۱۳۹۹ تیر ۲۱, شنبه

«اعدام‌درمانی» برای نجات نظام




نام جمهوری اسلامی از همان روزهای اول به اعدام و تیرباران گره خورد. تیرباران‌هایی که بر پشت‌بام مدرسه رفاه تهران، چهار روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شدند، هنوز ادامه دارند. آخرین سری که تا زمان نگارش این نوشته در جمهوری اسلامی بر سر دار رفت، اجرای حکم قصاص یک بلوچ در روز ۱۰ تیر ۹۹ در ایرانشهر بود.
در جمهوری اسلامی هر مشکل را می‌خواهند با اعدام حل کنند. برای ده‌ها جرم احکام اعدام صادر می‌کنند: از قتل تا قاچاق مواد مخدر، از فساد اقتصادی تا آنچه جرائم امنیتی می‌خوانند که البته در حقیقت سیاسی و عقیدتی هستند و نمی‌بایست «جرم» محسوب شده و مجازات شوند!

اعدام به دلیل شرکت در تظاهرات

هفته گذشته برای روح‌الله زم مدیر و بنیانگذار کانال تلگرامی «آمدنیوز» حکم اعدام صادر شد. روح‌الله زم برای ۱۳ اتهامی که به او نسبت داده شده، و به گفته سخنگوی قوه قضائیه از مصادیق «فساد فی‌الارض» هستند، در دادگاهی به ریاست ابوالقاسم صلواتی حکم اعدام گرفته است، در حالی که برای دیگر اتهامات وارد شده به وی حبس ابد صادر کرده‌اند. حکمی که واکنش بی‌درنگ بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری و نهاد‌های روزنامه‌نگاری بین‌المللی را به دنبال داشت. دولت فرانسه نیز که روح‌الله زم قبل از سفرش به بغداد و ربوده شدن وی در این شهر و سپس انتقال به ایران، در آن سکونت داشت به این حکم اعدام اعتراض کرده است.

تائید حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی در دیوانعالی نیز، این روزها واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشته است. این سه جوان در پی خیزش مردمی آبان ۹۸ بازداشت شده و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران که ریاست آن با ابوالقاسم صلواتی است به اتهام «مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با نظام» به اعدام، ۳۸ سال زندان و ۲۲۲ صربه شلاق محکوم شده‌اند. علی خامنه‌ای که اخیر ادعا کرده است در آمریکا هر کس برای شرکت در تظاهرات به خیابان بیاید را بازداشت و بدون محاکمه به زندان می‌اندازند، گویا اطلاع ندارد که در حکومت اسلامی‌ای که رهبری آن به عهده شخص خودش است، سه جوان را برای شرکت در تظاهرات مردمی در دادگاهی غیرعادلانه محکوم به اعدام می‌کنند و در دیوانعالی، بدون حضور وکلای مدافع آنها، حکم را تائید نیز می‌کنند اگرچه قوه قضائیه این تأیید را تکذیب کرده است.

اعدام، مجازاتی سیاسی و نه قضائی

همزمان با تائید حکم اعدام برای امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، رئیس دادگستری اصفهان نیز خبر داد که ۸ نفر از بازداشتی‌های اعتراضات مردمی آبان ۹۸ و دی ۹۶ به اتهام «فساد فی‌الارض» محکوم شده‌اند. مجازات برای این اتهام که جرائم بسیاری را از اقتصادی تا سیاسی در بر می‌گیرد، در قوانین کیفری جمهوری اسلامی اعدام است. روز ۲ ژوئیه شعبه دوم دادگاه انقلاب اورمیه به ریاست علی شیخلو نیز یک زندانی عقیدتی کُرد به نام محی‌الدین تازه‌وارد را به اعدام محکوم کرد.
شیرین عبادی حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل (۲۰۰۳) دراعتراض به حکم اعدام سه تن از معترضان آبان‌ماه می‌گوید: «این احکام، حکم قضایی نیستند بلکه مجازات سیاسی و امنیتی است. درواقع حکومت می‌خواهد با حذف عبرت‌آموز این سه نفر، به مردم معترضی که هر آن ممکن است به دلیل بی‌کفایتی حکومت و فساد روز‌افزون افراد حکومتی خون‌شان به جوش بیاید، ضرب شست نشان دهد و آنها را سر جایشان بنشاند». شیرین عبادی با اشاره به دادگاهی که این حکم غیرعادلانه را صادر کرده می‌افزاید «پرونده‌ای که دست‌ساز ماموران امنیتی است و مستندات آن زیر شکنجه از متهمان اخذ شده، دادگاه غیرمستقلی که درش بسته است و متهم و وکیل هم صدایشان به جایی نمی‌رسد، دادگاه نیست، قصاب‌خانه سیاسی است نه دادگاه!»

اعدام ابزار ایجاد رعب و وحشت

در هفته‌های اخیر بسیاری از عناصر جمهوری اسلامی نیز با اشکال مختلف نگرانی خود از قیام مردمی جدید را بیان کرده‌اند. بحران اقتصادی گسترده که تنها بخشی از آن نتیجه تحریم‌های آمریکا است، اقتصاد جمهوری اسلامی را در لبه پرتگاهی قرار داده که بازگشت از آن مشکل به نظر می‌آید. فقر گسترده پایه‌های اجتماعی نظام را روز به روز ضعیف‌تر کرده است. سران نظام نیز هر روز مردم را تهدیدی جدی‌تر علیه خود می‌بینند. ناکارآیی در یافتن پاسخ برای مشکلات مردم، نظام را به نوعی مجبور ساخته است  با استفاده بیشتر از هرگونه خشونتی، که احکام اعدام یکی از آنهاست، رعب و وحشت را در جامعه گسترش دهد تا هر حرکتی را که بتواند به درهم کوبیدن نظام حاکم بیانجامد و یا تضعیف شدن آن را سرعت بخشد، متوقف سازد.

تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد رهبران جمهوری اسلامی در کوتاه‌مدت برای تثبیت قدرت خود به رفتارهای خشونت‌آمیز از جمله اعدام متوسل خواهند شد چرا که برای سرکوب مطالبات بحق شهروندان، ابزاری بجز خشونت و اعدام در اختیار ندارند. اما در بلندمدت، از آنجا ‌که هراس شهروندان از فضای رعب و وحشت ایجاد شده توسط حکومت نیز کاهش یافته است، دیگر «اعدام‌درمانی» هم نخواهد توانست این سیستم بیمار را یاری کند، تا رهبران نظام بتوانند آسوده سر به بالین بگذارند.  دیوار ترسی که نظام حاکم طی۴۰ سال بر پا ساخته بود در سال‌های اخیر آغاز بخ فرو ریختن کرده است و دیر یا زود مردم خشمگین بار دیگر به خیابان خواهند آمد تا حکومت اعدام را برچینند.

واکنش به احکام اعدام

اعتراض به احکام اعدام اخیر و به ویژه تائید حکم اعدام سه جوان، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، بیش از هر زمان دیگری گسترش داشته است. چهار نهاد صنفی (سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، کانون صنفی معلمان اسلامشهر، انجمن صنفی معلمان مریوان، و سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه) در بیانیه مشترکی در اشاره به تائید این احکام اعدام می‌نویسند: « ما قویا حمایت خود را از امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی سه جوانی که برایشان حکم اعدام صادر شده و دیگر معترضین آبان‌ماه ۹۸ که برایشان حکم اعدام صادر شده است، اعلام می‌کنیم، ما به گلوله بستن، زندان و انواع فشارهای پلیسی و امنیتی بر معترضان را شدیدا محکوم کرده و خواهان آزادی فوری دستگیرشدگان آبان ۹۸ و پیشتر از آن دی ماه ۹۶ هستیم.»

کانون نویسندگان ایران نیز در بیانیه‌ای در اشاره به احکام اعدام اخیر می‌نویسد: «چه تیراندازی به سوی معترضان آبان و کشتن صدها تن از آنها (در آماری بیش از هزار تن) و چه انشای حکم اعدام درباره برخی معترضان بازداشت شده، هر دو از یک نیاز حکومتی نشأت می‌گیرد: سرکوب اعتراضات بالفعل و پیشگیری از اعتراضات بالقوه.»

همزمان ایرانیان خارج کشور نیز در اعتراض به صدور احکام اعدام به سازماندهی گردهمایی‌های اعتراضی در کشورهای مختلف پرداخته‌اند و تلاش می‌کنند تا دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی را به واکنش علیه اعدام جوانان ایران وا دارند.

جوخه‌های تیرباران باز می‌گردند

جمهوری اسلامی پس از چین در سال ۲۰۱۹ نیز بار دیگر در صدر فهرست خونین کشورهایی که هنوز احکام اعدام صادر کرده و به اجرا در می‌آورند قرار گرفت. در سال گذشته میلادی، بنا بر آمار «سازمان حقوق بشر ایران» دست‌کم سر ۲۸۰ نفر بالای چوبه دار رفته است، که ۷ مورد بیش از سال ۲۰۱‍۸ بوده است. در ۶ ماه اول سال جاری میلادی نیز شمار احکام اعدام به اجرا درآمده در جمهوری اسلامی بیش از یکصد نفر برآورد شده است. برای اولین بار از دهه ۶۰ و تابستان خونین ۶۷، شاهد بازگشت جوخه تیرباران نیز بودیم. هدایت عبدالله‌پور زندانی سیاسی کُرد روز اول خرداد ۹۹ در شهر اورمیه تیرباران شد.

در کشوری که در سه دهه گذشته احکام اعدام‌ از طریق حلق‌آویز کردن متهم به اجرا گذاشته می‌شد، استفاده از جوخه تیرباران می‌تواند پیامی پلید و خشن داشته باشد: بار دیگر نظام برای حفظ خود آماده است به شرایط اضطراری سال‌های ۶۰ خورشیدی بازگردند. این بازگشت به گذشته را می‌توان در سخنان اخیر سید ابراهیم رئیسی رئیس کنونی قوه قضائیه و عضو کمیته مرگ در دهه ۶، نیز دید که روز ۲ تیرماه در یک برنامه تلویزیونی گفت: «ما در مسائل امنیتی با هیچکس تعارف نداریم… و به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد که امنیت را مختل بکند.»


۱۳۹۹ تیر ۱۹, پنجشنبه

راهبرد نظام برای ماندگاری: ایران‌فروشی!




هیئت دولت پیشنویس «برنامه ۲۵ ساله همکاری‌های جامع ایران و چین» را تصویب و حسن روحانی طی دستوری محمدجواد ظریف را مأمور پیشبرد این برنامه کرده است. هرچند نخستین مقدمات این برنامه بیش از ۴ سال پیش آغاز شد اما تصویب پیشنویس آن در هیئت دولت، بار دیگر پیامدهای این همکاری پر ابهام را برجسته کرده است.
سوم بهمن ۱۳۹۴ شی جین‌پینگ رئیس ‌جمهوری خلق چین طی سفر به ایران، در روندی نامعمول، با علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی دیدار کرد. در این سفر تفاهم‌نامه‌ای با عنوان «مشارکت جامع استراتژیک چین و ایران» به امضا رسید اما خبری درباره جزییات آن منتشر نشد.

قراردادی شبیه فاجعه

پس از سفر محمدجواد ظریف به چین در شهریورماه گذشته برابر با اوت ۲۰۱۹، جزییاتی از این تفاهم‌نامه منتشر شد. فریال مستوفی عضو اتاق بازرگانی تهران ۲۶ شهریورماه گذشته گفته بود که این قرارداد چیزی کم از یک فاجعه ندارد.

فریال مستوفی گفته بود جزییاتی از این قرارداد را از «برخی شرکت‌های چینی» شنیده است که با توجه به آن شرکت‌های چینی قادر خواهند بود بدون رعایت تشریفات مناقصه در ایران فعالیت کنند.

عضو اتاق بازرگانی تهران افزوده بود که «تا این لحظه مدارکی مبنی بر تایید این مسئله به دست نیامده» اما بر اساس شنیده‌ها، جمهوری اسلامی ایران نفت کشور را با تخفیف ۲۰ تا ۳۰ درصد در اختیار چینی‌ها قرار می‌دهد.

چند روز پیش از آن، نشریه آمریکایی «پترولیوم اکونومیست» در یک گزارش به توافقی جهت «اجرایی شدن یک نقشه راه برای اجرای یک توافق بزرگ بین ایران و چین» طی سفر ظریف به چین پرداخت و جزییاتی از توافق‌های اولیه دو کشور را مطرح کرد.

سیمون واتکینز نویسنده گزارش «پترولیوم اکونومیست» که به نقل از «یک مقام آگاه ایرانی» این اطلاعات را منتشر کرده بود همچنین نوشته بود که بخشی از این قرارداد محرمانه است و منتشر نخواهد شد.

بر اساس این گزارش، چین ۲۸۰ میلیارد دلار در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران سرمایه‌گذاری می‌کند که بخش اعظم آن در دو سال نخست اجرای قرارداد ۲۵ ساله، به صنعت نفت و گاز ایران تزریق می‌شود. سرمایه گذاری دیگر این کشور در ایران رقمی معادل ۱۲۰ میلیارد دلار در حوزه توسعه زیرساخت‌های تولید و حمل ‌و نقل است.

همچنین به چین این امتیاز داده شده که پول واردات فرآورده‌های نفتی از ایران را با دو سال تأخیر و نه با ارزهایی چون دلار و یورو بلکه به یوآن و حتی با ارز‌هایی که طی تجارت با آفریقا و کشورهای استقلال‌یافته پس از فروپاشی شوروی به دست آورده، به ایران بپردازد.

جدا از امکان تعلیق دو ساله پرداخت‌ها با ارز دلخواه از سوی چین، مقامات نظام امتیاز دیگری در تخفیف ۱۲درصدی قیمت نفت به چین داده‌اند. «پترولیوم اکونومیست» با محاسبه درصد کاهش نرخ برابری ارزهایی که ایران از چین دریافت می‌کند در برابر دلار، نوشته که چین نفت و گاز و فرآورده‌های پتروشیمی ایران را طی ربع قرن آینده، بیش از ۳۰ درصد زیر قیمت بازار خواهد خرید!

در این گزارش همچنین به موافقت علی خامنه‌ای با این تفاهم‌نامه اشاره شده و آمده بود که اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی خامنه‌ای را از جزییات این تفاهم‌نامه مطلع کرده است.

ادعای «راهبردی» بودن و شوق ظریف به زبان چینی!

حالا پس از حدود ۱۰ ماه از اظهارات فریال مستوفی و گزارش «پترولیوم اکونومیست»، این‌بار موضوع قرارداد ۲۵ ساله جمهوری اسلامی با چین بطور جدی‌تری مطرح شده و پس از تصویب پیش‌نویس این قرارداد در هیئت دولت، رسانه‌های داخلی جزییاتی از آن را منتشر کرده‌اند.

ولی انتقاد به ابهاماتی که در این قرارداد وجود دارد موجب واکنش مقامات دولتی شد. عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه این سند را «افتخارآمیز» خوانده و آن را به نفع منافع دو کشور ارزیابی کرده است. موسوی گفته که «این سند ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی را دربر‌می‌گیرد و احتمالا در آینده و پس از تصویب نهایی می‌تواند بطور کامل منتشر شود».

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نیز هفته گذشته در توییتی به زبان چینی نوشت که در یک تماس ویدئویی با همتای چینی‌اش درباره مشارکت جامع استراتژیک دو کشور و پیشبرد برنامه ۲۵ ساله و همکاری‌های دوجانبه گفتگو کرده است.

نه «نگاه» بلکه نوکری «شرق»

در سال ۹۴ همزمان با سفر رئیس جمهوری خلق چین به ایران و دیدار با علی خامنه‌ای، علی‌اکبر ولایتی مشاور امور بین‌الملل رهبر جمهوری اسلامی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، به همراه هیئتی عازم روسیه شد. به گفته ولایتی در این سفر دیدارهایی با مقامات عالی‌رتبه روسیه در زمینه‌های سیاسی، امنیتی، همکاری‌های منطقه‌ای و موضوعات استراتژیک انجام شد. هدف از این سفر دنبال کردن سیاست‌های راهبردی جمهوری اسلامی در نگاه به شرق بود!

رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مقامات ارشد جمهوری اسلامی امیدوارند با این روند شاید از انزوای بین‌المللی خارج شده و فشار تحریم‌های ایالات متحده علیه نظام کاسته شود. در سطح کلان و درازمدت نیز نظام با تطمیع کشورهای دیگر به دنبال داشتن هم‌پیمانانی است که دررویارویی با «دشمنان نظام» با آن همراهی کنند.

اما سال‌ها سرمایه‌گذاری برای بسترسازی در کشورهای شرق آسیا چون مالزی، سپس چرخش به سوی کشورهای آمریکای لاتین و دولت‌های چپگرای آنها و بعد تلاش برای قد علم کردن در جهان با توسل به «برجام» و در نهایت چنگ انداختن به دامان چین و روسیه از جمله راهبردهای پریشان جمهوری اسلامی است در سیاست خارجی است.

امروز نیز مقامات نظام در حالی با توهم تبدیل شدن به «قدرت اقتصادی» از قرارداد با چین کمونیست ذوق‌زده هستند که تا توانسته‌اند به چین امتیاز داده‌اند! اما نگاهی به روابط چین با دیگر کشورها نشان می‌دهد که این سند همکاری برای چینی‌ها پس از قراردادهای کلان سرمایه‌گذاری‌ این کشور در مناطق دیگر جهان قرار دارد.

طی یک دهه گذشته سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین ۸ برابر شده است؛ سرمایه‌گذاری چین در ۲۴ کشور آفریقایی و سرمایه‌گذاری در کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی شوروی از جمله قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان از این دست هستند.

در این میان چین روابط دیپلماتیک خوبی هم با کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان سعودی، کویت و عمان دارد و اسرائیل نیز یکی از استراتژیک‎‌ترین شرکای تجاری چین به شمار می‌رود. چین سومین شریک تجاری اسرائیل است و بیش از یک سوم سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با تکنولوژی‌های پیشرفته در اسرائیل، از سوی چین تامین می‌شود.

اینهمه نشان می‌دهد که این قرارداد «افتخارآمیز»، برای چین تنها استفاده از فرصت و ورشکستگی جمهوری اسلامی برای گرفتن امتیازات بزرگ است و نه سرمایه‌گذاری جهت تقویت اقتصاد ایران!

همکاری‌های امنیتی و نظامی

در شهریور سال گذشته چندی پس از سفر ظریف به چین، محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با هدف «ارتقای دیپلماسی دفاعی» به چین سفر کرد. این نخستین سفر خارجی وی بود.

قدیر نظامی رئیس امور بین الملل و دیپلماسی دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه این سفر در «شرایط استثنایی» صورت گرفته، گفته بود که طی این سفر نقشه راهی ترسیم شد تا نیروهای مسلح دو کشور در آینده درعالی‌ترین سطح بتوانند همکاری کنند.

پس از این سفر که همزمان با سفر هیئت ایرانی با ریاست ولایتی به روسیه بود، خبر برگزاری رزمایش مشترک دریایی ایران با روسیه و چین در شمال اقیانوس هند و دریای عمان منتشر شد.

این روند نیز نشان می‌‍داد جمهوری اسلامی به دنبال یافتن شرکای نظامی و امنیتی نیز هست که باز هم جز روسیه و چین نمی‌توانستند باشند! شرکایی که از شمال و جنوب مشغول بهره‌برداری از ایران هستند.

نقض حاکمیت ملی ایران

استقرار پنج هزار پرسنل امنیتی چینی در ایران برای محافظت از پروژه‌های چین در ایران یکی از نکات مبهم این تفاهم‌نامه است که در گزارش «پترولیوم اکونومیست» نیز به آن اشاره شده است.

این موضوع جدا از آنکه یادآور استقرار نیروهای «پلیس جنوب» انگلیس در ایران در اواخر جنگ جهانی اول است، پرسش‌هایی را درباره نقض حاکمیت ملی ایران مطرح می‌کند.

با توجه به اینکه آنچه درباره «برنامه ۲۵ ساله همکاری‌های جامع ایران و چین» تا کنون منتشر شده بیانگر دادن امتیازات اقتصادی بلندمدت به چین و به حراج گذاشتن منافع اقتصادی و سیاسی کشور و نسل‌ آینده کشور است، معلوم نیست در بخشی که محرمانه مانده و منتشر نشده به کدام منابع کشور چوب حراج زده شده است!

مواضع جمهوری اسلامی در تعیین رژیم حقوقی دریای کاسپین که پیشاپیش از حقوق ایران در شمال کشور صرف نظر کرد و واگذاری منابع و مناطق جنوبی به چینی‌ها بیش از پیش این سیاست خائنانه را به نمایش می‌گذارد که زمامداران رژیم با «ایران‌فروشی» به دو قدرت روسیه و چین تلاش می‌کنند تا حق وتوی آنها را در نهادهای بین‌المللی و تصمیم‌گیری‌های جهانی برای ماندگاری خود بخرند!