۱۳۹۶ شهریور ۲۵, شنبه

دزدها به سوی مکه نماز می گزارند

اسلام دین تسلیم و اجبار


«آیه معروف لا اکراه فی الدین که به اشتباه و از روی غرض از سوی مفسران و مترجمان بعنوان “اجبار” نبودن در پذیرش اسلام گفته می شود ، کاملا تفسیری دیگر دارد. اکراه و اجبار در عربی دو معنای مختلف دارند. پذیرش با اکراه اسلام اشاره به “اکراه پذبرنده ” دارد و سخنی از اجباری نبودن نیست. همانطور که محمد در فتح مکه همه اهالی را بزور مسلمان کرد. اما خواهش قرآن از مسلمانان “اجباری” این بوده است که به دوربین لبخند بزنند و با کراهت و زشتی صورت این اجبار را به دیگران نشان ندهند »  (پایان پیشگفتار فضول محله)
اسلام “عزیز”، به عنوان دین تسامح و تساهل و صلح، به مومنین الله پرست قالب شده است. این در حالیست که فرازهای “گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک” به دین و آیینی دیگری به جز اسلام رحمانی متعلق است. اسلام عزیز با جبر مؤمن می پرورد، از همان آغاز. به کودکی که حتی چشمانش درست نمی بیند و گوش هایش به خوبی نمی شنود و تفکیک دیداری و شنیداری ندارد، می خوراند که الله پرست است و این تجاوز به حق آزادی انسان در نوزادی را با افتخار و شور و غیرت خرکی معتصبانه ی عربی اسلامی، فریاد می کند: الله اکبر. کودکان را عضو حزبی سیاسی می کنند بی آنکه اختیار خود را داشته باشند.

«آیه معروف لا اکراه فی الدین که به اشتباه و از روی غرض از سوی مفسران و مترجمان بعنوان "اجبار" نبودن در پذیرش اسلام گفته می شود ، کاملا تفسیری دیگر دارد. اکراه و اجبار در عربی دو معنای مختلف دارند. پذیرش با اکراه اسلام اشاره به "اکراه پذبرنده " دارد و سخنی از اجباری نبودن نیست. همانطور که محمد در فتح مکه همه اهالی را بزور مسلمان کرد. اما خواهش قرآن از مسلمانان "اجباری" این بوده است که به دوربین لبخند بزنند و با کراهت و زشتی صورت این اجبار را به دیگران نشان نداهند »
این کودک که در یک خانواده ی مسلمان زاده می شود، “به ناچار” و “ناگزیر”، برچسب الله پرستی بر پیشانیش زده می شود و “باید” که تا آخر عمر خود نیز این داغ ناخواسته را بر خود هموار دارد، سر به طاعتش فرود آورد و دستورات دینش که مربوط به بیش از یک هزاره پیش هستند را رعایت کند و “نباید” چیزی بگوید یا کاری را انجام دهد که بر خلاف موضع رسمی دستگاه دین فروشی حاکم بر سیاست و اقتصاد و امور انسانی و اجتماعی و روابط دیگر است.

آنگاه همین موجود الله پرست، هنگامی که سنگ تیپا خورده می شود و سرکوب می گردد، شارلاتان های مافیایی حقش را می خورند و حیثیتش را می برند، فریاد “آزادی” سر می دهد و می خواهد تا در چارچوب همان بنیان زهرآگین و چارچوبی که از نوزادی - بدون اختیار، آزادی و آگاهی و میل باطنی خودش - برایش تعریف کرده اند،
آنگاه همین موجود الله پرست، هنگامی که سنگ تیپا خورده می شود و سرکوب می گردد، شارلاتان های مافیایی حقش را می خورند و حیثیتش را می برند، فریاد “آزادی” سر می دهد و می خواهد تا در چارچوب همان بنیان زهرآگین و چارچوبی که از نوزادی – بدون اختیار، آزادی و آگاهی و میل باطنی خودش – برایش تعریف کرده اند، علیه همان سامانه و علیه همان ستمگری قد علم کند، مخالفت کند، مبارزه کند و هتا در اوج سفاهت، اصلاحاتی را نیز انجام دهد !! زهی خیال باطل. زیرا که او نمی داند چاقو دسته ی خودش را نمی برد و اسلام و دین، نه حلال مشکلات برآمده از خود همان دین و دستگاه زهد و تقوا فروشی است، بلکه خود بخشی عمده، بزرگ و اصلی از مشکل می باشد. فهم این مورد برای توده های مردم بسیار سخت است و باید روشی را جست که فهمش را برای مردم آسان و قابل هضم گرداند.

ایجاد کفتار با بهره از سیره نبوی


رژیم جمهوری اسلامی چگونه بر اساس مصحف شریف و سیره ی نبوی، کفتار می پرورد ؟
رژیم خونریز ولایت فقیه که دیکتاتوری آن از آستین مافیای دستگاه دین فروش شیعه درمی آید – که به نوبه ی خود  دست پرورده و نوکر و روسیه و استعمار انگلستان می باشد -، به اوباشان و مداحان و ساقه لیسانی نیاز دارد که به عنوان “بسیجی” شناخته می شوند. رژیم که در بستر نا آگاهی همگانی و تاریخی توده های مردم دین پناه و الله زده، بساط حکمرانی و حکومت مطلقه ی الهی خود را پهن کرده است، به خوبی از ترس و ضعف و زبونی همین توده ها نسبت به آخرت و موهومات فراطبیعی و آتش کزایی جهنم و نکیر و منکر و هزار و یک ویروس ذهنی دیگر، آگاهی دارد و خوب می داند که این زهرهای کشنده ی فکری و احساسی را چگونه در میان توده ها رواج دهد. در واقع آنچه که باید مورد یورش جریان روشنفکری باشد، یکی ذهن مومنان و دیگری دستگاه دین فروشی است که این چرخه ی سرکوبگرانه ی روان و تن را ایجاد کرده است.

کسانی که در ایران اعدام می شوند علاوه بر جنایتکاران ، شامل بزهکاران مواد مخدر و زندانیان سیاسی هم می شوند که نشان دهنده ی بی توجهی شدید به کرامت انسانی در ایران است. اما آیا این اعدامها با قرآن و اسلام رابطه ای دارند؟ با دیدن اعدامهای کشور عربستان و داعشی ها و بسیاری از کشورهای عقب مانده مانند پاکستان می توان حدس زد که چیزی در اسلام "عزیز" وجود دارد که باعث این اعدامهاست!
فردی که بدین ویروس های ذهنی دچار باشد، آن هم از نوزادی !! و فردی که در این قالب رشد کرده و تامین شده باشد، نسبت به هر گونه چرخش انتقاد آمیزی، جبهه ی مخالفت می گیرد و برای باورهای چرند اندر چرند خود، خواهان “احترام” می شود، گویا که هرگز سوره ی محمد، آیه ی شماره ی ۴ را نخوانده است:

آیه ۴ سوره محمد از آخرین آیات نازل شده :


فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ۚ ذَٰلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰکِنْ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.

شما مؤمنان چون با کافران رو به رو شوید، باید شجاعانه آنها را گردن زنید تا آنگاه که از خونریزی بسیار، دشمن را از پا در آوردید. پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که سپس یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدیه گیرید تا در نتیجه، جنگ سختی های خود را فروگذارد. این حکم فعلی است و اگر الله بخواهد خود از کافران انتقام می ‌کشد و لیکن با این جنگ کفر و ایمان می ‌خواهد شما را به یکدیگر امتحان کند و آنان که در راه الله کشته شدند، الله هرگز کارهایشان را ضایع نگرداند.

با نگاهی به این آیه ی جنایی قرآن کریم، می توان به ذهنیت مومنی پی برد که ضمن سرکوب شدن آزادی هایش و تبدیل شدن خودش به یک مومن (بخوانید زامبی)، اکنون به ابزاری برای سرکوب دیگرانی چون خودش بدل گشته است و اینجاست که دستگاه کفتار سازی آخوندها به خوبی و به کمال، کار خود را انجام داده است.


۱۳۹۶ شهریور ۱۶, پنجشنبه

نابرابری زن و مرد در تازینامه



ادب کردن زن به شیوه الله !


… آنگاه الله بی درنگ سفارشی دارد به مردان الله پرست که اگر از زنانتان در ترس هستید که از شما فرمان نبرند یا اسرار شما را فاش سازند، می توانید سه راهکار را پشت سر هم و بدون قید به اجرا بگزارید؛ یعنی به آنها هشدار دهید و اگر پند گرفتند چه بهتر؛ اما برای گوشمالی دادن آنان پس از آنکه هشدار دادید و پند نگرفتند، از همخوابگی با ایشان دوری کنید و آنان را کتک بزنید !! پس چون تسلیم اراده ی شما شدند، دیگر آنها را سرکوفت نزنید، چرا که الله مدینه البته که قدر قدرت (و قلدر!) و بزرگ است. چنانچه با این دجالگی اسلامی بخواهید بیشتر آشنا شوید، تنها کافی است این آیه را در چند قرآن متفاوت در بخش ترجمه هایش بخوانید؛ حتما می بینید که به جای واژه ی “وَاضْرِبُوهُنّ / کتکشان بزنید”، چیزهای دیگری نوشته اند یا حتی از روی ترجمه ی آن پریده اند؛ مثلا به جایش گفته اند “ترکشان کنید”! و آریایی الله پرستی که عربی نمی داند، به ناچار ترجمه را می خواند و فهم او از اسلام مبین، چیزی بیشتر از تحریف، تفسیر و مغلطه ی دین فروشان در ترجمه نیست.
الله ادعا کرده که زن و مرد را برای آرامش یکدیگر آفریده است؛(البته بهتر است بگوییم الله می گوید که زن را برای آرامش مرد آفریده است!) اما اگر چنین می بود، نرها را بر ماده ها سروری نمی داد و زن ها را تهدید به کتک خوردن قانونی و شرعی از سوی نرهایشان نمی کرد و به مردان مسلمان سفارش نمی نمود این “گل خوش عطر باغ ملکوتی”!! را به باد کتک بگیرند. الله از آنجه این اندازه وقیح است و چنین گزافه هایی می بافد، چون که خود را آفریننده ی ایشان می داند، حال آنکه این داستانی باستانی و از سر بی خردی و بی دانشی انسان بوده است که داستان آفرینش ساخته شده است. پس نه خدایی چنان آفریننده باشد  و می دانیم که آزادی انسان دقیقا بر استواری رای و خرد که خواست آن حقوق برابر زن می اید، بنیاد گذاشته می شود.

آیا مردمی که در محرم برای جنگ خانوادگی اعراب زاری و شیون می کنند ، به حال پدران و مادران زرتشتی خویش هم زاری کرده اند؟

تکریم مرد و زن برای تحقیر ناخودآگاه زن!


در آیه ای دیگر از الله دانا، وی فرموده که زن و مرد که همسر یکدیگر هستند، برای یکدیگر همچون پوشش می باشند؛ در این آیه ای که خواهم آورد، چنان بوی تعفن الله پرستانه ای از شهوترانی و درآمیختن آن با قداست الله پرستی دیده می شود که لازم می آید برای آن توضیحی بنویسم؛ در سوره ی ماده گاو ۱۸۷، الله زن و شوهر را برای یکدیگر همچون رخت می داند:
أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنکُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ”، یعنی:
در شب هاى روزه داری، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گردیده است، آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید، چرا که الله مى دانست که شما با خودتان ناراستى مى کردید، پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت، پس اکنون با آنان همخوابگى کنید و آنچه را الله براى شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا سپیده ی بامداد از سیاهه ی شب بر شما نمودار شود، سپس روزه را تا هنگام شب به پایان رسانید و در حالى که در مساجد معتکف هستید، با زنان خود درنیامیزید که این است‏ حدود احکام الهى؛ پس بدیشان نزدیک نشوید. اینگونه الله نشانه های خود را براى مردم بیان مى کند، باشد که پروا پیشه کنند. (ماده گاو، ۱۸۷)
نخست اینکه در این آیه روی سخن الله مردسالار، همانا به مردان است و نه زنان. حلال کردن آمیزش جنسی با زنان از اینرو در این آیه بدان اذعان شده است که الله معترف است که نر الله پرست حدود وی را رعایت نخواهد کرد؛ یعنی اگر وی از برده ی مومنش می خواست که در شب های رمضان از همخوابگی با زنش دوری کند، او که این را نمی پذیرفت و چون الله پیشتر از این، به این امر آگاه بوده، آن را حلال کرده است و این نهایت خردمندی یک الله داناست!

وقتی قرآن بگوید : زنان را بزنید، چه تفسیری برای زدن هست؟ وقتی قرآن بگوید زنان اسیر را می توانید مالک شوید و با وجود داشتن شوهر می توانید کنیز خود سازید ، چه تفسیری بر این هست؟
نکته ی دیگر آنست که گویا تازیان الله پرست تا پیش از آمدن این آیه ی جلیله، در مساجد در هنگامی که در آنجا معتکف می بوده اند، با زنان خود درمی آمیخته اند و فرایند رابطه و کامجویی جنسی را در مسجد به انجام می رسانده اند؛ و از اینرو الله بر آنان این کار را ممنوع و حرام کرده است؛ یعنی این تعفن حس شهوترانی عربی اسلامی تا بدان پایه است که الله از فراز هفت آسمان پیام می فرستد که ای نر ابوالحشر، من که آنقدر مهربانم! که حرمت همخوابگی در رمضان را برداشتم، تو نیز دست از رابطه ی جنسی در مسجد و در خانه ام بردار !! این نرهای تازی که اسلام پناهند را تصور کنید که اگر این آیه انزال نشده بود، امروزه در شب های اعتکاف خود در مساجد، با همدیگر چه ها که نمی کردند !! یعنی برای الله پرست تفاوتی میان بستر عشق بازی در خانه ی خودش و خانه ی الله وجود ندارد و خب الله از این گستاخی شاید خوشش نیامده.

آیا به راستی لشکر داعش در عراق همان لشکر محمدابن عبدالله در یورش و حمله به مردم بی دفاع آن روزگار و یا یورش سپاه عمر به ایران، قتل عام و غارتگری در تیسفون، تجاوز به زنان و به کنیزی گرفتن و فروش آنان در بازار مدینه نیست؟. آیا  شما خواننده گرامی تفاوتی در این دو می بینید؟!.

چند ویژگی واژه پوشش برای درک قرآن :


الله چرا زنان و شوهرانشان را برای همدیگر رخت تصور می کند ؟ مگر رخت چه ویژگی هایی دارد  ؟ چند پاسخ می آورم:
پوشاننده است، پشتیبان از سرماست، آذین دهنده است؛ البته اینها خیلی هم خوب است، اما تنها این نیست. رخت دو ویژگی مهم دیگر دارد که بسیار در روابط زناشویی ویرانگر و اسفبار است: کهنه می شود، می تواند بیش از یکی باشد !!
هشدار… آیا یک نر الله پرست نمی تواند تا چار زن همزمان و همیشگی بگیرد ؟ پاسخ مثبت است؛ اما یک زن به اصطلاح آزاد، تنها می تواند هم زمان یک شوهر داشته باشد. این یک نابرابری جنسی است؛ نه بدین معنا که اگر زنی ۴ شوهر هم زمان می داشت بهتر بود، بلکه بدین معنا که چرا الله نر صفت به مرد این حق را داده، اما همین حق را از زن دریغ کرده است ؟! از این آیه پیداست که خطابش به نرهاست و می گوید که زنانتان برای شما مانند کالا و رخت و پوشاک هستند، می توانید ۴ گونه ی مختلفش را هم زمان داشته باشید. افزون بر این کنیز بیچاره هم نوش جانتان !! این آیه، آیه ای مردسالارانه است که علیه زنان نازل شده. دیگر نکته اش اینست که اگر زنتان پیر و فرسوده شدند همچون رخت و پوشاک، پس آنها را به دور اندازید و تجدید فراش نمایید و می توانید آنها را به همین آسانی دگرگون کنید؛ با یک نگاه به بحران جنسی ازدواج با کودکان در کشورهای الله زده، این مورد دستگیرتان می شود؛ البته شاید این فرهنگ ایرانی است که تا حدودی چنین روندی را برنمی تابد و کمتر شاهد ازدواج با کودکان بوده و هستیم اما هست! هر چند فرهنگ ایرانی ما هم تا حدود بسیاری زیادی آسیب دیده، اما اگر کم و کاستی جدی در این روابط برخی خانواده های ایرانی نمی بینید، این فرهنگی ایرانی است و نه اسلامی؛ پس نگویید اسلام کِی چنین گزافی زده یا مگر می شود !! می بینید که شده؛ مگر بخواهید قرآن را انکار نمایید!

فروش زنان به عنوان کنیز در بازارهای جهانی از ابتکارات اسلام و مسلمانان بوده است.
در تازی نامه و سیره ی نبوی، زن ها از جایگاه فروتری نسبت به مردان برخوردار هستند و ارزش سوگند خوردن و شهادت دادن زن نسبت به مرد کمتر است؛ شهادت یک زن با شهادت یک مرد در اسلام تبعیضگر برابر نیست؛ بر اساس نص قرآن برای یک امر، شهادت دو نر کافی است، حال آنکه برای همان مورد باید چار زن شهادت دهند، یعنی یک مرد برابر با دو زن ارزش گزاری شده است؛ در ضمن شهادت زنان از اینروست که نر الله پرستی در کار نباشد وگرنه اصلا به شهادت دادن زنان رجوع نخواهند کرد، یعنی در اسلام شریف هتا ادای سوگند و گواهی دادن با اولویتی نرینه همراه است. تازی نامه در این باره اینگونه تبعیض را برقرار کرده است:
  • “وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى”، یعنی:

دو نفر از مردان خود را شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما هستند برگزینند تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى کند. (ماده گاو، ۲۸۲)