۱۳۹۳ بهمن ۳, جمعه

سکوت ملت ایران در برابر جنایات رژیم


همیشه گفته اند که ملت ها لیاقت همان حکومتی دارند که بر آنان فرمانروایی می کنند. گویا این حقیقت دارد و شوربختانه ملت ما همواره ظالم پرور ظلم پذیر، و مظلوم آزار بوده است. ملت ما از گذشته تا کنون به دیکتاتوری خو گرفته، و آن را پذیرا شده است. درست مانند دانش آموزان مدارس که از رفتار ملایم و دموکراسی یک آموزگار و دبیر، طغیان گر شده، و کلاس را روی سر می گذارند در حالی که در برابر یک آموزشگر محکم و سختگیر نفس ها را در سینه حبس نموده و کمترین جنبش و هیاهویی از خود نشان نمی دهند.

زمانی که آخوند فرومایه و دزد و غارتگر دست به تارج مملکت می زند، و زن ستیزی و زنبارگی را جزء سیاست های خود قرار می دهد، و صیغه یا فحشای اسلامی را در همه جاشایع و رواج می دهد، زن محروم و بیگناه جامعه در بند فقر و درماندگی گرفتار شده و برای نجات خود و احتمالن فرزندانشان چاره ای جز پناه بردن به فحشاء و روسپیگری کاری نمی توانند بکنند. آیا جوانان غیرتمند و قدرتمند کشورمان این مصیبت های ملی را می بینند و بازهم ساکت می مانند؟!.

انتقاد ما از پیشینیان


ما همواره از پیشینیان و نیاکان خود گله می کنیم و ایراد می گیریم که در برابر بیگانگان و متجاوزین به سرزمینمان مانند یورش تازیان، هجوم قوم مغول، تیمور گورکانی، نفوذ و سمپاشی آخوند بر فتحعلیشاه خردباخته و خرافاتی، و یورش آخوند در سال ۱۳۵۷ و مانند آن ایستادگی نکردند و مملکت را در دورانی گوناگون به دست دشمنانمان سپرده و آن را به ویرانی وچند پارگی کشاندند.
گرچه تا اندازه ای این گله و انتقادها وارد است ولی با توجه به این که در زمان های گذشته امکان تماس و ارتباط مردم در سراسر ایران بزرگ بسیار کم بود سطح آگاهی عمومی مردم ایران از مسائل سیاسی و موقعیت جهانی بسیار ناچیز، و در نتیجه به وجود آمدن اتحاد و همبستگی در میان مردم کمتر اتقاق می افتاد. زیرا در آن شرایط محدود، بدون رسانه عمومی و جدایی مردم ازیکدیگر، تنها تکیه نیاکان ما بر قدرت و تسلط یک حاکم و فرمانده مستبد و زورگو بود که مردم را مانند گله گوسفند به راه و برنامه های خواسته خود روانه کند.

دربالا گنبد امام رضای تازی است که سالیان درازی خود و دیگر تفاله های متجاوز به ایران به غارت و چپاول مملکت ما پرداختند و هنوز هم پس از ۱۴ سده هرساله میلیون ها دلار از بیت المال و جیب فقیران این کشور صرف قبرستان های این دشمنان به ایران و ایرانی می شود و یا در توبره  و جیب گشاد آخوندهای فرومایه ریخته می شود.

بیگانگانی که بر م حکومت کردند


سلطان محمود غزنوی بیگانه خردباخته ای بود که  از نیرو و سرمایه کشور ما مایه گذاشت، به هندوستان لشکر کشید و به قتل عام مردم پرداخت تا مذهب تسنن را در آن دیار رواج دهد.  شاه اسماعیل صفوی خرافاتی و خردباخته و جانشینانش با کشتار بی حد و حصر مردم در سراسر ایران بزرگ تلاش کردند تا مردم را از مذهب تشیع برکنار داشته و شیعه گری را در همه جا جایگزین نمایند. در جایی که شاه عباس بزرگ با آن که بیگانه ای بیش نبود ولیکن با درایت و اندیشمندی تمامیت ارضی ایران را حفظ نمود و ایران را در دوران خود به قدرت و شوکت رسانید. نادرشاه هم با وجود بیگانه بود بزرگترین خدمات را به این مرز و بوم نمود.

نتیجه بی تفاوتی و سکوت ما و بی حالی و بی توجهی جوانانمان، بیش از ۳۰٪ این جوانان خیابانی به بیماری ایدز HIV دچار شده و با مرگ دست و پنجه نرم می کنند.

چه کسانی در این زمان قابل انتقادند؟


مسئولیت جامعه امروز و فردای ایران بر عهده جوانان است. زیرا از افراد سالمند و بازنشسته که دارای نیروی تن و روان اندکند نمی توان انتظار مبارزه و روبرویی با رژیم آدمخوار اسلامی را داشت. آنان می توانند تا اندازه ای راهنمای فکری جوانان باشند ولی این جوانانند که می توانند و باید سرنوشت کشور رادر دست خود گیرند.
امروزه با وجود اینترنت، تلویزیون و رادیو های بین المللی، فاکس، تلگراف، تلفن، رفت و آمدها میان کشورهای گوناگون جهان، بیشتر جوانان در هرگوشه ایران در جریان وضع سیاسی ایران و کشورهای دیگر قرار می گیرند و می توانند آگاهانه رژیم غیر انسانی اسلامی را از اسب قدرت به زیر کشیده و ما بیش از این شاهد جنایات گسترده رژیم و فروپاشی میهنمان نباشیم.

یکی از سه تن از کارگران معدن طلا در آق دره آذربایجان غربی که به دلیل اخراج از کار و فقر و درماندگی دست به  خود کشی زدند. آیا جوانان غیور و برومند ما که مالک اصلی این آب و خاکند و وظیفه آنان دفاع از منافع ملی و مردمی و مبارزه با دشمنان است خود را در برابر اینگونه نارسایی و خودکشی ها مسئول نمی دانند؟.

جوانان ما چه کار می کنند؟


شوربختانه، جوانان ما مسئولیت ملی و میهنی خود را فراموش کرده و تا کنون سوای ایراد گیری و انتقاد از دیگران و یا طفره رفتن، به کارها و سرگرمی های بیهوده پرداخته و یا آن که عمر با ارزش خود را در اعتیاد های گوناگون تلف می کنند. بدیهی است این جوانان قدرتمند ما اگر اندکی از فکر و اندیشه خود را برای مبارزه با این رژیم غیر مردمی صرف می کردند ما نمی بایست تا کنون اسیر این دیوان هرجایی باشیم و کشورمان این چنین راه فروپاشی و زوال را طی نماید.

در دورره گزینش روحانی یک آخوند جنایتکار به جای آخوندی دیگر، گروه بیشماری از جوانان سرنوشت ساز کشور ساکت ماندند و راه را برای ادامه جنایتکاری و سلطه آخوند بازگذاشتند و گروهی از جوانان دیگر مانند افراد در این تصویر راه مستقیم خیانت را پیش گرفتند و در درون و بیرون کشور بلند گوی دولت ضد ایرانی شدند و راه را برای به قدرت  رسیدن آخوندی دیگر باز کردند. آیا اینگونه سهل انگاری و یا همراه بودن با رژیم کشتارگر خیانت به کشور و ملت ایران نیست؟!.
بنابراین، ایراد گیری جوانان از پدران خود که در سال ۱۳۵۷ و  و همچنین ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ موجب روی کار آمدن آخوندها بر سر قدرت شدند گرچه منطقی است ولیکن چیزی از بار مسئولیت خودشان را نمی کاهد و همه گونه انتقاد بر آنان است که شماها از ۳۶ سال پیش و استیلای ملخ های آدمخوار رژیم اسلامی چه گامی را بر داشته اید؟!. چگونه با این گرگهای درنده مبارزه کرده اید؟، چند آخوند تبهکار را از منبر پایین کشیدید و زندگی را بر آنان سیاه ساختید؟!.

بهتر است جوانان به خواب رفته و اسیر قلیان و دود، داروهای خواب آور، مشروبات تقلبی، و مانند آن اندکی به خود آمده و با خرافات و تازی پرستی امت خواب آلود و خردباخته به مبارزه پردازند تا ما از خیانت تازی پرستی بیرون آییم و در پی  قهرمانان ملی و مردمی خود باشیم.

آیا جوانان ما تاکنون با این رژیم مبارزه کرده اند؟!.


آنچنان که همه می دانند این رژیم روز و شب مردم بیگناه و جوانان فعال ما را به شکنجه و دار می کشد، دکتر بختیار، فریدون فرخ زاد، و ستار بهشتی ما را با ساطور و دشنه و یا ضربه های گوناگون به خاک می کشاند. ریحانه جباری دختر بیگناه که مورد تجاوز یک دیو صفت اطلاعاتی قرار می گیرد به خواسته و توصیه آن وزارت خانه آخوندی با طرزی وحشیانه حلق آویز می شود و صدها نمونه دیگر…. آیا شماها سوای وقت تلف کردن و خود را سرگرم همه نوع اعتیاد، هنر دیگری از خود نشان دادید که حتی برای نمونه یک آخوند را به چوب دار بسته، و به خاک بکشانید تا رژیم به خود آید و اندکی از خونریزی و خودکامی خود بکاهد؟!.

اینها کارگران زحمتکش و محروم معدن طلای آق دره در آذربایجان غربی اند که به دلیل اخراج ۳۵۰ تن از همکارانشان به اعتراض بلند شدند. ولی شوربختانه رژیم آدمخوار وضد ایران و ایرانی به فریاد کسی توجهی ندارند.

اعتیاد جوانان:

۱- اعتیاد به مواد مخدر


آمار رسمی سال ۸۸ نشان می دهد که سن شروع اعتیاد، ۱۵ تا ۱۷سالگی بوده، و از آن سال تاکنون روزانه دست کم ۳۰۰ نوجوان وارد چرخه اعتیاد شدند.همچنین ۴۹ درصد از دانشجویان به مواد دخانی اعتیاد پیدا کرده و افراد به صورت جمعی و از روش‌های آسان‌تری برای استفاده از موادمخدر استفاده می‌کنند. هادی معتمدی در همایش مددکاری اجتماعی در حوزه کودکان، با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر با دغدغه جدیدی به عنوان اعتیاد نوجوانان مواجه شده‌ایم، اظهار کرد: «درحوزه کاریمان بارها با کودکان هفت‌ و پنج ساله معتاد و حتی کودکانی که معتاد به دنیا آمده‌اند، روبه‌رو شده‌ایم..».

قرص های مسکن و داروهای ترک اعتیاد بزرگترین مواد مسموم کننده و اعتیاد آوری است که مصرف کننده را در دامی خطرناک و کشنده اسیر و بی اراده می سازد.

۲- اعتیاد به داروها


اعتیاد به داروهای مسکن و خواب‌آور خیلی جدی است. چندی پیش مرکز ملی مطالعات و درمان اعتیاد از افزایش اعتیاد به داروهای مسکن در جامعه و افزایش این نوع اعتیاد در بین اقشار مختلف جامعه ابراز نگرانی کرد. دکتر محسن وزیریان، رئیس اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد وزارت بهداشت: “در حال حاضر به‌دلیل نبود آموزش‌های لازم در کشور، اقشار مختلف جامعه از این موضوع بی اطلاع اند واین نوع اعتیاد را جدی نمی گیرند.
به گفته دکتر وزیریان، داروهای مسکن معمولی، داروهای خواب‌آور (گروه بنزود یا زپین‌ها مثل دیازپام، لورازپام و…) و همچنین مسکن هایی که در ترکیب آنها مواد مخدر وجود دارد مانند استامینوفن کدئین و اکسپکتورانت کدئین از جمله داروهایی هستند که در صورت مصرف خودسرانه و طولانی مدت منجر به اعتیاد افراد می شوند.
به گفته پژوهشگران مصرف داروهای مسکن و خواب‌آور دارای آثار و عوارض مخربی است که معمولا تا چند ساعت باقی می ماند. داروهای مسکن و خواب‌آور باعث تغییرات رفتاری یا روانی همچون سرخوشی مختصر، رفتار نامناسب .، پرخاشگری، اختلالات درکی، اختلال قضاوت، گیجی، رخوت، خواب آلودگی، شل شدن عضلات، بهم خوردن تعادل و اختلال عملکرد شغلی و اجتماعی می شوند.
همچنین مصرف طولانی داروهای مسکن و خواب‌آور عوارضی شامل افسردگی، سردرد، ناراحتی گوارشی، آسیب کبدی و اختلال حافظه درپی دارد. همچنین بر اساس تحقیقات به عمل آمده زنانی که به طور مداوم از داروی مسکن استامینوفن، بروفن و از این قبیل استفاده می‌کنند، دو برابر افراد معمولی در خطر ابتلا به فشار خون بالا هستند.

۳- اعتیاد به قلیان و مشروبات تقلبی


کشیدن قلیان و اعتیاد به مشروبات که عمومن تقلبی و مسموم کننده است، موجب می شود که جوانان مملکتمان دچار بیماری های مختلف جسمی و روانی شده، خرد و اندیشیدن خود را از دست می دهد. اینها برنامه ریزی رژیم ضد انسانی است که بر کشورمان حکومت می کند.

اینست عقل، هوش و خرد نسل جوان امروز کشورمان. بی خبری، بی حالی، افسردگی، در خود فرورفتن و بی تفاوت بودن نسبت به مشکلات مردم و فروپاشی کشور، از خواسته ها و سیاست آخوند جنایتکار است که جوانان ما به ندای این شارلاتان های اجتماع پاسخ مثبت داده اند.

از آنچه گذشت:


جوانان ما از سه دهه پیش تا کنون، همواره اعتراض و انتقاد از پدران و مادران خود دارند که چرا با اندیشیدن نادرست و بی خردی خود موجب استیلای رژیم آدمخوار اسلامی بر مردم شدند و کشور را به ویرانی و عقب ماندگی کشاندند؟. گرچه اینگونه انتقادها و خرده گیری بر نیاکان ما هم که تلاش بیشتری نکردند تا از یورش تازیان، حمله سپاه جرار مغول و تیمور گورکانی، شکست افتضاح آمیز شاه سلطان حسین در برابر محمود افغان، نفوذ آخوندها بر فتحعلیشاه خردباخته و خرافاتی وارد است که در نتیجه در هر دوره شکست و ویرانی و تجزیه بخشی از خاکمان را سبب گردیدند.
ولی آیا در این دوران فطرت آخوندی، در دورانی که گروه بیشماری از فرزندان میهن مانند شاهپور بختیار، فریدون فرخ زاد، ستار بهشتی، و صدها هم میهن دیگر از سوی رژیم سلاخی شدند و در زندان ها به دختران و زنان کشورمان تجاوز نمودند و آنان را به دار آویختند، بر سر و چهره بانوان کشورمان در اصفهان و چند شهر دیگر اسید پاشیدند، و یابا چاقو و ساطور به جان زنان هم میهنمان در شهر آخوند زده جهرم افتاده، و آنان را مجروح و لت و پار ساختند، جوانان ایرانی چه کردند؟، و چه واکنشی نشان دادند؟!.
آیا جوانانی که بیش از ۶۷٪ نیروی فعال کشور را شامل می شوند و آینده و حال سرزمینمان بدانان تعلق دارد توانسته اند گامی استوار و سازنده در رویارویی و سرکوبی رژیم برداشته و رژیم خودکامه و یکه تاز بر سر جای خود نشانند؟!.

در این جا به عنوان نمونه ثروت های دزدیده شده سه تن از جنایت کاران رژیم را نشان می دهد. باید توجه داشت که تک تک افراد این رژیم اعم از آخوند، پاسدار، بسیجی، نمایندگان مجلس آخوندها و سازمان های زیر فرمان خامنه ای و فرزند ابر جنایتکارش مجتبی، هرکدام دزدی های کلانی کرده اند که لیست همه آنها موجود است. آیا جوانان ما اندکی غیرت و تعصب ملی دارند که رژیم دزد و غارتگر را از دستبرد بیشتر به سرمایه ملی بازدارند؟.

نکته پایانی:


به جای آن که جوانان غیور و نیرومند وکشورمان که مالک اصلی این سرزمینند دمار از روزگار آخوند فرومایه درآورده روز روشن را بر آنان شب تار کنند و آنچنان وحشت و ترس در وجودشان به وجود آورند که از ترس و وحشت خود و خانواده هایشان در گوشه و کنار پنهان و خود را زنده به گور سازند، با کمال سستی، بی ارادگی، این مسئولیت خطیر ملی و میهنی را فراموش کرده و خود را اسیر ودر بند اعتیاد به مواد مخدر، داروهای گوناگون مسکن و خواب آور، اعتیاد به نوشابه های مسموم کننده، کشیدن قلیان و مانند آن نموده، بی خبری، خواب رفتگی، بی عقلی، سستی، ناتوانی و دهها بیماری های گوناگون را برای خود به یغما آورده اند.
بی گمان همانگونه که ما از گذشتگان خود انتقاد داریم، در آینده و در شرح تاریخ کنونی، انتقاد و ایرادهای گوناگونی بر این جوانان به خواب رفته و بی تفاوت امروزی وارد خواهد شد.

د

۱۳۹۳ دی ۱۸, پنجشنبه

حاکمان ایران دشمنان کشورمان



ایران تنها کشوری در جهان است که مردم آن ناآگاهانه دشمنان به فرهنگ، تاریخ، و هستی خود را ستایش می کنند و در غم درگذشت آنان از سده ها پیش تاکنون همواره زانوی غم به بغل گرفته، در ماتم می نشینند و اشک می ریزند. در این رفتار و عملکرد بی خردانه با کمال بی توجهی همواره آب به آسیابان دشمن می ریزند و منافع ملی و مردمی خود را از دست داده، روز به روز و لحظه به لحظه از تاریخ و هم گامی با کشورهای دیگر جهان از پیشرفت به جای می میمانند.
اینگونه نا اندیشی و خرافه گرایی موجب گردیده که از ۱۴ سده پیش به جای ارج نهادن به قهرمانان واقعی و میهنی و دل بستن به حکومت های مردمی و دلسوز، کشور، در اختیار دشمنان و ستیزه جویان قرار گیرد. قهرمانان ملی و انسانی که جان خود را در راه ایران فداساختند فراموش شده به جای آنان گدایان عرب مانند حسن، حسین، علی و دیگر کسانی که موجب تجاوز، کشتار و غارتگری کشورمان بوده اند و با فرهنگ و تاریخ ما سر جنگ داشته اند مورد ستایش و احترام قرار گیرند.

ببینید ما چه ملت خردباخته و مسخ شده ای هستیم!. ما فردوسی بزرگ، خداوند ادب و فرهنگ پارسی، نجات دهنده زبان، فرهنگ، تاریخ و آیینمان را فراموش کرده ایم و به جای آن یک تازی جنایتکار، یک جلاد نامی با کشتار همه زندگی اش را مظهر راستی و درستی می دانیم و برایش جشن می گیریم. در فردای آزاد میهنمان از این دیوانگی و بی خردی ها دیده نخواهد شد. همانگونه که زبانمان را فردوسی از زبان الکن تازیان نجات داد، ما نیز وظیفه داریم فرهنگ و روزشمارمان را از لوث این بیگانگان پاک نگاه داریم.

دشمنان کشورمان را بهتر بشناسیم:


‎دورانی که ایران مرکز تاخت و تاز تازیان بود و آنان بر جان، مال، و ناموس مردم تسلط داشتند از سوی جنایتکاران عرب مانند عمر، علی، حسن و حسین مورد ظلم و ستم بیشمار قرار گرفتند و چه خون ها که به وسیله فرستادگان این داعش های عرب در ایران ریخته نشد‫.‬ در این جا به عنوان نمونه به یادآوری چند نمونه آن می پردازیم‫:

۱- روابط علی ابن ابیطالب با ایرانیان


علی ابن ابیطالب همان نقشی برای محمدابن عبدالله داشت که خلخالی برای خمینی داشت. هردو 
جلاد و کشتارگر به فرمان ولی خود بودند. از زمانی که عمر دستور حمله را به ایران داد، علی ابن ابیطالب که نقشی سازنده در دستگاه او داشت در فرستادن نیروهای سرکوب کننده و کشتارگر چه درزمان عمر و چه در دوران حکومت پنجساله خود نهایت تلاش و کوشش داشت که در این جا به نگارش چند مورد آن پرداخته می شود:

کوروش بزرگ، نخستین پیامبر صلح و آزادی و دموکراسی جهان، و محمد ابن عبدالله، زنباره ای که با یورش به قافله ها، و تصرف اراضی مردم، به غارت اموالشان می پرداخت، و زنانشان را به حرمسرای خود اضافه می کرد.

کشتار مردم فارس و کرمان


۱- در سال ۳۹ هجری مردم فارس و کرمان نیز سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر علی ابن ابیطالب را از شهر خود بیرون راندند. علی مجددا زیاد بن ابیه را به آنجا گسیل داشت و لشکریان وی از هیچ جنایتی فروگذاری نکردند. (تاریخ طبری، جلد ۶، صفحه ۲۶۵۷ و یا فارسنامه، ص ۱۳۶ )

 کشتار مردم خراسان و شهرری


‬۱- مردم خراسان نیز در زمان علی ابن ابیطالب برای چندین بار قیام کردند و چون چیزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از دین اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند . علی ابن ابیطالب جعده بن هبیره را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نیشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند. ( تاریخ طبری، جلد ۶، ص ۲۵۸۶ و فتوح البلدان ص ۲۹۲).
‎ ۲- ‬در زمان علی ابن ابیطالب مردم شهر ری نیز سر به طغیان برداشتند و از پرداخت خراج خوداری کردند. علی ابن ابیطالب، ابوموسی را با لشکری زیاد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستین برگرداند. ابوموسی پیش از این طغیان نیز، یکبار دیگر بدستور علی ابن ابیطالب به جنگ مردم شهر ری گسیل شده بود (فتوح البلدان ص ۱۵۰ ).
به روزگا ر خلافت علی بن ابی طالب، چون پایان سال ۳۸ و آغاز سال ۳۹ بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشید و پیروز شد‫…………..‬

در این فرتور ذوچهره دیده میشود: الف- بابک خرم دین ابرمرد تاریخمان که به دست دژخیمان اسلام به بدترین وضعی قطعه قطعه شد. ب- حسین تازی که دشمن شماره یک ایران و ایرانی بود و بی خردانه زن، فرزند شیر خوار خود را تنها برای جاه طلبی و گرفتن خلافت از دست پسر عموی خود به میدان جنگ برد. حال، ملت فراموش کار و تازی زده ایران  چه برداشتی از این دو دارند؟. آنان سردار بزرگ و جانباز میهن را فراموش کرده و حتی نام او را برزبان نمی آورند، ولیکن برای حسین ابن علی دشمن شماره یک ایران و ایرانیان چه بی خردی ها که از خود نشان نمی دهند؟!.

رفتار حسن و حسین با ایرانیان


حسن و حسین فرزندان علی ابن ابیطالب نیز با آن که سود بسیاری از کشور اشغال شده ایران می بردند، همواره رفتار خصمانه با ایرانیان داشتند. در این جا دونمونه از آن به نگارش در می آید:
۱- یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “تمیشه” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد می کرد. “سعید ابن عاص” همراه با عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی ( امام حسین )، شهر را محاصره کردند و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” حتی یک فرد آنشهر را نکشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعید مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. (تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ی ۲۱۱۶)
۲- در زمان عثمان، اعراب برای فتح تبرستان تلاش بسیار کردند. بدستور عثمان “سعید ابن عاص ، همراه با حسن و حسین ( فرزندان حضرت علی) بسوی تبرستان روانه شدند و به کشتار مردم آن سامان پرداختند. «فتوح البلدان»، نوشته ابن فقیه صفحه ۱۵۲)

از صلح امام حسن چه می دانیم؟-


این هم یک شارلاتی و کلاهبرداری آخوندها است. زیرا حسن ابن علی فردی عیاش، زنباز، هوسران و مال اندیش بود. او نه اهل جنگ بود، و نه هرگونه مبارزه ای. بنا به گفته ای امام حسن « خواجه حرم» بود، و عمری را به زنبازگی در میان زنان بیشمار عقدی و صیغه ای گذراند.
این فرد خوش گذران، به آسانی در برابر معاویه سر تسلیم فرود آورد. پاداش این جان نثاری، و سکوت در برابر جنایت های بنی امیه، دریافت هزار هزار ( یک میلیون) درهم پول نقد، و خراج سالانه داراب از شهرهای فارس از دست معاویه بود.
حال، که اندکی با چهره ضد ایرانی حسن مجتبی و حسین ابن علی  آشنا شدید، اکنون بیش از چهار سده است که آخوند شیعه این دشمنان سرزمینمان را به عنوان قهرمان ملی و حتی بالاتر و برتر از انسان ، به عنوان امام به امت خردباخته و ناآگاه ایران فرو کرده است.

دوستان و قهرمانان ایران


در سراسر تاریخ کشورمان دلاوران و قهرمانان بیشماری داشته ایم که با تازیان و دیگر دشمنان ایران همواره در نبرد بوده اند و بسیاری از آنان جان خود را در راه پدافندی و دفاع مام میهن از دست دادند. ولی ملت شکر ناگذار و بی تفاوت ما آنان را به  باد فراموشی سپرده و حتی در دشمنی و کینه توزی با آنان کوتاهی نکرده است. چند نمونه از صدها دلاورانی که مردم ایران با آنان آشنایی ندارند از اینگونه اند: آریوبرزن و خواهر جانبازش یوتاب، رستم فرخ زاد، بابک خرم دین، یعقوب لیث، ستارخان، و باقرخان. سردار اسعد بختیاری، دکتر شاهپور بختیار، فریدون فرخ زاد، فروغ فرخ زاد، و بسیاری دیگر.

نمونه هایی از نمک نشناسی و رفتار ضد ایرانی هم میهنانمان:


۱- آیا مردم سلحشور و با فرهنگ خراسان خجالت نمی کشند و از خود شرم ندارند که استان همیشه به یاد و زرخیز  با فرهنگ خراسان که مهد آزادگان و دلاوران بوده است، به نام یک عرب پا برهنه به عنوان “استان رضوی’، نام گذاری شود و در آمد املاک، زمین، کشاورزی، و باغداری این سرزمین همیشه ایرانی، به نام یک عرب، و به کام آخوندهای تازی مسلک مفتخور فرو می رود؟.
۲-  مردم تهران چه طور؟، آیا سر بلند و مفتخرند که نام خیانت کارانی چون، علی شریعتی، آیت الله کاشانی، شیخ فضل الله، آیت الله مطهری، نواب صفوی، و مانند آن زینت بخش بزرگراهها، و خیابان ها شده است؟.
۳ جاده دوم شمیران در دوران گذشته ساخته شده، و به نام پهلوی نامگذاری کرده اند. آیا این سرشکستگی و خواری برای هر ایرانی نیست که به نام موهوم و خرافاتی ولی عصر که کلاهبرداری دیگر آخوند است، نام گذاری شده باشد؟.

برای ساختن این گور یک آخوند که به عنوان امام زاده و مرکز پول سازی آخوند در شهر کوچک ورزقان در مدت  ۹ماه با اعتباری بالغ بر ۹۰۰ میلیون ریال از جیب مردم دربند ایران به غارت رفته است. باید این را افزود که در ورزقان ۵۰ امام زاده (گور آخوندها) وجود دارد، در جایی که یک بیمارستان در آن جا نیست!.

رفتار کشورهای دیگر با دشمنانشان


بی گمان همان گونه که گفته شد، کشوری سوای ایران را در جهان نمی توان یافت که دوستان خود را دشمن، و دشمنان خود را دوست به شمار آورد. به عنوان نمونه تنها به چند مورد آنها اشاره می شود:
۱- در لشکر کشی خشایار شاه ۴۸۰ سال پیش از زایش مسیح به یونان، بخشی از آتن به آتش کشیده شد. گرچه این کار بسیار ناپسند و زشت به شمار می رود، ولی با توجه که در گذشته جنگ میان کشورهای گوناگون بیشتر حالت قهرمانی داشت تا جنایت و تجاوز، نباید پس از  گذشت ۲۵۰۰ سال، موجب کدورت و کینه توزی یونانی ها علیه مردم ایران باشد.
ولی، حقیقت چیز دیگری است. هم اکنون پس از گذشت آن دوران دراز، بازهم با هر یونانی که وارد گفتگو شوید، با تردید و بدبینی و حتی دشمنی با ما ایرانیان برخورد می کند. رفتار دولت و مردم یونان با پناهندگان خود را در چند سال گذشته دیدیم. تا آن جا که شماری از هم میهنان درمانده امان به ناچار دهان خود را دوختند.
۲- مردم اسرائیل و به طور کلی فرد فرد یهودیان جهان هرگز با هیتلر و افراد طرفدار او از در آشتی در نمی آیند و حتی با نسل کنونی آلمان نیز چندان دلخوشی ندارند. اما ملت گمراه ایران نه تنها کشتار بی رحمانه بسیاری از ایرانیان در درون و برون کشور را در این سه دهه گذشته به بازی گرفته اند، بلکه برای شماری از جنایتکاران و قاتلین فرزندان ایران مانند شاهپور بختیار، جشن گرفته و به پیشباز آنان به فرودگاه می روند.

ملت ناپخته و نادان ایران، از یک سوی موجب سرنگونی و فرار فرزند دلاور ایران شاهپور بختیار شدند و پس از کشار بیزحمانه و سبعانه او، به پیشواز قاتل جنایتکارش علی وکیلی راد به فرودگاه رنفتند و به گردنش حلقه گل آویختند. زهی نادانی و ناشپاسی.

از آنچه گذشت:


نیاکان ما ۶۵۶ سال باسیاست کوتاه آمدن خود، نوکروزیردست بودن تازیان را پذیرفته، دار و ندار و حتی ناموس خود را به ناچاربه تازیان تقدیم کردند.  مردم ماهم دراندیشه اند درشرایط کنونی، همان گونه که نیاکان ما با تلاش خود خاندان اموی را برکنارو خانواده  بنی عباس را جایگزین آن نمودند، یعنی عربی را به جای عرب دیگربرما سوار نمودند، با کوتاه آمدن و همکاری با دشمن  به جابجاکردن یک آخوند با آخوند دیگربپردازند. نمونه زنده آنان رأی دادن به آخوند روحانی آخوند جایتکار دیگر بود.
بنابراین، در شرایط کنونی و تسلیم پذیری امت ناآگاه ایران در برابر تازی زادگان، دیگرازکورش، داریوش، شاهپورذوالاکتاف، خسروپریز، یعقوب لیث، شا عباس بزرگ و ایران دوست، شاه آزادی خواه وعدالت گسترکریم خان زند، وشاه دلیربی باک ومیهن پرست نادر، خبری نیست.

نکته پایانی:


بی تردید از میان خائنان و دشمنان کشورمان، خامنه ای از منفورترین و یکی ازجنایت کارترین فردی است که نامش به زشتی و نفرین در تاریخ کشورمان به ثبت خواهد رسید.
این دیگر بر ملت فرهنگ فروخته و کشتی به گل نشسته ایران است که با این رژیم ضد انسانی، ضد ایرانی، خونخوار و کشتار گر به روش های گوناگون به مباره پردازند. راههای مبارزه بسیار زیاد است. می توان چند نمونه آن را برای باردیگر در اینجا یادآور شد.
از این روی، هم میهنان باشرف و گرانمایه ما باید دست کم روشهای زیر را دنبال کنند:
۱- مبارزه منفی- از شرکت در هر مجلس که آخوند و یا طرفدار آخوند در آن است باید خود داری کرد. از شرکت بستگان و دوستان خود نیز باید جلوگیری نموده، و چنانچه نپذیرفتند، از بودن و هرگونه ارتباطی با آنان خود داری کنیم.
۲- از خریدن و خواندن روزنامه ها، و گوش فرادادن به رادیو، و نگاه کردن برنامه های تلویزیون خود داری کنیم.
۳- هرکجا می توانیم، به هرشکل و به هر روش به رژیم و درآمدهای آنان زیان و صدمه وارد سازیم.
۴- اگر می توانیم، فرزندان و وا بستگان به رژیم را گروگان گیریم.