۱۳۹۸ فروردین ۳۱, شنبه

ایران در دوران اشغال توسط جمهوری اسلامی



نیروهای «حشدالشعبی» (بسیج توده‌ای) از خاک عراق به ایران وارد شدند. بعد از آن نوبت به گردان‌های «فاطمیون» افغانستانی و «زینبیون» پاکستانی رسید که از تهران به خوزستان فرستاده شدند. از لبنان نیز شبه‌نظامیان «حزب‌الله» راهی شهرهای جنوبی ایران شدند. هنوز خبری از «انصار‌الله» یمن نیست تا اشغال بخشی از خاک ایران توسط نیروهای شبه‌نظامی خارجی تحت حمایت جمهوری اسلامی تکمیل شود، و وعده‌ای که موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاه های انقلاب تهران که گفته بود «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانستانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد» کاملا تحقق پیدا کند.


روزنامه کارون که در خوزستان منتشر می‌شود در گزارشی با عنوان «امدادرسانی پر ابهام» دو پرسش بسیار مهم را مطرح می‌کند: آیا نیروهای دولتی، نظامی و مردمی که بطور گسترده‌ای هنوز هم در مناطق سیل‌زده حضور دارند برای امدادرسانی کافی نبوده که نیاز به نیروهای خارجی احساس شده است؟! مهمتر از این پرسش اول، پرسش دوم روزنامه کارون است: بطور عموم کشورها در چنین زمان‌هایی از طریق «هلال‌ احمر» و «صلیب سرخ» که در روابط دولت‌ها تعریف شده است برای امدادرسانی با هم به یاری و همکاری می‌پردازند. آیا شبه‌نظامیان عراقی در خوزستان از طریق دولت این کشور سامان یافته و به ایران اعزام شدند؟!

پاسخ به این پرسش را ایرج مسجدی سفیر جمهوری اسلامی در بغداد داده است: «این نیروها (حشدالشعبی) از سوی دولت عراق فرستاده نشده بلکه در قالب موکب‌های مردمی و خودجوش از شهرهائی مانند بصره آمده‌اند». نیروهایی که به گفته سفیر جمهوری اسلامی در بغداد «تحت حمایت ایران هستند».

در رابطه با پرسش اول روزنامه کارون هم بارها مقامات جمهوری اسلامی گفته‌اند که خود قادر به مدیریت بحران هستند و احتیاجی به همکاری‌های بین‌المللی ندارند و جامعه جهانی می‌تواند کمک‌های خود را بدون حضور در کشور در اختیار آنها قرار دهد. برخلاف ادعای محمدجواد ظریف که می‌گفت آمریکا مانع کمک‌رسانی است، کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه، ترکیه، پادشاهی سعودی، امارات متحده عربی و صلیب سرخ جهانی و اتحادیه اروپا تا کنون کمک‌هایی را به ایران فرستاده‌اند. چرا «حشدالشعبی» با بیش از یکصد اتومبیل و کامیون در خیابان‌های برخی از شهرهای خوزستان جولان داد و در اهواز مستقر شد؟ اگر مبنا را منابع همین سازمان شبه‌نظامی قرار دهیم نیز دلیل این هجوم مشخص نیست. پس از چندی که این حضور با اعتراضات ایرانیان از جمله در شبکه‌های اجتماعی روبرو شد، در حساب کاربری این سازمان در توئیتر، علت ورود به خاک ایران، جلوگیری از ورود سیل به جنوب عراق عنوان می‌شود. جمال جعفر ابراهیم، که با نام ابومهدی المهندس شهرت دارد و جانشین فرمانده «حشدالشعبی» است، در سخنرانی‌اش در مسجد اعظم اهواز نیز گفته بود هدف از حضور آنها از استقرار در خوزستان منحرف ساختن مسیر سیل از شهر العماره در عراق است. همین فرمانده نظامی «حشدالشعبی» اما روز بعد تغییر نظر داده و اعلام می‌کند که نیروهای تحت فرماندهی‌اش «برای کمک به سیل‌زدگان از جمله کمک به مردم روستاهای زیر آب رفته، با کل توان خود در خوزستان مستقر شده‌اند.»

حضور غیرقانونی شبه‌نظامیان خارجی

ولی این نیروهای خارجی چه برای انحراف مسیر سیل و چه برای امدادرسانی به ایران آمده باشند، مشخص نیست مجوز ورود این افراد مسلح را چه مقام یا نهادی صادر کرده است. اگر این نیروهای شبه‌نظامی برای امدادرسانی هم قدم به خاک ایران گذاشته باشند، ورود آنها بر مبنای اصل ۱۲۵ قانون اساسی خود جمهوری اسلامی به مصوبه مجلس شورای اسلامی و امضای رئیس جمهور احتیاج دارد. مصوبه‌ای که هرگز در مجلس مطرح نشده است تا رئیس جمهور با امضای خود آن را تائید کند. بهرام یارسانی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی و عبدالکریم حسین‌زاده نایب رئیس «فراکسیون امید» تنها دو قانونگزاری هستند که تا کنون به این اقدام غیرقانونی اعتراض کرده‌اند.

بهرام یارسانی در توئیتی می‌نویسد: «مرزهای کشور حرمت دارند و عبور نیروی نظامی خارجی از آن حتا برای امدادرسانی قابل قبول نیست. اگر با ماهیت نظامی در کشور مستقر شوند نقض اصل ۱۴۶ قانون اساسی است و اگر بخواهند در قالب همکاری دو کشور عمل کنند طبق اصل ۱۲۵ باید توافقنامه آن بعد از تصویب مجلس با امضای رئیس‌جمهور اجرا گردد.»

بر مبنای اصل ۱۴۲ همین قانون اساسی، وظیفه ارتش «پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی» و در نتیجه حفاظت از مرزهای کشور است. چرا ارتش در مقابل ورود نیروهای مسلح بیگانه سکوت اختیار کرده است و واکنشی از خود نشان نمی دهد؟ نیروهای مستقر در مرزهای کشور که در همین مرز با عراق به سمت کولبران کرد ایرانی تیراندازی می‌کنند و کسانی را که برای گذاشتن لقمه نانی بر سر سفره خانواده مجبور به گذر از کوهستان‌های خطرناک مرزی هستند، به قتل می‌رسانند، هنگام ورود افراد مسلح غیرایرانی به خاک کشور نگاهشان به کدام سو بوده‌ است؟! اینها پرسش‌هایی است که تا کنون نه امرای ارتش و نه مقامات دولتی به آن پاسخ نداده‌اند. تنها حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، به گفتن اینکه وزارت کشور از ورود آنها اطلاع داشته، بسنده کرده است. انگار اطلاع داشتن وزارت کشور از بار این اقدام غیرقانونی و پرمعنا می‌کاهد!

هشدار به مردم و تهدید آمریکا

دلایل حضور نیروهای شبه‌نظامی عراقی، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی در خاک ایران بدون شک بی‌ارتباط با سیلی که در تقریبا ۲۰ استان کشور جاری شده نیست ولی نه برای کمک به مردم! نارضایی و خشم مردم از بی‌کفایتی نهادهای دولتی در این بحران که عواقب اقتصادی  و اجتماعی آن را در ماه‌ها و قطعا سال‌های آینده نیز شاهد خواهیم بود، بر هیچکس پوشیده نیست. اعتراض‌های مردمی با گذشت روزها افزایش خواهد یافت. حضور این نیروها در مناطقی که شاهد درگیری مردم با نیروهای انتظامی و اعتراض‌های گسترده‌ی آنها بودیم، می‌تواند هشداری از سوی نظام باشد که بگوید به اندازه کافی نیروی سرکوب برای مقابله با هر حرکت اعتراضی دارد و اگر هم نیروهای بومی کافی نباشند، می‌تواند از مزدوران خارجی خود استفاده کند.

حضور «حشدالشعبی» که حتی در جریان جنگ علیه داعش در عراق نیز از سوی سازمان‌های جهانی چون عفو بین‌الملل به انواع جنایت متهم شده و فرماندهان بی‌رحم و با نام‌های ترسناکی چون ابوعزرائیل دارد، که ده‌ها سر را از بدن در مقابل دوربین‌ جدا کرده است، می‌تواند با هدف ایجاد رعب و وحشت و پیشگیری از گسترش اعتراض‌ها باشد. البته این حضور می‌تواند اهدف دیگری هم داشته باشد. ماشاءالله بازگیر فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خرم‌آباد این حضور را «ایستادگی بدون درنگ و تعلل فاطمیون، حشدالشعبی، حزب‌الله و انصارالله در برابر ظلم و زیاده‌خواهی سران استکبار» خوانده است! به عبارد دیگر آوردن شبه‌نظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی به ایران می‌تواند هشداری به آمریکاییان نیز باشد که سپاه پاسداران را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده است. مقامات جمهوری اسلامی، از حسن روحانی و وزیر خارجه‌اش محمدجواد ظریف، تا فرماندهان سپاه پاسداران، بارها در روزهای گذشته صحبت از حمله به نظامیان و منافع آمریکا در دیگر کشورهای منطقه کرده‌اند.

برخی از کارشناسان البته این حضور را نوعی لشکرکشی قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس می‌دانند که اگرچه در معادلات جناحی درون نظام وزن قابل توجهی دارد، ولی نیرویی در داخل کشور برای رقابت با دیگر فرماندهان سپاه ندارد. آوردن شبه‌نظامیان تحت حمایت نیروهای قدس از کشورهای منطقه، می‌تواند موقعیت نظامی قاسم سلیمانی را در داخل کشور به نوعی تقویت کند. البته تجربه ۴۰ سال جمهوری اسلامی، و روزهای پس از قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی از سوی آمریکا، نشان داده است که هر زمان کلیت نظام در موقعیت بحرانی قرار گیرد، تمام جناح‌هایی که به نوعی در حکومت قرار دارند، و حتا آنهایی که در در این چهاردهه به حاشیه رانده شده و یا مورد غضب قرار گرفته‌اند، از جمله نیروهای ملی- مذهبی و یا بخش‌هایی از جمهوریخواهان مدعی جدایی دین از حکومت، پرچم دفاع از جمهوری اسلامی را به دست می‌گیرند؛ این‌بار اما در شرایطی که از یکسو درّه‌ی عظیم بین نظام و مردم را با هیچ راهکار و ترفندی نمی‌توان پُر کرد و از سوی دیگر دولت کنونی آمریکا حلقه‌ی مهار به دور گردن جمهوری اسلامی را بیش از همیشه سفت کرده است بطوری که اروپا نیز فعلا حاضر به «ازخودگذشتگی» نیست.



۱۳۹۸ فروردین ۲۴, شنبه

سپاه پاسداران؛ تروریست یا مافیایی برای دور زدن تحریم‌ها؟



یک امپراتوری با پروژه‌های کلان عمرانی و انبوه‌سازی از نفت و پتروشیمی تا موسسات مالی و اعتباری و صنعت که بنا به برخی گزارش‌ها شامل بیش از ۲۰۰هزار میلیارد تومان ثروت می‌شود. اینهمه به نام یک نهاد نظامی موازی و نامتعارف در ایران ثبت شده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی!
به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان، این ثروت و نفوذ در اقتصاد ایران و نقش ویژه‌ای که سپاه پاسداران به صورت شبکه‌ای و سازمان‌یافته در دور زدن تحریم‌‎های اقتصادی ایفا می‌کند، علت اصلی قرار گرفتن نام این نهاد نظامی در فهرست گروه‌های تروریستی از سوی آمریکاست.
این نهاد نظامی پس از پیروزی انقلاب ۵۷ به دلیل بی‌اعتمادی زمامداران جمهوری اسلامی به «ارتش شاهنشاهی» و با هدف حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، به موازات ارتش ایران تشکیل شد. محمد توسلی دبیرکل فعلی «نهضت آزادی» نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را بر این نهاد گذاشت و ابراهیم یزدی، مرتضی الویری، محمد غرضی، هاشم صباغیان از جمله نخستین افرادی بودند که به سازماندهی سپاه پاسداران پرداختند. سپاه اکنون بجز ایفای نقش‌ نظامی و اطلاعاتی و امنیتی، یک شبکه بزرگ و کلان اقتصادی را نیز در اختیار دارد.

همه چیز از «جهاد سازندگی» آغاز شد

ماده ۱۰ اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دایره حضور این نهاد در فعالیت‌های اقتصادی پرداخته است: «مشارکت در عملیات امدادی به هنگام بروز بلایا و حوادث و انجام خدمات امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی به درخواست‌ دولت و با رعایت کامل موازین عدل اسلامی در زمان صلح در حدی که به تشخیص شورای عالی سپاه، آمادگی رزمی لازم را برای انجام مأموریت‌های ‌خود از دست ندهد.»

عبارت «خدمات… تولیدی و جهاد سازندگی» شاه‌کلیدی در دست فرماندهان این نهاد نظامی بود که با آن بر حوزه‌های متنوع اقتصادی تسلط یافته و کم‌کم انحصار بخش‌هایی را نیز در دست بگیرند.
سپاه پاسداران با تکیه بر ماده ۱۰ اساسنامه خود پس از پایان جنگ ایران و عراق وارد حوزه عمران شد و کم‌کم به بخش‌های مختلف صنعت و تولید نیز راه یافت. دارایی‌های مشخص سپاه ۲۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده و این نهاد نظامی از پایان جنگ یعنی سال تابستان ۱۳۶۷ (۱۹۸۸ میلادی) تا کنون حدود ۸۰۰۰ قرارداد در حوزه اقتصاد با استفاده از شرکت‌های زیرمجموعه‌اش امضا کرده است.

جالب اینکه با وجود گستردگی فعالیت‌های اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هنوز هم بسیاری از سرداران سپاه در توجیه حضور غیرعادی و حتی انحصاری سپاه در بخش‌های مختلف اقتصاد کشور بر همان عبارت «خدمات… تولیدی و جهاد سازندگی» تکیه کرده و فعالیت‌های اقتصادی سپاه را نوعی خدمت و «جهاد» در راه سازندگی قلمداد می‌کنند. برای نمونه محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۴ و در گفتگو با خبرگزاری تسنیم مدعی شده بود «سازندگی» از فعالیت اقتصادی جداست و سپاه بطور مستقل وارد فعالیت‌های اقتصادی نمی‌شود! او حضور سپاه در محورهای مختلف اقتصادی طی سال‌های گذشته را کمکی به دولت برای به ثمر نشاندن «اقتصاد مقاومتی» دانسته بود!

پله پله تا تشکیل مافیا

با وجود آنکه آمار و اسناد مدون و کاملی از حجم فعالیت‌های اقتصادی سپاه پاسداران وجود ندارد و بخشی از فعالیت‌های اقتصادی این نهاد نظامی- امنیتی مخفیانه انجام می‌شود اما با ردیابی آنچه تا کنون علنی شده مشخص می‌شود سپاه پاسداران در دوره هاشمی رفسنجانی با حضور فعال در پروژه‌های سدسازی و راه‌سازی توان مالی قابل توجهی پیدا کرد.

در دولت محمد خاتمی به نام خصوصی‌سازی بسیاری از شرکت‌های بزرگ به سپاه پاسداران واگذار شد بطوری که ویکی‌لیکس اسنادی مربوط به دارایی‌های سپاه پاسداران تا سال ۲۰۱۰ را منتشر کرد که با استناد به آن تور و  نفوذ گسترده سپاه پاسداران بر اقتصاد ایران نمایان می‌شود.

بر اساس این اسناد، شرکت مخابرات ایران، شرکت سرمایه‌گذاری «غدیر»، پالایشگاه اصفهان، بانک پارسیان، صنایع پتروشیمی، معادن فلزات، بانک‌های صادرات، ملت و تجارت، صنایع دریایی صدرا، بانک سینا، تراکتورسازی تبریز و داروسازی جابر حیان تعدادی از بخش‌های خریده شده توسط سپاه تا سال ۲۰۱۰ بوده‌اند.

همچنین بانک «قوامین»، بانک مهر، موسسه اعتباری نیروهای مسلح، موسسه «انصارالمجاهدین»، موسسه مالی و اعتباری «ثامن الائمه» و «موحدین» و «عسکریه» از جمله بانک‌های متعلق به سپاه پاسداران هستند.

یکی از بزرگترین شرکت‌های این نهاد، قرارگاه سازندگی «خاتم‌النبیاء» است که پس از پایان جنگ با دستور مستقیم علی خامنه‌ای تشکیل و اکنون بزرگترین پیمانکار پروژه‌های دولتی ایران به شمار می‌رود. این کمپانی بزرگ اقتصادی تا سال ۲۰۱۰، ۸۱۲ شرکت فعال در داخل و خارج ایران، ۱۷۰۰ قرارداد دولتی، بیش از ۱۳۵هزار نیروی کار داشت.

یکی از نقاط عطف فعالیت‌های اقتصادی سپاه پاسداران اما پس از اجرای تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و ایالات متحده آمریکا در دهه ۸۰ خورشیدی بود. در سال ۲۰۰۶ میلادی برابر با ۱۳۸۴ خورشیدی بسیاری از شرکت‌های خارجی به دلیل اجرایی شدن تحریم‌ها ایران را ترک کردند و سپاه پاسداران جایگزین این شرکت‌ها در بخش‌های مختلف نفت و گاز و پتروشیمی شد و با بهره‌گرفتن از سیاست خصوصی‌سازی نفوذ خود در این حوزه را افزایش داد.
برای نمونه قرارگاه «خاتم الانبیاء» در سال ۲۰۰۶ تنها ۲٫۰۹ میلیارد دلار برای توسعه میدان گازی پارس جنوبی و ۱٫۲ میلیارد دلارقرارداد برای ساخت یکی ازخطوط مترو تهران و ۱٫۳ میلیارد دلار قرارداد برای ساختن لوله گازی که ایران را به پاکستان متصل می‌کند از دولت دریافت کرده بود.

این حضور در بخش نفت و گاز ایران تا حدی پیش رفت که در دولت دوم محمود احمدی‌نژاد حتی رستم قاسمی یکی از فرماندهان سپاه بر صندلی وزارت نفت تکیه زد!

حضور گسترده سپاه در حوزه اقتصادی و سازماندهی این نهاد ثروتمند و پرنفوذ برای تجهیز شبکه‌ای در خارج از کشور جهت دور زدن تحریم‌های اقتصادی شاید عمده‌ترین دلیلی بود که قرارگاه سازندگی «خاتم الانبیاء» به همراه ۵ موسسه زیرمجموعه‌اش در سال ۲۰۱۰ در فهرست تحریم‌های ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.

در چنین شرایطی شاید چندان عجیب نباشد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک «بنگاه بزرگ اقتصادی» خواند. نامی که علی انصاری کارشناس دانشگاه سنت آندروی بریتانیا در سال ۲۰۰۹ و همزمان با حضور فعال سپاه در پروژه‌های نفت و گاز در شرایط تحریم، در گفتگو با روزنامه گاردین مطرح کرده و گفته بود: «سپاه پاسداران در واقع یک شرکت غول پیکر است که اسلحه هم در اختیار دارد.» وی گفت: «اشتباه است ایران را یک دیکتاتوری نظامی تحت حکومت یک گروه کوچک افسران پرقدرت محسوب کنیم. به نظر من مجموعه‌ای از تمایلات تجاری و مذهبی عامل محرک سپاه است.»

تیر خلاص به امپراتوری اقتصادی سپاه؟

سپاه پاسداران در دور پیشین تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی نقش ویژه‌ای در دور زدن تحریم‌ها ایفا می‌کرد. تأسیس شرکت‌های تجاری در کشورهای دیگر، داد و ستد با بانک‌های کوچک در کشورهایی که روابط چندانی با اروپا و آمریکا نداشتند، ذخیره و صادرات نفت و گاز با نفتکش‌های اجاره‌ایِ دیگر کشورها، نقل و انتقال چمدانی ارز به ایران و پولشویی و ایجاد یک شبکه قاچاق کالا به ایران از جمله اقداماتی است که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت داده می‌شود.

این تجربه برای دولت ترامپ که به نظر می‌رسد سفت و سخت در برابر جمهوری اسلامی ایستاده، کافیست تا شریان اصلی دور زدن تحریم‌ها را بیش از پیش زیر فشار بگذارد. در ماه‌های گذشته و پس از خروج آمریکا از برجام بیشترین تمرکز دولت آمریکا بر فشار علیه سپاه پاسداران و فلج کردن شبکه اقتصادی آن بوده است. برای نمونه در روزهای نخست فروردین و دو هفته پیش از تروریستی خواندن سپاه در هشتم ماه آوریل ۲۰۱۹، وزارت دارایی آمریکا ۲۵ فرد و شرکت را به دلیل دور زدن تحریم‌ها و انتقال دلار و یورو به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران در فهرست تحریم‌های خود قرار داد.
در بیانیه این وزارتخانه آمده بود: «ما شبکه‌ای وسیع از شرکت‌ها و افراد مستقر در ایران، ترکیه و امارات متحده عربی را با هدف مختل کردن برنامه‌ای هدف گرفته‌ایم که حکومت ایران از آن برای جابجایی بیش از یک میلیارد دلار پول نقد استفاده می‌کرد.»

قرارگرفتن نام افراد و شرکت‌های وابسته به سپاه که به دور زدن تحریم‌های اقتصادی در ایران کمک می‌کردند، طی چند مرحله و پیش از آنکه این نهاد نظامی- امنیتی از سوی آمریکا «تروریستی» خوانده شود نیز گواه دیگری بر این است که در کنار اهداف استراتژیک آمریکا در تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مهمترین هدف از این اقدام در حال حاضر فلج کردن بیش از پیش اقتصاد جمهوری اسلامی است.