۱۴۰۱ آبان ۲, دوشنبه

اعتراض و اعتصاب در داخل؛ انزوا در خارج

 


بیش از یک ماه اعتراض و اعتصاب در ایران بالاخره سیاستمداران و دولت‌های غربی را از خواب خرگوشی بیدار کرد  و سرانجام به این نتیجه رسیدند که فعلا مذاکرات بیهوده برای احیای توافق هسته‌ای موسوم به برجام را بایگانی کنند. ماشین انتشار بیانیه‌ها در محکومیت سرکوب وحشیانه جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» پس از قتل مهسا (ژینا) امینی نیز به راه افتاده است. همچنین نام‌های جدیدی به فهرست تحریم افراد و نهادها، که مدت‌هاست در آمریکا، کانادا، اتحادیه اروپا و بریتانیا گشوده شده، افزوده شدند و خواهند شد. آخرین آنها در نشست پنجشنبه سران اتحادیه اروپا به تصویب رسید، اگرچه اینبار نام‌هایی که به این فهرست اضافه شدند ربطی به سرکوب و نقض حقوق بشر ندارند، بلکه در رابطه با فروش پهپادهای ساخت جمهوری اسلامی به روسیه و استفاده این کشور از آنها در اوکراین است.

شهامت مردم ایران و چرخش در سیاست‌های غرب

آنچه جهان و به ویژه کشورهای غربی را مجبور به تغییر سیاست و کنار گذاشتن ( امیدواریم نه موقتی) سیاست‌های مماشا‌تگرانه با جمهوری اسلامی کرده، شهامت و پایداری هزاران هزار ایرانی در سراسر کشور و آنهم نه برای چند روز بلکه برای بیش از یک ماه، با وجود کشتن دست‌کم بیش از ۲۵۰ نفر از جمله ۲۷ کودک و نوجوان و دستگیری چندین هزار نفر است. این خیزش گسترده که برخی آنرا انقلاب نیز می‌خوانند، نام مهسا (ژینا) امینی و شعار نغز «زن، زندگی، آزادی» را جهانی کرده است. امروز به نام مهسا و با شعار «زن، زندگی، آزادی» در پنج قاره جهان مردم برای حمایت از خیزش مردم و همبستگی با زنان ایران و علیه جمهوری اسلامی به خیابان آمده‌اند. رویدادی کاملا بی‌سابقه که نشان از گستردگی این حرکت و تاثیرگذاری جهانی آن دارد.

در کشورهای غربی دولت‌ها مجبور به پیروی از افکار عمومی هستند. هر دولتی هر چند سال یکبار باید عملکرد خود را در انتخابات به رای افکار عمومی بگذارد. قدرت افکار عمومی در صندوق‌های رای نهفته است. افکار عمومی به دولتی که به نظراتش احترام نگذارد و انتقادهایش را نپذیرد، رای نمی‌دهد. خیزش زنان و مردان ایرانی در هفته های گذشته، با شهامت راسخ و قدرتی که از خود نشان داده توانسته است قلب افکار عمومی جهانی را به دست آورد. ما در یک ماه گذشته شاهد حرکت‌های وسیع و مبتکرانه‌ای در حمایت از مردم ایران و در محکومیت جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف بودیم که تا چند هفته قبل از آن قابل پیش‌بینی و تصور هم نبود.

همبستگی زنان جهان با زنان ایران

در روز پنجشنبه هر ۱۴ کشوری که وزرای خارجه آنها زن هستند، به دعوت ملانی جولی وزیر خارجه کانادا در یک نشست مجازی در ارتباط با حمایت از زنان ایران شرکت کردند. چنین اقدامی تا کنون بی‌سابقه بوده است. از جمله شرکت‌کنندگان در این نشست علاوه بر وزرای خارجه کشورهای غربی چون فرانسه، آلمان، نیوزلند، ایسلند و نروژ، می‌توان به حضور وزرای شیلی، آفریقای مرکزی، مغولستان و یا پاناما اشاره کرد.

تغییر رفتار و بیان دولت جو بایدن نیز قابل توجه است. برای اولین بار یک دولت دمکرات تنها لابی‌های جمهوری اسلامی را برای تبادل نظر به وزارت خارجه و کاخ سفید دعوت نکرد. اینبار نازنین بنیادی هنرپیشه سرشناس سینما و رویا حکاکیان نویسنده کتاب‌های پر فروش در آمریکا نیز در جلسه با آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا و مشاورین وی حضور داشتند و صدای مردم ایران را به گوش آنها رساندند. البته نازنین بنیادی با کاملا هریس معاون جو بایدن و جِیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز جداگانه ملاقات کرد.

از شخص جو بایدن نیز خطاب به تظاهرکنندگان ایرانی هنگام سفر اخیرش به کالیفرنیا صحبت‌هایی شنیده شد که تا چندی پیش دور از انتظار بودند. رئیس جمهور آمریکا از جمله خطاب به ایرانی- آمریکایی‌ها گفت «به مبارزه‌تان ادامه دهید ما با شما هستیم!» پوزش باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا نیز قابل توجه است. باراک اوباما بالاخره پس از سال‌ها پذیرفت که عدم پشتیبانی از اعتراض‌های سال ۸۸، موسوم به جنبش سبز، «اشتباه» بوده است. البته اعتراف باراک اوباما به این «اشتباه» می‌تواند بی‌ربط با انتخابات میا‌ندوره‌ای آمریکا که در نیمه دوم ماه نوامبر ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد، نباشد. دمکرات‌ها در موقعیت خوبی قرار ندارند و عدم حمایت از خیزش پرقدرت مردم ایران می‌توانست ریزش آرای این حزب را افزایش دهد. در هر صورت باید به نیمه پر لیوان نگریست و در این لحظات مهم تاریخی توجه به نیمه خالی‌ را به زمان مناسب سپرد.

نقش فعال ایرانیان برون مرز

در این میان، نقش ایرانیان خارج کشور و احزاب مخالف جمهوری اسلامی را، گذشته از سمت و سوی سیاسی آنها، نمی توان نادیده گرفت. در کمتر موردی اپوزیسیون کشوری در خارج از مرزهایش چنین گسترده و پرقدرت عمل کرده است. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی دوتابعیتی که در کشور محل سکونت خود دارای موقعیت قابل توجهی هستند، از شهردار فرانکفورت تا رئیس پارلمان نروژ، از هنرمندان تا نمایندگان پارلمان در بسیاری از کشورها، از صاحبان صنایع و کارآفرینان تا نام‌های شناخته شده دنیای پرقدرت مجازی که به عنوان «اینفلوئنسر» شهرت دارند، همه در حمایت از مبارزات مردم داخل کشور سنگ تمام گذاشتند. آنها نیز در تغییر سیاست‌های دولت‌های کشورهای محل سکونت‌شان نقشی عمده ایفا کردند. البته ایرانیان تبعیدی و مهاجر که به صورت مستمر در چهار هفته گذشته به خیابان آمدند و تظاهرات و تحصن برگزار کردند و قرار است ۲۲ اکتبر در برلین و واشنگتن نیز با دو تظاهرات سراسری توجه دنیا را به مبارزات آزادیخواهانه‌ی مردم ایران جلب کنند، نقش قابل توجهی ایفا کردند.

جمهوری اسلامی در منگنه

جمهوری اسلامی امروز در منگنه قرار گرفته و  از هر سو فشرده می‌شود. در داخل نه تنها اعتراضات ادامه دارند بلکه اعتصابات نیز آغاز شده‌اند. در خارج روز به روز فشارها بر این حکومت غاصب، فاسد، غارتگر و خونریز افزایش پیدا می‌کند. جمهوری اسلامی که اگر بخواهیم از یک اصطلاح ورزشی استفاده کنیم خود را زخمی و در هم کوبیده در گوشه رینگ می‌بیند، فکر می‌کند با تهدید و رجزخوانی و تلاش جهت بحران‌آفرینی در منطقه از جمله با درگیری‌ نظامی و یا گروگانگیری می‌تواند راهی برای نفس کشیدن و تجدید قوا پیدا کند. از همین رو در فقط همین یک‌ ماه ۲۳ شهروند خارجی عمدتا اروپایی را به اتهام واهی «سازماندهی اعتراضات» بازداشت کرده! سفارت‌های آلمان، فرانسه و بریتانیا نیز متهم به سازماندهی اعتراض‌ها شده‌اند. به گفته یک دیپلمات ایتالیائی، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی در گفتگو با همتای ایتالیایی‌اش به صراحت گفته است اگر شما سیاست تحریم‌ها و فشار را ادامه دهید شهروند ایتالیائی دستگیرشده مدت‌های طولانی در زندان خواهد ماند! احتمالا وزیر خارجه جمهوری اسلامی دیگر دولت‌های اروپایی را نیزهمینطور تهدید کرده، چون تقریبا همه دست‌کم یک گروگان در ایران دارند و جان شهروندانشان، بر خلاف جمهوری اسلامی، برای آنها اهمیت دارد و مجبور به «احتیاط» هستند.

همین «احتیاط» روز دوشنبه گذشته، در جریان نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در لوکرامبورگ، آنها را «مجبور» ساخت به خاطر مخالفت چند کشور عضو، بیانیه‌ای در محکومیت جمهوری اسلامی صادر نکنند و تنها چند نام را به فهرست تحریم‌ها اضافه نمایند. در اتحادیه اروپا هر تصمیمی باید با موافقت کلیه کشورهای عضو گرفته شود. این تهدیدها و ترفند‌ها از سوی جمهوری اسلامی ولی نمی‌توانند تا ابد کارآیی داشته باشند. صبر جهان برای تحمل جمهوری اسلامی و سیاست‌های زورگیری و باج‌خواهی آن رو به پایان است. درست همانطور که خود حکومت در مرحله پایانی عمر خود قرار دارد.


۱۴۰۱ مهر ۲۵, دوشنبه

دهه هشتادی‌ها ایستاده در برابر جمهوری درمانده

 


یک ماه پس از آغاز خیزش سراسری مردم علیه جمهوری اسلامی که به گفته شمار زیادی از جامعه‌شناسان در قالب «انقلاب» علیه جمهوری اسلامی ادامه یافته، جوانان و نوجوانانِ «دهه هشتادی» میدانداران مهم این اعتراضات هستند. آنها چه در دانشگاه و مدرسه و چه در خیابان‌ها صحنه‌های بی‌نظیر و ماندگاری از آزادیخواهی و ایستادگی در برابر جمهوری اسلامی رقم زده و بار سنگین این «انقلاب» را به دوش می‌کشند.

این نسل در رویارویی با حکومت، شیوه‌های خلاقانه‌ای از مبارزه در پیش گرفته و در بیان نظرات و خواسته‌های خود چه با جمهوری اسلامی و چه با رسانه‌ها و نسل‌های پیشین با صراحت لهجه روبرو می‌شوند. علی خامنه‌ای در حالی رویای تبدیل کردن این نسل به سربازان «فرمانده» را داشت که همین نسل پایه‌های حکومت رهبر «وامانده» و «درمانده» را به لرزه درآورده است.

دختران نوجوان و جوانِ دانش‌آموز و دانشجو، به عنوان پرچمداران مبارزات اخیر، نه تنها خواهان آزادی پوشش و دیگر آزادی‌های اجتماعی هستند بلکه با کل نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی در مبارزه هستند. دخترانی که بیش از چهار دهه هدف اصلی نظام برای تبدیل شدن به ابزار تبلیغات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و ارائه نمونه‌ای از «دختر مسلمان» بودند حالا در مدارس و کلاس درس تحصن کرده و با برداشتن مقنعه علیه فاشیسم مذهبی شعار می‌دهند و انگشت میانه را به سوی عکس خامنه‌ای و خمینی و نظام می‌گیرند.

این مبارزان جوان در برابر فشارها و تهدیدهای مدیر و ناظم و معلمانی که همچنان در چهارچوب نظام ایستاده‌اند مقاومت می‌کنند. در این مسیر دانش‌آموزان پسر نیز همراه و همدل با دختران در مسیر مبارزه علیه جمهوری اسلامی پیش می‌روند.

رژیم کودک‌کُش

جمهوری اسلامی اما با وجود امضای کنوانسیون جهانی حقوق کودک، قوانین بین‌المللی را زیر پا گذاشته و به شیوه‌های مختلف به سرکوب کودکان و نوجوانان می‌پردازد. بر اساس گزارش‌ها و به استناد موارد اطلاع‌رسانی شده، طی چهار هفته گذشته دست‌کم ۲۴ نوجوان زیر ۱۸ سال در خیابان توسط مأموران حکومتی با شلیک اسلحه و ضربات متعدد باتوم جان باخته‌اند. نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، حنانه کیا، زکریا خیال، امیرحسین بساطی، محمدرضا سروری از جمله کودکان جانباخته هستند که بین ۱۲ تا ۱۷ سال سن داشته‌اند.

همچنین صدها نوجوان در چهار هفته گذشته در شهرهای مختلف بازداشت شدند. جدا از آنکه بازداشت این کودکان اقدامی خلاف حقوق کودک به شمار می‌رود، این کودکان غالبا در کنار بزرگسالان در زندان‌ها، بازداشتگاه‌های موقت و سیلوها نگهداری می‌شوند که همین موضوع نیز خطرات مضاعف برای آنها دارد.

جوّ مدارس به ویژه دبیرستان‌ها در هفته‌های گذشته امنیتی‌تر از پیش شده و فایل‌های صوتی و ویدئوهایی از تهدید و «دانش‌آموز معاند» و «خرابکار» و «قانون‌شکن» خطاب قرار دادن دانش‌آموزان توسط کادر مدرسه منتشر شده است. جمهوری اسلامی وقاحت را به جایی رسانده که در مدارس گاز اشک‌آور شلیک کرده و  تیم‌های امنیتی برای «بازداشت دانش‌آموزان» به مدارس یورش برده و دختران و پسران  را بازداشت و به مکان‌های نامعلوم منتقل می‌کنند. همچنین وزیر آموزش و پرورش با تأیید بازداشت شماری از دانش‌آموزان از بیان تعداد آنان خودداری کرده ولی در اظهاراتی نگران‌کننده گفته که بازداشت کودکان برای اینکه آنها به «شخصیت‌های ضداجتماعی» تبدیل نشوند صورت گرفته و «برای بحث اصلاح و تربیت در مراکز روانشناسی هستند و دوستان کارشان را انجام می دهند تا بعد از اصلاح به محیط مدرسه برگردند!»

از سوی دیگر جمهوری اسلامی بخشی از کودکان و نوجوانان را در قالب نیروی سرکوب به کار گرفته تا با باتوم و اسلحه سرد به معترضان حمله کنند؛ اقدامی که قطعا مقدمه تبدیل شدن این کودکان به «شخصیت غیراجتماعی» است!

هرچند «کودک‌کشی» و امنیتی کردن فضای مدرسه و بازداشت و شکنجه کودکان توسط جمهوری اسلامی هنوز با واکنش‌ جدی بین‌المللی روبرو نشده اما کارشناسان و فعالان حوزه کودک در ایران هشدارهای زیادی در شیوه برخورد جمهوری اسلامی با کودکان داشته‌اند. از جمله بیش از ۶۰۰ فعال ادبیات، هنر و فرهنگ کودک و نوجوان روز پنجشنبه ۲۱ مهر در بیانیه‌ای  نقض حریم مدارس از سوی نیروهای نظامی و انتظامی را محکوم کردند. آنها با استناد به مواد ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۳۲، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ کنوانسیون جهانی حقوق کودک، قانون حقوق کودک مصوب سال ۱۳۹۹ و نیز قانون فضاهای آموزشی مصوب سال ۱۴۰۰ و قانون مدنی درباره ‌شرایط دستگیری افراد زیر سن قانونی، به عملکرد نیروهای امنیتی اعتراض کرده‌اند.

در این میان، نوجوانان جانباخته از نخستین طعمه‌های جمهوری اسلامی برای سناریوسازی بوده‌اند و حکومت با زیر فشار قرار دادن خانواده‌ها و گرفتن اعترافات اجباری، در «داستان‌های تکراری» درباره نیکا و سارینا اعلام کرد آنها خودکشی کرده‌اند. برخی معتقدند این دروغ‌پردازی‌های آشکار به دلیل هراس جمهوری اسلامی از محکوم شدن به کودک‌کشی در محاکم بین‌المللی صورت گرفته است!

گفتار و رفتار صریح و قاطع جوانان


هرچند جمهوری اسلامی به زور سرکوب مرگبار توانست بر بخشی از دهه پنجاه، شصت و هفتادی‌ها تسلط پیدا کند و با سناریوهای اتاق‌های امنیتی از جمله دوگانه اصلاح‌طلب- اصولگرا، ظرفیت اعتراضی و حق‌خواهی آنها را هدایت کند، اما برای «دهه هشتادی»ها هیچ چیز در آستین ندارد. نداشتن برگی که برای این نسل رو شود تا همچنان در چارچوب نظام و بازی‌هایش در تحرک باشند، از مدت‌ها پیش از سوی برخی از تحلیلگران و مقامات حکومتی در قالب «آسیب» و «هشدار» مطرح شده بود.


نباید فراموش کرد که یکی از نخستین حضورهای این نسل در تحولات اجتماعی در هفتم آبان ۱۳۹۵ در پاسارگاد به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بود. در آن روز هزاران نفر در پاسارگاد گرد آمدند تا در مقابل ارتجاع جمهوری اسلامی، بر فرهنگ و تاریخ ایران تکیه کنند و نشان دهند جایی خارج از جمهوری اسلامی ایستاده‌اند؛ در این تجمع که مقدمه تحولات سیاسی خارج از چارچوب نظام در سال‌های بعد شد، حضور نوجوانان در کنار بزرگسالان چشمگیر بود. یک ماه بعد از شوک بزرگی که تجمع هزاران نفر در پاسارگاد به جمهوری اسلامی و حامیان انقلاب ۵۷ وارد کرد، سعید رضوی‌فقیه جامعه‌شناس اصلاح‌طلب و حامی نظام، در گفتگو با وبسایت انصاف‌نیوز تحولات آغاز شده را به عنوان «خطر» ارزیابی کرد و با تأکید بر «دهه هشتادی»ها گفت که «این نسل به محض آگاه شدن بر توانایی تاثیرگذاری و تغییر، این جمعیت انبوه حاکم بر دانشگاه‌ها در شهرهای بزرگ و کوچک همه چیز را دگرگون کرده و از همه‌ی جریان‌ها عبور خواهند کرد. این نسل مثل آب رودخانه ذره ذره پشت سدهای موجود جمع می‌شوند و یکباره وقتی نیروی متراکم‌شان از نقطه‌ی خاصی فراتر رفت به یکباره سدها را ویران خواهند کرد.»


همچنین پس از اعتراضات دی۹۶ که بطور رسمی آغازگر و یکی از نقاط عطف خیزش اعتراضی درون کشور علیه جمهوری اسلامی بود که تا امروز ادامه دارد، وزارت کشور دولت حسن روحانی پژوهشی تحلیلی درباره این اعتراضات انجام داد و نتیجه گرفت که ریشه اعتراضات جدا از مسائل اقتصادی و اجتماعی، «شکاف بین نسلی» نیز بوده است. عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور وقت درباره این موضوع گفته بود «نسلی که حالا به سن کنشگری سیاسی رسیده است و از طریق اینترنت، دسترسی بی‌حد و حصری هم به جهان و اطراف خود دارد، متفاوت عمل خواهد کرد.»


یکی دیگر از مهمترین نشانه‌ها و فاصله‌گذاری این نسل با جمهوری اسلامی عدم توجه به انتخابات نمایشی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود. در حالی که اصلاح‌طلبان همواره بالِ اثرگذار بر نسل جوان و رأی‌اولی‌ها در انتخابات نمایشی بودند اما در خرداد ‍۱۴۰۰ «دهه هشتادی»ها هوشیارانه بازی‌ اصلاح‌طلبان را چنان بهم ریختند که این جریان حتی به آرای باطله نیز باخت. این فاصله پیشتر در اعتراضات دی‌۹۶ با شعار «اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» شفاف شده بود. اکنون نیز در چهار هفته گذشته تلاش اصلاح‎طلبان و حامیانشان نتوانسته کوچکترین توجهی از معترضان را جلب کند.

به تاریخ سپرده شدن جریان اصلاح‌طلب که سال‌هاست پروژه فریب افکار عمومی را به عهده دارد و حتی توانسته بود با صرف هزینه و پولپاشی و صدور و جاسازی مهره‌هایی در اپوزیسیون و رسانه‌های خارج کشور دست به سازماندهی بزند، یکی از مهمترین نقاط قوت خیزش ملی شهریور امسال است.

نسل «دهه هشتادی» درگیر جناحین حکومت نیست و برای به  گور سپردن پیکر فاسد و فرتوت  جمهوری اسلامی که زاییده انقلاب ۵۷ است تلاش می‌کند. شعارهای صریح و بی‌پرده‌ای که دانش‌آموزان و دانشجویان در روزهای اخیر سر داده‌اند نیز یکی از نشانه‌های هدف مشخص آنان برای براندازی نظام کنونی و ایجاد ساختاریست که آزادی‌های فردی و اجتماعی آنها را به رسمیت بشناسد و سرزمین آنها را به کشوری امن و مرفه برای زندگی تبدیل کند.

نسل «زِد» توجه جهان را به «انقلاب ایران» جلب کرد

نسلی که در ایران به «دهه هشتادی» معروف است، در جهان به عنوان «نسل زِد» یا «نسل زی» شناخته می‌شود. این نسل نخستین نسل بشر است که با اینترنت و تکنولوژی‌های جدید ارتباطی به دنیا آمده و بزرگ شده و نخستین نسل «شهروندان دیجیتال» به شمار می‌رود.

ارتباطات آزاد و گسترده این نسل از طریق پیام‌رسان‌ها و فضای اینترنت سبب شده درک آنها از عباراتی چون «حق» و «آزادی» و «گردش اطلاعات» با درکی که نسل‌های پیشتر داشتند متفاوت باشد. این نسل نمی‌تواند به ارتجاع مذهبی و ایدئولوژیک از جمله در قالب قوانین تن بدهد. هرچند برخی تلاش می‌کنند این نسل را بدون «ارزش»‌های انسانی و «بی‌تفاوت» و «خودپسند» و «ولنگار» معرفی کنند اما این نسل با میل شدید به «مشارکت» در همه مسائلی که به سرنوشت آن مربوط می‌شود، به محیط زیست و کار خود احساس «تعلق»  (Engagement) دارد و برای ارتقا و بهبود آن می‌کوشد. این ویژگی «دهه هشتادی»ها و یا «نسل زِد» در همین اعتراضات چهار هفته گذشته در ایران  به صورت تمام و کمال به نمایش درآمده است.

نسل «دهه هشتادی» ایران از طریق شبکه‌های اجتماعی با دیگر هم سن‌وسالانش در جهان ارتباط دارد و در خیزش اخیر  نقش مهمی در جهانی شدن صدای مردم ایران علیه جمهوری اسلامی دارد. اعتراضات مردمی در ایران پیش از آنکه در اینستاگرام که اغلب ایرانیان در آن فعال هستند توجه جهان را به خود جلب کند، در تیک‌تاک و توئیتر که بیشتر مورد استقبال این نسل است، ابعاد جهانی یافت. همچنین نخستین کمپین‌های حمایتی جهانی از این اعتراضات از جمله چیدن مو در تیک‌تاک جهانی برجسته شد. این نسل همچنین در تولید محتوای مبارزاتی، چه در ساخت و تکامل شعارها در خیابان، چه در شیوه مبارزه در کلاس درس و دانشگاه، و چه در تولید موسیقی و شعر و گرافیک به شکل حیرت‌آور و شگفت‌انگیزی موفق عمل و توجه جهان را به خود جلب می‌کند.

نسل «زِد» که از جمله ویژگی‌های آن دوری از آرمانگرایی محض و ایده‌‌های تخیلی و خوش‌بینانه و همچنین رد ساختارهای عمودی و از بالا به پایین است، امروز در ایران این امیدواری را ایجاد کرده که با نگاهی عینی و واقعگرا بتواند بعد ایرانِ بدون جمهوری اسلامی را به سرعت بازسازی و بازپروری کرده و سرزمینی آزاد و امن و آباد برای نسل‌های آینده برجای بگذارد.