۱۴۰۲ مهر ۲, یکشنبه

جمهوری اسلامی در گرداب

 


تنها سه هفته مانده به سالگرد اعتراضات جنبش ملّی ۱۴۰۲ جمهوری اسلامی با شرایط پیچیده‌ای روبرو شده است. از یکسو مقامات نظام به شدت نگران بروز اعتراضاتی گسترده و سراسری از سوی مردم در سالگرد اعتراضات هستند و همین موضوع تنش‌های درون‌حکومتی را افزایش داده، و از سوی دیگر ناکارآمدی حکومت بر میزان نارضایتی‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی افزوده است. جمهوری اسلامی طی هفته‌های گذشته با سرعت بخشیدن به ماشین سرکوب فعالان صنفی و سیاسی و مدنی، و خانواده‌های دادخواه، تلاش دارد هرگونه ابزار و پتانسیل هماهنگی برگزاری اعتراضات را محدود کند.

اظهارات مقامات جمهوری اسلامی درباره اعتراضات ۱۴۰۲ در هفته‌های منتهی به ۲۵ شهریور و سالگرد اعتراضاتی که در پی قتل حکومتی مهسا امینی آغاز شد، بازتاب‌ نگرانی و وحشت حکومت از اعتراضات سراسری در هفته آخر شهریورماه است. اظهارات مقامات جمهوری اسلامی هرچند با تکرار توهم «دشمن» و خط‌ و نشان کشیدن و تهدید شهروندان همراه است اما در عمل بیانگر وحشت اتاق‌های فکر نظام است.

اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی هفته گذشته با هشدار نسبت به «برنامه‌های دشمن» در سالگرد اعتراضات، خواستار «انسجام بیشتر جامعه اطلاعاتی حامی حکومت» و «تقویت مضاعف تلاش رسانه‌ای و سایبری نهادهای حکومتی» شد.

همچنین مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یک ماه مانده به سالگرد اعتراضات و پس از چهار سال وقفه با علی خامنه‌ای دیدار کرد. رهبر جمهوری اسلامی در این دیدار درباره احتمال وقوع «بحران‌های متعدد» هشدار داد و گفت که دشمن «یک روز به بهانه‌ انتخابات، یک روز به بهانه‌ بنزین و یک روز به بهانه‌ زن» در ایران بحران‌ ایجاد می‌کند.

حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز دهم امرداد درباره احتمال آغاز موج جدیدی از اعتراضات در سالگرد اعتراضات سال گذشته هشدار داد و گفت: «دشمن قصد دارد در سالگرد حوادث پاییز ۱۴۰۱ بار دیگر فتنه‌انگیزی کند و با آمادگی و هوشیاری ما دشمن نمی‌تواند کاری انجام دهد و راهکار مقابله با آن، پیشگیری است.»

او ادعای دست داشتن دیگر کشورها در اعتراضات مردمی سال گذشته را تکرار کرد و آمریکا و غرب را عامل اعتراضات ضد‌حکومتی در ایران دانست و گفت که اعتراضات سال گذشته، «قوی‌ترین، خطرناک‌ترین، جدی‌ترین، نابرابرترین و وسیع‌ترین» بود.

مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی خامنه‌ای در دانشگاه‌ها هم آخر تیرماه در جمع معاونین بسیج اساتید کشور هشدار داده بود که آغاز مجدد اعتراضات مردمی می‌تواند از دانشگاه‌ها باشد. او تأکید کرده بود که «دشمن اگر نتواند در سالگرد اغتشاشات کاری کند شکست می‌خورد و آنها [دشمن] اعلام کرده‌اند دانشگاه اولین جایی است که باید اغتشاشات جدید راه‌اندازی شود.»

جدا از هشدارها و نگرانی‌های مقامات ارشد حکومت، افزایش تنش‌های درون حکومت نیز وجه دیگری از هراس «خودی»ها درباره بروز اعتراضاتی را که اینبار ممکن است قابل «جمع کردن» نباشد به نمایش گذاشته است. برای نمونه نمایندگان «انقلابی» مجلس یازدهم که از حامیان سرسخت دولت ابراهیم رئیسی بودند، دولت را هدف انتقادهای خود قرار داده و بی‌پرده از ناکارآمدی و ناتوانیِ مدیریتی دولت رئیسی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیط‌ زیست می‌گویند. همچنین جناح اصلاح‌طلب نیز با حملات پی‌ در پی به دولت رئیسی، نه تنها با جناح رقیب تسویه حساب می‌کند، بلکه به دنبال کسب حداقل پایگاه اجتماعی نزد مردمی است که ممکن است در هفته‌های آینده بار دیگر با شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» به خیابان بیایند و کلیّت نظام و جناحین آن را زیر ضرب بگیرند.

 تقویت پتانسیل‌ نارضایتی‌ها توسط حکومت 

آن روی سکه‌ی هراس مقامات از آغاز موج جدید اعتراضات، عواملی است که بر نارضایتی‌های عمومی افزوده و پتانسیل‌های اعتراضاتی را در میان اقشار مختلف تقویت می‌کند.

وضعیت اقتصادی که سال‌هاست از سوی بسیاری از تحلیلگران پاشنه آشیل جمهوری اسلامی به شمار می‌رود در ماه‌های گذشته رو به وخامت گذاشته است. در حالی که رکود تورمی و گرانی سبب افزایش فقر و فلاکت شده و بیش از نیمی از خانوارهای کشور برای تأمین نیازهای روزمره‌ و ضروری‌ با مشکلات متعدد روبرو هستند. آثار ناشی از فقر، از جمله خودکشی و یا پدیده‌هایی چون بی‌خانمانی و مهاجرت گسترده شهروندان از کشور نیز به اوج خود رسیده است.

دولت ابراهیم رئیسی طی دو سال گذشته با «خبردرمانی» و «وعده و وعید» تلاش داشت از نارضایتی‌های عمومی بکاهد اما با بی‌اثر شدن چنین ترفندهایی و در آستانه سالگرد اعتراضات، تلاش دارد با راضی کردن اصناف مختلف دست‌کم از پیوستن صنوف و بازاریان به اعتراضات احتمالی مردم جلوگیری کند. از جمله می‌توان به خبرهایی درباره فاصله گرفتن از قیمت‌گذاری دستوری و اجازه آزادسازی قیمت‌ها در برخی اصناف و صنایع مانند صنف لوازم صوتی و تصویری اشاره کرد.

همچنین خبر آزاد شدن پول‌های بلوکه شده ایران در ازای آزادی گروگان‌های دوتابعیتی نیز از دیگر ابزارهای دولت برای مدیریت افکار عمومی در کشور است. اطلاعات منتشرشده از روند آزاد شدن پول‌های بلوکه شده نشان می‌دهد قرار نیست وجهی در اختیار جمهوری اسلامی قرار بگیرد و هزینه کردن این منابع همچنان تحت نظر ایالات متحده و تنها برای واردات برخی کالاهای اساسی و دارو خواهد بود. با اینهمه  دولت نمایشی از گشایش ویژه اقتصادی و باز شدن قفل رکود تورمی به راه انداخته تا بتواند مردم را در امیدواری به نتایج معامله جدید حکومت با دولت بایدن منتظر نگه دارد و  برای مدتی کوتاه هم که شده زمان بخرد!

در آنسو نیز دستکاری و سانسور آمار در دستور کار دولت و رسانه‌های حامی‌اش قرار دارد تا به این شکل «صورت مسئله پاک شود» و مقامات دولتی با تکیه بر آمارهای مخدوش، لاف «دستاوردهای» اقتصادی از جمله کاهش تورم بزنند.

صحنه نمایشی که دولت رئیسی آرایش داده اما نمی‌تواند مردمی را که با رنج و دشواری روزگار سپری می‌کنند و پنجه در پنجه فقر و فلاکت هستند تحت تأثیر قرار دهد. بی‌خاصیت بودن صحنه‌گردانی دولت چنان عیان شده که حتی رسانه‌های حکومتی و مقامات و تحلیلگرانی که به نوعی به ساختار حکومت متصل هستند نیز زبان به انتقاد گشوده و به دولت هشدار می‌دهند. بازی دولت برای مدیریت افکار عمومی با شعارها و ادعاهای نخ‌نما شده، چنان توهین‌آمیز و علیه شعور مردم است که نتیجه معکوس داده و بر ظرفیت‌های اعتراضی افزوده است.

 سرکوب، همچنان کارآمدترین نسخه‌ی حکومت

در بُعدی دیگر، جمهوری اسلامی نسخه همیشگی سرکوب عریان و بی‌پروا را از هفته‌ها پیش در دستور کار قرار داده تا هر روزنه‌ای را که ممکن است اعتراضات از آنجا جرقه خورده یا سرریز شود مسدود کند.

پرونده‌سازی، بازداشت، احضار، تهدید، و صدور احکام قضایی علیه فعالان سیاسی و مدنی و صنفی شدت گرفته است. مرکز حقوق بشر ایران در گزارشی اعلام کرده که در حدود سه هفته گذشته ۲۲ فعال مدنی و حقوق‌بشر در شهرهای مختلف ایران بازداشت شدند. در یک نمونه در روز چهارشنبه ۲۵ امرداد ۱۳ فعال مدنی و حقوق زنان در استان گیلان بطور همزمان و در چندین شهر مختلف این استان بازداشت شدند. وزارت اطلاعات ساعاتی پس از این بازداشت فلّه‌ای با صدور بیانیه‌ای از اتهامات سنگینی از جمله دیدن دوره براندازی نرم در خارج کشور خبر داد.

دانشگاه‌ها از دیگر اهداف سرکوب حکومت هستند و تنها در هفته گذشته ۴۰ دانشجو در دانشگاه‌های مختلف با احضار به کمیته انضباطی مورد بازجویی و احضار قرار گرفتند. بخشی از «یکدست‌سازی» فضای دانشگاه‌ها با اخراج اساتید مردمی که سال گذشته از جنبش دانشجویی و اعتراضات حمایت کرده بودند، و جذب ۱۵۰۰۰ استاد «خودی» در حال انجام است.

همچنین طرحی با عنوان «طرح حامیم دو» (توانمندسازی دانشجویان فعال فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) با هدف « شبکه‌سازی» و «سازماندهی» دانشجویان حامی حکومت در دانشگاه‌های سراسر کشور در حال اجراست. تلاش برای محدود ساختن دانشجویان تا آنجا پیش رفته که پیشنهاد آنلاین شدن کلاس‌ها تا دهم مهرماه نیز با تلاش شهرداری تهران در حال پیگیری است.

«اتحادیه آزاد کارگران ایران» نیز گزارش داده که در حال حاضر ده‌ها فعال صنفی کارگری و آموزگار زندانی محکوم به حبس هستند و ده‌های فعال صنفی نیز احضار شده و یا پرونده‌های قضایی باز داشته و اصطلاحا «زیر حکم» هستند.

فعالان سیاسی زیادی نیز در شهرهای مختلف کشور بازداشت یا به دادسرا فراخوانده شده‌اند و بخشی از فعالان سیاسی و شهروندانی که در اعتراضات سال گذشته بازداشت شدند نیز از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده‌اند که اقدامی برای برگزاری اعتراضات یا شرکت در تجمعات احتمالی نداشته باشند.

همچنین در روزهای گذشته ماشین سرکوب نظام علیه خانواده‌های دادخواه فعال شده است. در روزهای منتهی به سالگرد اعتراضات صدها فعال با پرونده‌های باز قضایی درگیر، یا بازداشت هستند. خانواده‌ جانباختگان اعتراضات سال گذشته زیر شدیدترین موج فشارهای امنیتی قرار گرفته‌اند بطوری که بسیاری از آنها بازداشت یا به زندان محکوم شده، و برخی دیگر زیر فشارهای امنیتی مجبور به توقف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی شده‌اند.

فشارهای گسترده امنیتی و قضایی بر خانواده‎‌های دادخواه نشان از هراس و استیصال حکومتی دارد که حتی افراد داغدار و سوگوار را که از عزیزانشان یک سنگ مزار باقی مانده نیز تهدیدی علیه خود ارزیابی می‌کند.

از سوی دیگر در قالب مبارزه با «بی‌حجابی» و طرح عفاف و حجاب تمام نیروهای سرکوبگر «آتش به اختیاری» و لباس‌شخصی، به کمک بخش‌های مختلف نیروی انتظامی در سطح شهرها جانمایی شده‌اند تا کوچکترین تحرکات مردم را زیر نظر بگیرد و بسیج نیروهایش را برای سرکوب نخستین حلقه‌های اعتراضی مردم را آماده داشته باشد.

اینهمه بیانگر این واقعیت است که حتی اگر در سالگرد جنبش ملّی، اعتراضات و تجمعاتی شکل نگیرد اما جمهوری اسلامی خود را در ایستگاه آخر ارزیابی کرده و چنان از قدرت مردم متحد و یکپارچه هراس دارد که از همه ابزارها و توان خود برای مسدود کردن فضای اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کند تا فقط فروپاشی خود را عقب بیاندازد بدون آنکه بداند آن موج سنگین نهایی کی خیز برداشته و آن را غرق خواهد کرد.


۱۴۰۲ شهریور ۲۶, یکشنبه

۳۶۵ روز با جنبش ملّی

 


جنبش ملّی در ایران یک ساله شد. مردم ایران سالی پر فراز و نشیب را آمیخته به امید برای تغییر و غم از دست دادن عزیزان و هم‌میهنان خود پشت سر گذاشتند. جمهوری اسلامی در حالی تلاش کرده بود با سرکوب و فضای سرخوردگی  در داخل و خارج کشور، موج انقلابی را سرد و خاموش کند، که روز شنبه ۲۵ شهریور۱۴۰۲ در نخستین سالگرد جنبش ملّی، موج گسترده‌ای از اعتراضات در ده‌ها شهر ایران با وجود جوّ بی‌سابقه امنیتی- نظامی شکل گرفت. ایرانیان خارج کشور نیز با برگزاری تجمعات همبستگی با انقلاب ملّی ایران مهر تأییدی بر پویایی انقلاب ملّی و اراده ایرانیان برای تغییر جمهوری اسلامی زدند.

آغاز اعتراضات خیزش ملّی از تهران

در سومین هفته شهریورماه سال گذشته خبرهایی غیررسمی از به کما رفتن دختری جوان به دلیل ضرب و جرح توسط مأموران گشت ارشاد اسلامی منتشر شد. روز چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ تصویری از مهسا امینی در حالی که روی تخت بیمارستان بیهوش بود در رسانه‌ها و شبکه‌ها چرخید. دو روز بعد پزشکان با اعلام درگذشت مهسا امینی دستگاه‌ها را از او جدا کردند. ظرفیت اعتراضی جامعه که پیشتر نیز به دلیل ناکارآمدی و تباهکاری جمهوری اسلامی در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دچار التهاب و نارضایتی عمیقی بود، با جان باختن مهسا امینی چون سیلی خروشان در سراسر کشور رها شد.

به این ترتیب، نطفه‌ی این موج جدید اعتراضات با نخستین خبرها از وضعیت مهسا امینی در بیمارستان کسری در تهران بسته شد و از شامگاه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در پایتخت به راه افتاد. شماری از شهروندان تهران ساعتی پس از جان باختن مهسا امینی در مقابل بیمارستان کسری که مهسا در آن بستری شده و درگذشته بود تجمع کردند و شعار سر دادند. این تجمع با سرکوب نیروهای ضد شورش همراه شد و تعدادی نیز بازداشت شدند.

روز دوم اعتراضات در شهر سقز با خاکسپاری پیکر مهسا ادامه و به سرعت در شهرهای دیگر کشور گسترش یافت. آمارها نشان می‌دهد اعتراضات بی‌سابقه جنبش ملّی ۱۴۰۱ در همه استان‌های ایران در بیش از ۱۶۰ شهر کشور شکل گرفت و از نظر مدت برگزاری نیز اوج بازه‌ی اعتراضات خیابانی از ۲۵ شهریور تا دی‌‌ماه بوده است. بدین ترتیب مهسا امینی که از سوی مادرش «دختر ایران» نام گرفت به «اسم رمزی» برای حرکت آزادیخواهانه مردم ایران تبدیل گشت.

همانطور که پیش‌بینی می‌شد، این اعتراضات نیز با سرکوب وحشیانه‌ و گسترده حکومت روبرو شد بطوری که بیش از ۲۲ هزار نفر بازداشت شدند، بیش از هشت هزار نفر مجروح شدند که دست‌کم ۵۸۰ نفر از آنان از ناحیه سر و صورت آسیب دیدند. در این اعتراضات همچنین جان باختن حداقل ۵۵۳ نفر به دست مأموران حکومتی، از جمله ۶۸ کودک و ۴۹ زن و ۲۲ مرگ مشکوک محرز شده است.

در جریان این اعتراضات دست‌کم ۱۰۹ شهروند معترض با پرونده‌سازی نهادهای امنیتی با حکم اعدام روبرو گشته و هفت مرد معترض در پاییز و زمستان گذشته به دار آویخته شدند.

خروش دوباره مردم در سالگرد اعتراضات

با وجود سرکوب گسترده‌ای که جمهوری اسلامی در اعتراضات سال گذشته انجام داد و با وجود برنامه‌های شبکه‌ای اتاق‌های فکر نظام در ماه‌های گذشته برای خنثی کردن هرگونه احتمال و امکان از سر گرفته شدن اعتراضات درون کشور، مردم روز شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ دوباره به خیابان‌ها آمدند و شهرهای مختلف کشور را به صحنه «نه» بزرگ دیگری به جمهوری اسلامی تبدیل کردند.

نهادهای امنیتی و قضایی و همچنین تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا در ما‌ه‌های گذشته تلاش زیادی کردند تا مردم را از برگزاری هرگونه تجمع اعتراضی در سالگرد اعتراضات منصرف کنند. این تلاش‌ها به اشکال مختلف صورت گرفت. از جمله این اقدامات می‌توان به بازداشت گسترده فعالان صنفی، سیاسی، مدنی و دادخواهان، احضار و تعلیق و تبعید دانشجویان، تشدید فشارهای معیشتی و اداری به آموزگاران، بستن فضای اجتماعی و تقویت ساختار پلیسی- امنیتی در اماکن عمومی به بهانه «مبارزه با بی‌حجابی»، تجهیز نیروهای لباس‌شخصی و مزدوارن خبرچین برای گزارش از وضعیت شهرها از جمله توسط اپلیکیشن «ناظر»، تجهیز نیروهای صادراتی در خارج کشور، و ارائه تحلیل‌های نادرست و سازمانیافته درباره تحولات اجتماعی با تلاش برای مصادره «موج ملی‌گرایی» و همچنین هراس‌افکنی نسبت به فردایِ ایرانِ پس از جمهوری اسلامی اشاره کرد.

همچنین طی روزهای منتهی به سالگرد اعتراضات، اکثر شهرهای کشور فضای امنیتی- نظامی پیدا کرد. نیروی یگان ویژه و ضدشورش در شهرهای مختلف استقرار پیدا کردند و نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برخی شهرها از جمله سنندج ایست‌های بازرسی دایر کرده و ماشین‌های و ادوات نظامی را در حاشیه یا سطح شهرها جاسازی کردند تا بیش از پیش وحشت بیافرینند.

مردم اما در شامگاه جمعه ۲۴ شهریور نیز در شهرهای بزرگ مانند تهران، شیراز، مشهد، کرج و اصفهان شعارهای شبانه علیه جمهوری اسلامی سر دادند.

از بامداد شنبه تاکتیک بازداشتِ پیش از تجمع در دستور کار نهادهای امنیتی و انتظامی قرار گرفت و بر اساس گزارش‌های رسیده به «کیهان لندن» در بسیاری از شهرهای کشور از جمله تهران و مشهد، نیروهای امنیتی و انتظامی از بامداد روز شنبه به محض توقف شهروندان در معابر عمومی و به صورت گروهی، اقدام به بازداشت آنها می‌کردند. شهرهای ایران اما همچون انبار باروت منتظر جرقه‌ای برای تخلیه خشم و اعتراضات جامعه است و در نهایت ده‌ها شهر کشور شاهد اعتراضات مردمی زیر شدیدترین فضای امنیتی و سرکوب شد.

اینهمه نه تنها شاهدی بر زنده  و پویا بودن انقلاب ملّی است بلکه نشان می‌دهد جمهوری اسلامی هرچند مانند هر دیکتاتوری در حال سقوط بر سرکوب و کشتار و هراس‌افکنی چنگ می‌اندازد، اما نمی‌تواند به دوام خویش در برابر اراده و خواست مردم اطمینان داشته باشد.

بر اساس گزارش‌هایی که تا شامگاه شنبه ۲۵ شهریور به دست «کیهان لندن» رسیده در برخی شهرها از جمله حوالی دانشگاه تهران، به دلیل شکل گرفتن تجمعی با شمار قابل توجهی از شهروندان معترض تیر ساچمه‌ای به سوی جمعیت شلیک شده است. در محدوده ستارخان سه نفربر زره‌ای با سه تیربار مستقر شده و در خیابان «شریعتی» تهران صدای تیراندازی به گوش رسیده است.

در دیگر شهرهای کشور از جمله مشهد و سنندج نیز درگیری میان مردم معترض و نیروهای حکومتی در جریان بوده و گزارش‌هایی از تیراندازی به سوی مردم در کرمانشاه و دهدشت منتشر شده است. در نورآباد ممسنی نیز در پی تیراندازی افراد ناشناس به سوی بسیجیان، سه بسیجی زخمی و یک نفر کشته شده است.

برافراشته شدن پرچم اتحاد در شهرهای مختلف جهان

با اینکه طی سال گذشته به دلیل تلاش برخی جریانات و رسانه‌ها در خارج کشور برای «چهره‌سازی» و «رهبرتراشی» و جهت‌ دادن به جنبش ملّی، و اقداماتی متفاوت با روح گسترده بر اعتراضات مردمی درون ایران، مدتی حاشیه‌هایی ایجاد شده بود اما به نظر می‌رسد در سالگرد اعتراضات، بار دیگر هماهنگی و همسویی با مردم داخل در جامعه مهاجران ایرانی بازتاب یافته است. مردمی که در شهرهای مختلف ایران شعارهایی چون «از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران» و «ما ملت کبیریم، ایران را پس می‌گیریم» و «زن زندگی آزادی، مرد میهن آبادی» سر می‌دهند، روز شنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳، برابر با ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، شاهد موجی از همبستگی ایرانیان ساکن در کشورها و شهرهای مختلف جهان بودند. اتحادی که برجسته‌ترین نماد آن پرچم ملّی شیروخورشید همراه با شعارهای ایران‌دوستانه‌ و حمایت از جنبش آزادیخواهی است.

ایرانیان خارج کشور روز گذشته در اعتراضاتی با عنوان «همبستگی جهانی با انقلاب ملّی ایران» در ده‌ها شهر جهان از استرالیا و ژاپن، تا کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا تجمع و تظاهرات گسترده و پرشور برگزار کردند. شماری از فعالان سیاسی در تجمعات شهرهای مختلف سخنرانی کرده و بر لزوم همبستگی ملّی برای شکست جمهوری اسلامی و رسیدن به حکومتی دموکرات که حقوق «همه ایرانیان» در آن به رسمیت شناخته شود و ایران را به مسیر توسعه، رفاه و سعادت بازگرداند تأکید کردند. همچنین حمایت از شاهزاده رضا پهلوی در شعارهای شرکت‌کنندگان در اکثر تجمعات ایرانیان خارج از کشور بارز بود.

همبستگی ایرانیان خارج کشور و اعلام همدلی و همراهی با ایرانیان درون کشور، نشان داد که هوشیاری در میان مردم، چه در داخل و چه در خارج، به حدی عمیق است که «روایت‌سازی»‌های مختلف با بهره‌مندی از ابزارهای قدرتمندی چون انواع رسانه‌ها، در برابر اراده و آگاهی مردم ایران مرتب شکست می‌خورد. مردم درون کشور نیز پیشتر، و از نخستین روزهای اعتراضات سال گذشته، با خلاقیت در شعارهایشان روایت فرقه‌ای و واپسمانده‌ی قومی‌ بودن و یا جنسیتی بودن جنبش را خنثی کرده و نشان داده‌اند که اعتراضات آنها از زاهدان تا گیلان، از آذربایجان تا خوزستان و از کردستان تا تهران، جنبشی ملّی با هدف تغییر ساختار حکومت در ایران با تکیه بر تمامیت ارضی، یکپارچگی ملّی و جایگزین کردن ساختاری برای بهروزی همه ایرانیان فارغ از تفاوت‌های طبیعی و اجتماعی و سیاسی آنهاست.

جنبش ملّی در مسیر پیروزی

ایرانیان در داخل و خارج کشور سال دشواری را پشت سر گذاشته‌اند. سالی که از یکسو امید به براندازی جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی و آبادی، جان تازه‌ای به روح جامعه بخشید و از سوی دیگر مخاطرات زیادی نیز به همراه داشت. انقلابی پرشور که با اعتراضاتی در پهنای ایران و با مشارکت میلیون‌ها نفر در جریان بود، با ایجاد انحرافات در خارج کشور و روایت‌سازی‌های تصنعی از سوی برخی رسانه‌ها و افراد دچار خدشه شد. از سوی دیگر، جناحین جمهوری اسلامی کوشیدند موضوع اعتراضات انقلابی برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی را با تکیه بر «زنانه بودن انقلاب» به خواست اجتماعی «داشتن پوشش اختیاری» تقلیل دهند. موضوع حجاب برای ماه‌ها به تیتر یک رسانه‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب در ایران تبدیل شد و مقامات مختلف از جمله امامان جمله نیز در یک سازماندهی و هماهنگی درون حکومتی، بر طبل حجاب اجباری می‌کوبیدند و شاخ و شانه می‌کشیدند. تلاش جناحین حکومت با این هدف بود که به حجاب ابعاد «بحرانی» بدهند و آن را مسئله اصلی میان مردم و حکومت معرفی کنند.

زنان ایران که از چند هفته پس از انقلاب ۵۷ موضع خود را در برابر حجاب اجباری با تظاهرات بی‌نظیر ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ نشان داده و در تمام چهار دهه گذشته اجازه ندادند پوشش تحمیلی جمهوری اسلامی در جامعه، باورهای آنها را درباره پوشش اختیاری دچار خدشه کند، در طول سال گذشته نیز با مبارزه‌ مدنی بی‌همتا نه تنها تلاش کردند پوشش اختیاری را به حکومت تحمیل کنند بلکه اجازه ندادند این مبارزه مورد سوء استفاده قرار بگیرد و هدف مهم «تغییر رژیم» به موضوع حجاب تقلیل پیدا کند.

هوشیاری مردم ایران چه در داخل و چه در خارج توانسته تا کنون تهدیدها و روایت‌سازی‌ها و انحرافات علیه جنبش ملی را خنثی کند. هرچند مسیر دشوار و پرهزینه بوده و پیچ و خم‌های زیادی تا پیروزی باقیست، اما بی‌تردید ملت ایران بیش از هر زمانی به نجات ایران از شرّ جمهوری اسلامی و تحقق آزادی و آبادی میهن و تأمین حقوق همه ایرانیان نزدیک‌ است.