۱۴۰۲ دی ۲, شنبه

سرکوب مدل روسی با استراتژی «نگاه به شرق»

 


در شرایطی که سرویس‌های اطلاعاتی غربی در مورد تهدیدات ناشی از افزایش همکاری‌های امنیتی و نظامی روسیه و چین با جمهوری اسلامی هشدار می‌دهند، وزارت خارجه روسیه روز سه‌شنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲ با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد این کشور و جمهوری اسلامی ایران کار روی یک «توافق بزرگ و جدید بین‌دولتی» را سرعت می‌بخشند.

این بیانیه یک روز پس از آن صادر شد که مجلس شورای اسلامی لایحه افزایش همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی با روسیه را تصویب کرد. بر اساس این لایحه، یکی از اهداف همکاری‌ اطلاعاتی و امنیتی با روس‌ها مقابله با «اخلال در نظم عمومی» و مقابله با «بی‌ثبات کردن اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی و دخالت در اداره دولت» است.

جزئیات دقیق توافق «امنیتِ اطلاعات» بین رژیم ایران و روسیه مشخص نیست اما سه هفته پیش از تصویب آن توسط مجلس شورای اسلامی، کرملین اعلام کرده بود که مسکو و تهران در حال توسعه روابط خود «از جمله در زمینه همکاری‌های نظامی- فنی» هستند.

لایحه همکاری امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی و روسیه که یکشنبه ۱۹ آذرماه با ۱۸۰ رأی موافق در مقابل ۲۷ رأی مخالف و ۱۰ رأی ممتنع نمایندگان حاضر تصویب شد، نگرانی‌های زیادی برای افکار عمومی به وجود آورده است. بسیاری کارشناسان در حوزه فناوری با اشاره به مبهم بودن متن لایحه و پنهانکاری در جزئیات آن هشدار داده‌اند که اجرای این لایحه می‌تواند زمینه‌ساز «حکمرانی سایبری روسیه در ایران» شود که نتیجه آن  محدودیت‌های بیشتر در دسترسی شهروندان به اینترنت جهانی و تقویت جریان‌های سایبری علیه آزادی بیان شهروندان است.

واردات تجهیزات شنود

در همین ارتباط جلال محمودزاده نماینده مهاباد در مجلس شورای اسلامی که از مخالفان تصویب این لایحه است در مصاحبه با وبسایت «دیده‌بان ایران» گفت: «متن لایحه مبهم نگه‌ داشته شده و یک کمیسیون ویژه آن را تصویب کرد بدون اینکه اطلاعات جزئی را به نمایندگان ارائه دهند.» اشاره وی به باند محمدباقر قالیباف در مجلس شورای اسلامی است که در عمل بازوی علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجلس به شمار می‌روند.

محمودزاده تأکید کرد در آینده نزدیک بین ایران و روسیه در زمینه واردات تجهیزات شنود و فیلترینگ و کنترل اطلاعات مردم همکاری صورت خواهد گرفت.

دفاع دولت از لایحه بر اساس ابلاغیه‌های خامنه‌ای

اشاره محمودزاده به اینکه لایحه همکاری اطلاعاتی و امنیتی با روسیه توسط یک «کمیسیون ویژه» تصویب شد نیز یک آدرس است که نگاه دقیق‌تر به اظهارات نماینده دولت در دفاع از این لایحه در روز رأی‌گیری آن را تکمیل می‌کند.

در آن جلسه نماینده دولت ابراهیم رئیسی با اشاره به «ابلاغیه‌های علی خامنه‌ای» گفت که «بر اساس مأموریت‌های مندرج در سند راهبردی پدافند سایبری و همچنین طبق توافق صورت گرفته بین دبیران شوراهای‌عالی امنیت ایران و روسیه» مذاکرات برای عملی شدن این سند در سال ۹۷ آغاز شد.

در سال ۱۳۹۷ دبیر شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی که منصوب علی خامنه‌ای است علی شمخانی بود.

بر اساس توضیح نماینده دولت، بخشی از همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی روسیه شامل «اطلاعات سایبری» است که با هدف افزایش توان بازدارندگی جمهوری اسلامی و روسیه انجام می‌شود.

غلامرضا نوری قزلجه یکی دیگر از نمایندگان مخالف تصویب این تفاهمنامه همکاری، به خبرگزاری «ایلنا» می‌گوید: «از ایرادات اساسی این طرح آن است که حد و مرز دسترسی روسیه به تبادل اطلاعات در متن لایحه تعریف نشده است.»

حامد بیدی از کنشگران حق دسترسی آزاد به اینترنت‌ نیز در یادداشتی در روزنامه‌ «هم‌میهن» تأکید می‌کند: «یادمان باشد که امروز تمام ابعاد زندگی، اقتصاد و ارتباطات مردم، روی شبکه اینترنت اتفاق می‌افتد و وقتی ما کلید نفوذ و تسلط به این زیرساخت مهم را به ‌صورت انحصاری به کشور دیگری می‌دهیم، طبعا می‌تواند اتفاق نگران‌کننده‌ای برای تمام شهروندان باشد.»

مقابله با اعتراضات و حفاظت از ساختمان‌های دولتی

تعدادی از کارشناسان هشدار داده‌اند که لایحه همکاری با روسیه در امنیت اطلاعات، افزایش «سرکوب دیجیتالی» و توسعه پلتفرم‌های روسی در ایران را به دنبال خواهد داشت.

یک افسر سابق نیروی انتظامی که اکنون از مخالفان جمهوری اسلامی است به «کیهان لندن» می‌گوید اصلی‌ترین موارد جزئیات لایحه‌ همکاری امنیتی با روسیه را که پنهان نگه‌ داشته شده باید در صحبت‌های احمدرضا رادان فرمانده نیروی انتظامی در جریان سفرش به مسکو در تیرماه ۱۴۰۲ پیدا کرد که مقابله با تظاهرات ضدحکومتی و حفاظت از ساختمان‌های دولتی و آموزش‌های میدانی سرکوب برای پلیس ضدشورش و یگان‌های بسیج بخشی از آن است.

به گفته این افسر سابق، «گام اول مدل روسی برای سرکوب مخالفان از کنترل کامل بر فضای مجازی شامل شنود و جاسوسی و جریان‌سازی/ روایت‌سازی برداشته می‌شود تا اعتراض در نطفه خفه شود… بعد اگر جواب نداد و اعتراضات به خیابان کشیده شد فاز دوم سرکوب خیابانی آغاز می‌شود. روسیه با همین کار موفق شده فضای داخلی را کنترل کند و جمهوری اسلامی نیز به دنبال همین الگوست.»

تأمین هزینه‌های جاسوسی و سرکوب از قاچاق نفت

همان‌ باندها و جریاناتی که در ایران مسئول تقویت و تأمین تجهیزات و تکنولوژی‌های جاسوسی و سایبری هستند، اختیار فروش بخشی از نفت و گاز و همچنین تولیدات پتروشیمی را هم دارند.

اگرچه بعد از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ با آغاز تحریم‌های گسترده اغلب شرکت‌های اصلی چینی و روسی به ویژه در حوزه نفت و گاز ایران را ترک کردند یا از سرمایه‌گذاری در ایران خودداری می‌کنند و حاضر به ارائه تسلیحات جنگی پیشرفته مثل هلی‌کوپتر و هواپیماهای رزمی یا حتا هواپیمای مسافربری به ایران نیستند اما مقامات جمهوری اسلامی همچنان این دو کشور را «شریک راهبردی» خود می‌دانند زیرا از شواهد پیداست، هرچند پرهزینه، اما حیاتی‌ترین نیازهای حکومت را با کمک به فروش نفت  و ارائه تجهیزات نظارتی و کنترلی برای مقابله با اعتراضات اجتماعی، تأمین می‌کنند.

احتمالاً یکی از دلایل اصلی که جمهوری اسلامی را وادار می‌کند تا نفت را زیر قیمت به چین بفروشد و یا با وجود فشارهای بین‌المللی به پشتیبانی نظامی از روسیه در جنگ علیه اوکراین با ارسال پهپادهای انتحاری و سایر تسلیحات ادامه دهد، مربوط به سابقه حمایت‌ این دو کشور از رژیم‌های دیکتاتور در بحرانی‌ترین شرایط داخلی است.

ولادیمیر پوتین اثبات کرده بهترین دوست دیکتاتورهایی است که در بین مردم خودشان با بحران مشروعیت روبرو هستند. حمایت از قاسم جومارت کملویچ توقایف دیکتاتور قزاقستان در جریان اعتراضات سراسری ۲۰۲۲ که پس از افزایش ناگهانی قیمت بنزین اتفاق افتاد و یا پشتیبانی از الکساندر لوکاشنکو رئیس‌جمهور دیکتاتور بلاروس در جریان اعتراضات ضدحکومتی در سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ به علی خامنه‌ای این دلگرمی را می‌دهد که می‌شود در شرایط اضطراری روی کمک‌های پوتین علیه مردم معترض حساب کرد. با اینهمه هستند کسانی مثل محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی یا حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس سابق کمیسیون امنیت ملّی مجلس که مدام به حکومت در مورد «خیانت» روسیه یا اینکه پوتین نظام را به بازی گرفته هشدار می‌دهند.

اینکه روابط جمهوری اسلامی با روسیه رو به افزایش است و یا چین با خرید نفت از ایران تحریم‌ها را نادیده می‌گیرد، دلیل بر کمک به بهبود وضعیت عمومی اقتصاد ایران نیست. نفع این روابط عمدتا به چند باند مافیایی پرقدرت در نیروهای مسلّح و بطور خاص به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دلال‌های خارجی می‌رسد که تحت پوشش شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی فروش نفت ایران را تسهیل می‌کنند. به عنوان مثال وزارت خزانه‌داری آمریکا در خرداد ۱۴۰۱ یک شبکه بزرگ قاچاق نفت و پتروشیمی وابسته به نیروهای قدس سپاه پاسداران را تحریم کرد که از طریق شرکت‌هایی مستقر در چین، روسیه، هنگ‌کنگ، امارات، لبنان و حتا کره جنوبی اقدام به پولشویی و نقدکردن درآمدهای نفتی ایران می‌کردند.

اینکه واقعاً چه میزان از درآمدهای نفتی ایران صرف تقویت بنیه نظامی و امنیتی از جمله خرید تجهیزات و سیستم‌های شنود، پارازیت، جمینگ یا عملیات سایبری جمهوری اسلامی می‌شود، مشخص نیست اما با چراغ سبز علی خامنه‌ای حالا اختیاراتی که نیروهای مسلّح برای فروش نفت و یا مذاکره با طرفین خارجی از کانال‌هایی غیر از وزارت نفت و وزارت خارجه داشتند با تصویب مجلس به صورت قانونی درآمده و به آنها کمک می‌کند تا با پشتیبانی «قانون»  کاری را که بیش از دو دهه پنهانی انجام می‌دادند بدون پاسخگویی و دردسر ادامه دهند.

سرویس‌های اطلاعاتی غربی از افزایش خطرات روابط امنیتی جمهوری اسلامی با روسیه و چین آگاهی کافی دارند اما اینکه اقدام ویژه‌ای برای مقابله با آن نمی‌شود و همچنین این موضوع که ظرفیت محدودی برای مقابله با آن دارند آشکار است. آنها حتا در مقابله با ارسال قطعات و تکنولوژی‌های نظامی که از سوی کارخانجات و شرکت‌های غربی برای رژیم ایران ارسال می‌شود نیز با مشکل روبرو هستند.

علی خامنه‌ای سال‌هاست که سیاست خارجی استراتژیک رژیم را با «نگاه به شرق» مشخص کرده است. سیاستی  که در عمل سلطه‌ی بیش از پیش جمهوری خلق چین و روسیه‌ی پوتین را بر نهادهای امنیتی و شریان‌های اقتصادی ایران به همراه داشته است.

الکسی ددوف سفیر روسیه در تهران  شهریور ۱۴۰۱ در یادداشتی نوشته بود «به کمک ایران حذف سلطه آمریکا امکان‌پذیر است». اما واقعیت این است که دو قدرت سلطه‌جوی شرق که تا عمق نهادهای امنیتی و سطوح بالای تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی نفوذ کرده‌‌اند، ایران را به کارت بازی در منازعات بین‌المللی و رویارویی با غرب تبدیل کرده‌اند.


۱۴۰۲ آذر ۲۷, دوشنبه

جمهوری اسلامی خودِ خودِ فساد است

 


خبر فساد سه میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلاری از سوی یک شرکت کشت و صنعت چای مهم‌ترین خبر هفته دوم آذرماه ۱۴۰۲ در ایران بود. به تاراج رفتن رقمی برابر با ۱۴۰ هزار میلیارد تومان از دارایی‌های مردمی که هر روز در نبردی نابرابر با فقر و گرانی دست و پنجه نرم می‌کنند، بار دیگر ناکارآمدی و تباهکاری ساختاری نظام را به نمایش گذاشت.

در حالی که «فساد اقتصادی» با سرشت جمهوری اسلامی پیوند خورده اما خبر فساد ۳/۳۷ میلیارد دلاری به عنوان بزرگترین فساد اقتصادی تاریخ ایران که از سوی «گروه کشت و صنعت دبش» صورت گرفته بسیاری را مبهوت کرده است.

در یک اقدام شبکه‌ای میان چند وزارتخانه و گمرک و بانک مرکزی، اکبر رحیمی مدیرعامل «گروه کشت و صنعت دبش» توانسته فساد اقتصادی هنگفتی را در کمتر از چهار سال و در فاصله سا‌ل‌های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ رقم بزند.

ساز و کار فساد صورت گرفته به این شکل بوده که گروه کشت و صنعت دبش، برای چای درجه یک هندی ثبت سفارش کرده، اما در عمل چای درجه دو کنیایی (یعنی همانجایی که کشت فراسرزمینی انجام می‌دهد) وارد کرده است. اختلاف قیمت این دو نوع چای چیزی حدود ۱۲ دلار در هر کیلو بوده که در مقادیر بالا مبلغ سرسام‌آوری نصیب مدیران این گروه کرده است.

بر اساس توضیحات ارائه شده از سوی رئیس سازمان بازرسی کل کشور، بخش دیگری از این فساد به اسم واردات ماشین‌آلات بوده که یک میلیارد و ۴۷۲ میلیون دلار ارز دولتی دریافت اما ماشین‌آلاتی وارد کشور نشده است.

رقم اختلاس پرونده «دبش» چنان هنگفت است که برخی رسانه‌ها به سنجش آن با بودجه بخش‌های مختلف کشور و یا هزینه‌‌کرد مبالغ مشابه در دیگر کشورها پرداخته‌اند. این محاسبات نشان می‌دهد رقم فساد «دبش» بیش از ۳ درصد بودجه کل کشور، بیش از ۸۰ درصد کل بودجه وزارت آموزش و پرورش، ۹۰ درصد بودجه بهداشت، بیش از ۴۳ برابر بودجه محیط زیست کل کشور  و تقریبا برابر با بودجه عمرانی کشور است. ارزهای دولتی که اکبر رحیمی و همدستانش در حکومت به جیب زدند، برابر با رقم ارز مورد نیاز برای واردات دارو و شیرخشک است؛ رقمی که دولت به دلیل «نبود منابع» آن را اختصاص نداده و سبب درگذشت بیماران زیادی به دلیل عدم دسترسی به دارو و بروز بحران شیرخشک در کشور شد.

قابل توجه اینکه رقم فساد «دبش» بیش از نیمی از رقم پول‌های آزاد شده ایران در کره جنوبی است که جمهوری اسلامی دستیابی به آن را در ازای آزادی گروگان‌های آمریکایی یک موفقیت بسیار بزرگ برای خود قلمداد می‌کند!

از سوی دیگر فساد ۳/۳۷ میلیارد دلاری «دبش» برابر با هزینه ساختن «دو برج خلیفه دوبی»، «ساخت سه واحد پتروشیمی» و «ساخت یک نیروگاه هسته‌ای ۵۰۰ مگاواتی» است.

پرسش‌های بی‌پاسخ درباره «دبش»

بر اساس گزارش‌ها، اکبر رحیمی متهم ردیف اول این پرونده با وثیقه پنج هزار میلیارد تومانی، سنگین‌ترین وثیقه صادر شده از سوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، در زندان است.

این در حالیست که این پرونده همچنان دارای ابعاد پیچیده و پنهانی است که رئیس سازمان بازرسی کل کشور و رئیس دفتر بازرسی ویژه ریاست جمهوری که در روزهای گذشته درباره این پرونده توضیحاتی ارائه کردند، به آن نپرداختند. برای نمونه به نقش مقامات ارشد وزارت جهاد کشاورزی، گمرک و بانک مرکزی در این پرونده اشاره نشده است. هرچند گفته شده تعدادی در بخش‌های مرتبط بازداشت شده‌اند اما معلوم نیست این افراد چه کسانی هستند و چه سِمت‌هایی داشته‌اند؟

از سوی دیگر همچنان پرسشی مهم‌تر نیز مطرح است؛ اکبر رحیمی که حتی برخی رسانه‌ها از انتشار نام او خودداری کرده و از او به عنوان «الف. ر.» نام می‌برند، بر اساس کدام زد و بند و رابطه و رانت توانسته تا داشتن برنامه اختصاصی و رپرتاژآگهی در صداوسیمای جمهوری اسلامی یا روزنامه «دنیای اقتصاد» یا خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران انقلابی پیش برود و همزمان بزرگترین فساد اقتصادی «افشا شده» در جمهوری اسلامی را در مدت زمان کوتاهی مرتکب شود؟!

«دبش» مُشتی نمونه خروار

در حالی که رسانه‌ها از فساد «گروه کشت و صنعت دبش» به عنوان بزرگترین فساد تاریخ ایران نام می‌برند اما به بیان دقیق‌تر این فساد «بزرگترین فساد افشا و اعلام شده» در تاریخ ایران است.

واقعیت اینست که ساختار فاسد و تبهکار جمهوری اسلامی مافیاهای تو در تو و بزرگی را به صورت شبکه‌ای در خود زاییده و پرورانده که به نظر می‌رسد فسادهایی بسیار بزرگتر و کلان‌‌تر از فساد «دبش» هم در این ساختار صورت گرفته که یا تا کنون پنهان مانده و یا افشا و علنی نشده است.

با اینهمه رقم‌های افشا شده از  فساد در جمهوری اسلامی همواره روند صعودی داشته است. برای نمونه رقم فساد در پرونده «دبش» یک و نیم برابر رقم فساد صورت گرفته از سوی بابک زنجانی است که در دوره‌ای که افشا شد بسیاری را مبهوت کرده بود و چنین فسادی را غیرقابل باور می‌دانستند.

در این میان، فسادهای ریز و درشت دیگری به صورت گسترده هر روز و هر هفته در ایران سازماندهی و انجام می‌شود. در همین روزهایی که خبر فساد «دبش» به تیتر نخست رسانه‌ها تبدیل شد بود، خبر دیگری درباره اختلاس عجیب و البته هنگفت یک رئیس بانک در شهر قم منتشر شد که با جعل سند توانسته مبلغ ۲۴۴ وام ازدواج را به جیب بزند.

دادستان قم «اختلاس توأم با جعل به‌ مبلغ ۱۷۰ میلیارد ریال» و «اخذ رشوه به‌ مبلغ ۲۰ میلیارد ریال» را از اتهامات مندرج در کیفرخواست این مدیر بانکی و فراهم آوردن تحقق جرم «ارتشاء»، «تحصیل مال از طریق نامشروع» و «معاونت در اختلاس توأم با جعل» را از اتهامات همدستان این متهم عنوان کرد.

در فساد دیگری که در شهرداری تهران رخ داده، مبلغ ۱۷هزار میلیارد تومان از درآمد شهرداری تهران گُم شده و به جیب فرد یا افرادی متصل به این سازمان رفته است!

نبرد «خودی»ها با اسم رمز «فساد»

فساد ساختاری در جمهوری اسلامی اگرچه مدت‌ها از سوی مقامات حکومتی پنهان و انکار می‌شد، اکنون به حدی عیان شده که دیگر صدای «خودی»ها را هم درآورده است.

عباس عبدی از گروگانگیران سفارت آمریکا و بازجویان اوایل انقلاب و فعال اصلاح‌طلب  در یادداشتی در روزنامه اعتماد با اشاره به فساد «دبش» نوشته دست زدن به فسادی در این سطح قطعا با اطلاع مقام‌های عالی‌رتبه دولت جمهوری اسلامی بوده است.

روزنامه «جمهوری اسلامی» هم در مطلبی با کنایه به سیدابراهیم رئیسی که قرار بود دولتش با فساد مبارزه کند نوشته «هر روز اخبار متعددی از فسادهای گوناگون اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی از دستگاه‌های مختلف به گوش می‌رسد. وجود فساد، عمدتاً از بحران اقتصادی ناشی می‌شود. دولت‌ها برای مقابله با فساد قبل از هرچیز باید بیماری اقتصادی را معالجه کنند.»

در ادامه این مطلب آمده که « مسئولان بجای پرداختن به ریشه فساد و سوزاندن آن و سالم‌‌‌سازی جامعه، تلاش می‌کنند آن را به این و آن نسبت بدهند و دامن خود را پاک جلوه دهند.»

آنچه روزنامه «جمهوری اسلامی» به آن اشاره کرده، رویکرد جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا بر سر پرونده «دبش» است که هر یک «توپ» فاسد بودن را به زمین دیگری انداخته و این پرونده را به ابزاری برای زدن یکدیگر تبدیل کرده‌اند.

در این میان ابراهیم رئیسی که به نظر می‌رسد متوجه شکل‌گیری آرایش تهاجمی جناحین علیه یکدیگر با افشای پرونده فساد «دبش» شده،  در سخنانی گفته «از مهم‌ترین اصول مبارزه جدی با فساد، پرهیز از رویکردهای سیاسی در فسادستیزی است.»

در عمل اما فسادها و اختلاس‌های ریز و درشت در جمهوری اسلامی، در سایه‌ی حمایت دولت‌های مختلف اصولگرا و اصلاح‌طلب رخ داده و هر یک از جریانات بر گوشه‌ای از «سفره انقلاب» نشسته و بیش از چهار دهه در حال «تناول» منابع و ثروت کشورند.

هرچند در میان متهمان پرونده‌های فساد اقتصادی، وزنه تباهکاری اصلاح‌طلبان بیشتر است و چهره‌هایی چون غلامحسین کرباسچی، حسین فریدون، شبنم نعمت‌زاده و مهدی جهانگیری حضور دارند اما مافیاهای وابسته به اصولگرایان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز ید طولایی در ایجاد و گسترش شبکه‌های مافیایی فساد اقتصادی دارند.

برای مثال، علیرضا زاکانی که در زمان نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دهه ۹۰ خورشیدی مدعی عدالتخواهی و مبارزه با فساد بود، اکنون به عنوان شهردار تهران با فسادهای پی ‌در پی و توزیع رانت میان نزدیکانش خبرساز شده است.

در مجموع، فساد در تار و پود ساختار جمهوری اسلامی تنیده شده و «مبارزه با فساد» و «اصلاح ساختار» تنها نمایش و ادعایی است که از پشت تریبون‌ها در رقابت‌های انتخاباتی و یا برای «زدن» جناح رقیب مطرح می‌شود. به ویژه آنکه جناحین حکومت برای تبلیغاتی به سود خود جهت انتخابات نمایشی مجلس شورای اسلامی که قرار است در نیمه اسفند برگزار شود، خیز برداشته‌اند. وگرنه تا جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام فاسد و فسادپرور در ایران حاکم است، فساد و تباهی از کشور رخت بر نخواهد بست.