۱۳۹۳ تیر ۳۰, دوشنبه

جنگ میان شیعه و سنی



اسلام یک حزب و روش سیاسی است که سوای خونریزی و غارتگری، هدف و آمالی ندارد. صلح در اسلام و از دیدگاه دین فروشان و پیروان آن، یعنی تسلیم بی چون و چرایی مردم در برابر آنان است. به گفته دیگر، اسلام دین تسلیم پذیری است. تسلیمی محض بدون هر پرسشی، و یا کند و کاوی. تسلیم در برابر الله ناشناخته و اختراعی محمد عبدالله جوان یتیم و محروم و خودکامه عربستان، اللهی که کمترین دلیل و اثر وجودی آن تا کنون شناخته نشده است.
محمد ابن عبدالله با زیرکی و هوشمندی، اللهی را در رؤیا و افکار تازیان ناآگاه و ساده دل پروراند و خود را نماینده و فرستاده او دانست و آنچه را که خود می پسندید، و بدان عشق می رزید خواسته این الله تصوری و مجازی دانست.
بدیهی است دین فروشان جانشین محمد نیز همان روش را دنبال کرده و می کنند و رضایت و خرسندی خود را خواسته و رضایت آن الله می دانند. بنابراین، مسلمانان گول خورده و گمراه شده، همه کاری را در ظاهر برای خوشنودی الله مجازی، ولی در حقیقت، خرسندی آخوندها و یا نمایندگان الله خیالی انجام می دهند.

آیا میان داعش و رژیم ولایت فقیه تفاوتی هست؟. هردو گروه آدم کش، متجاوز، فاشیست، غارتگر، ضد انسان، خودکامه و فرصت طلبند.نفرت، زشتی، کینه توزی از سر وروی دو گروه می بارد.

اسلام دین شمشیر است


همانگونه که گفته شد، اسلام با خونریزی و کشتار و غارت مردم پای گرفت و در سطح جهان مردم را با ترس و دلهره و یا برای همکاری در دزدی و راهزنی ها و غارت اموال مردم به دنبال خود کشانید. تاریخ جهان به ویژه کشور ما گویای این حقیقت تلخ است که زورگویان و آدم کشانی با وحشیگری و خونریزی پس از چند صباحی هدف های پلید و غیر انسانی خود را بر مردم منطقه و یا کشوری تحمیل کردند.
آمدن گروههای مختلف از تازی گرفته تا ترک و چنگیز و تیمور به ایران، یک نوع مهاجرت نبوده بلکه زورگویی، تجاوز، کشتار، بی رحمی، رمز پیروزی و تسلط آنها بر مردم آرام و زحمتکش به شمار می آید. از این روی، به سادگی می توان پذیرفت که اسلام هرگز دین صلح و منطق نبوده، بلکه اسلام دین شمشیر و به تسلیم در آوردن است. پرچم کشورهای اسلامی نیز از خون و شمشیر حکایت می کند.

با اسلام دین صلح و آشتی، منطق و دلیل، گذشت و فداکاری، عدالت و انصاف آشنا شوید.

آغاز جنگ میان سنی و شیعه در عربستان


همانگونه که در مقاله گذشته گفته شد، پیکار میان داعش و شیعه، درگیری و جنگ میان سنی و شیعه است. این جنگ از زمان خلفای اموی میان معاویه و طرفداران علی ابن ابیطالب در کشورهای اسلامی آغاز شد. ملاکان و ثروتمندان، معاویه راهمراهی می کردند و غلامان، بندگان، کنیزها و اسیران در بند و یا در جنگ به دنبال علی و خانواده او بودند. همکار گرانمایه ما  باران بهاری، در مقاله مستند و گویایی به بررسی جنگ میان ادیان و مذاهب پرداخته که خواندن آن بسیار آموزنده است.

حسینینه القبه که به دست داعش ویران شد

جنگ میان شیعه و سنی در کشورمان


جنگ میان شیعه و سنی در کشورما عملن از زمان شاه اسماعیل صفوی آغاز شد. شاه اسماعیل با پرورش و پشتیبانی از شیعه گری سدی را در برابر سپاه متجاوز عثمانی اهل تسنن به وجود آورد. گرچه خاندان صفوی توانست یک پارچگی ایران را به ثمر رساند و به کشور و مردم ایران در سطح جهان جلال و شوکت تازه ای بخشد ولی به همراه آن، با کوته فکری و نادانی و همچنین دخالت دولت انگلیس آخوند بازی و آخوند پروری را در کشورمان رواج دادند. و گرچه ما از شر حکومت های اسلامی و خلفاء خونخوار عرب در امان ماندیم ولی در طلسم تازی زاده هایی بنام آخوند دچار شدیم و باردیگر سلطه و نفوذ تازی و تازی گری بر کشورمان تحمیل گردید،

حسینیه سعد ابن عقیل در تل عفار که این چنین ویران شده. شیعیان خرافاتی به جای ساختن مدارس خوب و آموزنده، بیمارستان های مجهز و مردمی بودجه های کشورشان را صرف ساختن مسجد و حسینیه می کنند.
از پیامدهای جنگ میان سنی و شیعه در کشورمان نبودن اتحاد و همبستگی میان مردم است. هردسته و گروهی از مردم با یک باور دینی در برابر گروههای دیگر ایستاده و هیچگونه همکاری، همدلی، همراهی، و همبستگی میان آنان به وجود نمی آید. یکی از پرزیان ترین این جنگ دینی میان سنی و شیعه جنگ های ایران و روس را می توان نام برد که با دلسردی مردم، و خرافات و حماقت های خاندان قاجار، موجب تجزیه و جدا شدن بخش های گوناگون ایران شد. بدیهی است جنگ های روانی در کشورمان که هرکدام موجب از هم گسیختگی مردم می شود علاوه بر شیعه و سنی، میان باورهای گوناگون دینی دیگر چون یهودی، بهایی، زردشتی، ارمنی، آسوری نیز دیده شده، و با چند پارگی میان مردم، اتحاد و همبستگی را از میان برده است.

این یک ساختمان و بنای تاریخی مذهبی است که در موصل به وسیله بوالدوزر ویران شده. همانگونه که می بینید کار اسلام خراب و ویران کردن است. همان کاری که تازیان پس از تصرف ایران انجام دادند و مراکز مذهبی آن زمان و آثار تاریخی را ویران نمودند.

جدال داعش و شیعه


پیکار میان داعش و شیعه، دو گروه خردباخته اسلامی که از سوریه آغاز گردیده هم اکنون با شدت هرچه بیشتر در عراق ادامه دارد. بنا بر آنچه در چند مقاله گذشته به نگارش آمد، گروه خونخوار و آدم کش داعش که ادعای رهبری و خلیفه گری اسلام را دارد وخود را در راه و جانشین پیامبر اسلام می داند، تا کنون جنایت و غارتگری زیادی را نخست در سوریه و هم اکنون در عراق انجام داده و همچنان با وحشیگری و درندگی شیعیان سر راه خود را از میان برمی دارد، آرامگاهها و مکان های مقدس آنان را ویران می کند و به سوی بغداد در حال پیشروی است.
این هم تخریب و ویران کردن خانه های تاریخی یزد و پیوند دادن آن به امام زاده جعفر یعنی دکان پول سازی آخوند می باشد. حال چه تفاوتی می تواند میان ولی فقیه و داعش باشد؟. آیا این دوگروه باهم تفاوتی در آدم کشی و ویران دارند؟.

گزارش رسانه های برون مرزی


روزنامه های گوناگون جهان مانند دیلی میل در شماره دوشنبه ۱۶ تیر ۹۲ برابر به ۷ ژوئیه ۲۰۱۴ گزارشی دارد بر این که داعش شمار زیادی از آرامگاهها و گورستان های مذهبی و مسجد شیعیان را به آتش کشیدند و یا بمباران کردند.
با ویران کردن آرامگاهها و جایگاههای مذهبی شیعیان در سامره، موصل و دیگر نقاط، سیل شیعیان متعصب و خردباخته را از سرتاسر عراق، ایران، سوریه و کشورهای دیگر برای نبرد روان به سوی آدم خواران داعش می کند. کشورهای سنی مذهب و ارتجاعی چون عربستان، قطر، پاکستان، یمن و جاهای دیگر نیز آمادگی آن دارند که به خواست حکمرانان کشور خود و به دستور امامان و پیشوایان مذهبی، با شیعیان در عراق وارد جنگ و ستیزه شوند. از سوی علی خامنه ای، جنایتکار قرن، نیز سپاه قدس نفراتی را از ایران و سوریه به عراق فرستاده تا در این آدم کشی شرکت نمایند.

مسجد و شهر ویران شده در سوریه به وسیله گروههای افراطی مذهبی و رژیم  هم رزم ولایت فقیه. بازهم می بینیم که کار مسلمانان تخریب و ویران کردن است. همانگونه که شهر بزرگ و تاریخی تیسفون را تازیان به آتش کشیدند و ویران کردند.

شباهت میان  داعش و رژیم ولایت فقیه


بی گمان میان داعش و رژیم آخوندی در ایران تفاوتی ندارد و عملکرد هردو مانند هم است:
‎۱- رژیم ولایت فقیه قبرستان های بهایی ها را خراب میکند
‎۲- رژیم ولایت فقیه خانقاه های دراویش را خراب میکند
‎۳- رژیم ولایت فقیه اهل سنت را زنازاده  می نامد
‎۴- اهل سنت اجازه تبلیغ در ایران ندارند درحالی که در مناطق سنی نشین دائم تبلیغ شیعه میشه
‎۵- رژیم ولایت فقیه اجازه دانشگاه رفتن  را به فرزندان  بهایی نمیدهد
‎۶- رژیم ولایت فقیه تا کنون بسیاری از آثار تاریخی ایران را ویران کرده و بازهم ادامه می دهد.
۷- رژیم ولایت فقیه و داعش هردو در آدم کشی و تجاوز به زنان در یک ردیف قرار دارند.

از آنچه گذشت:


جنگ میان شیعه و سنی سالهاست که در کشور ما آغاز شده. شاید بتوان گفت که نخستین برخوردهای سخت و فراگیر این ستیزه و جدال را بتوان از زمان شاه اسماعیل صفوی دانست. گرچه شاهان صفوی توانستند در عظمت و یک پارچگی ایران سهم بزرگی داشته باشند، ولی در برابر آن پای آخوند با وسوسه و خواست انگلیس در ایران باز شد و کشورمان را رفته رفته باردیگر زیر نفوذ و تسلط تازیان و یا تازی نژادها قرار داد. جنگ های ایران و روس، به دلیل بی خردی شاهان خرافات شیعه گری قاجاریه، موجی از هم گسستگی و بی تفاوتی میان مردم ایران به وجود آورد و با نبودن اتحاد و همبستگی میان ایرانیان شیعه و سنی، شکست های جبران نا پذیر بزرگی را نصیب کشورمان نمود.

نکته پایانی:


رژیم ضد ایرانی و عقب مانده ولایت فقیه با رجز خوانی و سمپاشی دهها هزار آخوند ارتجاعی بی سواد، زندانی و کشتار هم میهنان سنی مذهب و یا باورهای دینی دیگر، و تبعیض علیه آنان، به جنگ میان شیعه و سنی و جبهه گیری گروههای مذهبی وسعت بخشید، نخست صدام را به ویران کردن و تجاوز به کشورمان واداشت، دوم، دشمنی و کینه توزی کشورهای عربی را به دنبال آورد، و هم اکنون با داشتن نیروی پاسداران و بسیجی در سوریه و عراق، گروه افراطی داعش را به حرکت و کشتار در آورده است. و هم اکنون به خاطر چند آرامگاه و مسجد تازیان، کشورمان را به طور ناخواسته و غیر منطقی در گیر جنگی می کند که پیامد آن جز شکست و تجزیه ایران، و پایان آن نا پیدا و دشوار خواهد بود.

این ویدیو بمب گذاری و ویران کردن مسجد و حسینیه ها و آرامگاههای مذهبی عراق را نشان می دهد. تخریب و ویران گری و آدم کشی داعش ما را به یاد خلخالی و جنایت ها و ویرانگری او می اندازد.


۱۳۹۳ تیر ۲۰, جمعه

با نابودی تمامی روحانیون، دنیا گلستان می شود!


به راستی روحانی کیست؟


روحانی انسانی است تَنبل، تَن پَرور و البته بی دانش که کتابی در دست دارد، آن را مقدس خوانده و بر این باور است که تمامی علم و دانش و معرفت و درس های مورد نیاز زندگیِ انسان، به صورت یکجا در آن کتاب وجود دارد و آدمی هیچ نیازی به خواندن دیگر کتاب ها و کسب دیگر دانش ها ندارد.
روحانی از نَمَدِ دین برای خود کلاهی گَرم و نَرم می دوزد و از راه بهشت فروشی و روضه خوانی و تشویق مردم به قبولِ شرایطِ سختِ زندگانی شان در این دنیایِ فانی و وعده کاخ و زندگانی های آنچنانی به ایشان دادن در جهانی موهوم و خیالی، خود در رفاه و آسودگی کامل به سَر می برد و از دسترنجِ مردمان خورده و پَروار گشته ولی به تبلیغِ مزایایِ ساده زیستی و فقر و نداری در جامعه می پردازد و ملتی را به گمراهی و نادانی می کشاند.

به راستی این انگل های ترسناک چه سودی برای مان دارند؟
روحانی به شستشویِ مغزی مردمان پرداخته و مهملات و چرندیات کتابِ زمینی و پُر از اشتباهش را به نامِ کلامِ خدایی آسمانی و بی نقص در اذهانِ عمومی فرو می کند و جامعه را دعوت به قبولِ بی چون و چرایِ کلمه به کلمه جملاتِ نگاشته شده در آن کتاب های تاریخ مصرف گذشته می نماید و هر ذهنِ روشنی که با وی مخالف باشد را کافَر و بی دین خوانده و وی را لعن می کند.
روحانی شخصی است که خود را عالمِ دهر و دانا به تمامی امور می داند و به تمامی مردمان به چشمِ حقارت نگاه کرده و خود را در جایگاهِ استاد، راهنما و همه چیزدان قرار داده و با خود بزرگ بینی وصف ناشدنی، هر صدای مخالف و معترضی را تکفیر کرده و شخص منتقد را ابله و کوته نظر و بی سواد می خواند.
روحانی در یک جمله فردی است دروغگو، شیاد، نیرنگ باز و بی سواد که استادِ بازی با کلمات می باشد و همواره دست به دامن انواع و اقسام مغلطه هاست و هیچگاه توانایی حضور در یک گفتگوی علمی، منطقی و مستند را نداشته و ندارد و همواره با توسل به چرب زبانی و زدن به صحرایِ کربلا، از دادن یک پاسخِ عقلانی فرار می کند.

آیا روحانیت شُغل است؟


کارل مارکس درباره روحانیون می گوید: “تا زمانی که جامعه شغل شرافتمندانه ای برای روحانیون پیدا نکند، این گروه مفت خور، سربار و انگل اجتماع انسان خواهد بود!” آیا به راستی چنین نیست؟ یک روحانی چه حرفه ای بَلَد است و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون در جامعه، نبودشان احساس شده، کارِ مملکت خوابیده و چرخه اقتصادی از بین می رود؟
نویسنده، پژوهشگر و روشنفکر بزرگ تاریخ معاصر ایرن زمین، زنده یاد احمد کسروی درباره روحانیت می نویسد:
“آخوندها دسته ای هستند در این کشور که مفت می خورند و تنها کاری که از دست شان بر می آید ایستادگی در برابر پیشرفت است؛ آن ها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند. در یک جمله هیچ کاره اند.
نادرشاه افشار آخوندهای آن زمان را محکوم به دو بار اعدام کرده بود، به نظرتان چه حکمی برای آخوندهای امروزی صادر میکرد؟
روحانی حرفه ای به غیر از دروغگویی، شیادی، فریب دادن مردمان و گدایی بلد نیست؛ این جماعتِ مُفت خور و مرده پرست و خرافاتی با افکار پوسیده شان، هر سال مردگان هزاران سال پیش را از قبر بیرون کشیده و برای در آوردنِ اشک مردم دوباره ایشان را کشته و روانه گورستان می کنند.
این طایفه بی هنر و بی علم جلوی هر گونه پیشرفت و ترقی ایستاده و مانع رسیدن مردمان به جوامعی دموکرات و سکولار و متمدن هستند و نان شان را از راهِ در جهل، خرافات و عقب ماندگی نگاه داشتن مردم در می آورند، به راستی جماعتی بی ذوق و بی مصرف تر از روحانیون، در تمامِ تاریخ به چشم نمی خورد.
روحانیون با استفاده از سرمایه های ملی یک کشور و دستبرد زدن به بیت المال و چاپیدن مردمان و خالی کردن جیب ملت، برای مردمان جهل و نادانی و خرافات به ارمغان می آورند و ویران کردن پایه های اخلاقی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و علمی یک مُلک، از جمله خدمات برجسته آنان به جامعه ای است که در آنان به دین فروشی مشغولند.