۱۳۹۲ تیر ۲۸, جمعه

ما از اسلام، قرآن و محمد چه می دانیم؟


آنچه از اسلام به ما رسیده

تاریخ همواره گنگ و پر از ابهامات است، اما آنچه که قریب به اتفاق مسلمانان و اسلام پژوهان سنتی از این جریان می دانند، وابسته به کتاب مقدس مسلمانان (قرآن) و کتب تاریخی است، که حدودا یک قرن بعد از ظهور اسلام به رشته تحریر در آمده و همچنین کتب حدیثی که از قول پیامبر اسلام نقل می شود.
محمد بن عبدالله بر طبق روایات سنتی، به سال ۵۷۰ میلادی در شهر مکه زاده شد، از خانواده ای دارای نفوذ اجتماعی ولیکن فقیر. او، پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد و سرپرستی وی نخست به پدر بزرگش عبدالمطلب، و آنگاه به عمویش ابیطالب سپرده شد،
محمد ابن عبدالله یک زنباره ای بیش نبود. ازدواج نخست او با خدیجه ۱۷ سال بزرگتر از خودش، اوج شهوت رانی و مال پرستی او را نشان می دهد. ازدواج های مکرر بعدی و تصرف زنهای کشته شدگان در جنگ، همگی حکایت از زنبارگی اوست. قوانین زن ستیزی اسلام که برخاسته از هوسرانی های محمد است در این تصویر می بینید. همانگونه که آخوندها یاتفاله های همان اسلام ساخته و پرداخته محمد، در زنبارگی و بی ارزش دانستن زنان نشان داده اند.

دوران کودکی و نوجوانی محمد

محمددوران کودکی و نوجوانی خود را در فقر و تنگدستی سپری کرد و برای امرار معاش به شغل چوپانی مشغول بود، در دوران نوجوانی چند بار به خارج از عربستان و به بین النهرین و شام (سوریه کنونی) سفر کرد و این سفرها و البته شغل چوپانی که وی را مدام در بیابان ها و به دور از مردم نگاه می داشت تأثیرات عمیقی بر وی نهاد.

بلند پروازی ها و علاقه به شهرت و ثروت

الهامات فکری که بعدها سبب دعوی پیامبری می شد، عمدتا ریشه در این دوران از زندگی وی دارد، محمد در جوانی به شغل مباشری اموال بیوه ای میان سال مشغول شد و آن زن که اتفاقا دارای نفوذ اجتماعی بود دل در گرو وی نهاد و با وجود مخالفت ها با محمد ازدواج کرد،
محمد که پس ازدواج با خدیجه، صاحب نفوذ شده و از دغدغه های زندگی خالی می شد، مدت بسیاری را در اعتکاف های طولانی و به دور از مردم طی می کرد، تا روزی با پیام رسالت خود، مردم مکه را غافل گیر نمود، ۱۳ سال در مکه با دوستی و محبت مردم را به اسلام ساخته خود دعوت کرد که جمعاً حدود ۶۰ نفر آنهم از دوستان و نزدیکان به او پیوستند.
این  قرآن است که از آن نور پخش می شود. گویا لامپی در آن کار گذاشته اند که نور می دهد. ماشاالله این اسلام عربستانی سرتا پا نور است. همه چینز و همه جا با نور ختم می شود. در این تبلیغ نوشته شده که  هنه ما باید الله را پرستش کنیم، قربان او برویم که ما را راهنمایی کرده!. نخست آن که این الله چقدر عقده ای است که همه را وادار می کند که از او تعریف کنند و او را ستایش نمایند. دیگر این که  کجا و چگونه این الله ما را راهنمایی کرده؟ ما که چیزی ندیدیم. سالی ۶ میلیون در افریقا میمیرند و الله از آن بی خبر است.

فرار از مکه

مخالفت، دشمنی، و سرسختی مردم مکه موجب گردید که او ناموفق و نا امید شبانه از مکه به سوی مدینه فرار کند. و  ۱۰ سال در مدینه دعوی خود را مصرانه ولی با خشونت و خونریزی پی گیری نمود و طی یک سلسله جنگ ها و نزاع های خونین، به رهبری شبه جزیره ی عربستان رسید و پایه گذار آیین جدیدی با نام اسلام بر اساس ظلم بی پایان، کشتار بی حد و حصر، تجاوز  و همچنین موسس امپراطوری اسلامی شد که از بزرگترین امپراطوری های طول تاریخ است.
امروزه تمامی باورمندان به اسلام و اکثریت منتقدین این دین، این روایت سنتی از تاریخ را که محمد با خونریزی به قدرت رسید و دیکتاتوری بزرگ اسلامی را پایه گذاری نمود، قبول دارند و هر دو برای دفاع و یا انتقاد از اسلام و محمد به روایات سنتی استناد می کنند.

دیدگاههای مخالف و موافق محمد

منتقدین، محمد را کلاهبردار و شیادی معرفی می کنند که سودای ریاست به سر داشت و برای رسیدن به قدرت از هیچ کاری فرو گذار نشد، همچنین این شخصیت را یک شهوت ران و زنباره  می دانند که ازدواج های متعدد و گهگاه با دختران خردسال داشت، دشمنان خود را با وحشی ترین صورت ممکنه از میان بر می داشت، ( به عنوان مثال جریان بنی قریضه)، یا جمع آوری قرآن را حاصل کوشش جانشینانش و به حدود سه دهه پس از مرگ وی مرتبط می دانند، کتاب قرآن را دارای تحریف می دانند (مانند واقعه غرانیق) و در این داستان با بعضی از مسلمانان هم رأی هستند و برای اثبات گفته ی خود درست مانند مسلمانان، به قرآن، کتب حدیث مسلمانان و تواریخ سنتی اسلام مانند تاریخ طبری استناد می کنند،
اسلام ساخته و پرداخته محمدابن عبدالله خیابان یک طرفه است و راه بازگشت ندارد. ورود بدان هم اجباری است. زیرا نوزادان، خود به خود وارد این خیابان یک طرفه می شوند. سزای کسی که در این خیابان بایستد (قوانین فاشیستی اسلام را اجراء نکند)، جریمه های سنگین دارد، و جریمه دور زدن و بازگشت از این خیابان نیز مرگ است.
اما امروزه و از نیمه ی اول قرن بیستم جریانی دیگر در بین اسلام پژوهان به راه افتاده که به شکاکیت در این دین و تاریخ آن نگاه می کند، این اسلام پژوهان آکادمیک که جملگی غیر مسلمان هستند، روایات سنتی از اسلام را مردود می دانند و به طبع هر دو گروه منتقد و مدافع را به سبب دست یازیدن به روایات سنتی بر خطا!
این جریان که با تحقیقات و پژوهش های ایگناس گلدزیهر Ignaz Goldziher) اسلام شناس برجسته مجارستانی، جرقه های آن خرد، تاریخ اسلام را سراسر پر از ابهاماتی می دانند که به سادگی و بدون متد های علمی قابل بررسی نیست.

درستی و یا نادرستی کتاب های تاریخی

باید توجه کرد که کتب تاریخ اسلام حدود یک قرن و نیم بعد از محمد به رشته ی تحریر در آمده و به سبب این گسست تاریخی به هیچ عنوان قابل اعتماد نیستند، کتب حدیث که حداقل با پنج واسطه از محمد نقل می شود، بیش از آنکه از زندگی او بازگویی کند به حوادث و نیازهای تاریخی و حقوقی جامعه ی اسلامی مربوط می شود که در قرن های بعدی به وجود آمده، دو سلسله ی امویان و عباسیان هریک برای حذف رقیب دست به حدیث سازی می کردند، پس کتب حدیث هم چندان قابل اعتماد نیستند و تنها سند و مرجع برای شناخت شخصیت محمد کتاب قرآن است.
این ویدیو به تناقضات و بیهوده گویی قرآن با مراجعه به بخش های آن می پردازد.
اما کتاب قرآن هم حاوی ابهامات زیادی ست، در کتاب قرآن تنها ۴ بار مفهوم محمد نقل شده است، یک بار نام مکه آنهم بی ارتباط به آیات پیش و بعد از آن آمده و احتمالا بعدها به قرآن اضافه شده است، مدینه ۳ بار در قرآن آمده، و آن هم مشخص نیست که به شهر اشاره دارد و یا مدینه النبی، با این ترتیب و با استناد به گواهی های تاریخی، اسلام پژوهان معاصر که لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده می شود، جریان شکاکیت و تجدد خواهی را به راه انداخته اند و خود به چندین دسته تقسیم می شوند.
بخش عظیمی از این جریان وثاقت تاریخی شخص محمد را رد کرده و وی را یک افسانه بیش نمی دانند که به علت نیاز جامعه عربی ساخته شده است، به عنوان مثال یهودا نو و باستان شناس معروف متون مکتوبی که با یک قرن فاصله از اوایل اسلام حکایت می کند را منبعی معتبر نمی داند و ادعا دارد باید به دنبال شواهد عینی در یافته های باستان شناختی (سکه ها، کتیبه ها و غیره بود) و از آنجا که یافته های باستان شناسی از اوایل اسلام هیچ نشانی از پیامبر و همچنین دین اسلام به عنوان یک دین ندارد، نتیجه میگیرد که محمد وجود تاریخی نداشته و شخصیتی است که بعدها ساخته شده.
در این ویدیو آقای بهرام مشیری رسیدن پیام از آسمان بنام معجزه و فرستادن قرآن از آسمان و مسائل مختلف دینی دیگر را با منطق و برهان رد  می کند.

دیدگاه اسلام شناس دیگر اروپایی

از طرفی  پروفسور کارل – هاینتس اولیگ  اسلام شناس برجسته ی دیگر استناد می کند که تکه های بدست آمده از دست نوشته های قرآن یعنی قدیمی ترین نسخه هایی که از نیمه ی دوم قرن هشتم میلادی به دست ما رسیده تصویر کاملا دیگری را نشان می دهند، هم ترتیب سوره ها فرق می کند و هم در آنها متونی وجود دارند که در نسخه های کنونی قرآن موجود نیست.
قرآن در آن زمان هنوز در حال شکل گیری بوده و اولین نسخه ی کامل آن به سال ۸۷۰ میلادی بر می گردد. باید توجه کرد قدیمی ترین دست نوشته ها به خط ناقص نوشته شده بودند، این دست نوشته ها فاقد حروف صدا دار هستند و حروف بی صدا در عربی امکان دارد به چند معنی خوانده شوند. همچنین این حروف فاقد نقطه هستند، بدین ترتیب هرحرف بدون نقطه گذاری می تواند دو تا پنج حرف را نمایندگی کند، به عبارتی این متون بدون توضیح و تفسیر قابل خواندن نیست.
اولین قرآن نقطه گذاری شده به شکل کامل در انتهای قرن ۹میلادی تکمیل شده و این راه را برای شناخت اسلام سخت می کند.
اولیگ می گوید آنچه که قابل اثبات است این است که اولین سکه های ضرب شده با نام محمت در شرق بین النهرین و مربوط به سال ۶۶۰ میلادی یافت شده است و سپس به غرب (سوریه) راه پیدا کرده، این منطبق بر سنگ نبشته های قبه الصخره است جایی که لقب یا عنوان محمد به مسیح، عیسی، پسر مریم و بنده ی خدا ( عبدالله) داده شده است و به این ترتیب استناد می کند که محمد در واقع شخصیت خیالی- مسیحی که عرب ها با پذیرش و الهام از مسیحیت پذیرفته و رفته رفته به آن شکل تاریخی داده اند.

جایگاه پایه گذاری اسلام

از طرفی کریستف لوکسنبرگ یکی دیگر از پژوهشگران معاصر که قرآن را با اتکا به زبان سریانی- آرامی که در زمان محمد همگانی بوده، باز خوانی کرده، اثبات می کند که قرآن در یک محیط زبانی آرامی-عربی نوشته شده بند های زیادی از قرآن فقط زمانی معنا پیدا می کند که ما آن متون را آرامی-سریانی که به خط عربی نوشته شده اند بخوانیم. بدین ترتیب اعتقاد دارد که محل شکل گیری اسلام با استناد به مدارکی که از روم شرقی و امپراطوری ایران مقارن ظهور اسلام به دست آمده باید اسلام در جایی در بحر المیت ( اردن و فلسطین امروزی) شکل گرفته باشد.

محمد، مددکار و اصلاح گر اجتماع

دسته ی دیگر و کم تعداد تر این پژوهشگران تجدد خواه همچون فرد دانر در وجود محمد شکی ندارند اما اعتقاد دارند که وی قصد تأسیس دین را نداشته و صرفا یک مصلح اجتماعی بوده و دین اسلام در حدود پنج دهه پس از مرگ وی شکل گرفته است، عده ای هم بر این باورند که گرچه محمد در ایجاد اسلام نقش داشته اما رهبریت را بر عهده نداشته و نقش وی بسیار اندک است.
نخستین قربانیان در اسلام و در قوانین فاشیستی اسلامی پس از کشتار بیرحمانه و قربانی کردن حیوانات، زنانند. زیرا ارزش آنان از یک مبل و چمدان کمتر است. تنها هنر آنان از دید آخوندها و مردان زنباره، ایفای رل یک ماشین جوجه کشی، و یا زینت دادن به مجلس بزم و هوسرانی مردان است. بر اساس همین بی ارزش بودن زن در اسلام است که  رژیم جهنمی ولایت وقیح حاضر نشد ازمیان بیش از ۳۵ میلیون جمعیت زنان ایران، یک کاندیدای ساده حتی به صورت ظاهر برای افتضاحات ریاست جمهوری خود بپذیرد. بنابراین، باید گفت ننگ بر این اسلام، و نفرین بردکانداران آن.
به هر روی با همه  این جریانات، تجدد خواهان و البته اکثریت قریب به اتفاق اسلام پژوهان سنتی آکادمیک معاصر، در یک چیز با یک دیگر اشتراک نظر دارند و آن اینکه حداقل بیش از ٪۹۰  تاریخ اسلام خرافه است و شناخت، اثبات وجود یا عدم وجود محمد به سادگی ممکن نیست و نیازمند روش های آکادمیک است.
حال آن که جوامع اسلامی جهان، در شرایطی همچون قرون وسطا در اروپا به سر می برند. آنان هرگونه پژوهش آکادمیک را توهین به مقدسات خود تلقی کرده و دست به هرکاری برای متوقف کردن آن می زنند.، از سوی دیگر، منتقدین سنتی اسلام که مبارزه با این دین را با استناد به روایات سنتی سهل تر می بینند، آنها نیز با این جریانات مخالف هستند.

۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

روحانیت از فروغ تا افول



معنای تقلید در شیعه

باید اطاعتی کورکورانه و تشکیلاتی داشت… این معنای تقلیدی ست که در تشیع وجود داشت و همین تقلید نیز برای غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته می شود. تقلید نتنها با تعقل ناسازگار نیست بلکه اساسا اقتضای عقل تعبد و تقلید است.
علی شریعتی.
نهاد مذهبی در ایران بعد از اسلام، با ظهور صفویه و نیاز به ایجاد یک ایدئولوژی واحد در برابر عثمانیان بصورت سازمان یافته شکل گرفت. با دستور سلاطیان صفوی آخوندهای شیعه از لبنان به ایران آمده و به بسط تئوریک مذهب شیعه پرداختند، ملایان که خود را وامدار سلاطین می دانستند، از هرگونه دخالت نهاد مذهبی در حکومت اجتناب می کردند و شاهان و سلاطین را سایگان خدا برمی شمردند که سلطنت حق ذاتی آنهاست، این تفکر، تفکر غالب مدارس مذهبی و علمای طراز اول شیعه برای صدها سال بود،
اسلام واقعی، درنده خویی، تجاوز و زورگویی است. ولی آخوند در ۴۰۰ سال گذشته اسلام را بزک کرده و بر تن گرگ صفت آن پوست بره پوشانده به تحمیر مردم می پردازد و در خرافات فرو می برد.
شیخ فضل الله آخوند  زن ستیز و ضد ایرانی که می توان او را فاسد ترین آخوندی دانست که افکارش موجب  پیدایش عده ای وطن فروش با افکار خرافاتی مانند علی شریعتی، خمینی، رفسنجانی، و سر انجام خامنه ای شد.

دخالت مستقیم آخوندها در کارهای مملکت

با ظهور مشروطه، کم کم بعضی از علماء خواهان دخالت در امور کشور داری شدند، که در رأس آنان شیخ فضل الله نوری (مشروعه خواه) بود، با اعدام شیخ فضل الله، تقریبا تمامی مجتهدین طراز اول کشور همچنان بر عقیده عدم دخالت در حکومت داری پای فشاری می کردند و ایده سهم خواهی ملایان از حکومت آنچنان طرفداری در نهاد مذهبی نداشت، ملایان بقای خود را در دوستی با سلطنت می دانستند و هرگونه تشکیل حکومت دینی را مغایر با اصول شیعه دانسته و چنین حکومتی را تنها مختص به دوره ظهور امام دوازدهم شیعیان می دیدند،
تلاش های بعضی مجتهدین درجه دوم و سوم نیز ثمری در جذب نیرو برای این ایده نداشت، عمده ی آخوندهای طراز اول در بزنگاه های تاریخی از دخالت و سهم خواهی اجتناب می کردند، حتی با ظهور رضاشاه و بنیان گذاری جامعه مدرن همچنان بر موضع خود پایفشاری می کردند، در مجلس موسسان و تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی شرکت کرده و سلطنت خاندان پهلوی را به رسمیت شناختند،
آیت الله کاشانی کانون فسادی بود که آدم کشانی چند را به دور خود جمع کرد،  فدائیان اسلام را به وجود آورد و قتل های بسیاری را موجب شد.

اقدامات رضاشاه در برابر آخوندها

رضاشاه که قصد ایجاد جامعه ای مدرن به تأسی از ترکیه، در ایران را داشت، قدرت مذهبیون را به شدت کاهش داد و با ایجاد سیستم آموزشی مدرن و سیستم قضایی مستقل، دست روحانیت را از بزرگترین نهادهای اعمال نفوذ مذهب در جامعه کوتاه کرد، اما همچنان مرجعیت شیعه از مخالفت با سلطنت اجتناب می ورزید و تنها به مخالفت های جزئی چند نفر همچون مدرس بسنده می شد. عمده مخالفت ها به سبب سیاست های رضاشاه ابراز می شد و عملا مرجعیت از هرگونه خیال سهم خواهی هم اجتناب می کرد و ایده ی مبارزه با سلطنت تا زمان پهلوی دوم تقریبا بدون هوادار باقی ماند،

ظهور آخوندها در دوران محمد رضا شاه

بعد از سقوط حکومت پهلوی اول رفته رفته در بین طلاب تازه وارد خیال ورود به صحنه قدرت شکل می گرفت، اما همچنان مراجع طراز اول با هرگونه دخالت مخالفت می ورزیدند، ظهور نواب صفوی و گروهک تروریستی فدائیان اسلام که با الگو برداری از اخوان المسلمین ایجاد شده بود و همچنین همکاری ابتدایی کاشانی در جنبش ملی شدن نفت، مخالفین حکومت پهلوی را متوجه پتانسیل بالای نهاد مذهبی نمود،

مخالفت آیت الله بروجردی با کارهای تروریستی

ترورهای موفق و ناموفق چندین تن از مسئولین و رجال سیاسی و همچنین دگراندیشانی چون احمد کسروی جرقه اندیشه سهم خواهی مذهب را می زد، طلاب تازه وارد و مجتهدین درجه دوم و سوم را به دخالت در امور حکومت داری ترغیب می کرد، هرچند که همچنان ایده اصلی حوزه ها بر عدم دخالت و پایفشاری بر سکولاریسم بود و آیت الله حائری (موسس حوزه علمیه قم) آیت الله بروجردی و عمده مراجع نجف، طلاب را از هرگونه مخالفت با سلطنت بر حذر می داشتند، به گونه ای که آیت الله بروجردی به سبب طرفداری پنهانی خمینی از فدائیان اسلام، با وی قطع رابطه کرد و تا آخر عمر هیچگاه او را به خدمت نپذیرفت.
دو جنایتکار بشری، دو انسان نمای ضد ایرانی در کنار هم دیده می شوند. به راستی این دو دست هیتلر و شیطان را از خبث نیت و پلیدی افکارشان از پشت بسته اند.

هم فکری چپ ها و آخوندها و مبارزین

با مرگ آیت الله بروجردی و عدم موفقیت پهلوی دوم در جلوگیری انتقال مرجعیت از قم به نجف، رفته رفته طرفداران سهم خواهی علما در حکومت ایده غالب حوزه علمیه قم را به رهبری خمینی در دست گرفته و در این بین چپ ها و سایر مبارزان و مخالفان حکومت پهلوی بر طبل حمایت از این جریان فکری کوفتند،
مردم ناراضی از سیاست های شاه دوم که وابستگی به مذهب در تار و پودشان تنیده شده بود، روحانیت شیعه را راه رهایی می دیدند و در این بین به ظاهر روشنفکرانی چون  علی شریعتی، در جا انداختن ایده حکومت مذهبی، دست مرجعیت را به گرمی می فشردند،
این وعاظ کراواتی با ظاهری مدرن و افکاری پوسیده، در جلب نظر مردم بیشترین نقش را بازی کرده و جوانان و عوام را جذب ایده امام محوری می کردند، روحانیت حامی عدم دخالت در سیاست به حاشیه رانده شده و مراجع ضد رژیم پهلوی اعتبار روز افزون می یافتند،

علت برپایی و جا افتادن رژیم اسلامی

با ظهور انقلاب ۵۷، روحانیت شیعه عملا قدرت را به دست گرفته و تک به تک رقبا را از میدان به در کرد، جنگ ۸ ساله ایران و عراق، که با سیاست اشتباه خمینی آغاز و ادامه یافت، به واقع موهبتی عظیم در راستای حذف رقبای مذهبیون بود، که با استفاده از جو نظامی و خیره بودن نگاه مردم به سویی دیگر، به راحتی تمامی رقبا از گردونه قدرت یک به یک حذف شده و مرجعیت به یگانه قدرت ایران بدل گشت.
رضا شاه بزرگ، فرزند راستین ایران، به خوبی آخوندها را شناخته بود و دست آنها را از تجاوز و کارهای خلاف زیادی برکنار داشت.

ترفند رفسنجانی در گزینش ولی فقیه

با مرگ خمینی، هاشمی رفسنجانی که خیال قدرت را در سر می پروراند، با همکاری بیت خمینی و با جعل تنها یک خاطره از خمینی، آنهم به خلاف وصیت نامه سیاسی رهبر درگذشته و با نادیده گرفتن اصل اساسی و شرط اصلی رهبری نظام یعنی شرط مرجعیت برای رهبری، حجت اسلام خامنه ای را به رهبری رساند، با این پیشفرض که وی همچون دوران ریاست جمهوریش توان اداره کشور را نخواهد داشت و قدرت در ید هاشمی رفسنجانی باقی خواهد ماند.

قدرت پوشالی خامنه ای

رهبر دوم که فاقد وجهه ی کاریزماتیک خمینی در بین مردم و همچنین فاقد پشتیبانی از طرف مراجع مذهبی بود، از طرفی حاضر به از دست دادن این فرصت باد آورده که شاید خود نیز هرگز فکرش را نمی کرد نبود، به اجبار به نیروی نظامی پناه آورد و کمبودهای شخصیتی را با بها دادن به سپاه پاسداران جبران می نمود،
رهبر نخست،  از حوزه های علمیه فاصله گرفته و قدرت خود را در قدرت بخشیدن به نیروهای نظامی-امنیتی می دید و با این حربه توانست پس از چند سال، عملا به قدرت بی بدیل نظام مبدل گردد، گرچه این کار به هزینه گزاف به حاشیه رانده شدن مرجعیت تمام شد. رهبر دوم نظام امروز قدرت خود را مدیون قوای قهریه است و بسط قدرت وی به بسط قدرت سپاه پاسداران معطوف است به گونه ای که سپاه به اتومبیلی می ماند که گرچه راننده آن رهبری ست، اما این راننده صرفا حق دارد پدال گاز را بفشارد و حق ترمز گرفتن ندارد!
این روند تا پایان رهبری رهبر دوم ادامه خواهد داشت و رهبر سوم بی شک با این بچه ی ناخلف به مشکل خواهد خورد، به گونه ای که بازیگردان اصلی انتخاب رهبر سوم بی شک سپاه پاسداران خواهد بود و روحانیت به حاشیه رانده شده، سهم آنچنانی در آینده ایران نخواهد داشت.
علی و مجتبی خامنه ای، پدر و پسری که مرتکب صدها جنایت، تجاوز، شکنجه و غارتگری کشور شده اند، باید در دادگاههای مردمی چه در ایران، و چه در کشورهای دیگر بارها و بارها محاکمه شده و به سزای خیانت های خود برسند.

نکته ای چند از آنچه گذشت

ایده ای که با شیخ فضل الله نوری شروع شد، با مدر س و کاشانی جرقه های آن خورد، با فدائیان اسلام هوادار پیدا کرد، با مبلغانی چون شریعتی جان گرفت و با خمینی به قدرت رسید، با خامنه ای به دوران پایان خود نزدیک می شود و جای خود را به نیروهای امنیتی نظامی خواهد داد، نیروهایی که به راحتی دست از قدرت نخواهند کشید و برای به زیر آوردنشان خون ها باید ریخته شود، شاید آن روز مردم ایران دریابند که انتخابات ۹۲ که به راحتی آن را از دست دادند به مثابه آخرین فرصت در مبارزات مدنی بود.