۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

قرآن کتاب هیچ و پوچ


قرآن کتابی است سراپا جنایت و آدم کشی، ظلم و ستم به بانوان، رفتارهای ضد انسانی، و یک مشت داستان های بچه گانه و بی ارزش. برای درک قرآن برگردان فارسی آن را بخوانید تا به صحت گفتار ما پی ببرید



زمانی که ما برگردان پارسی آیات جنایی تازی نامه را می خوانیم، بدون شک تا سر حد جنون از الله مدینه و دین و آیین ضد انسانی و ضد زن و دیکتاتور مابآنه اش بیزار می شویم و از ته دل آرزو می کنیم که ای کاش هیچ وقت “دزدان مدینه” هراه به سرزمین عزیز مان نمی یافتند و سرگردان و آواره در همان صحراهای عربستان می ماندند تا خوراک لاشخور ها می شدند.

امّا همه ی این احساسات با خواندن تفسیرهای کذایی آخوندی بی سواد که از سر کم فهمی و درک پایین جامعه، آن آخوند را عالم دهر می دانند، عوض می شوند و تغییر می کنند.


چرا که آخوند در هنگام تفسیر، ماله را برداشته و هر جا که احساس می کند الله و محمّد پایشان را از گلیمشان بیشتر دراز کرده اند، ماله را می کشد و داستان و روایت و در نهایت تفسیر جدیدی از آیه ی جنایی قرآن تحویل ما می دهد.

مثلاً در سوره ی نساء، الله مدینه اجازه ی کتک زدن و تنبیه بدنی زنان را به مردان می دهد و حتّی محمّد ابن عبدالله می گوید که در هنگام کتک زدن زنان صورت آنان را مورد ضرب و شتم قرار ندهید.! امّا در تفسیر موهوم یکی از همین آیت الله های مفت خور و شکم پرست می نویسد که:

الله فرموده است که پس از چند بار تذکّر دادن و در صورت موفّق نشدن ترک بستر کردن و با همسر همبستر نشدن و اگر این راه حل نیز راهگشا نبود، مرد حق دارد چند بار زنش را با چوب مسواک بزند.!

از این روی، در هیچ کجا حرفی از چوب مسواک یا شاخه ی ریحان یا هر چیز دیگری در متن سوره ی نساء به میان نیامده است، اگر ترجمه ی واژه به واژه اش را بخوانیم، فقط و فقط متوجّه خواهیم شد که الله گفته است زنانتان را در صورت نافرمانی بزنید.
شاخه ی ریحان و چوب مسواک در پس کدامین واژه نهفته است که ما قادر به دیدن آنان نیستیم؟!.

نکته ی دیگر اینکه مسلمانان و مخصوصا آخوند ها و مبلغّین این دین شیطانی، سعی دارند که قرآن و آیات موهوم و غیر واقعی و بسیار کودکانه اش را، به حدی پیچیده و سخت و نا فهمیدنی جلوه دهند که جوانان و قشر با سواد مملکت ما، جرأت رفتن به سمت آن و خواندن و سبک – سنگین کردن و بحث و جدال در رابطه با آیات مضحکش را نداشته باشند.

آن ها با زبان مسخره ی عربی بازی کرده و جملات نا مفهومی را بیان می کنند و سعی دارند که از این طریق به ما ثابت کنند که آنان خیلی بهتر از ما قرآن را می فهمند و ما در درجه ای نیستیم که بتوانیم در آیات قرآن شک کرده و یا انتقادی به تازینامه و الله کنیم.
امّا حقیقت این است که متن قرآن بسیار پیش پا افتاده و ساده و قابل فهم برای حتّی کودکان ۸ – ۹ ساله است و فهمیدن و درک آیاتش احتیاج به هیچ تخصص خاصی ندارد و لازمه ی آن فقط و فقط سواد خواندن و نوشتن است و بس.

برای فهمیدن آیات قرآن، تازی نامه را باز کنید، ترجمه ی سلیس پارسی هر برگی که پیش رویتان است را بخوانید و آنچه را که آنجا نوشته شده است با عقل و منطق خود بسنجید. هیچ سخن و حرف پنهانی وجود ندارد که آخوند بی شرافت، آخوند حقه باز و دزد بتواند آن ها را استخراج کند و به خورد جامعه بدهد ولی شما قادر به دیدن و خواندن آن سخنان نباشید.
همه اش همین است، تفسیر قرآن عین ماله کشی و مهمل بافی و خزعبلات سر هم کردن است.
برای تحلیل و فهمیدن جملاتی که معنای واژه به واژه اش به زبان شیرین مادری امان موجود است که احتیاج به مفسّر و آخوند نیست.

حال یک پرسش بسیار ساده برای کسانی که نمی خواهند سخنان ما را باور کنند: قرآن کتابی است یک جلدی و حجم آن تقریباً با حجم دیوان حضرت حافظ برابری می کند. ( نگارنده از خوانندگان گرانقدر بابت این مقایسه ی سخیف عذرخواهی کرده و اعلام می دارد که هر بیت از دیوان حافظ شیرازی ارزش و منزلت اش برابری می کند با هزاران هزار تازینامه.) حال، چگونه امکان دارد که از چنین کتابی با این اندازه، تفسیر بیست جلدی المیزان استخراج شود؟!.

آیا این کلاهبرداری نیست؟، آیا این امر با عقل و منطق سازگار است؟، و یا متوجّه می شویم که نویسنده ی آن کتاب موهوم، هر چه مزخرف و خزعبلات بلد بوده است را در آن بیست جلد کتاب نوشته و ضمن هدر دادن کاغذ، به تحمیر جامعه نیز پرداخته است؟!.

حال، برای شما خوانندگان گرامی آیاتی چند از خود تازی نامه را می آوریم که متوجّه شوید حتّی خود محمّد ابن عبدالله و دیگر نویسندگان و دست اندر کارانی که در ساخت و تولید و صادر کردن این دین و آیین ضد انسانی که جزء به جزء اش لبریز است از پلید ترین اعمال وحشیانه ای که حتّی حیوانات نیز به آن اندازه پست نیستند که به انجام آن دستوارت تن دهند، بر این نظر بوده اند که تازینامه احتیاج به تفسیر و مفسّر های مزخرف گو نداشته و ندارد:


سوره مریم آیه ۹۸:

این قرآن را بر زبان تو آسان کردیم تا پرهیزکاران را مژده دهی و ستیزه گران را بترسانی.

سوره الدخان آیه ۵۸:

ما ادای سخن خویش بر زبان تو را آسان کردیم، باشد که پند گیرند.
سوره القمر آیه ۱۷:

و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.

سوره القمر آیه ۲۲:

و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.

سوره القمر آیه ۳۲:

و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.
سوره القمر آیه ۴۰:

و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.

در تمامی این آیات بر این امر تاکید شده است که قرآن را بسیار ساده و قابل فهم ادا کرده اند و آیاتش را به نحوی نوشته اند که هر کسی با خواندن آن، به معنا و مفهوم آیات پی ببرد.

حال تصمیم با شما خواننده ی گرامی است، محمّد ابن عبدالله و الله مدینه در مورد ساده بودن و قابل فهم بودن قرآن حق دارند و یا آخوندانی که به ما می گویند فهم قرآن نیاز به درجات بالای معنوی دارد و چون ما توانایی لازم برای درک معانی قرآن را نداریم پس باید به تفسیر آن رجوع کنیم؟!.

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

خرافه پرستی، عرب پرستی، و مرده پرستی، ما را در لجن فرو برده است


ملت ما در غل و زنجیر خرافات، و افکار پوچ مربوط به خلقت، آفرینش، الله پرستی، و زندگی پس از مرگ و عذاب آخرت، لحظه ای آرام و قرار ندارد. ترس بی مورد و بی جهت از افسانه جهنم و عذاب های آن، زندگی دنیایی او را نیز به جهنم بدل ساخته است. خرافات مانند پوششی است که سراسر مغز و شعور انسانی را می پوشاند، و آن را از نفوذ هرگونه فراگیری و اندیشیدن باز می دارد.

مغز یک فرد خرافاتی مانند ضبط صوتی است که از کار افتاده باشد. تنها خرافات و گرفته هایی از اندیشه های زهرآگین مذهبی که آخوند به او خورانده اند، می تواند پخش کند. ولی در هرحال، قدرت گیرندگی خود را از دست داده است. تراوش های مغز یک خردباخته خرافاتی، می تواند در دیگران و کسانی که با او نزدیکی دارند، اثری ناگوار و نا مطلوب داشته باشد. در حقیقت مغز بیمار یک خرافاتی، به ویژه خرافاتی مذهبی، بسیار سرایت بخش و آسیب پذیر در دیگران است. کمترین زیانی که یک خرافاتی می تواند به اطرافیان خود وارد سازد، تابش مسمومات ذهنی او بر خردسالان، و ناآگاهان سیاسی و اجتماعی است. بنابراین خرافات زیر است که پوششی بر روی خرد و تعقل انسان گذاشته و او را از هراندیشیدن باز می دارد:

۱- آفرینش هستی در ۶ روز- این فکر کلیشه ای و مدار بسته که از دهان دکان داران دین بیرون می آید، در ذهن کودکان و افراد کم دانش اجتماع اثر گذار است، و نه تنها در ذهن آنان بستری و ماندگار می شود، بلکه هرآینه و هرهنگام موجب سرایت آن به دیگران نیز خواهد شد. پیدایش کهکشان ها که هرکدام میلیون ها ستارگان و سیاره ها را در بر می گیرد، نتیجه میلیون ها سال تغیر و تحول، جذب و نابودی، و برخوردهای ستارگان و سیارات به یکدیگر، از میان رفتن عده ای، و تولید ستارگان دیگر است. این پدیده های کاملاً طبیعی که زاییده تحولات فیزیکی و شیمیایی است، از میلیاردها سال پیش همچنان در حال تحول و شکل پذیری است. در حالی که قدیمترین دین آسمانی که خدایی را در آسمان تصور نموده است، به ده هزار سال نمی رسد.


۲- دوران فعالیت ادیان بر زمین- قدیم ترین قومی که ادعای پیغمبر داشتن نمودند، کلیمیان هستند که پیامبر رسمی آنان موسی می باشد. گرچه آنان ادعاهایی بر پیامبرانی چون داود، ابراهیم، نوح، و اسحاق داشته اند که درست نیست و آنان بیشتر رؤسای قبایل و شاهان اقوام کلیمی بوده اند، تا پیامبر. از آنجا که کلیمی ها حدود ۱۰ هزار سال است که در ناحیه جورالسلام زندگی می کنند، با فرض این که بپذیریم آنان دارای پیامبری هم بودند، عمر داشتن یک پیامبر از جانب خدا به بیش از ده هزار سال نمی رسد. از این روی، از ده هزارسال پیش به آن طرف تا پیدایش انسان در زمین، خدایی وجود نداشته است که مثلاً راهنمای بشر باشد.

زردشت پیامبر ایران- زردشت را می توان یک آموزگار راستین دانست. زردشتیان ادعایی در مورد پیامبر بودن زردشت نداشته اند. عمر پیدایش زردشت به ۳۷۰۰ سال می رسد.
ادیان مسیحی و اسلام عمر کوتاه تری دارند. اکنون، سال ۲۰۱۲ زایش مسیح است که به تازگی پشت سر گذاشتیم. در حالی که آغاز اسلام به ۱۳۹۰ سال خورشیدی می رسد. وقتی اسلام خود را آخرین دین راهنمای بشریت می داند، فعالیت و وجود الله محدود می شود به حد اکثر از ده هزار سال؛ وجود کلیمیان، تا نزدیک به هزار و چهارصد سال پیش. یعنی کمتر از ۹ هزار سال.
پیدایش پیامبرانی تنها در خاورمیانه که خود کمترین آگاهی از دیگر نقاط جهان به ویژه آمریکای جنوبی، افریقا، و جزائر وحشی نشین نداشته اند، دلیل بر بازارگرمی و دکان داری این گونه پیامبران بوده است. و این تصور پیش می آید که الله نیز مانند پیامبرانش به دنبال مناطق خوش آب و هوا با مردمانی متمدن و پیشرفته بوده، و کاری به جنگل نشین ها نداشته است.

۳- وجود امامان و امام زمان- مذهب شیعه ساخت و پرداخت ایرانیان است که از قداست ویکه تازی و خودکامگی اسلام در جهان بکاهند. همانگونه که صوفی گری، توسل به عرفان، آیین ۷ امامی، و نهایتاً بهایی گری به همین منظور ابداع شده است. وجود امام زمان، آنهم ته چاه برای بیش از هزار سال، از مسخره ترین کلاهبرداری آخوندی است. آنهای که به اندازه یک جو خرد دارند و مغزشان هنوز کاملاً منجمد نشده، این داستان های فانتزی را هرگز باور نخواهند کرد.

۴-بهشت و جهنم، و عذاب آخرت- آخوندها خود را نماینده و راهنمای دنیای دیگر می دانند. ترس و لرزی که در امت خردباخته در مورد بهشت و جهنم و عذاب آخرت انداخته اند، موجب گردیده که مردم ناآگاه و نادان به سمت آخوند پناه برند و بخواهند از او کمک بگیرند. همین امر قرنهاست که بازار دکانداران دین را گرم کرده، و این طبقه بی غیرت و مفتخور توانسته اند از امت خردباخته بیگاری کشند و دسترنج آنان را کوفت و زهر مار خود کنند. در این مورد آخوندها تنها نیستند شریکان دیگری نیز مانند سروش ها، کدیورها، گنجی ها، بازرگان ها، بنی صدرها، و صدها نوکیسه و فرصت طلب دیگر نیز وجود دارند که به دنبال تفاله های آخوندها راه افتاده، آنها نیز از این آب گل آلود ماهی می گیرند.

اگر ملت ما روزی بتواند این خرافات و کید و مکر آخوند را به کنار زند، آنگاه ملت وارسته ای است که با اندیشه و خرد خود زندگی می کند.