۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

زن در اسلام و قرآن محمد

مقدمه : قبل از پرداختن به آیات خدای محمد در قرآن راجع به زن ، کنیز و مملوک ، به بررسی مختصری از تاریخچه وضعیت عمومی زنان در کشورهای باستانی و قبل از اسلام می پردازیم .( این مطالب از کتابهای محققینی چون گزنفون ، ویل دورانت ، دیاکونوف ، راوندی و...اقتباس شده است .)
در بابل قدیم :وظایف زن بچه آوردن و پروردن ،آب از چاه یا رودخانه آوردن ،پختن ، شستن ، بافتن وتمیزکردن خانه بود. مرد میتوانست زن خود را به علل نازایی ، زنا ، ناسازگاری و بد اداره کردن خانه طلاق دهد و تنها کاری که باید میکرد این بود که جهیزیه زن را به وی بازگرداند و به او بگوید (تو زن من نیستی) ، ولی زن چنین حقی نداشت . اگر زنی می توانست ثابت کندکه نسبت به شوهرش وفاداربوده و شوهر در حق وی سختی روا داشته ،طلاق نمی گرفت ولی عملا حق داشت جهیزیه خود رابردارد ، خانه شوهر را ترک کند و به خانه پدر بازگردد .
در آشور:اگر مردی زن خود را در رابطه جنسی با مرد دیگری دستگیر میکرد ، حق کشتن او را داشت .مردان می توانستند تعدادی کنیز برای خود بعنوان معشوقه بگیرند ، ولی زنان موظف بودند که کاملا نسبت به شوهر خود وفادار باشند .
زن در حکومت هخامنشیان : در نخستین تمدن آریائی مردان تنها یک زن میگرفتند . اما پس ازتشکیل حکومت هخامنشیان ، در نتیجه تکامل طرز تولید و افزایش تولید اضافی و ظهور طبقات مختلف ، تعدد زوجات در بین طبقات مرفه و ممتاز جامعه و بخصوص در بین سلاطین و شاهزادگان رواج یافت . زنان و کودکان در کارهای ساختمانی و تولیدی مثل مردان شرکت داشتند . ویل دورانت نوشته - در زمان زرتشت ، زنان منزلتی عالی داشتند ، با کمال آزادی و با روئی گشاده در میان مردم رفت و آمد میکردند و صاحب ملک و زمین می شدند و در آن تصرفات مالکانه داشتند - پس از داریوش مقام زن مخصوصا در میان طبقه ثروتمند تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند. زنان بالای اجتماع جرأت نداشتند جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند .زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را ، ولو پدر یا برادرشان باشد ، ببینند .در نقشهائی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورتی از زن دیده نمی شود . کنیزکان آزادی بیشتری داشتند جه لازم بود ار مهمانان خواجه خود پذیرایی کنند. در رساله اندرز آذر پاد مهر سپندان به نقل دینشاه آمده که - زن و فرزند خود را از تحصیل دانش و کسب هنر باز مدار تا غم و اندوه بر تو راه نیابد و در آینده پشیمان نشوی . در ایران باستان غیر از زنان وابسته به طبقه اشراف ، سایر زنان از قید حجاب آزاد بودند .
قوانین بابلیان در دوره داریوش : مرد فقط میتواند یک زن داشته باشد ولی اگر زن نازا باشد می توان زن غیر عقدی داشت . ازدواج بی قرارداد قانونی نیست .اگر آزاد با کنیزی ازدواج کند، آن کنیز مقام آزاد را می یابد .اگر شوهر زنش را طلاق دهد باید جهیزیه او را رد کند و یک سهم پسری از مال خود را به او ببخشد ولی اگر زن نازاست فقط جهیزیه به او بر میگردد.در مورد خیانت زن ، شوهرش او را اخراج یا برده می کند . زن میتواند اموالش را خودش اداره کند ، اجاره دهد ، جهیزیه خود را پس بگیرد ، مال خود را ببخشد ، تجارت کند ، در زمره روحانیون در آید . دخترانی که جهیزیه گرفته اند از ارث محرومند ولی آنها که جهیز ندارند در ارث بردن با پسران مساویند .
در انجیل مسیح آمده است : ....اما من میخواهم شما بدانید که سر هر مرد مسیح است و سر زن ، مرد و سر مسیح خداست .- زیرا که مرد از زن نیست بلکه زن از مرد است ، مرد به جهت زن آفریده نشده بلکه زن برای مرد ، زن را اجازه نمیدهم که تعلیم گیرد و یل بر شوهر مسلط شود بلکه در سکوت بماند . زیرا که آدم اول ساخته شد و بعد حوا ،و آدم فریب نخورد بلکه زن فریب خورد و در تقصیر گرفتار شد . ای زنان شوهران خود را اطاعت کنید چنانکه خداوند را ، زیرا شوهر زن، سر زن است.
وضعیت زن در اعراب جاهلیت : زن در جامعه عرب استقلال و شخصیت نداشت ، جزءمایملک مرد بشمار می رفت و هرگونه رفتاری با وی متداول و مجاز بود ،درنزد بعضی از اعراب زن مثل سایر ترکه میت به وارث او منتقل میشد ، بعضی از اعراب مولود دختر خود را می کشتند.
1- آیات قرآنی و اسلام محمد در رابطه با زن :
سوره اعراف آیه 189 : اوست خدایی که شما را از نفس واحده آفرید و جفت او را از او آفرید تا موجب آرامش او شود .- سوره بقره آیه 220 : و نکاح نکنید زنان مشرکه را تا وقتیکه ایمان آورند و هر آینه کنیزمومنه بهتر است از مشرکه و اگر چه خوش آید شما را و نه زن دهید مشرکان را تا وقتی که بگروند و هر آیینه بنده مومن بهتر است .- سوره بقره آیه 223 : زنان شما کشتزارند مر شما را پس بیایید کشتزار خود را از هرجا خواسته باشید و مقدم دارید برای خودتان. - سوره المومنون آیه 5و6 : و آنان که ایشانند مر عورتهاشان را نگاه دارندگان - مگر بر زوجهاشان یا آنچه را مالک شد دستهاشان پس بدرستیکه ایشانند غیر ملامت کرده شدگان . - سوره نور آیه2 و4 : زن زناکار و مرد زنا کار پس بزنید هر یک از آن دو را صد تازیانه - و آنان که نسبت زنا دهند بزنان با عفت پس نیاورند چهار گواه پس بزنید ایشانرا هشتاد تازیانه و قبول نکنید مر ایشان را کواهی .- سوره احزاب آیه 35 : بدرستیکه مردان گردن نهندگان و زنان گردن نهنده و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان با خضوع و زنان با خضوع و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و مردان روزه دار و زنان روزه دار ومردان نگاهدارنده فرجهای خود و زنان نگهدارنده و مردان یاد کنندگان خدا را بسیار و زنان یاد کننده ، شمرده خدا مر ایشان را آمرزش و مزدی بزرگ - سوره احزاب آیه 73 : تا عذاب کند خدا مردان با نفاق و زنان با نفاق و مردان شرک آورنده را و زنان شرک آورنده را و توبه پذیرد خدا از مردان گرونده و زنان گرونده و باشد خدا آمرزنده مهربان . - سوره تکویر آیه 8 و 9 : و آنگاه که دختران زنده در گور کرده پرسیده شوند - که به کدام گناه کشته شده . -
سوره نساء آیه 3 : واگربترسید که عدل نورزید دریتیمان پس نکاح کنید آنچه را خوش آید شما را از زنان دو و سه و چهار پس اگر بترسید که عدالت نورزید پس یکی یا آنچه را مالک باشد دستهاتان آن نزدیکتر است که میل نکنید .- آیه 29 : و آنکه استطاعت ندارد از شما بتوانگری که زنان آزاد ایمان دار بزنی خواهد.پس ازآنچه مالک شد دستهاتان از کنیزانتان که ایمان دارند و خدا داناتر است به ایمانتان بعضی تان از بعضی است پس بزنی بخواهید آنرا برخصت صاحبهاشان .-آیه 38 : مردان کارکذاران فرمان روایند بر زنان بآنچه فزونی داده خدا بعضی ایشان را بر بعضی و بآنچه انفاق کردند از اموالشان پس نیک زنان پرستارانند و نگاه دارنندگانندخود را در وقت حاضر نبودن شوهر بنگاهداشت خدا و آن زنانی که میترسید از نافرمانی ایشان پس پند دهید آنها را و دوری کنید از آنها در خوابگاهها و بزنید ایشان را پس اگر فرمان برند شما را پس مجوئید بر ایشان راه آزاری بدرستیکه خدا باشد برتر بزرگ .
- همچنین آیات دیگری نیز در مورد برتری مردان بر زنان در مورد طلاق و نکاح ، وظایف زنان ، کارهائیکه بر زنان ممنوع و حرام است ، شهادت دادن زنان ، منع قضاوت و غیره آمده که از ذکر آنها خودداری و مفهوم آن آیات و آیاتی که در بالا آمد و آنچه را که فقه اسلامی از قرآن در مورد زنان تفسیر نموده و جزوشریعت اسلامی میدانند در زیر می آوریم و بعد به بررسی آنها میپردازیم .
2- مفهوم آیات قرآنی و نظر شریعت اسلام در باره زن و نقد و بررسی آنها:
(خلق زن در قرآن) : خدا از باقیمانده خمیره آدم ، حوا را برای آسایش و آرامش و شرکت در زندگی آدم و بکار انداختن کارخانه آدم سازی خلق کرده ، زن جزء اخیر و علت تامه کمال آفرینش است . و فقهای اسلام می گویند که خدا در قرآن گفته : برای فرزندان پسر آدم دخترانی چون مادرشان از جنس حوریه و جنیه آفریدیم وتوالد و تناسل لز فرزندان طبقه دوم آنها شروع شده و دختر عموها با پسر عمو ها عقد بستند. و روایت شده از امام باقر و صادق شیعیان در بحار مجلسی که : هر زن خوشروی و خوشبوی و خوش خوی و خوش سیرت باشد ، نسبش بمادر حوریه میرسد و هر زن بدخوی و بد بوی و بد روی و بد نفس باشد نسبش بمادر جنیه میرسد . جالب است بدانید که برخی فقها گفته اند : حوا مادر بزرگ همه بشر و شاخص تربیت و تعلیم در نشو و نمای فرزندان بود ، او مادر نمونه بود و بیش از 500 پانصد فرزند آورد و همه را بترتیب تعلیم مکتب آسمانی داد و بکمال رساند !.
بررسی : در مورد خلق آدم و حوا از گل و...میگذریم ، کودکانه و غیر علمی بودن این داستان را قبلا در بحث تکامل روشن کرده ایم . اما باید در اینجا توجه کنیم که در قرآن و اسلام حتی از نظر به اصطلاح آفرینش انسانها ، زن در درجه دوم قرار دارد و از همینجاست که درجه دوم بودن و مقام پایین تر داشتن از مرد برای زن یک اصل است . زنی که خدا او را برای آرامش خاطر و آسودگی خیال مرد درجه اول آفریده . در مورد ازدواج به اصطلاح فرزندان حوا با حوریه و جنیه ، به علت بسیار مزخرف بودن آن می گذریم و نکته دیگر اینکه خدای داناو توانای قرآن محمد هیچ خبری از اجتماعات اولیه بشری و انواع ازدواج در پیش از تاریخ و اوائل تاریخ بشری نداشته و مسلمین هم بدین خاطر میخواهند ثابت کنند که حتی از شروع زندگی به اصطلاح فرزندان آدم و حوا ازدواج بین برادر و خواهر نبوده و اخلاقی و شرعی بوده و آنها حرام زاده نبوده اند !
(تقدم مرد بر زن در قرآن و اسلام) : مردان بر زنان قیومت دارند و برتری داده شده اند ، مردان کار گذار و فرمانروایند بر زنان ، زنان برای مردان همچون کشتزارند ، مرد میتواند در یک زمان چهار زن و تعدادی کنیز غیر عقدی داشته باشد ،مرد باید اجازه بیرون رفتن زن از خانه را بدهد ، زن باید خود را برای هر لذتی که مرد می خواهد تسلیم نماید و بدون عذر شرعی از نزدیکی کردن او جلو گیری نکند ، دختری که به حد بلوغ رسیده اگر بخواهد شوهر کند واجب است از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد ،مرد میتواند زن خود را طلاق دهد حتی بدون اینکه زن را آگاه کند ، مرد میتواند زن را قبل از عقد کردن ببیند ( و بقول روایتی که در کافی از ابی عبدالله آمده : باید ببیند که چه چیزی میخرد و مالش را برای چه میدهد!) ، شریعت اسلامی تسلط مرد بر زن را مسلم شناخته : مرد خودرا مالک زن میداند ، مرد در ارث و شهادت دادن دو برابر زن حقوق دارد ، مرد قوی و زن ضعیف است ، مرد حاکم و زن رعیت است ، مرد آقا و زن تابع است ، مرد اجازه دارد زن خود را بزند ، زن از نظر عقل در درجه پس از مرد قرار دارد ، بعلت ضعف مدارک و مشاعر زن طلاق به مرد سپرده شده ، قرآن و اسلام تعدد زوجات را برای مردان تصویب نموده ، باید در امور مالی و قضایی و حقوقی بجای یک مرد دو زن شهادت دهند
بررسی :آنچه در بالا آمد بخوبی برتری مرد بر زن در اسلام و قرآن را روشن میکند ، این برتری مردان بر زنان آنقدر آشکار است که به هیچ صورتی نمی توان آنرا تأویل و توجیه کرد و مترقی جلوه داد میبینیم که چگونه حکومت مردان و مردسالاری بر سر زنان حاکم است و زنان انسانهای درجه دوم و زیر دست مردان و بردگان خانگی محسوب می شوند و اصلا اثری از مساوات و برابری حقوق سیاسی و اجتماعی بین زنان و مردان بچشم نمیخورد !
(تقدم زن بر مرد در قرآن و اسلام) : ببینیم در اسلام و قرآن زن چگونه برتری هائی نسبت به مرد دارد : زن تقدم برمرد دارد و آن از جنبه اخلاقی و احساسات تند و رقیق اوست که چون شدید التأثر است و زود رنج باید او را مقدم داشت در خوردن و لباس پوشیدن و مسکن دادن و خوابیدن و موجبات رفاه و آسایش فراهم نمودن زن مقدم بر مرداست . البته اینها در صورتی است که زن وظایفش را نسبت به شوهر انجام دهد و نا فرمانی نکند .
چنانکه دیدیم برتری و تقدمی که زن به مرد دارد در مورد اموراجتماعی و سیاسی و حقوقی و فرهنگی و اقتصادی نمی باشد ، بلکه از نوعی است که یک کودک را می توان در خوردن و خوابیدن و غیره به بزرگترهابرتری داد، تنها در همین حد پایین و کودکانه است !
(مساوات زن و مرد در قرآن و اسلام): مساوات زن و مرد در اسلام را فقط میتوان در قسمت عبادات و بندگی خدا و به اصطلاح در آمرزش و اجر و عذاب آنها در آخرت دید . بطوریکه در سوره احزاب آیه 35 و 73 آمده : در قسمت عبادات و بندگی زن در کنار مرد می باشد یعنی در گردن نهادن و ایمان به خدا ، در شکیبائی ، در خضوع ، در صدقه دادن ، در روزه گرفتن ، در نگهداری فرجهای خود و در یاد کردن خدا . و همچنین است مساواتشان در عذاب نفاق و شرک .
بررسی : روشن است که ازدید قرآن و اسلام زن از نظر حقوق اجتماعی و سیاسی و غیره هیچگاه برابری با مرد ندارد و فقط برابریشان در عبادت و بندگی و اجر و پاداش و عذاب اخروی ، آنهم در آن دنیاست ! واقعا که عجب مساواتی دارند !
(قوانین اسلامی و نظرات قرآن در باره زن ): زن از نظراسلام یک کارخانه آدم سازی است که باید نخست در مراقبت از مرد شایسته باشد تا بعد هم بتواند مادر شایسته ای باشد . بله کارخانه ایست که در قرآن همچون کشتزار مردان از آن یاد شده ، اسلام برای زن جنگ را واجب نکرده ، اگر زنی مرتد شد کشتن او واجب نیست بخلاف مرد مرتد که باید او را کشت ، شرکت دادن زنان در امور مهم اجتماعی با دیانت اسلام مخالف است ،اسلام زن را ناقص العقل میداند، زن از پرداخت جزیه و دیه عاقله معاف است ، بر زن قسامه و سوگند در باره قتل واجب نیست ،نفقه زن را اسلام بعهده شوهر قرار داده ، امامت و پیشوائی و زعامت و راهنمائی و رهبری نیز در حدود اختیارات زن نیست .در اسلام زن برای قضاوت و حکومت منع شده ، در قرآن یکی از چیزهائیکه عظیم شمرده شده کید و مکر زن است ، اسلام به مقام مادری زن ارج نهاده ، اسلام دختران را از کشتن و زنده بگور شدن نجات داده ! و البته ناگفته نماند که در اسلام زن آزاد است که کنیز و غلام بخرد !!
بررسی : بطوریکه دیدیم زن در اسلام از بسیاری حقوق اجتماعی و سیاسی محروم است ، اسلام زن را در اجتماع قانونی و حقوقی خانه نشین کرده و با مقام مادری زنان را در خانه شوهر ، شریک زندگی مرد قرار داده . این زن که ناقص العقل و در مرتبه دوم قرار دارد نباید در اموری چون قضاوت و حکومت و مقامات اجتماعی شرکت داشته باشد و باید در خانه بماند و بچه داری و خانه داری کند ، البته خرجی اش بعهده شوهر است ! چه لطفی به این زن شده که با این شرایطی که دارد لااقل مجبور به خرجی دادن به شوهر نشده است !
قوانینی که در اسلام راجع به زن آمده در همان زمان محمد ارتجاعی و غیر انسانی بوده چه رسد به این زمان ، بطور مثال یاد آوری می کنیم : برتری مرد به زن ، قانون تعدد زوجات برای مردان ، قوانین عقد و صیغه و طلاق ، ازدواج دختر 9 ساله با مردان میانسال و بیش از پنجاه سال ، قوانین ارث و شهادت و حضانت کودکان وقصاص و سنگسار و...، اینکه مرد میتواند زن خود را بزند و..
و اما در اینجا آقایان روشنفکر اسلامی همه این بیحقوقی ها و قوانین ضد زن و ضد بشری را نادیده گرفته و انگشت میگذارند بر اینکه محمد و اسلام و قرآن دختران را از زنده به گور شدن و کشتن نجات داده است ، اولا اگر این زنده بگور کردن دختران در بین همه شایع و متداول بوده چگونه نسل اعراب منقرض نشده ؟ در ثانی مگر فقط محمد با این امر مخالف بوده ؟ یعنی هیچ کس دیگر در باره نکشتن دختر( در بین عده ای معدود) روشنگری نمی کرده ؟و ازهمه اینها گذشته مگر در تمامی جهان این امر انجام میشده ؟ دین اسلام که به اصطلاح شریعتی جهانی است در این مورد جز برای معدودی از اعراب اگر قبول کنیم کاری کرده برای غیر عربها چه کرده ؟ اصلا اگر قبول کنیم که قرآن کلام خداست ، و ازلی و ابدی و برای همه زمانها و مکانها ، پس اگر امروز شخصی 4 زن بگیرد و یا زنش را بعلت نافرمانی بزند و یا دختر 9 ساله اش را بخواهد شوهر دهد و یا به زنش اجازه ندهد از خانه خارج شود ، آیا دربین خود مسلمین کسی پیدا میشود که او و این اعمالش را تأیید و قبول کند و از او طرفداری کند ؟؟
(کنیزی و بردگی انسانها در قرآن و اسلام ) : در سوره مومنون آیه 6 و نساء آیه 3 و 29 و بسیاری از آیات دیگر آمده که - ...آنچه را مالک شد دستهاتان ،... آنچه را مالک باشد دستهاتان از کنیزانتان که ایمان دارند... - در حاشیه قرآنها نوشته شده که مالک شد دستهاتان یعنی حرام است بر شما زن شوهر دار مگر آنچه را مالک باشید . مثل اسیر هرچند که شوهر داشته باشد همینکه بدست اهل اسلام افتاد و مسلمان شد جایز است نکاحش یا مثل کنیزی که متصرف شود به سببی از اسباب شرعی از جمله بیع و هبه و میراث... بنابراین میبینیم که قرآن کنیز و برده را انسان به حساب نیاورده ،وقتی در آیاتی آمده زنان آزاد و در کنارش آمده آنچه را مالک شد دستهاتان از کنیزانتان ، بخوبی روشن است که خدای قرآن بر روی کنیز و بردگی صحه گذاشته ، ضمن اینکه این کنیزان از حقوق ناچیزی که زنان در نکاح داشتند نیز محروم بوده اند، وقتی آمده : اگر بترسید که عدل نورزید( در میان زنان آزاد ) پس یکی یا آنچه را مالک شد دستهاتان از کنیزان را بنکاح خود در آورید یعنی برای کنیزان لازم نیست که خرج و مهریه بدهید و نوبت را رعایت کنید زیرا آنها را در ردیف زنان معمولی هم نمی دانسته . محمد خود از کنیزان سهم داشت و چندین زن را به عنوان کنیز از غنایم جنگی و هدایا دریافت کرده بود . آیا امروزه میشود و میتوان با استناد به اینکه قرآن کلام خداست وغیر محدود در زمان و مکان ، به خرید و فروش انسانها به عنوان کنیز و برده پرداخت ، درمورد نکاحشان بحث کرد؟ آیا امروزه یکی از خود همین مسلمین جرأت دارد از برده و برده داری که قرآن بر آن صحه گذاشته دفاع و طرفداری کند ؟؟

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

الله نه تنها همانا خدای جای گرفته در ذهن و دلِ ما نیست، بل که دشمن وضد خدای ما و خودِ ما است. برای این که:

الله؛ اعراب را قوم برگزیده‌ی خود دانسته، پیامبرش را از میان آنان برگزیده؛ و قرآن‌اش را به زبان عربی بیان کرده است. اما خدا همانا وجدان بیدارِهمه‌ی انسانها است درهمه‌ی زمانها و مکانها، و زبانش زبان قلبی آدمیان است.(البته آن خدائی که آخوندهای و مومنان ایرانی بر زبان دارند همان اللهِ اعراب است.)



الله فقط مسلمانان رامورد رحمت خوددانسته و به بهشت خود راه می‌دهد وهمه‌ی کافران ونامسلمانان و پیروان ادیان دیگر باید سرانجام مسلمان شوند یا به جهنم بروند و مجازات شوند. حال آن که خدا با دین‌دار وبی‌دین، بامسلمان وغیرمسلمان برخوردی یکسان دارد چون خودش آفریدگار همه‌ی انسانها است.



الله زن را نصف مرد می‌داند و به او نصفِ حقوق مدنی، خانوادگی، اجتماعی، حق رأی و ارث مردان را می‌دهد. حال آن که خدای ذهنی ما همه‌ی انسانها را برابر می‌داند.



الله اطلاعات غیرعلمی وضدعلمی فراوانی درقرآن به خوردِ بشرمی‌دهد. ازجمله این که زمین مسطح است، آسمان هفت طبقه است! یهودی‌ها میمون بوده‌اند، پیامبرش محمد؛ ماه را دونصف کرده، سوار برقاطر به آسمان رفته و باخدا ملاقات خصوصی داشته،حال آن که خدای نهادینه شده در قلب ما کاری به خرافات و موهومات ندارد. فقط به ما حکم می کند که گفتار، پندار و اندیشه‌ای نیک داشته باشیم.



الله خود را خالق انسان وهستی می‌داند حال آن که خدای درونی ما (مثلا اهورامزدا) انسان را پاره‌ای از وجود خود می‌داند که باید برای بهزیستی مردم و بهسازی جهان یاور مزدا باشد.



الله حکم قتل نامسلمانان، کافران، مشرکان ودگراندیشان را در آیه‌های فراوانی درقرآن‌اش صادر کرده است. اما خدای ما (وجدان،عقل، خردِجمعی وعاطفه‌ی ما) حکم قتل،سرکوب، مصادره‌ی اموال، کشتن مخالفان، به بردگی بردن زنان و فرزندانشان، و خرید و فروش کنیزان و غلامان را صادر نکرده است.



الله دهها مأمور مانند: ولی فقیه، روحانی، امام؛ سادات، رمال، قاری قرآن، حاکم شرع، خلیفه، مرجع تقلید، و قاضی شرع بالای سر مردم گذاشته است. این افراد و چماقداران شریعت خودشان آزادند هرکاری بکنند اما اجازه نمی‌دهند مردم بدون پرداخت باج به آنها و کسب مجوز شرعی ازآنها ساده‌ترین امور زندگیشان را خودشان اداره کنند.



الله به امت اش اجازه‌ی فکرکردن نمی‌دهد. امت باید مانند میمون مقلد باشد. مرجع تقلید، نماینده‌ی الله است بر زمین که به جای امتِ محمد تصمیم می‌گیرد و فتوا می‌دهد.



الله برای سرکوب دگراندیشان فتوای جهاد می‌دهد.(اقتلو فی‌سبیل‌الله!) حال آن که وجدان آدمی ازکشتن ناخواسته‌ی یک مور هم آزرده می‌شود:







میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است.








الله دستور می‌دهد که سر دشمنانش را با شمشیر بزنند، در قرآن برای پیامبرش محمد استثناء‌های فراوانی درغارت اموال مردم، تعدد زوجات، همخوابگی با زنان، دزدی کاروانها، گرفتن خمس و ذکات و سهم پیامبر قائل است.حال آن که خدای درون انسانهای خردمند و فرهیخته با این امور؛ کاری ندارد و آنها را پیشاپیش نابخردانه می داند.



الله نه تنها توسط ایادی و چماقدارنش در این دنیا مردم را مطابق حکم شرعی واحکام قرآنی مجازات می‌کند(مثلا بریدن سر و دست و پای مخالفین)، بل که ازهمان روز آغاز مرگ و درقبر آغاز می‌کند به شکنجه، مجازات و بازجوئی مرده(فشار قبر، نکیر ومنکر، ضربه‌ی پیشانی برسنگ لحد). از روز قیامت به آنسو هم به شکنجه و مجازات انسان‌های مخلوق خودش در جهنم ادامه می‌هد. این الله، موجودی است عقده‌ای، ضدبشر، شکنجه‌گر، بنیادگرا، خونخوار، انتقامجو، ضدزن و قاتل . و فرق دارد باخدای مهربانی که ما در دل وفکر خود برای خود آفریده‌ایم و می‌کوشیم با زورهم که شده آن جانور مهیب بنام الله را در پوست لطیف و نرم این خدای درونی‌مان جای دهیم.



الله مدعی است خودش همه‌ی انسانها را آفریده، تورات و انجیل را هم خودش به موسی و عیسی ابلاغ کرده، اما بعد زیرش زده واکنون پیروانِ پیامبران وکتابهای آسمانی قبلی‌اش را کافر، گمراه، اسلام‌ستیز و باطل می‌داند و پیروان آن پیامبران وکتابهای قبلی‌ خودش را به دست مسلمانان به مجازات دنیوی و اخروی محکوم کرده است و برای گسترش دین اسلامِ عربی‌اش تا کنون صدها جنگ دینی میان بندگانش راه انداخته و میلیون‌ها مخلوق‌اش را به دست عربهای مسلمان نابود کرده است.



الله یک مرد خشن عرب است. شمشیر به‌دست، خونریز، باج‌بگیر، حریص و شهوت‌ران است. اوهمان خدای لطیفی که در دل یک مسیحی، زرتشتی یا بودائی جای گرفته نیست بل که با آنها ضدیت و دشمنی هم دارد.



پیروان الله باید موی، روی واندام خودرا بپوشانند چون الله ضد تجلی زیبائی است. حال آن که گویا خودش زیبائی را آفریده است!



پیروان الله نباید موسیقی گوش کنند، نباید پیکره‌سازی و نقاشی کنند، نباید شراب بنوشند چون اینها را بندهی او آفریده است و بنده حق ابراز وجود ندارد! اما با وجودی که الله آنها را حرام کرده پیروانش می‌توانند دربهشت، هم شراب بنوشند، هم آوارهای بهشتی بشنوند، هم زن و مرد لخت مادرزاد دربهشت باهم بچرخند وبچرخند! در آن سکس‌کلوپ بزرگی که نامش بهشت است، زنانِ مسلمان بدون حجاب با غلمان‌ها هماغوشی می‌کنند ومردان مومن ومسلمان با حوریان معاشقاتی می‌کنند که هریک از آنها ۱۸۰۰۰ سال طول می‌کشد! این مومنان و مومنات که دراینجا شیشه‌های شراب را می‌شکنند، و شرابواران را تعزیر می‌کنند در جنت کنار رودهای شراب لم داده لخت وعور در برابر چشم همسران مومنشان با غلمان‌های بزرگ‌هیکل و حوریان بهشتی به لهو و لعب مشغول می‌شوند. بنابراین الله عرب با خدائی که ما در دل و جان خود جای داده‌ایم و دوستدار زیبائی، شادی، هنر و عشق است از زمین تا آسمان فرق می‌کند.



متاسفانه اللهِّ‌ اکبر و قادر ودانای مطلق زبانهای چینی، آلمانی، فارسی،ترکی،روسی، انگلیسی، فرانسوی، اردو، اسپرانتو، کردی و هندی...را نمی‌فهمد! این الله فقط زبان عربی را می‌شناسد و پیروانش باید نماز را به زبان او(عربی) بخوانند تا بفهمد! اما خدای درون ما بازبان دل وعقل وبدون واژگان باما سخن می‌گوید. یادتان باشد که براساس گفته‌ی یک آخوند شیعی ایرانی زبان مردم دربهشت عربی و در‌جهنم فارسی است! بنابراین همه‌ی دوزخیان باید برای رد و بدل افکارشان درجهنم فارسی یادبگیرند وهمه‌ی دوستداران بهشت باید عربی بدانند!