جنبش ملّی در ایران یک ساله شد. مردم ایران سالی پر فراز و نشیب را آمیخته به امید برای تغییر و غم از دست دادن عزیزان و هممیهنان خود پشت سر گذاشتند. جمهوری اسلامی در حالی تلاش کرده بود با سرکوب و فضای سرخوردگی در داخل و خارج کشور، موج انقلابی را سرد و خاموش کند، که روز شنبه ۲۵ شهریور۱۴۰۲ در نخستین سالگرد جنبش ملّی، موج گستردهای از اعتراضات در دهها شهر ایران با وجود جوّ بیسابقه امنیتی- نظامی شکل گرفت. ایرانیان خارج کشور نیز با برگزاری تجمعات همبستگی با انقلاب ملّی ایران مهر تأییدی بر پویایی انقلاب ملّی و اراده ایرانیان برای تغییر جمهوری اسلامی زدند.
آغاز اعتراضات خیزش ملّی از تهران
در سومین هفته شهریورماه سال گذشته خبرهایی غیررسمی از به کما رفتن دختری جوان به دلیل ضرب و جرح توسط مأموران گشت ارشاد اسلامی منتشر شد. روز چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ تصویری از مهسا امینی در حالی که روی تخت بیمارستان بیهوش بود در رسانهها و شبکهها چرخید. دو روز بعد پزشکان با اعلام درگذشت مهسا امینی دستگاهها را از او جدا کردند. ظرفیت اعتراضی جامعه که پیشتر نیز به دلیل ناکارآمدی و تباهکاری جمهوری اسلامی در زمینههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دچار التهاب و نارضایتی عمیقی بود، با جان باختن مهسا امینی چون سیلی خروشان در سراسر کشور رها شد.
به این ترتیب، نطفهی این موج جدید اعتراضات با نخستین خبرها از وضعیت مهسا امینی در بیمارستان کسری در تهران بسته شد و از شامگاه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در پایتخت به راه افتاد. شماری از شهروندان تهران ساعتی پس از جان باختن مهسا امینی در مقابل بیمارستان کسری که مهسا در آن بستری شده و درگذشته بود تجمع کردند و شعار سر دادند. این تجمع با سرکوب نیروهای ضد شورش همراه شد و تعدادی نیز بازداشت شدند.
روز دوم اعتراضات در شهر سقز با خاکسپاری پیکر مهسا ادامه و به سرعت در شهرهای دیگر کشور گسترش یافت. آمارها نشان میدهد اعتراضات بیسابقه جنبش ملّی ۱۴۰۱ در همه استانهای ایران در بیش از ۱۶۰ شهر کشور شکل گرفت و از نظر مدت برگزاری نیز اوج بازهی اعتراضات خیابانی از ۲۵ شهریور تا دیماه بوده است. بدین ترتیب مهسا امینی که از سوی مادرش «دختر ایران» نام گرفت به «اسم رمزی» برای حرکت آزادیخواهانه مردم ایران تبدیل گشت.
همانطور که پیشبینی میشد، این اعتراضات نیز با سرکوب وحشیانه و گسترده حکومت روبرو شد بطوری که بیش از ۲۲ هزار نفر بازداشت شدند، بیش از هشت هزار نفر مجروح شدند که دستکم ۵۸۰ نفر از آنان از ناحیه سر و صورت آسیب دیدند. در این اعتراضات همچنین جان باختن حداقل ۵۵۳ نفر به دست مأموران حکومتی، از جمله ۶۸ کودک و ۴۹ زن و ۲۲ مرگ مشکوک محرز شده است.
در جریان این اعتراضات دستکم ۱۰۹ شهروند معترض با پروندهسازی نهادهای امنیتی با حکم اعدام روبرو گشته و هفت مرد معترض در پاییز و زمستان گذشته به دار آویخته شدند.
خروش دوباره مردم در سالگرد اعتراضات
با وجود سرکوب گستردهای که جمهوری اسلامی در اعتراضات سال گذشته انجام داد و با وجود برنامههای شبکهای اتاقهای فکر نظام در ماههای گذشته برای خنثی کردن هرگونه احتمال و امکان از سر گرفته شدن اعتراضات درون کشور، مردم روز شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ دوباره به خیابانها آمدند و شهرهای مختلف کشور را به صحنه «نه» بزرگ دیگری به جمهوری اسلامی تبدیل کردند.
نهادهای امنیتی و قضایی و همچنین تئوریسینهای اصلاحطلب و اصولگرا در ماههای گذشته تلاش زیادی کردند تا مردم را از برگزاری هرگونه تجمع اعتراضی در سالگرد اعتراضات منصرف کنند. این تلاشها به اشکال مختلف صورت گرفت. از جمله این اقدامات میتوان به بازداشت گسترده فعالان صنفی، سیاسی، مدنی و دادخواهان، احضار و تعلیق و تبعید دانشجویان، تشدید فشارهای معیشتی و اداری به آموزگاران، بستن فضای اجتماعی و تقویت ساختار پلیسی- امنیتی در اماکن عمومی به بهانه «مبارزه با بیحجابی»، تجهیز نیروهای لباسشخصی و مزدوارن خبرچین برای گزارش از وضعیت شهرها از جمله توسط اپلیکیشن «ناظر»، تجهیز نیروهای صادراتی در خارج کشور، و ارائه تحلیلهای نادرست و سازمانیافته درباره تحولات اجتماعی با تلاش برای مصادره «موج ملیگرایی» و همچنین هراسافکنی نسبت به فردایِ ایرانِ پس از جمهوری اسلامی اشاره کرد.
همچنین طی روزهای منتهی به سالگرد اعتراضات، اکثر شهرهای کشور فضای امنیتی- نظامی پیدا کرد. نیروی یگان ویژه و ضدشورش در شهرهای مختلف استقرار پیدا کردند و نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برخی شهرها از جمله سنندج ایستهای بازرسی دایر کرده و ماشینهای و ادوات نظامی را در حاشیه یا سطح شهرها جاسازی کردند تا بیش از پیش وحشت بیافرینند.
مردم اما در شامگاه جمعه ۲۴ شهریور نیز در شهرهای بزرگ مانند تهران، شیراز، مشهد، کرج و اصفهان شعارهای شبانه علیه جمهوری اسلامی سر دادند.
از بامداد شنبه تاکتیک بازداشتِ پیش از تجمع در دستور کار نهادهای امنیتی و انتظامی قرار گرفت و بر اساس گزارشهای رسیده به «کیهان لندن» در بسیاری از شهرهای کشور از جمله تهران و مشهد، نیروهای امنیتی و انتظامی از بامداد روز شنبه به محض توقف شهروندان در معابر عمومی و به صورت گروهی، اقدام به بازداشت آنها میکردند. شهرهای ایران اما همچون انبار باروت منتظر جرقهای برای تخلیه خشم و اعتراضات جامعه است و در نهایت دهها شهر کشور شاهد اعتراضات مردمی زیر شدیدترین فضای امنیتی و سرکوب شد.
اینهمه نه تنها شاهدی بر زنده و پویا بودن انقلاب ملّی است بلکه نشان میدهد جمهوری اسلامی هرچند مانند هر دیکتاتوری در حال سقوط بر سرکوب و کشتار و هراسافکنی چنگ میاندازد، اما نمیتواند به دوام خویش در برابر اراده و خواست مردم اطمینان داشته باشد.
بر اساس گزارشهایی که تا شامگاه شنبه ۲۵ شهریور به دست «کیهان لندن» رسیده در برخی شهرها از جمله حوالی دانشگاه تهران، به دلیل شکل گرفتن تجمعی با شمار قابل توجهی از شهروندان معترض تیر ساچمهای به سوی جمعیت شلیک شده است. در محدوده ستارخان سه نفربر زرهای با سه تیربار مستقر شده و در خیابان «شریعتی» تهران صدای تیراندازی به گوش رسیده است.
در دیگر شهرهای کشور از جمله مشهد و سنندج نیز درگیری میان مردم معترض و نیروهای حکومتی در جریان بوده و گزارشهایی از تیراندازی به سوی مردم در کرمانشاه و دهدشت منتشر شده است. در نورآباد ممسنی نیز در پی تیراندازی افراد ناشناس به سوی بسیجیان، سه بسیجی زخمی و یک نفر کشته شده است.
برافراشته شدن پرچم اتحاد در شهرهای مختلف جهان
با اینکه طی سال گذشته به دلیل تلاش برخی جریانات و رسانهها در خارج کشور برای «چهرهسازی» و «رهبرتراشی» و جهت دادن به جنبش ملّی، و اقداماتی متفاوت با روح گسترده بر اعتراضات مردمی درون ایران، مدتی حاشیههایی ایجاد شده بود اما به نظر میرسد در سالگرد اعتراضات، بار دیگر هماهنگی و همسویی با مردم داخل در جامعه مهاجران ایرانی بازتاب یافته است. مردمی که در شهرهای مختلف ایران شعارهایی چون «از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران» و «ما ملت کبیریم، ایران را پس میگیریم» و «زن زندگی آزادی، مرد میهن آبادی» سر میدهند، روز شنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳، برابر با ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، شاهد موجی از همبستگی ایرانیان ساکن در کشورها و شهرهای مختلف جهان بودند. اتحادی که برجستهترین نماد آن پرچم ملّی شیروخورشید همراه با شعارهای ایراندوستانه و حمایت از جنبش آزادیخواهی است.
ایرانیان خارج کشور روز گذشته در اعتراضاتی با عنوان «همبستگی جهانی با انقلاب ملّی ایران» در دهها شهر جهان از استرالیا و ژاپن، تا کشورهای اروپایی و کانادا و آمریکا تجمع و تظاهرات گسترده و پرشور برگزار کردند. شماری از فعالان سیاسی در تجمعات شهرهای مختلف سخنرانی کرده و بر لزوم همبستگی ملّی برای شکست جمهوری اسلامی و رسیدن به حکومتی دموکرات که حقوق «همه ایرانیان» در آن به رسمیت شناخته شود و ایران را به مسیر توسعه، رفاه و سعادت بازگرداند تأکید کردند. همچنین حمایت از شاهزاده رضا پهلوی در شعارهای شرکتکنندگان در اکثر تجمعات ایرانیان خارج از کشور بارز بود.
همبستگی ایرانیان خارج کشور و اعلام همدلی و همراهی با ایرانیان درون کشور، نشان داد که هوشیاری در میان مردم، چه در داخل و چه در خارج، به حدی عمیق است که «روایتسازی»های مختلف با بهرهمندی از ابزارهای قدرتمندی چون انواع رسانهها، در برابر اراده و آگاهی مردم ایران مرتب شکست میخورد. مردم درون کشور نیز پیشتر، و از نخستین روزهای اعتراضات سال گذشته، با خلاقیت در شعارهایشان روایت فرقهای و واپسماندهی قومی بودن و یا جنسیتی بودن جنبش را خنثی کرده و نشان دادهاند که اعتراضات آنها از زاهدان تا گیلان، از آذربایجان تا خوزستان و از کردستان تا تهران، جنبشی ملّی با هدف تغییر ساختار حکومت در ایران با تکیه بر تمامیت ارضی، یکپارچگی ملّی و جایگزین کردن ساختاری برای بهروزی همه ایرانیان فارغ از تفاوتهای طبیعی و اجتماعی و سیاسی آنهاست.
جنبش ملّی در مسیر پیروزی
ایرانیان در داخل و خارج کشور سال دشواری را پشت سر گذاشتهاند. سالی که از یکسو امید به براندازی جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی و آبادی، جان تازهای به روح جامعه بخشید و از سوی دیگر مخاطرات زیادی نیز به همراه داشت. انقلابی پرشور که با اعتراضاتی در پهنای ایران و با مشارکت میلیونها نفر در جریان بود، با ایجاد انحرافات در خارج کشور و روایتسازیهای تصنعی از سوی برخی رسانهها و افراد دچار خدشه شد. از سوی دیگر، جناحین جمهوری اسلامی کوشیدند موضوع اعتراضات انقلابی برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی را با تکیه بر «زنانه بودن انقلاب» به خواست اجتماعی «داشتن پوشش اختیاری» تقلیل دهند. موضوع حجاب برای ماهها به تیتر یک رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب در ایران تبدیل شد و مقامات مختلف از جمله امامان جمله نیز در یک سازماندهی و هماهنگی درون حکومتی، بر طبل حجاب اجباری میکوبیدند و شاخ و شانه میکشیدند. تلاش جناحین حکومت با این هدف بود که به حجاب ابعاد «بحرانی» بدهند و آن را مسئله اصلی میان مردم و حکومت معرفی کنند.
زنان ایران که از چند هفته پس از انقلاب ۵۷ موضع خود را در برابر حجاب اجباری با تظاهرات بینظیر ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ نشان داده و در تمام چهار دهه گذشته اجازه ندادند پوشش تحمیلی جمهوری اسلامی در جامعه، باورهای آنها را درباره پوشش اختیاری دچار خدشه کند، در طول سال گذشته نیز با مبارزه مدنی بیهمتا نه تنها تلاش کردند پوشش اختیاری را به حکومت تحمیل کنند بلکه اجازه ندادند این مبارزه مورد سوء استفاده قرار بگیرد و هدف مهم «تغییر رژیم» به موضوع حجاب تقلیل پیدا کند.
هوشیاری مردم ایران چه در داخل و چه در خارج توانسته تا کنون تهدیدها و روایتسازیها و انحرافات علیه جنبش ملی را خنثی کند. هرچند مسیر دشوار و پرهزینه بوده و پیچ و خمهای زیادی تا پیروزی باقیست، اما بیتردید ملت ایران بیش از هر زمانی به نجات ایران از شرّ جمهوری اسلامی و تحقق آزادی و آبادی میهن و تأمین حقوق همه ایرانیان نزدیک است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر