردمان معترض به فساد و ناکارآمدی و حرف شنوی از ولی فقیه در خیابان دارند این واقعیت را متجسم میسازند.
استکباری بدتر
آمریکاییها در طول تاریخ حضور در مناطق مختلف دنیا هرگز ۳۰۰ تن از شهروندان عادی معترض و بدون سلاح یک کشور تحت نفوذ خود را در یک ماه با تکتیرانداز شکار نکردهاند، کاری که استکبار شیعی کرده است. همچنین «امپریالیسم» ادعایی آمریکا بُرد اقتصادی چندانی در خاورمیانه نداشته است جز چند تریلیون دلار هزینه. آمریکا در طول صد سال گذشته همیشه در تنشهای بینالمللی هزینه کرده است. امروز مستکبران شیعی در ایران باید متوجه شده باشند که تنها در عراق و سوریه و لبنان و یمن هزینه میکنند و عایدی اقتصادی چندانی برای آنها ندارد. این مستکبران دهههاست که گفتهاند آمریکا منابع کشورهای تحت سلطه را غارت کرده بدون آنکه حتی یک مثال یا نمونه برای این مهمل خود عرضه کرده باشند. پیش از حملهی آمریکا به عراق گفتند که آمریکا برای تاراج نفت به عراق حمله میکند اما پس از سقوط صدام این عراقیها هستند که نفت میفروشند (به هر که بخواهند) و عایدات آن را صرف فساد و ناکارآمدی میکنند درست مثل دوستان خود در تهران.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر