۱۳۹۳ آذر ۱, شنبه

سوگواری برای حُسین؛ سَمبل سُقوط فَرهنگی ایرانیان ا


یاری خواستن از مردگان:


یکی از جدی ترین مسائل خرافاتی موجود در جامعه، اعتقاد شدید مردم به حضور و نظارت مُردگان در زندگانی های شان و همچنین درخواست و انتظار کمک، دستگیری و راهگشایی از سوی کسانی است که صد ها سال از مرگ شان می گذرد و حتی استخوان های شان نیز پودر و نابود شده اند!
پیشتر در طی مقاله ای توضیح دادیم که رابطه قبر و قبرستان با ایرانیان، چون رابطه ماهی با آب است و همانگونه که ماهی بدون آب خفه شده و می میرد، ایرانی خرافاتی و فرهنگ باخته و بی خرد نیز، اگر سالی چندین بار قبر گدای سامرا و یا حسن و حسین و علی را نبیند، نابود گشته و پایه های زندمانی خفت بارش ویران می گردد.
به راستی کدام عقل سالمی از کسانی که صد ها سال پیش مُرده اند انتظار کمک و راهگشایی در زندگی را دارد؟ آیا به جز انسان های تنبل، بی استعداد، نا امید، خرافاتی و بی سواد، افراد دیگری برای حل شدن مشکلات زندگی شان مجلس روضه خوانی راه انداخته و از حسن و حسین و فاطمه ای که قرن هاست مُرده اند، درخواست کمک می کنند؟

چون عقل در بدن نباشد، جان در عذاب است!
انسان تا زنده است و نفس می کشد باید تلاش کرده و بر پای خود ایستاده و در چهارچوب زندگی های زمینی و کردارهای انسان فانی و با قطع کردن دست ما بعد الطبیعه از زندگانی اش، سعی کند تا بر مشکلات و سختی های زندگی اش فائق آمده و راهی برای یافتن آسایش، آرامش و رفاه و امنیت در زندگی بیابد.

- توسل به اموات نشانه نادانی یک ملت است:


توسل به اموات و باور داشتن به حضور مُردگان و قدرت های غیر طبیعی و خارق العاده ایشان برای رها نمودن مردمان از چنگال فقر، بدبختی و درماندگی، حکایت از نهایت بیچارگی، بینوایی، کم فهمی و کم سوادی یک جامعه نا امید و بی آینده دارد. به راستی یک فردی که قرن ها پیش کشته شده، چگونه می تواند مشکلات افراد زنده را صد ها سال پس از مرگش، حل کند؟
البته از جامعه ای که زندگانش مُردگانی متحرکند و کمترین حرکت و خیزشی برای پیشرفت از آنان سر نمی زند و در لا به لای برگه های تاریخ گیر کرده و همواره در حال پَسرفت و عقب گردند، بیش از این نیز انتظار نمی رود. هر مملکتی که اداره اش به دست یک مُشت آخوند بی سواد و فرومایه و خرافات گستر افتاده باشد، به سرای مُردگان تبدیل خواهد شد.
روضه خوان های حاکم بر ایران زمین، با گسترش خرافات و خوراندن دروغ و مهملات دینی به مردمان و شستشوی مغزی کودکان، نوجوانان و جوانان؛ ملت را از زندگی های زمینی و انسانی روی گردان کرده و تمام حواس شان را متوجه ما بعد الطبیعه و دنیای پس از مرگ می کنند و مردم را به سکوت، صبر، قناعت و پیروی از ولایت فقیه، برای صاحب کاخ و حوری و شراب شدن در بهشت الله، فرا می خوانند.
مردم خردباخته نیز به دلیل نداشتن کمترین امیدی به آینده، دست از تلاش و کوشش برای تغییر وضعیت موجود برداشته و خودشان را تسلیم سرنوشت و تقدیری که آخوند برای شان ترسیم نموده، کرده اند و کمترین اقدامی برای رهایی از این شرایط اسفبار و رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی، ازشان سر نمی زند.

آیا اگر این جوانان سر سوزنی با واقعیات درباره حسین، قاتل ایرانیان، آشنایی داشتند، باز هم بر سر و سینه خود می کوفتند؟
می توان گفت ملت ایران که اسیر جادوی آخوند و خرافات مذهبی گشته و در عالم هپروت به سر می برند و به جای دست گذاشتن بر زانوان شان و قد علم کردن، دست بر ضریح و بارگاه امامزاده کشیده و از مُردگان طلب کمک می نمایند، خود مُردگانی متحرک و بی آینده اند و زندگی در چنان جامعه ای، با خوابیدن در یک قبر هیچ تفاونی ندارد.
تا زمانی که ایرانیان نه به خود و توانایی ها و استعداد های شان، بلکه به قدرت استخوان های پوسیده اموات چند صد ساله باور دارند و از مُردگان تازی، انتظار راهگشایی داشته و پیش از انجام هر کاری، سر کتاب باز کرده و ساعت دیده و فال می گیرند، ایران همچون امروز، بسان قبرستانی بزرگ و بی انتها باقی خواهد ماند.

- حسین ابن علی، قاتل ایرانیان بود:


ملتی که فرهنگ و تاریخ خود را از یاد ببرد و از قاتلان و دزدان سرزمینش، قهرمان و اسطوره بسازد و در سال روز کشته شدن یکی از کسانی که دستش تا به زیر گردن، به خون اجدادشان آلوده است، بر سر و صورت بزند و گل بر سر خود بمالد و عزاداری کند، به راستی که شایسته ی حکومت دیکتاتوری و خونخواری صد ها بار بد تر از رژیم کنونی است.
بارها گفته ایم، باز هم اعلام می کنیم تا زمانی که ایرانی، هویت از دست رفته اش را پس نگیرد و به اصل خویش باز نگردد، آخوند بر ما سوار خواهد بود؛ چرا که حربه و روش آخوند استفاده از خرافات و تقدسات دروغین اسلام است و چه کسی می تواند در مهمل بافی به جنگ آخوند برود؟ آن ها سالیان درازی درس فقه می خوانند تا تقدس زایی کنند. آن ها پول می گیرند تا مزخرف ببافند و وظیفه ی ملی ما روشنگری و بر ملا کردن دروغ های این جماعت مفت خور و تن پرور است.
هر ساله به مدّت ده روز بیشتر ایرانیان، برای کسی که سرزمین مادری  اشان را غارت کرده و گردن پدرانشان را زده و نوامیس شان را به زور شمشیر با خود برده و به کنیزی و روسپیگری وادار نموده است، عزاداری می کنند و سینه و زنجیر و قمه می زنند که فرمانده ی لشگر خونخوار اسلام که بسیاری از مردمان بی گناه ایرانی را از دم تیغ گذرانده است، در آن روزها توسط فامیل خود، یزید، بر سر تصاحب قدرت، به قتل رسیده است.

- رابطه فامیلی یزید و حسین ابن علی:


یَزیدِ فَرزندِ مُعاویه و از طایفه “بنی اُمَیه” بود؛ پدر بزرگش ابوسُفیان و جَدِ پدری اَش “عبدالمطلب” نام داشتتند. از طَرفی حُسین فَرزندِ علی (امام اول شیعیان) و از طایفه “بَنی هاشم” بود و پدربزرگانش محمد (پیامبر اسلام) و ابوطالب و همچنین جَدِ پدری اَش “عبدالمطلب” نام داشتند.
از رابطه بالا می توان نتیجه گرفت که حُسین و یَزید پسرِ پسر عَمویِ هَم بودند، علی و معاویه پسر عَمو بودند، معاویه و محمد نیز پسر عَمو بودند، ابوسفیان و ابوطالب بَرادر بودند و ابوسفیان عَمویِ علی و محمد بوده است. این تاریخچه خانوادگی به روشنی نشان می دَهد که جنگِ میانِ بنی هاشم و بنی امیه، از ابتدا بَر سرِ قدرت بوده است و هیچ سُخنی از حسِ آزادی خواهی طَرفین وجود نداشته است.

- شرایطِ صُلحِ امام حَسن با معاویه و سَهم حسین از این قَرارداد:


– آنچه در بیت المالِ کوفه هَست به امام حَسن تعلق گیرد و همچنین خَراجِ شهر دارابگرد (از شهرهای ایران) متعلق به امام حسن شود. (تاریخ طبری ، جلد ۷ ، صفخه ۲۷۱۵)
– هر سال مبلغ دو میلیون درهم نیز به امام حسین پرداخت شود. (اخبارالطوال ، صفحه ۲۴۱)
– مقرری امام حسن و امام حسین در زمان عُمر سالیانه ۵ هزار درهم بود که در زمان خلافتِ مُعاویه به سالی یک میلیون درهم (معادل ۴ هزار کیلو نقره) رسید. (تاریخ تمدن اسلام ، جلد ۴ ، صفحه ۸۸)

- رابطه امامان حَسن و حُسین با مُعاویه پَس از صُلح:


– دَر سَفر هایِ مُعاویه به مکه و مدینه امام حسن و امام حسین از نُخستین کسانی بودند که به پیشوازِ مُعاویه می شتافتند و معاویه را در آغوش می گرفتند. (اخبار الطوال،صفحه ۲۴۳) (روضه الصفا ، جلد ۳ ، صفحه ۸۰ . ۸۳ )
– رابطه امام حُسین با معاویه به شکلی بود که در سالِ ۴۹ هجرت به فَرمانِ مُعاویه دَر جَنگِ قسطنطنیه شرکت کرد. (زندگانی امام حُسین، صفحه ۱۲۲)
– امام حُسین در نامه ای که به معاویه نوشت تأکید کَرد که مَن خواهان مقابله و جنگ با تو نیستم و یه یارانش فَرمود: “تا زَمانی که مُعاویه زنده است، باید خانه نشینی را پیشه خود سازید. (اخبار الطوال، صفخه ۲۴۴) (روضه الصفا، جلد ۳ ، صفحه ۱۵)

تنها یک فرهنگ عقب مانده، متوحش و خرافاتی می تواند برای یک کسی که ۱۴۰۰ سال پیش به هلاکت رسیده، اینچنین خودآزاری کند!

- قُدرت طلبی خاندانِ بَنی هاشم:


پَس از اینکه عَلی ابن ابوطالب، به دَلیل عَدمِ داشتنِ لیاقت، کفایت و شایستگی کافی کنار گذاشته شد و مُعاویه رویِ کار آمد و حکومت دودمان بنی امیه پایه ریزی شُد، همواره چَشم بَنی هاشم به دُنبالِ باز پَس گیری قُدرت و نابود کردن حکومت بنی امیه بود.
اما حَسنِ اِبن عَلی مزه پول باد آورده و ثروت زیاد را به رویِ تَخت نشستن و حُکم راندن ترجیح می داد و بنابراین با دریافت رشوه های کلان و حقوق های ماهیانه از بیت المال و از دَستِ معاویه، دَهانش را بَست و مشغول عیش و نوش و زندگانی اش شد؛ البته حسین ابن علی نیز به هنگامِ خلافیت معاویه، سربازِ مطیعِ خلیفه و جیره خوار حکومت بنی امیه بود.
از آنچه گفته شَد نتیجه میگیریم که تنها جنگ و دعوای میان بَنی هاشم و بنی امیه، جنگ بَر سر قدرت بوده و این لذت به قدرت رسیدن و حکمرانی کردن بود که حُسین را روانه کربلا ساخت و تمامی روایات و قصه های مربوط به آزادی خواهی حُسین، خیالی، دروغین و زاییده پندارهای پوسیده روحانیون شیعه است.

- سقوط فرهنگی ایرانیان:


به راستی ما چه ملّت فرهنگ باخته و جهل زده ای هستیم؟! در کجای دنیا کسی برای قاتلین اجداد و ویران کنندگان سرزمینش عزاداری می کند که ما همچین عمل بیهوده و شرم آوری را انجام می دهیم؟ آیا مردمان هند، روز درگذشت نادر شاه افشار را روز عزای ملّی اعلام می کنند که ما روز کشته شدن حسین ابن علی را روز گریه و زاری و ماتم کرده ایم؟ آیا یهودیان جهان روز خودکشی هیتلر را به سوگواری می نشینند که ما باید برای حسین، یا علی عزاداری کنیم؟!
حُسین برای رسیدن به قُدرت حاضر شُد تا تمامی عزیزانش را به کامِ مرگ کشانده و یکایک شان را از دَمِ تیغ بگذراند؛ حُسین به خاطر خود و تکیه زدن بر تختِ خلافت، زمینه کُشتار خود و یارانش را فَراهم آورد و به گورستان تاریخ پیوست؛ حال چه چیز و کدام نقطه از حرکت حسین انقلابی و برای رسیدن به آزادی بوده که امروزه به سرورِ آزادی خواهانِ جهان، می خوانندَش؟
حُسین با اینکه سپاهیانِ بیشمارِ یزید را دید و می دانست که کمترین شانسی در برابر آنان ندارد و تمامی یاران و اعضایِ خانواده اش هلاک خواهند شد، باز هم به یاغی گری پایان نداد و با یک دندگی و دیوانگی مَحض، بَر علیه سپاهِ یزید، شمشیر از نیام کشیده و به مبارزه پَرداخت! آیا حسین پدَر، همسَر، برادَر، عمو، دوست و یا پیشوایِ نمونه ای بوده است؟
کدام پیشوایِ با شعور و با منطق و دارای قدرتِ تفکر بدور از تعصب حاضر است تمامی پیروانش را به خاطر به قدرت رسیدنِ شخصِ خود، روانه گورستان کُند؟ آیا حسین از نظر عقلی سالم بود؟ بدون شک خیر! یک انسانِ عاقل که از سلامتِ فکری برخوردار است، هرگز با هفتاد نَفر به جنگِ هزاران نَفر نمی رود!
حسین در یک کلام، دیوانه ای بود که عشقِ رسیدن به قُدرت، چشمانش را کور و خردش را از وی گرفته بود! حسین سَببِ به خاک و خون کشیده شدن یاران و خانواده اش گشت تا بلکه بتواند به قُدرت رسیده و خلافت را به دستِ خاندانِ بنی هاشم باز گردانَد!
حُسین ابن علی به اندازه فَهمِ یک گاو از دانشِ فیزیک کوانتوم، با آزادگی و آزادی خواهی بیگانه است؛ حسین نه سرور آزادگان جهان است و نه حتی شخصیتی لایق احترام! او آدمکی است اسیرِ عشقِ به قُدرت رسیدن که در این راه تمامی یاران و اعضای خانواده اش را قُربانی نمود.
بیایید این حقیقت تاریخی را به کودکان مان آموزش دهیم و این بُتی که از حُسین ساخته شده است را به عمیق ترین شکل ممکن شکانده و ویران سازیم! باشد که روزی تمامی ایرانیان به ماهیت راستین حُسین پِی بُرده و به این سوگواری های هر ساله شَرم آور، پایان دهند.

این زامبی های شیعه و نوکران امام حسین چه از جان ما می خواهند؟ آیا نوک سوزنی شعور و دانش نزد این جماعت پیدا می شود؟

- جنایات حسین در حق ایرانیان:


حال توجه شما خوانندگان گرامی را، به یک رخداد تاریخی و جنایت فراموش نشدنی علیه ایرانیان، که متاسفانه نام اسطوره ی شیعیان ایران در میانشان می درخشد، جلب می کنم. در تاریخ طبری، جنایتی که علیه مردم گرگان صورت گرفته است، بدین صورت به نگارش در آمده است:
سعید ابن عاص لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند، سپس صد هزار درهم خراج و گاه دویست هزار درهم خراج به اعراب میدادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد.
“سعید ابن عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند.
در این کشتار عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند. (تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ی ۲۱۱۶).
تا کنون هیچ منبع و ماخذ و سند معتبری از طرف دوستان مسلمان و شیعه دال بر رد این جنایت و حضور نداشتن حسین ابن علی و حسن ابن علی در آن کشتار، ارائه نشده است ولی تحلیل های بسیاری از سر تعصب و برای ماله کشی بر این جنایت تاریخی نوشته شده که حتّی ارزش تامّل کردن نیز ندارند.
نگارنده، برای دوستانی که ادّعا دارند طبری با خاندان علی مشکل شخصی داشته است و سعی کرده که چهره ی آنان را به دروغ مخدوش کند، چند منبع دیگر که صحت و درستی این اتفاق ناگوار را تایید می کنند را نیز، در پایین یادآور می شود.
” فتوح البلدان نوشته احمد ابن یحیی بلاذری صفحه ۳۰۳:
عثمان در سال ۲۹ هجری سعید بن عاص را والی کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والی بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نوشت و آنها را به خراسان دعوت کرد که هر کدام فاتح شدند مالک آنجا شناخته شوند. هر دو نفر حرکت کردند. عبدالله از او پیشی گرفت و سعید بسوی طبرستان رفت که آنجا را فتح کند و در سپاه او حسن و حسین، هر دو بودند.”
فتوح البلدان نوشته ابن فقیه، صفحه ۱۵۲: مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سال ها در برابر هجوم سپاهیان اسلام پایداری و مقاومت کردند و در حقیقت٬ اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان و طبرستان و دیلمستان را تصرف نمایند. در زمان عثمان اعراب برای فتح طبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان بسوی تبرستان روانه شد. در این یورش، امام حسن و امام حسین ( فرزندان حضرت علی) نیز با سعید بن عاص همراه بودند.”

حتمن آن داستان کذایی را که سر امام حسین تا چند روز پس از بریده شدن قرآن می خوانده است را شنیده اید! این هم هدیه ما به شیعیان جهان: نمایی از اسکلت سر ارباب حسین که تا چندین ماه پس از بریده شدن بوی قرمه سبزی می داده است!
” زین العابدین رهنما در کتاب زندگانی امام حسین جلد دوم – فصل سوم آورده است:
در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش (عثمان) آن فرمانده ماجراجوی عرب (سعید بن عاص) را با نیروی تازه نفس از کوفه بسوی طبرستان فرستاد. دو فرزند علی، امام حسن و امام حسین هم به سمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای خاندان مسلمان وظیفه و شعاری به شمار میامد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند.
این نیروی تازه نفس بحدود طبرستان رسید و نخستین دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد و سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ ناممکن است. سعید هیأتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تادیه جزیه نمود. پس از گفتگوی بسیار اسپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بشرط اینکه نیروی تازیان به مردم قلعه و دفاع کنندگان این دژ آسیبی نرسانند. این شرط پذیرفته شد و اسپهبد نامبرده دستور گشودن دروازه های کوه پیکر قلعه را داد.
هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایه های قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند. سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه ای که قبلا طرح ریزی کرده بودند دستور داد بی درنگ نقاط بلند و سخت  قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را  خلع سلاح نمایند. فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت٬ بعضی را در زنجیر نگاه داشت و بیشتر آنها را کشت،کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد.



۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

مسجدها پایگاه هماهنگی دزدان و قاتلان بر ضد مردمند


مسجد چیست؟


مسجد مکانیست که مسلمانان بعنوان عبادتگاه مشترک استفاده می نمایند. در این عبادتگاه با هم آشنا می شوند و از حال و احوال یکدیگر با خبر می شوند. مسجد امام جماعت دارد که وظیفه امام جماعت موعظه و هدایت مردم براه اسلام است. نماز جماعت در دین اسلام بسیار مهم بوده و یکی از ابزارهای قدرت سیاسی اسلام است. مسجد می تواند مردم را به سمت دلخواه سوداگران دین هدایت نماید.همین موضوع را دشمنان محمد در ژمان آغاز اسلام متوجه شدند و مسجدی را برای رقابت با افکار و اغراض محمد بنا نمودند که محمد فرمان به تخریب آن مسجد را داد. مسجد ضرار بدست مسلمانان تخریب شد تا اغراض دگر اندیشان علیه محمد تبلیغ نگردد.

اسلام چگونه دینی است؟


اسلام دینی سیاسی است. پیامبر اسلام از آغاز بدنبال قدرت جمعی و اکثریتی هماهنگ با وی بود. تعالیم اسلام و قرآن دخالت در سیاست و مدیریت اجتماع است. آیه های قرآن احکامی است که “باید” دارد و نه “شاید” . شکایت الله در قرآن و دستور وی به تار و مار کردن کفار نشان از هدایت مسلمانان براه تحکّم و اجبار در دین است :
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (۵ توبه)
« پس چون ماه‏هاى حرام سپرى شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند راه برایشان گشاده گردانید زیرا خدا آمرزنده مهربان است »
این دستور به مسلمانان نشان از اجبار در دین اسلام است. احکام این چنینی بسیارند.

بانوان ایرانی که تن به خفت و خاری نمی دهند و زیر بار حجاب اجباری نمی روند را دستگیر می کنند و به شخصیت شان توهین می کنند و انسانیت و حقوق طبیعی انسانی شان را له می کنند، این نمونه کوچکی از تمام ارزش هاییست که اسلام به زنان بخشیده است.!!
اشتباه آنها که عربی نمی دانند این است که ” لا اکراه فی الدین …” در سوره بقره را به اشتباه “در دین اجباری نیست…” ترجمه کرده اند. ولی اکراه به معنای کراهت و زشتی است. مفهوم این آیه این است :” کراهتی در پذیرش دین نیست..” و الله از تازه مسلمانان می خواهد که در پذیرش دین اکراه نداشته باشند و چهره را در هم نبرند! اما علما و فلاسفه این آیه را در بوق و کرنا کرده اند برای دفاع از اختیاری بودن اسلام!
آیا براستی در اسلام اجباری نیست؟. پس این همه کشتار و جنایت و برده کردن زنان از ژمان محمد تا فتح ایران و تا امروز از کجاست؟. از مسیحیت است؟. مسیح و زرتشت لابد شمشیر به کمر می بستند و انسانها را می کشتند!

نماز جماعت ابزاری خطرناک!


نماز جماعت ، نماز راه ریاکاری و رسیدن به قدرت است که از مهم ترین پیامدهای نماز گروهی تولید انسانهای دروغگو و ریاکار است. براستی راز و نیاز با خدا چه نیازی به نمایش دارد؟. غیر از این است که مسلمانان را به ریا و دروغ عادت می دهد؟. غیر از این است که سخنان تحریک آمیز یک امام جماعت می تواند گروهی را به جهاد و کشتار وادار نماید؟.

مسلمانان برای نجات و آزادی به اروپا می روند و بعد از فضای آزاد کشورهای دموکرات در جهت تبلیغ شریعت و جنگ با کفار بهره می برند! براستی اگر اسلام خوب است شما اروپا چکار می کنید؟ برگردید همان آخورهای نماز جماعت در کشورهای خودتان!
در آغاز انقلاب شاهد بودیم که امامان مساجد را به پایگاهی برای لشگرکشی الوات و اراذل به خانه های دگر اندیشان تبدیل کرده بودند. قتلهایی صورت گرفت که قاتلان افراد تحریک شده توسط آخوند و ملا بودند.  افراد بطور دسته جمعی وارد خانه هموطنان بهایی و دگراندیش خود می شدند و علاوه بر غارت خانه ایشان گاهی دست به تجاوز و قتل هم می زدند.
مطابق شرع اسلام خون کافر مباح است و اموال و ناموسش بین مسلمین تقسیم می شود! این دقیقا کاری بود که مردم نا آگاه در روزهای انقلاب به دستور امامان جماعت مساجد انجام دادند! بله یک نماز ساده می تواند به ابزاری برای قتل و تجاوز بدل شود.

احساس انجام حکم خدا !


روحانیون لباس مردم عادی را نمی پوشند! دقت بفرمایید کشیش و آخوند و خاخام و بودایی و حتی زرتشتی هیچ کدام لباس عرف جامعه را نمی پوشند. چرا؟. از خود پرسیده اید که چرا؟. این پوشش یک اعتراض به تجدد و عقل گرایی است. این لباس به مردم این احساس را می دهد که « روحانیون افراد عادی نیستند » ، در حالیکه اگر لباس و دستار روحانی را از وی بگیری او انسانی عادی است.
احکام و دستورات خدا هم در مسجد لباس متفاوت به تن دارند و عوام ژمانی که موعظه می شوند ، این تصور واهی را دارند که «سخن خداوند» در حال جاری شدن در گوش ایشان است. شستشوی مغزی و نوعی هیپموتیزم برای مردم پای منبر رخ می دهد. ایشان تصور می نمایند که حق با ایشان است و کلام خدا در ایشان جاری شده است و خطر اینجاست! اینجاست که مردم فریب خورده احساس وظیفه می کنند که باید اسید بپاشند! باید جهاد بروند و باید مشرکان را بکشند! چون خدا با آنهاست!

متاسفانه غرب خطر مساجد را حس نکرده است


متاسفیم که از لندن و پاریس و برلین زنان و مردان فریب خورده برای کمک به داعش می روند. کسانی که هرگز دموکراسی را نفهمیدند و با استفاده از آزادی در کشورهای آزاد جهان مورد تبلیغ افراد سودجو در مساجد قرار گرفتند. بنا بر گزارشهای مختلف خانواده های و پلیس ، اکثر دختران ناپدید شده اروپا که برای کمک به اسلام و جهاد االنکاح به سوریه رفته اند رفت و آمد  به مساجد داشته اند و اهل نماز جماعت بوده اند.
همان پدران و مادرانی که خود از جهان پر دروغ و پر ستم اسلام و اسلامیت آزرده شده اند و حاضر به بازگشت به کشورهای اسلامی نیستند، امروز با جوانانی مواجهند که در مساجد مورد شست و شوی مغزی قرار گرفته اند. سالانه میلیونها دلار از طرف دولتهای غربی به مساجد کمک می شود و ایشان از مالیات معافند، حال باید به حال مسجد و نماز جماعتی که جوانان را به جنگ و جهاد کشانیده است ، اندیشه ای کرد. قطعا عدم برخورد در محدود کردن سخنان تند روانه و  جنگ طلبانه امامان جماعت ، امروز اروپا را به این حال رسانیده است.

این دختران را در مساجد فریب می دهند و با شستشوی مغزی ایشان را به سوریه برای جهاد النکاح می فرستند. دختران هم گمان می برند که به سعادت رسیده اند و در راه اسلام مفید واقع شده اند. این است خاصیت اصلی مسجد و نماز جماعت در اروپا! (فرتور نمایشی است)

متاسفانه رژیم  ایران  از تحریک لاتان و اراذل برای قدرت نمایی سود می برد


گروهی هستند بنام حزب الله و یا انصار ، ایشان همان لاتان سر گذر انقلاب بودند که امروز لباس بسیج و شال فلسطینی به تن کرده اند. رژیم جمهوری اسلامی بارها از این گروه منتفع شده است و سرکوب مردم در ۳۵ سال گذشته وسیله این گروه بوده است. جالب است که رژیم وسیله امامان جمعه و جماعت این افراد را بجان مردم می اندازد و سپس ایشان را افراد خود سر می نامد تا مسئولیت جنایات ایشان متوجه حکومت نباشد!
آخرین مورد این هم ، سخنان تحریک آمیز امامان موقت جمعه اصفهان است که از سال ۸۹ مرتبا به مردم گوشزد می کردند که « کار بد حجابی از تذکر لسانی گذشته است و چوب را باید بالاتر برد!» . ۷ ماه است که در اصفهان به زنان اسید پاشی می شود ولی رژیم با ارعاب و تهدید به بی آبرویی مصدومین، ابن مسأله را پنهان کرد. امامان جمعه در نماز جمعه و در مساجد سگان ولگرد را به خشونت تشویق می کردند. امروز که سکوت خانواده های مصدومین شکسته است، مقصر اصلی را بعنوان یک نفر معرفی می کنند!
همانند قتلهای زنجیره ای که همه تقصیرات را گردن سعید امامی انداختند. اما آیا سخنان تحریک آمیز آخوندها در نماز جماعت تاثیر نداشته است؟

نماز ریا و دروغ را تحریم کنید. این آقایی که بعنوان امام جماعت سعی در مغز شویی و کنترل افکار و عقل شما را دارد شیطان مجسم است! از شیطان و سخنانش دوری کنید! این شیاطین با سخنان تحریک آمیزشان 1400 سال است که  اسید حماقت و نکبت را بر مردم ایران پاشیده اند.

 تحریم کنید


نماز ریا و دروغ را تحریم کنید. این آقایی که بعنوان امام جماعت سعی در مغز شویی و کنترل افکار و عقل شما را دارد شیطان مجسم است! از شیطان و سخنانش دوری کنید! این شیاطین با سخنان تحریک آمیزشان ۱۴۰۰ سال است که  اسید حماقت و نکبت را بر مردم ایران پاشیده اند.