۱۳۹۶ خرداد ۲۹, دوشنبه

ولتر ، روشنفکری که تا پای جان مقابل دین ایستاد


زندگی ولتر الگوی آزادگی


۳۰ ماه مه، سالروز مرگ فرانسوا ماری آروئه مشهور به ولتر است. این اندیشمند فرانسوی با زندگی پر فراز و نشیبش یک الگوی همواره ستودنی و بزرگ برای همه ماست. در قرن هیجدهم زمانی که اروپا دستخوش تغییرات سیاسی و علمی شگرف بود ، ولتر همه تلاش خود را برای حذف دین از سیاست برای پایه گذاری یک فرهنگ غیر دینی و سیاست سکولار انجام داد.
وی در هفت سالگی مادر خود را از دست داد و در یک خانواده مذهبی بزرگ شد. او در مدرسه لوئی کبیر توسط عیسویان آموزش دید و در آنجا زبان لاتین و یونانی فرا گرفت، و بعدها در طول زندگی نیز ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی بطور سلیس و روان یادگرفت. فرانسوا که از دوران کودکی، روح عصیان گری در نهادش نمایان بود، بر خلاف میل پدر، که میل داشت حقوق دان شود، نویسندگی را پیش گرفت. به انجمنی به نام تمپل پیوست و سپس به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. در سال ۱۷۱۸ اولین تراژدی خود را منتشر ساخت و پس از چندی جایزه آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت.
او تنها ۲۱ سال داشت که اشعاری ضد فلییپ دوم که از اشراف قدرتمند فرانسه بود ، سرود و بخاطر این اشعار به زندان باستیل افتاد. همین زندانی شدن بخاطر ابراز عقیده تأثیری بزرگ بر تمامی زندگی ولتر گذاشت. او از اولین کسانی است که به ندای مخالف خود آری گفت و از آزادی اندیشه و عقیده با هر قیمتی دفاع می کرد. جمله زیبایی از ولتر بجا مانده است که می گوید :
« من با عقیده شما مخالفم ، اما حاضرم جانم را فدا کنم تا در ابراز این عقیده آزاد باشید.»

ولتر را در لحظه مرگ بسیار زجر دادند و از دادن آب بوی خود داری می کردند، اما او هرگز از عقایدش کوتاه نیامد.
با وجودیکه او بشدت زیر تعلیمات مذهبی بزرگ شده بود ولی آگاهی او به زبان لاتین باعث شد که متون دینی بسیاری را زیر و رو نماید. علاقه او به جمع آوری کتاب و مطالعات به حدی بوده است که عمده متون لاتین ، اسپانیایی و ایتالیایی زمان خود را مطالعه نموده بود ، این آگاهی بی نظیر ولتر باعث شد که روحانیون و کشیشان در برابر منطق و عقلانیت او توان مقابله را نداشته باشند و از این روی به او لقب مرتد و دیوانه را دادند تا از بزرگی این انسان آزاد اندیش بکاهند.
ولتر پس از فرار از زندان با نام تازه اش شروع به فعالیت نمود. اشعار آتشین وی بر سر زبانها بود و نمایشنامه های انتقادیش باعث به هیجان آمدن مردم می شد.
در همین زمان، آدریان لوکورور – هنرپیشه معروف تئاتر – در بستر مرگ آرمید. به سنت مسیحیان، کشیشی را به بالین وی آوردند، اما کشیش برخلاف آئین عیسی مسیح با این‌ که خود را نماینده خدای رحمان و رحیم تصور می‌کرد، نه‌تنها از این بانوی هنرمند دلجویی نکرد، بلکه با غرور خشونت‌آمیزی، هنرپیشگی را حرفه‌ای ننگین شمرد و از او استغفار خواست. وقتی با افکار او مواجه شد، با خشم او را ترک کرد و به تحریک کلیسا، پلیس از دفن او خودداری کرد و جسدش را با آهک و زباله سوزاندند و بر گرمی بازار کلیسا افزودند.
ولتر که خود شاهد این رویداد بود، چون یک‌ پاره آتش شد. بر حکومت و کلیسا این دو متحد قدیمی حمله‌ور شد و خطاب به مردم گفت: «کسی که می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه خدا تو را لعن خواهد کرد، به کسی می‌ماند که به من می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه تو را خواهم کشت.» حاکمان فرانسه که نتوانستند گفتار نیش‌دار ولتر را تحمل کنند، او را برای بار دوم زندانی کردند و سپس از خاک فرانسه بیرون راندند. ولتر در سال ۱۷۲۶م  به انگلیس تبعید شد.
ولتر در انگلیس به نمایشنامه نویسی ادامه داد ، او چندین نمایشنامه موفق را روی پرده برد که بیشتر نگاه سیاسی و مذهبی داشتند. همچنین او آثار شکسپیر را نقد نمود و از جنبه های سیاسی آنها را بی ارزش می دانست.
چیزی که در انگلیس ولتر را بسیار هیجان زده نمود و تحت تأثیر خود گذاشت ، قدرت محدود پادشاه در انگلیس و وجود پارلمان قوی و استقلال قوا از یکدیگر بود. انگلیس یکی از تنها کشورهایی است که حتی تا به امروز قانون اساسی ندارد ، اما اسناد و قوانین در طول ۸۰۰ سال گذشته بارها تصحیح شده اند تا این کشور به بهترین صورت اداره شود.

حال و روز ما را ولتر در دویست سال پیش بخوبی می دانسته است.

مگنا کارتا چیست؟


مگنا کارتا (منشور بزرگ) که به زبان لاتین در بیش از ۸۰۰ سال پیش تنظیم گشته است ، یکی از اولین دستاوردهای بشری درباره تساوی انسانها و حاکمیت قانون است. پادشاه معروف انگلستان «جان» پس از مرگ برادر به پادشاهی رسید. (همان جان معروف رمان رابین هود). او خود را قدرت بی رقیب انگلیس می دانست و شروع کرد به افزایش مالیاتها تا حدی که کمر مردم شکست و همگی اقشار جامعه بر علیه جان ظالم شورش کردند. این شورش با پیروزی اشراف مخالف جان و مردم همراه شد و اشراف جان را مجبور نمودند که مفاد این قانون را بپذیرد.
قانون مگنا کارتا بارها در انگلیس بازبینی شده است اما تا به امروز همچنان یکی از مهمترین قوانین این کشور است. اهمیت منشور بزرگ انگلیس برای جهانیان هم بسیار زیاد است چرا که اعلامیه حقوق بشر و قانون اساسی بسیاری از کشورها همانند امریکا از این منشور بهره برده اند.
هر چند که در این قانون هنوز میان رعایا و اشراف فاصله بوده است و سده ها بعد انسان آزاد انگلیسی به معنای امروزین مورد پذیرش قرار گرفت ، اما همان تغییر درباره توانایی اشراف در به محاکمه رساندن پادشاه و پاسخگویی پادشاه در برابر قانون ، یک تغییر شگرف در تاریخ انگلیس بوده است.پ
در منشور  مگنا کارتا  آمده است: «حق و عدالت را در برابر هیچ اراده‌ای نمی‌فروشیم، آن را در برابر هیچ اراده‌ای انکار نمی‌کنیم و اجرای آن را به تأخیر نمی‌اندازیم.»
همین قانون باعث شد که انگلیس آرام آرام رو به پیشرفت و تثبیت سیاسی برود و حتی ایجاد جمهوری بوسیله کرامول از طریق مفاد این قانون بدست آمد و بازگشت ثبات نیز پس از مرگ کرامول دوباره بر اساس اعتقاد اشراف به این قانون بوده است.
طبیعی است که ولتر بشدت از تفاوت سیاسی انگلیس در آن زمان متعجب شده است و بخوبی پی برده است که  استفاده از قانون مگنا کارتا که هیچ کسی را فراتر از قانون نمی پذیرد ، چه اندازه در تثبیت و موفقیت سیاسی انگلیس تأثیر گذار بوده است.

در منشور مگنا کارتا آمده است: «حق و عدالت را در برابر هیچ اراده‌ای نمی‌فروشیم، آن را در برابر هیچ اراده‌ای انکار نمی‌کنیم و اجرای آن را به تأخیر نمی‌اندازیم.»

بازگشت به فرانسه


ولتر به فرانسه بازگشت. با این وجود او را از حق آموزش دادن و ابراز عقایدش محروم ساختند. بارها کتابهایش را آتش زدند و او را آزار و اذیت دادند. او مورد توجه پادشاه پروس (ایالتی بزرگ در شمال آلمان و لهستان که از جنگ جهانی دیگر وجود ندارد) قرار گرفت. اما روحیه ولتر با اشرافی گری پادشاه پروس سازگار نبود و به ژنو گریخت. او در دهکده ای خانه ای بزرگ خرید و آنجا را به کارگاه ساخت ساعت بدل ساخت. پناهندگان و تبعیدیهای بسیاری را پناه داد و به آنها برای بازگشت به زندگی چگونگی ساختن ساعت را آموخت. ولتر بیست سال در این دهکده باقی ماند و در کنار ساخت ساعت و پناه دادن بی پناهان ، کارهای ادبی و فلسفی خویش را نیز ادامه داد.

«پیدا کردن حاکم ظالم و سلطه گر ساده است : ببینید از چه کسی نمی توان انتقاد نمود»

فرار دوباره و ارتداد


او دوباره پس از سوخته شدن یکی از کتابهایش بدست حکومت و کلیسا مجبور به فرار شد و این بار با وقوع وحشتناک زلزله لیسبون پرتغال ، بشدت از ایمان به خدا بازگشت. او هرگز نمی توانست این همه رنج ، شکنجه و درد مردم را با خدای مهربان ادیان در یک جای قرار دهد.
او مشاهده می کرد که اختلافات مذهبی میان مسیحیان پروتستان و کاتولیک چگونه باعث کشتارهای هولناک و قتل عام دگر اندیشان شده است. ولتر تا آخر عمر در برابر کلیسا و روحانیون ایستاد تا آنها نتوانند با ابزار سیاست به تفتیش عقاید افراد و بهره بری سیاسی از آن دست بزنند. جملات نیشدار ولتر در رمانهایش هنوز که هنوز است در گوش مردم زمزمه می شود. جملاتی که همواره مذهبیون و روحانیون را آزار داده است. چرا که پاسخی برای آن ندارند.
ولتر را در زمان بیماری و بستر مرگ بسیار شکنجه دادند تا از عقایدش بازگردد، دو پرستار بر بالینش بودند تا نتواند آب بنوشد و کشیش او را مجبور می کرد تا به مسیح ایمان بیاورد، اما او نپذیرفت و گریبان کشیش را گرفت و گفت : بگذارید در این دم آخر آسوده بمیرم!
خاکسپاری او پنهانی انجام شد ولی بعدها باقیمانده جسدش را با احترام به خاک سپردند.

«گل را می‌توان زیر پا له کرد ولی بوی عطر آن را نمی‌توان در فضا کشت»

چند گفتار از ولتر :


در پایان این گفتار ، چند جمله از ولتر را به شما تقدیم می نماییم:

« من با عقیده شما مخالفم ، اما حاضرم جانم را فدا کنم تا در ابراز این عقیده آزاد باشید.»
«کسی که می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه خدا تو را لعن خواهد کرد، به کسی می‌ماند که به من می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه تو را خواهم کشت.»
«قلم روزنامه‌نگار مانند تیشه‌ای است که نمی‌شود آن را شکست؛ این تیشه بدان منظور ساخته شده‌است که دنیای قدیم را ویران کند و دنیای تازه‌ای به وجود آورد.»
«اگر بر ناتوان خشمگین شوی دلیل بر این است که قوی نیستی.»
«آخرین درجه فساد، به کار بردن قوانین برای ظلم است.»
«حیوانات این امتیاز را بر انسان دارند: آخوند ندارند که ارشادشان کند.»
«از خرافات فکری بشر یکی هم این است که بکارت جزو فضائل است.»
«برای آن که بتوان خوب نوشت، باید در یک کشور آزاد زندگی کرد.»
«نخستین پیامبر، نخستین شیادی بود که به نخستین ابله برخورد کرد.»
«یک قلب پاک از تمام معابد و مساجد زیبای جهان زیباتر است.»
«گل را می‌توان زیر پا له کرد ولی بوی عطر آن را نمی‌توان در فضا کشت»
«پیدا کردن حاکم ظالم و سلطه گر ساده است : ببینید از چه کسی نمی توان انتقاد نمود»

۱۳۹۶ خرداد ۲۱, یکشنبه

مهدی امام جعلی شیعیان بزرگترین دروغ آخوند



در مورد شخصیت مهدی، محمد بن حسن عسکری، شک و تردیدها کامل و آشکار وجود دارد با وجود اینکه این عقیده از لوازم ایمان شیعیان دوازدهی محسوب می‏شود و با اینکه تارک آن از دیدگاه شیعه دوازده امامی کافر محسوب می‏شود، پس این شک و تردیدها بین مردم و حتی علما چیست؟! شیعیان با این عقیده می‏خواهند مثلاً از دشمنان خیالی شان انتقام بگیرند!!
ای مردم شیعه و مسلمان ایران!
شاید بعضی‎ها این مسأله را اینگونه به تصویر بکشند که علت طرح این مسأله بغض و کینه نسبت به اهل بیت یا تقلیل جایگاه و منزلت آنان است. اما جایگاه پیامبر اسلام و خانواده اش در کجای اسلام است؟ اینها مگر بجز مطیعان قرآن بودند؟ البته انگ ارتداد از سوی کسانی است که می‎خواهند میان تو و حقیقت جدایی بیاندازند، پس هرگاه کسی بخواهد که از حقیقت بعضی از عقاید مخالف کتاب خدا اطلاع پیدا کند، به او گفته می‎شود که: دشمن اهل بیت است!!
ای مردم ایران:
این مقاله دعوتی است برای هر کس که به محمد بن حسن عسکری ایمان دارد و اشتیاق فرج او را دارد و با زبانش دعای تعجیل فرج را می‏خواند. کسانی که به چنین موضوعی معتقد نیستند و یا خارج از اسلام هستند تنها می توانند از روی کنجکاوی این مقاله را بخوانند.
این مقاله عقل را دعوت می‏کند تا نشانه‏ های این شخصیت را بشناسد تا علتی برای بیداری از خواب زیبا و سنگین مکر آخوند باشد…
این مقاله که بنام بزرگترین دروغ تاریخ آخوندی مطرح می شود درباره این سؤال مهم است که… چه وقت نورت شروع به تابیدن می‎کند ای مهدی منتظَر؟
شخصیت مهدی همان آرزوی امروز شیعیان و کسانی که خیلی مشتاق دیدار او هستند، است. همان کسانی که اسم او را بدون گفتن (عج) نمی‏آورند ، شخصیتی است که در مورد او بسیار سخن گفته شده است. در این مقاله به جوانب آن پرداخته شده و حقیقت آن روشن شده است.
آیا همین مهدی که خامنه ای خود را جانشین و همچون خمینی دجال صاحب ولایت او میداند و هروقت که خامنه ای بدرک حاصل شود کسی دیگر خودرا رهبر مسلمانان جهان و جانشین مهدی ونائب اومی داند!!!آیاهیچ فکرکرده ایدهمین مهدی که بیاید و ایرادی إز خامنه ایی ومراجع قم مشهد وکربلا ونجف بگیرد بلافاصله توسط خود این ها إعدام شود مهدی یا اینکه این  جعلی مفروض «مهدی» را می اندازند زندان اوین !!!!
چرااز ۶٣۶۶آیه قرآن نه إز امامت بحثی برده شده ونه از مهدی ؟ اگر امامت از اصول دین بود و اگر مهدی قرار است بیاید و جهان را با شمشیرش نجات دهد ، چرا کوچکترین اشاره ای به او نرفته است؟
چرا از انواع جانداران وخوراکی ها وجهاد و نماز وزنان و مردان  و اصول دین به صراحت گفتگو شده اما از آوردن سوره که هیچ بلکه یک آیه بصراحت بنام این دو گروه امامت و مهدی صحبتی نشده؟ اگر اندکی بیاندیشید که چرا ، پاسخ آسان است!
وآخوند در جعل ولایت فقیه به بقیه الله وعصر و یااولولامر اشاره میکند درحالی که هیچ ربطی به امام و مهدی ندارد. امامت خود یک چیز جعلی است که شیعیان و بخصوص ایرانیان برای مبارزه با اسلام و خلفا ایجاد نمودند. امامت در واقع سدی بوده است برای توجیه طغیان بر خلافت.

داستان کودکانه امام زمان را اگر به مرغ پخته بگویید، از دیس غذا بلند شده، و قاه قاه می خندد. این داستان مسخره که برای تحمیر امت بی سواد و خردباخته درست کرده اند، تنها آبشخور و دکان رزق و روزی است که آخوندهای گذشته برای پیرزن و پیرمردهای نا آگاه روضه برو درست کرده بودند .

در کتاب “مهدی بیا” که ۵۲ صفحه نیز می باشد، گفته شده که امام یازدهم شیعیان اصلاً فرزندی نداشته است و در تمام کتب مذهبی و تاریخی وقتی به شکل و شمایلش اشاره می شود؛ قد بلند بوده و ریش و سبیل نداشته، رشد سینه هایش غیر طبیعی بوده و قیافه خواجه گونه داشته و بخاطر ظاهرش خود را از انظار و دید مردم مخفی می کرده است.
با این تفاصیل و در نظر گرفتن مسائل ظاهری امام حسن عسکری و تطبیق با علم ژنتیک امروز، امام یازدهم شیعیان مبتلا به بیماری “کلاین فلتر” بوده و بنابراین اصلا نمی توانسته بچه ای بسازد. این مساله را صدها بار برادرش جعفر بیان نموده است ولی علمای خالق خرافات شیعه می گویند که جعفر در خدمت خلیفه عباسی بوده و به برادرش خیانت کرده است. ازدواج فرضی حسن عسگری با نرگس هم یک داستان مالیخولیاست چرا که این ازدواج در خواب صورت گرفته است و عاقد مسیح مقدس بوده است؟ براستی که خرافات و حماقت انتها ندارد!

genghis-khan


نگارنده اندکی کنکاش در رابطه با بیماری “کلاین فلتر” انجام داده و مختصری در رابطه با این بیماری برای شما خوانندگان توضیح می دهد؛ این بیماری به علت نقص در کروموزهای جنسی مرد ایجاد می شود. فرمول جنسی کروموزوم مرد در شرایط طبیعی xy می باشد ولی در این بیماری فرد دارای یک x اضافی می باشد و در موارد نادری دارای ۲ الی ۳x اضافه می باشد. خصوصیات افراد مبتلا بدین بیماری به شرح زیر است:
۱) صفات ثانویه جنسی زنانه بیش ازحد رشد پیدامی کند رشد سینه ها وعدم رویش مو در صورت و نازک شدن صدا و غیره.
۲) اختلال دربیضه ها که درنتیجه آن اسپرم سازی دچار اشکال می شود و مبتلایان به این بیماری عقیم می باشند.
۳) ازنظر جسمی دارای قد بلند و خمیده می باشند .
۴)ازنظرشخصیتی و رفتاری افراد مبتلا به این اختلال به علت عقیم بودن،درزندگی زناشوئی با مشکل مواجه شده و در نتیجه به بیماریهای روانی واختلال شخصیت دچار می گردند.
۵)ازنظربهره هوشی ۲۵% افراد مبتلا به “کلاین فلتر” دچارعقب ماندگی ذهنی هستند که عقب ماندگی آنها معمولن درحد سطحی وخفیف می باشد.
از تطبیق دادن شکل ظاهری امام حسن عسکری که در کتاب های تاریخی و همچنین روایت ها و کتب اسلامی و شیعیان نوشته شده است، با ویژگی های مربوط به افراد مبتلا به “کلاین فلتر” بدین نتیجه خواهیم رسید که ایشان نیز مبتلا بدان بیماری بوده اند و هرگز توانایی بچه دار شدن  نداشته است.

از تطبیق دادن شکل ظاهری امام حسن عسکری که در کتاب های تاریخی و همچنین روایت ها و کتب اسلامی و شیعیان نوشته شده است، با ویژگی های مربوط به افراد مبتلا به “کلاین فلتر” بدین نتیجه خواهیم رسید که ایشان نیز مبتلا بدان بیماری بوده اند و هرگز توانایی بچه دار شدن نداشته است.
به انگورهای لطیف و بی دانه نیز انگور عسکری گویند؛ امام حسن عسکری نیز چون انگوری بی دانه، نا بارور بوده اند و مردانگی نداشته اند و نمی توانستند که فرزندی داشته باشند. در کتاب های تاریخ آمده است که پس از مرگ حسن عسکری، خلیفه عباسی تمام زن های وی را به مدت چندین ماه در جایی تحت نظارت خویش نگاه می دارد و چون نوزادی از هیچ کدام شان متولد نمی شود، همه شان را آزاد می نماید.
داستان مهدی طبق عقیده آخوند و شعبده بازان داستان عجیبی است که تار و پود آن با خیال بافته شده و حوادث و حالات آن خیالی است و بعد از آن به یکی از اسطوره‏ های زمان تبدیل می‏شود، که عقل سالم و فطرت پاک آن را نمی ‏پذیرد تا جایی که سایر فرقه‎های شیعیان غیر از امامیه خودشان آن را نمی‏پذیرند. پس شایسته نیست که فرد عاقل این سخن را بپذیرد که به او گفته شود: بخواب که شب طولانی است. اعتقاد به چنین دروغی دست کمی از گاوپرستی ندارد بلکه گاو هم وجود دارد و حیوان مفیدی است  اما داستان ولی فقیه دروغی پر ضرر بود که از جعل امام زمان ایجاد شده است.

 اعتقاد به چنین دروغی دست کمی از گاوپرستی ندارد بلکه گاو هم وجود دارد و حیوان مفیدی است ولی ولی فقیه دروغی پر ضرر بود که از جعل امام زمان ایجاد شده است.

بنیان نادرست ولایت فقیه


می دانیم موضوع ولایت فقیه و ولایتمداری، بر اساس غیبت امام دوازدهم بنیان گذاشته شده و بر این مبنا؛ رهبران مذهبی هستند که باید به نیابت از سوی آن امام غایب، تا زمان ظهورش شیعان را راهبر شوند. ولی آیا موجودیت و سپس غیبت امام دوازدهم تا چه اندازه پایه عینی و عُقلایی دارد؟
به باور دیدگاهی که منتظر مهدی موعود است؛ وقتی امام حسن عسگرى امام یازدهم وفات یافت، پسر ۵ ساله او که کسی از وجودش آگاهی نداشت بر جنازه پدر نماز خواند و چون مأموران خلیفه عباسی از وجود پسر امام با خبر شدند، در تعقیب وی به منزل امام هجوم بردند. ولى آن پسر ۵ ساله در یکى از سرداب هاى خانه از چشم همگان ناپدید شد و سپس هر چه گشتند او را نیافتند.
پرسش کلیدی در بررسی این داستان اینکه؛ چگونه ممکن است بانویی شکمش بالا بیاید و پس از نه ماه نوزادی بدنیا آورد، ولی هیچکس در این باره کوچکترین آگاهی پیدا نکند؟ بویژه که شیعیان در آنزمان در انتظار ولادت پسری از امام عسکری بودند و حتی خود امام گفته بود که بزودى خداوند به او فرزندى خواهد داد!
پاسخی که منتظران ظهور مهدی به این پرسش می دهند بسیار دور از ذهن بنظر می رسد. آنها می گویند؛ شکل به دنیا آمدن مهدی موعود را میتوان معجزه ای از طرف خداوند دانست زیرا مادر آن گرامی تا لحظه زایمان اصلا علامات بارداری نداشت به گونه ای که حکیمه خاتون – عمه امام عسکری– را به شک انداخت!
برخی مورخین دیگر در این باره نوشته اند؛ بعد از وفات امام یازدهم چون او فرزندی نداشت و همسران وی نیز بار دار نبودند بناچار اموالش را بین مادر و برادر امام یازدهم تقسیم کردند.

دروغ اندر دروغ، جعل کودکانه تاریخ


اگر بخواهیم در این گفتار به مورخین قدیم از قبیل محمدابن جریر طبری، علامه طبرسی، شیخ مفید و یا ابن خلدون که روایات زیادی در باره درستی و یا نادرستی تولد و غیبت امام زمان نگاشته اند مراجعه کنیم، آنها را در مقابل یکدیگر قرار داده و دیدگاه های گوناگون را با هم بسنجیم، در دریایی از احادیث، روایات، نقل قول ها و ادعاهای ضد و نقیص غرق خواهیم شد.
بنابراین فرض را بر این می گذاریم که کلیه مورخین قدیم و جدید چه شیعه و چه سنی، در این امر متفق القولند که امام عسکری را پسری بوده و در پنج سالگی غیبت کرده و همگی آنها بر این باور هستند که مهدی موعود روزی ظهور خواهد کرد و بساط عدل و داد را در جهان خواهد گسترد.
پرسش نخست اینست که وقتی آن پسر پنج ساله خود را در سرداب پنهان کرد، چه اتفاقی رخ داد که او از نظرها ناپدید شد و چه بر سر کالبد او آمد؟ حال اگر فرض کنیم او بنوعی توانسته دور از چشم دیگران از سرداب بیرون بزند و خود را به آن سر دنیا برساند که دست ماموران معتمد خلیفه عباسی باو نرسد، مگر انسان چند سال می تواند زنده باشد؟
در این باره حدیث های متعدد و جوراجوری به امامان شیعی منسوب شده است که در اینجا به دو تای آن می پردازیم:
از امام علی روایت کرده اند «مهدى جوانی از قبیله قریش، مرد چابک و ماهری از تبار دلیرمردان است که در سن سی یا کمتر از چهل سالگی ظهور خواهد کرد». از امام رضا نیز نقل شده «علامت مهدی این است که وی از نظر سنى پیر، اما در ظاهر و سیما، جوان خواهد بود؛ به طوری که هر کس آن امام را زیارت کند چهل ساله یا کمتر از آن تصور خواهد کرد».
موردی که در اینجا مطرح می شود اینکه؛ وقتی پیامبر اسلام خود اذعان می کند از غیب خبر ندارد، چگونه است که ادامه دهندگان راه او غیب می دانند و می توانند از قد و بالای مهدی موعود و سن ظهور او خبر دهند؟
قامت متوسط، جسم تنومند، چهره گندمگون، پیشانی بلند و بینی کشیده، وسط بینی او برآمده ولی دو سوراخ آن تنگ است، ابروانی باریک، مژه های سیاه، مابین دندان های سفید او باز است و یک خال مشکی بر گونه راست اوست.
اگر امامان شیعی تا این حد علم غیب می دانستند که حتی به اندازه سوراخ بینی امام زمان نیز واقف بودند، پس چگونه است با چنین هوش و دانشی هیچکدام از آنها بجز علی نتوانستند خلافت کنند؟!
علاوه بر این اگر قرار است امام زمان در سن سی یا چهل سالگی ظهور کند و یا از نظر سنى پیر ولی در ظاهر و سیما جوان بنظر آید، مگر انسان بطور طبیعی چند سال عمر می کند که پس از گذشت قرن ها از غیبت او، هنوز ظهور نکرده؟ آیا چنین سخنی با خرد سازگار است؟
از آنجا که هیچگونه پاسخ منطقی برای این پرسش نمی توان یافت، مدعیان مهدویت چاره ای ندارند جز اینکه اینرا نیز همچون نحوه ولادت او مدیون معجزه بدانند. اصولن هر کجا که برای توجیه ادعاهای غیر واقع و دروغ در دین دلیلی یافت نمی شود، رهبران مذهبی آنرا به پای معجزه ای از سوی خداوند می گذارند.
این گونه ادعاهای غیر واقع و از جمله تولد امام زمان و غیبت او، نه تنها در دنیای امروز با خرد و دانش بشری سازگار نیست، بلکه در همان زمان نیز عموم  مردم نمی پذیرفتند امام یازدهم پسری داشته باشد. شاهد آنکه پس از رحلت امام عسکری، فرقه هاى گوناگونى پیدا شدند که در رابطه با امامت اندیشه ها و برداشتهای متضادى داشتند و از این رو پراکندگی میان شیعیان در گرفت.

امام زمان اختراعی برای ادامه امامت


عده ای می گفتند با وفات امام حسن عسکری سلسله امامان پایان یافته است. برخی دیگر بر این عقیده بودند که اداره امور از آن پس باید با تشکیل شورا و کار جمعی حل و فصل شود. گروهی در این میان اما این واقعیت را نپذیرفتند و بر داستان ساختگی تولد مهدی اصرار ورزیدند که امام عسکری بخاطر محافظت از جان کودک او را مخفی نگاهداشته بود.
کسی که توانست در این کارزار قاپ مردم را بدزدد، عثمان بن سعید از طرفداران نظریه ناپدید شدن فرزند امام در یکی از سرداب هاى خانه بود. او ادعا کرد؛ آن امام پنهان مرا میانه خود و شما میانجی کرده و شما هر سخنی دارید بگوئید تا من به حضرت برسانم و پاسخ بگیرم و پول هایی که می خواهید بدهید تا من بفرستم.
بدینگونه عثمان بن سعید سال ها خود را «باب»، در ِ امام نامید و از شیعیان پول گرفت. با اینکه بسیاری با او و دارودسته وی به کشاکش برخاستند و هر یک از آنان دعوی جانشینی امام سرداب نشین را می کردند، ولی عثمان بن سعید و جانشینان او کار را از پیش برده بودند و میدانی به دیگران نمی دادند و هر آینه لازم بود «نوشته ای» از «مخفیگاه مقدس» امام غایب در بیزاری از مدعیان جانشینی او بیرون می آوردند تا بر حق بودن خود را ثابت کنند.

این دقیقن آن چیزی است که امروز در جامعه ما اتفاق می افتد. احمدی نژاد همان عثمان بن سعید است که با پشتیبانی سپاه و خامنه ای از طریق یک کودتای خزنده، میخ جهالت، خشونت و تبهکاری را کوبیده و خود را نماینده آن امام می دانند و تا آنجا که می توانند منابع و خزانه ملی را غارت می کنند و هر کس که صدایش در آید، او را به «مفسد فی الارض» متهم می نمایند.
بنا بر آنچه در برخی تواریخ آمده؛ جعفر بن علی، برادر امام عسکری که اکثر شیعیان به امامت او پس از امام عسکری باور داشتند، از دعوی عثمان بن سعید و طرفداران او به «مهدی موعود» شگفتزده شده بود و پیوسطه ابراز می کرد که برادرش فرزندی نداشته، ولی شیعیان به او جعفر کذاب لقب دادند و احادیث بسیاری هم از قول پیامبر و دیگران چاشنی آن کردند.
بدین سان پس از عثمان بن سعید، محمد بن عثمان و حسین بن روح و على بن محمد سیمُرى جای او را گرفتند و سپس دوران غیبت کبرى آغاز شد که این قصه تا کنون ادامه دارد و امروز سید علی خامنه ای پس از خمینی، یکی از خوانخوارترین رهبران تاریخ بشریت، نیابت آن امام غایب را عهده دار شده است.
ملاهای شیعی در باره زمینه های ظهور مهدی موعود گزافه های زیادی گفته و داستان های بسیاری بهم بافته اند که پرداختن به تمام آنها از حوصله این گفتار بیرون است.

یکی از ویژگی های حکومت مهدی، عدالت گستری با کشتار است.


در حالیکه تقریبن تمام بمبگذاریها، عملیات تروریستی، کشت و کشتارها و تجاوز به حقوق مردم به دست مسلمانان و بویژه از طریق دولت های شیعی در جهان صورت می گیرد – اسلامگرایان در دارفور، ملاها و نظامیان در ایران، حزب الله در لبنان، حماس در فلسطین، القاعده در عراق، پاکستان و یمن، طالبان در افغانستان – پس آن چه نوع حکومتی خواهد بود که امام زمان آنها می خواهد برای عدالت گستری در جهان با خود بیاورد؟!
گذشته از این مگر حکومت چیزی خارج از کره خاکی است که امام زمان بخواهد آنرا از جایی با خود بیاورد؟
در دنیای امروز، رهبران کشورهای جهان در سازمان ملل جمع می شوند تا در مورد مشکلات جوامع انسانی با هم مشورت کنند و بتوانند نظم جهانی را منسجم نموده و ملت ها در صلح و آرامش در کنار یکدیگر بزیند. حال امام زمان چگونه می تواند یکتنه حکومت جهانی بوجود آورد؟
فرض را بر این می گیریم که آن ۳۱۳ جوانی هم که در حدیث های شیعی از آنها سخن رفته به امام زمان کمک نمایند، این ۳۱۴ نفر به چه روشی می خواهند نظام خود را به دنیای ۷ میلیاردی امروز که تنها نزدیک به یک دوازدهم آن مسلمانند و نیم کمتری از مسلمان شیعه هستند تحمیل کنند؟
آیا همانگونه که در روایات شیعی آمده؛ خداوند فرشتگان را برای یاری آن حضرت خواهد فرستاد و یا آنطور که گفته اند از طریق کشتار تا آنجا که خون تا زانوی پای اسب آن حضرت بالا آید؟!
علاوه بر تمام اینها، آیا عقلانی است که امام زمان سوار بر اسب با کمک ۳۱۳ جوان در رکاب او بتوانند در مقابل قدرت های بزرگی مانند آمریکا، چین، ژاپن، کانادا، استرالیا، آلمان و یا فرانسه که کوچکترین باوری به اسلام و شیعه اثنی عشر و مهدی موعود آنها ندارند، بلکه بجای آن پیشرفته ترین ابزراهای نظامی را دراختیار دارند عرض اندام کنند؟! حتی اگر آنطور که گفته و نوشته شده؛ اصهاب کهف نیز بصورت جوان، سر از خاک برآورده و در رکاب آن حضرت قرار گیرند.
و آیا روایت زیر که به امام صادق منسوب کرده اند دور از خرد نیست؟ «هنگامی که حضرت قائم قیام کند، هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آن که در آن ندای شهادتین سر داده شود»! چگونه می خواهند بیش از یک میلیارد جمعیت چین را متقاعد کنند که معابد خود را خراب کرده، ندای شهادتین سر دهند؟ و آیا حدود یک میلیارد و دویست هزار نفر کاتولیک در جهان با ظهور مهدی آداب خود را ترک کرده و ندای شهادتین سر خواهند داد؟
مورد دیگر در باره ظهور آن حضرت اینکه او از مکه و از کنار کعبه خروج خواهد کرد. چرا کعبه؟ آیا بجز اینست که راویان چنین مهملاتی پایشان را از مکه و مدینه بیرون نگذاشته بودند و اصولن جایی را غیر از عربستان و دور و اطراف آن بر روی این کره خاکی نمی شناختند؟
موضوع ظهور امام زمان و ولایت او که از سوی حکومت نامشروع حاکم بر ایران، بعنوان دستمایه ای جهت غارتگری منابع اقتصادی ما و توجیهی برای فشار سیاسی بر مردم و اعمال جنایت آمیز آنها قرار گرفته، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. چرا که کودتاگران سعی می کنند با تحمیق توده های ناآگاه و استفاده ابزاری از باور مذهبی آنها، به چپاول سرزمین ما ادامه داده و در این رهگذر کشور ما را بسوی تباهی و جنگ سوق دهند.
امام زمانی که کلینی وشیخ مفیدها وخمینی ها معرفی کرده انددرکتاب هایشان
یعنی همانند داعشیان این زمان قتل وکشتار و جنایت را درجهان رواج می دهد و فقط برای انتقام گیری می آید واز١٠٠٠نفر ٩٩٩ نفررا به قتل می رساند.  اگر قرار باشد با شمشیر و کشتار جهان آباد شود ، از چنگیز و همین داعش باید خیری بر ما می تابید!
حال پرسش اینجاست مهدی موعودی که هیچگاه وجود خارجی نداشته است و زاییده اندیشه های پلید آخوندهای صفویی برای برقراری استبداد دینی و به سلطه کشیدن مردمان شریف ایران زمین می باشد، چگونه می تواند مملکتی را اداره کند و در کارهای حکومت ننگین ولایت فقیه ایران دخالتی داشته باشد؟.
چگونه خامنه ای شیاد جنایتکار خود را نائب بر حق کسی می داند که هرگز وجود نداشته است؟. آیا زمان آن فرا نرسیده که مردمان ایران زمین با دانستن حقایق، آخوند دروغگو را رسوا کرده و او را از تخت خلافت به زیر بکشند؟.
داستان کودکانه امام زمان را اگر به مرغ پخته بگویید، از دیس غذا بلند شده، و قاه قاه می خندد. این داستان مسخره که برای تحمیر  امت بی سواد و خردباخته درست کرده اند، تنها آبشخور و دکان رزق و روزی است که آخوندهای گذشته برای پیرزن و پیرمردهای نا آگاه روضه برو درست کرده بودند.