۱۳۹۸ بهمن ۶, یکشنبه

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حفظ منافع خود حاضر است حمام خون به راه بیاندازد




در پی اوج گرفتن اعتراضات دانشجویان علیه اعتراف دیرهنگام فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره شلیک موشک ضدهوایی به هواپیمای مسافربری اوکراینی و قتل ۱۷۶ سرنشین این هواپیما، روزنامه سوئیسی «نویه زورشر تسایتونگ» در گزارشی وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و زیرشاخه‌های آن در سیاست و اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را بررسی کرده است. از دید گزارشگر این روزنامه بازوی نظامی‌ جمهوری اسلامی با اینکه در جریان تظاهرات اعتراضی جدید به شدت مورد انتقاد مردم ایران قرار گرفته، برای حفظ منافع سرشار خود، از به راه‌انداختن حمام خون در ایران پروایی ندارد.

پس از شلیک موشک به هواپیمای بوئینگ در تهران، پاسداران انقلاب اسلامی مورد انتقاد شدید قرار گرفتند. اما این گروه نظامی‌ همیشه توانسته است منافع و نفوذ خود در سیاست و اقتصاد را در صورت لزوم حتی با خشونت حفظ کند.

پاسداران انقلاب به انتقاد عادت ندارند. گارد ویژه رژیم به چنان قدرتی رسیده که بطور معمول هیچکس جرأت نمی‌کند رفتار آن را مورد انتقاد قرار دهد. اما از زمانی که مجبور شد به سرنگون کردن هواپیمای پر از سرنشین ایرانی با این ادعا که آن را با موشک آمریکایی اشتباه گرفته اعتراف کند، هدف انتقادهای شدید قرار گرفته است. نه تنها موج خشم مردم بر خیابان‌ها سنگینی می‌کند، بلکه حتی دولت و رسانه‌ها نیز خواستار روشن شدن واقعیت هستند.

اعلام دستگیری چند تن از مسئولان فاجعه از سوی قوه قضائیه، نه دولت حسن روحانی را راضی کرده و نه تظاهرکنندگانی را که از چندروز پیش در تهران و شهرهای دیگر به خیابان آمدند. روز دوشنبه (۲۳ دی، ۱۳ ژانویه) روزنامه ایران که ارگان دولت محسوب می‌شود، طرح هواپیمایی را منتشر کرد که دماغه و کابین آن از خطوط چهره ۱۷۶ قربانی تشکیل شده بود.

روحانی روز چهارشنبه در سخنانی در تلویزیون از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواست که به خاطر شلیک موشک و اعتراف دیرهنگام به آن از مردم پوزش بخواهد. اواعلام کرد که قصد دارد یک کارگروه ویژه برای توضیح جزئیات حمله موشکی هفته پیش به بوئینگ اوکراینی تشکیل دهد. علاوه بر این، او گفت که ایرانیان باید بدانند چرا به این اشتباه با سه روز تاخیر اعتراف شده است.

بعد از آنکه قتل قاسم سلیمانی به وسیله ایالات متحده آمریکا در آغاز ژانویه یک موج «ناسیونالیستی» در ایران به راه‌ انداخت، اکنون بار دیگر انتقاد نسبت به فعالیت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خارج از کشور پر طنین می‌شود. سلیمانی به عنوان فرمانده لشکر قدس شبکه‌ای از شبه‌نظامیان و احزاب طرفدار جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، لبنان و یمن به وجود آورد تا از این طریق نفوذ جمهوری اسلامی را گسترش دهد.

گروهی از ایرانی‌ها به این دلیل از سلیمانی به عنوان «قهرمان ملی» تجلیل کردند. اما سیاست منطقه‌ای تهاجمی‌ و پر هزینه او در عین حال با مخالفت نیز روبرو شده است. در تهران اکنون نیز مثل اعتراضات پیشین، شعارها علیه پاسداران انقلاب اسلامی به گوش می‌رسد. بسیاری از تظاهرکنندگان می‌پرسند چرا رژیم ایران باید میلیاردها دلار صرف پشتیبانی از شبه‌نظامیان شیعی در خارج کند، در حالی که کار و سرمایه برای آموزش، بهداشت و بازنشستگی در کشور وجود ندارد؟

این انتقادها تا کنون نتوانسته از قدرت پاسداران انقلاب بکاهد. سپاه پس از انقلاب اسلامی پس از ۱۳۵۷ با استفاده از شبه‌نظامیان غیررسمی‌ [کمیته‌چی‌ها] برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی بنیاد نهاده شد. از همان زمان پاسداران انقلاب به یک نیروی قدرتمند موازی با شاخه‌های بی‌شمار در سیاست و اقتصاد تبدیل شدند که اغلب بدون کنترل دولت عمل می‌کنند.

رقابت ارتش و سپاه به گذشته تعلق دارد

رشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان جنگ ایران و عراق آغاز شد. از آنجا که نیروی نظامی‌ متعارف یعنی ارتش در جریان انقلاب به خاطر بازداشت، اعدام و فرار بسیاری از افسران تضعیف شده بود، پاسداران این کمبود را جبران کردند. در جریان جنگ پر تلفات علیه صدام حسین سپاه زیرساخت‌های حرفه‌ای خود را گسترش و نیروهای زمینی، دریایی و هوایی موازی ارتش را تشکیل داد.

مناسبات پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش متعارف در سال‌های نخست متاثر از رقابت‌ها بود، اما این دو امروز تنگاتنگ با هم کار می‌کنند. در حالی که ارتش پیش از هر چیز ظاهرا در خدمت دفاع از مرزهای کشور است، پاسداران انقلاب اسلامی که به شدت تحت تاثیر ایدئولوژی هستند، وظیفه دفاع از نظام را در داخل و خارج به عهده گرفته‌اند.

امروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارای یک نیروی ۱۹۰ هزار نفره است، در حالی که نیروی مسلح ارتش به ۴۲۰ هزار تن می‌رسد. ۴۵۰ هزار نیروی ذخیره بسیجی نیز بر این افزوده می‌شوند که زیر نظر سپاه پاسداران عمل می‌کنند.

سپاه قدس که در سال ۱۹۹۰ تاسیس شد، ۵ هزار نیرو دارد. اما این سپاه که سلیمانی سال‌ها بر آن فرمان می‌راند، در سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی نقش اصلی را ایفا می‌کند. سپاه قدس با هدف برتری نظامی‌ جمهوری اسلامی نسبت به جنگ‌افزارهای سنتی، به تاکتیک جنگ‌های نامتقارن و چریکی تکیه دارد.

انحصارات اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اما قدرت سپاه پاسداران انقلاب به فعالیت‌های نظامی‌ محدود نیست بلکه تا اعماق سیاست و اقتصاد ایران نفوذ می‌کند. در پایان جنگ ایران و عراق، پاسداران ابتدا پروژه‌های بازسازی شهرهای ویران شده را در دست گرفتند. سپس از بخش ساختمان فعالیت‌های خود را به بخش‌های دیگر توسعه دادند و امروز در بخش صنعت نفت، مالی و ارتباطات نیز فعال هستند. علاوه بر این، آنها فعالیت‌های خود را در انواع قاچاق نیز توسعه داده‌اند.

تا حال همه تلاش‌ها برای کاهش نفوذ اقتصادی سپاه شکست خورده است. از زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، پاسداران انقلاب نفوذ خود را در مجلس شورای اسلامی، دولت و شبکه اداری به شدت گسترش داده‌اند، بطوری که امروز در عرصه سیاست هیچکس نمی‌تواند نظامیان را نادیده بگیرد. در بسیاری جاها نفوذ آنها حتی از روحانیت بیشتر است. به همین دلیل از دید برخی ناظران جمهوری اسلامی یک دیکتاتوری نظامی‌ است.

به نظر می‌رسد حتی پس از شلیک موشک به بوئینگ اوکراینی هم این روند تغییری نخواهد کرد. با وجود همه انتقادها، گاردهای سپاه پاسداران انقلاب از پشتیبانی آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی برخوردارند و اگر قدرت خود یا سیستم را در خطر ببینند، در دفاع خشونت‌آمیز از آن درنگ نخواهند کرد. پاسداران ترجیح می‌دهند از خون هموطنان خود جوی خون به راه بیاندازند، اما موقعیت خود را از دست ندهند. آنها از این موقعیت سود زیادی برده‌اند.


۱۳۹۸ دی ۲۵, چهارشنبه

«انتقام سخت» جمهوری اسلامی در ایران قربانی گرفت




در محافل رسانه‌ای و سیاسی واشنگتن بسیاری بر این نظر هستند که سایه‌ی جنگ بین آمریکا و جمهوری اسلامی دور شده و بار دیگر شرایط به قبل از کشته شدن قاسم سلیمانی و موشک پرانی نمادین دو پایگاه آمریکایی در مرکز و شمال عراق توسط رژیم ایران باز گشته و بار دیگر بحران در روابط تهران با واشنگتن به نوعی «مدیریت» می‌شود. البته دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، صحبت از تحریم‌های جدیدی می‌کند که به زودی اعلام خواهند شد.

علی خامنه‌ای نیز می‌گوید حمله به دو پایگاه آمریکایی در عراق، که به گفته منابع آمریکایی و عراقی، حتا یک مجروح نیز نداشت، تنها یک «سیلی» بود و «انتقام سخت» هنوز در راه است. مجلس شورای اسلامی نیز در تلافی تحریم‌های جدید آمریکا، پنتاگون و کلیه نهادها و شرکت‌های وابسته به آن را در فهرست گروه‌های تروریستی جمهوری اسلامی قرار داد.

هزینه بحران را مسافران بی‌گناه پرداختند

این احتمال که جمهوری اسلامی از طریق واسطه به آمریکا اعلام کرده بود که به کدام پایگاه‌ها در عراق حمله خواهد کرد و نیروهای آمریکایی در این پایگاه‌ها از آمادگی کامل برخوردار بودند، ساعت به ساعت افزایش می‌یابد. گفته می‌شود این اطلاعات با وساطت یک کشور عربی خلیج فارس، به احتمال زیاد قطر، از تهران به واشنگتن منتقل شده بود. البته با توجه به اینکه حمله پهپادی که منجر به کشته شدن قاسم سلیمانی شد از پایگاه نظامی آمریکا در این امیرنشین به پرواز درآمده بود، احتمال انتقال این اطلاعات از دوحه به واشنگتن بسیار بالا است. صرف نظر از اینکه محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز پس از این موشک‌پرانی به خبرنگاران گفته بود که به عراقی‌ها از این حمله مطلع بودند.

در بحران اخیر که کمتر از یک هفته به طول انجامید، مانند همیشه بالاترین هزینه را مردم ایران پرداختند. مسئولیت سقوط بوئینگ شرکت هواپیمایی اوکراین به گردن نظامی است که حتا قابلیت استفاده از فناوری‌ها دفاعی خود را نیز ندارد. در این فاجعه همه ۱۷۶ سرنشین هواپیما (۱۶۷ مسافر و ۹ خدمه) که ۸۵ نفر از آنها ایرانی یا ایرانی‌تبار بودند کشته شدند. همچنین در میان مسافران این هواپیما ۶۳ کانادایی، ۱۱ اوکراینی، ۱۰ سوئدی، ۴ افغان و سه انگلیسی بودند که اصابت دو موشک ضدهوایی از نوع تور ام-۱، سبب انفجار و سقوط آن شد. قطعات هواپیما پس از انفجار در هوا در شعاع بسیار گسترده‌ای در حومه پرند در حوالی تهران روی زمین پخش شدند. حادثه‌ای که بدون شک حکایت از بی‌برنامگی دارد و مدیریت غیرمسئولانه دارد و نمی‌توان آن را عمدی دانست. نکته‌ای که هیچ تغییری در سرنوشت کشته‌شدگان بی‌گناه نمی‌دهد و هیچ مرهمی بر دل خانواده‌ها و بازماندگان داغدار آنها نیست.

البته جمهوری اسلامی همچنان اصرار دارد که دلیل سقوط بوئینگ اوکراینی اشکال فنی بوده است، در حالی که سیگنال‌های رادار و تصاویر ماهواره‌ای امواج مادون قرمز حضور این دو موشک را ثبت کرده‌اند. مقامات جمهوری اسلامی بجای قبول این واقعیت که این هواپیما به اشتباه مورد اصابت موشک‌های پدافند ضدهوایی قرار گرفته‌ است، به دروغ‌پردازی ادامه می‌دهند. آنها برای اینکه این دروغ‌ها برملا نشود ابتدا اعلام کردند که جعبه سیاه را جهت بررسی به خارج نخواهد فرستاد و حالا نیز ادعا می‌کند  صدمات وارد شده به جعبه سیاه در حدی است که احتمالا قابل استفاده نیست!

صحبت از صلح با زبان تهدید

بلافاصله پس از موشک‌پرانی به سمت دو اردوگاه نظامی تحت اختیار آمریکا در خاک عراق، دونالد ترامپ اعلام کرد «آمریکا آماده در آغوش گرفتن صلح است». البته رئیس جمهور آمریکا یادآوری کرد که کشورش مجهز به موشک‌های «بزرگ، سریع، دقیق و مرگبار» است. به زبان دیگر وی به جمهوری اسلامی هشدار داد با دم شیر بازی نکند. پیامی که گویا تهران نیز به روشنی دریافت کرده است. دو روز پس از صحبت‌های دونالد ترامپ، معاونش مایک پنس بر صفحه‌های تلویزیون‌های آمریکا ظاهر شد و گفت «ایران به شبه‌نظامیان تحت حمایت خود فرمان داده است به منافع آمریکا در منطقه حمله نکنند.» در تهران نیز علی خامنه‌ای گفت «ما کشور را به سمت جنگ نخواهیم برد اما اگر دیگران بخواهند آن را به ما تحمیل کنند، با تمام قدرت در مقابل آنها خواهیم ایستاد.»

در روزهای اخیر و به ویژه پس از «سیلی» جمهوری اسلامی، تلاش‌ها برای کاهش تنش میان آمریکا و جمهوری اسلامی افزایش یافته است. بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا، با دونالد ترامپ و حسن روحانی گفتگوی تلفنی داشته است. حسن روحانی با امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه و شارل مبشل رئیس شورای اروپا گفتگوهایی انجام داده است. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، راهی مسکو است تا با ولادیمیر پوتین رئیس حمهور روسیه گفتگو کند. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان که آنگلا مرکل را در این سفر همراهی خواهد کرد می‌گوید «راه‌های ارتباطیِ باز و موثر در حال حاضر فعال شده اند.»

قاسم سلیمانی مانع مذاکره با آمریکا؟

در آمریکا نیز اقداماتی، اگرچه نمادین، برای تسهیل این «ارتباط‌ها» انجام گرفته‌. پنجشنبه مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را به تصویب رساند که رئیس جمهور را موظف می‌کند برای آغاز جنگی با جمهوری اسلامی، در صورتی که منافع آمریکا بطور جدی مورد تهدید قرار نگیرند، باید از کنگره مجوز داشته باشد. رسانه‌های آمریکایی خبر بخشنامه‌ای به امضای مایک پمپئو وزیر خارجه می‌کنند که تماس دیپلمات‌های آمریکایی با برخی از گروه‌های اپوزیسیون جمهوری اسلامی را مشروط به دریافت مجوز می‌کند. یک منبع وزارت خارجه آمریکا به کیهان لندن می‌گوید «فهرست این سازمان‌ها توسط یکی از منابعی که تلاش در میانجیگری بین تهران و واشنگتن را دارند در اختیار مقامات آمریکایی قرار گرفته و سازمان‌هایی را در بر می‌گیرد که جمهوری اسلامی روی آنها حساسیت بیشتری دارد.»
در آمریکا اختلاف نظری بین جمهوریخواهان و دمکرات‌ها برای گفتگوی احتمالی با جمهوری اسلامی وجود ندارد و اگر شرایط برای مذاکره بین تهران و واشنگتن مهیا شود، هر دو حزب از آن حمایت خواهند کرد. برخی از تحلیلگران آمریکایی چون رابرت ساتلوف مدیر اجرایی «انستیتو واشنگتن برای سیاست‌های خاورمیانه» بر این نظر هستند که حذف قاسم سلیمانی می‌تواند راه برای مذاکرات را هموار سازد. به گفته این تحلیلگران با از میان برداشته شدن فرمانده پرقدرت نیروی قدس، سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی دچار تحولاتی خواهد شد و نفوذ این کشور در کشورهای منطقه کاهش پیدا خواهد کرد. تغییر سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و عدم حمایت تهران از گروه‌های تروریستی و شبه‌نظامی، از جمله خواست‌های آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی است.

دو دستگی نظام در باب مذاکره با آمریکا

در جمهوری اسلامی اما نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا ملزم یافتن تفاهمی بین جناح‌های مختلف آن است. پوشیده نیست در حالی که برخی خواهش تنش‌زدایی و آغاز نوعی مذاکره با آمریکا و بهبود روابط با اروپا هستند، جناح‌های دیگری از رو در رویی بیشتر دفاع می‌کنند. این تفاوت‌ها می‌تواند در صورت شدت گرفتن حتا به نوعی حذف فیزیکی تبدیل شود. در روزهای پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، یکی از مخالفانِ هرگونه مذاکره با غرب، اطلاح‌طلبان را تهدید به مرگ کرد.

حسن عباسی در یک سخنرانی گفت: «اگر سر قضیه شهادت قاسم سلیمانی مردم ریختند و باند اصلاح‌طلب را در خیابان کشتند و تکه تکه کردند، نگویید هشدار نداده بودیم!» البته هنوز کسی را نکشته و تکه تکه نکرده‌اند، ولی اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی در جریان مراسم سوگواری قاسم سلیمانی در کرمان مورد حملات لفظی شدید قرار گرفت. گروهی نیز به دفتر شهاب‌الدین بی‌مقدار نماینده اصلاح‌طلب تبریز حمله بردند. این نماینده مجلس پس از کشته شدن قاسم سلیمانی گفته بود: «پیشنهادم خویشتنداری و مذاکره بین ایران و آمریکا است.»

با کشته شدن قاسم سلیمانی نظام تلاش کرد با تبلیغات مبالغه‌آمیز، او را به عنوان نماد ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور معرفی کند. هدف این تبلیغات عمدتا به حاشیه راندن مطالبات سیاسی و اجتماعی‌ و اعتراضات گسترده‌ای بود که ایران در آبان ماه و هفته‌های بعد شاهد آن بود. در چنین فضایی که اقتصاد کشور ورشکسته و بار مطالبات و نیازمندی‌های مردم روز به روز سنگین‌تر می‌شود، جمهوری اسلامی می‌خواهد با خونخواهی برای کشته شدن قاسم سلیمانی به عنوان شاخص وطن‌دوستی، هرگونه عدم حمایت از آن را نوعی خیانت جا بزند!

تا اینجا اما هیچ تفاوتی بین اصلاح‌طلب و اصولگرا دیده نمی‌شود. حسام‌الدین آشنا مشاور فرهنگی حسن روحانی در حساب کاربری توئیتر  خود روزنامه‌نگارانی را که پیگیر اخبار سقوط هواپیمای اوکراینی هستند تهدید کرده و آنها را در ادعایی عجیب همکار «ایران‌ستیزان» خوانده است! گویی تنها کسانی که دروغ و فساد نظام را لاپوشانی می‌کنند حق دارند خود را ایرانی بخوانند و کسانی که در جستجوی حقیقت هستند و در کنار مردم و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایستاده‌اند، مزدور این یا آن قدرت خارجی‌اند!