۱۳۹۸ مهر ۱, دوشنبه

جمهوری اسلامی به دنبال تحمیل جنگ برای بقای نظام



حمله موشکی و پهپادی به تأسیسات نفتی پادشاهی سعودی، فصل جدیدی را در سیاست‌های آشوبگرانه رهبران جمهوری اسلامی گشود.
 کارشناسان آمریکایی، فرانسوی و گروه اعزامی سازمان ملل متحد سرگرم بررسی هستند تا با اطمینان مبدأ این حملات را شناسایی کنند.


'جاناتان هافمن سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، می‌گوید «اطمینان داریم که کارشناسان خواهند توانست دقیقا منشأ این حملات را مشخص کرده و به زودی اعلام کنند». ژان‌ ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه اگرچه نامی از ایران نمی‌برد ولی می‌گوید «قبول مسئولیت این حمله از سوی حوثی‌ها قابل باور نیست». برای مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا که به ریاض سفر کرده «جمهوری اسلامی در این اقدام دست داشته است». وزیر خارجه آمریکا حمله به تأسیسات نفتی پادشاهی سعودی را «اعلان جنگ» خوانده است.

پایانِ «استراتژی صبر» تا ۲۰۲۰

گمانه‌زنی در رابطه با مبدأ حرکت پهپادها و موشکی که به سمت تأسیسات نفتی پادشاهی سعودی پرتاب شده‌اند همچنان ادامه دارد. برای شبکه خبری سی‌بی‌اس حمله به پادشاهی سعودی از پایگاه هوایی اهواز صورت گرفته و از فراز کویت عبور کرده است. برخی منابع دیگر مبدأ حرکت را جزیره فارسی در جنوب غربی جزیره خارک اعلام کرده‌اند. یک منبع امنیتی اروپایی به کیهان لندن می‌گوید «روز دوشنبه، ۴۸ ساعت پس از حمله به تأسیسات نفتی پادشاهی سعودی، سه هواپیمای نظامی در جزیره فارسی به زمین نشستند و افراد و تجهیزات تخلیه کردند.» پاسخ نهایی به این پرسش که این حمله موشکی و پهپادی از کجا صورت گرفته است، با پایان کار کارشناسانی که به پادشاهی سعودی سفر کرده‌اند، در چند روز آینده مشخص خواهد شد، ولی چه کسانی دستور این حمله را صادر کرده‌اند و چه کسانی از این اقدام سود خواهند برد، از هم‌اکنون مشخص است.

جمهوری اسلامی تا چند هفته پیش، و پس از خروج آمریکا از برجام، «استراتژی صبر» را انتخاب کرده بود. انتظار تا نوامبر سال ۲۰۲۰ و انتخابات جدید ریاست جمهوری در آمریکا و آرزوی شکست دونالد ترامپ در این انتخابات. این استراتژی برای ادامه احتیاج به دو عامل داشت: حمایت اقتصادی اروپا و چین و کاهش محبوبیت دونالد ترامپ. دومی بر پایه آخرین نظرسنجی‌ها دور از واقعیت است. اروپا و چین هم در عمل نشان دادند که نه می‌خواهند و نه می‌توانند تحریم‌های آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را نادیده بگیرند. اظهارات رئیس جمهور فرانسه هم که مبنی بر اینکه عملی شدن پیشنهاد وام ۱۵ میلیارد دلاری به جمهوری اسلامی بستگی به توافق کاخ سفید دارد، آرزوهای زمامداران ایران را نقش بر آب کرد.

نقش روسیه

به این ترتیب جمهوری اسلامی مجبور به تغییر استراتژی شد. استراتژی جدید که از حمایت روسیه نیز برخوردار است، بر افزایش مدیریت شده‌ی تنش با آمریکا و متحدین‌اش در اروپا و منطقه استوار است. تصمیم جمهوری اسلامی به عقب‌نشینی گام به گام از تعهدات‌اش در برجام بخشی از همین استراتژی جدید است. هدف گرفتن نفتکش‌ها در آب‌های خلیج فارس و تنگه هرمز، بمب‌گذاری در چند کشتی در سواحل الفجیره در امارات متحده عربی، یا به گروگان گرفتن نفتکش سوئدی که در اجاره بریتانیا بود در آب‌های خلیج فارس، همگی با هدف تنش‌آفرینی مدیریت شده است. حمله‌ی اخیر به تأسیسات نفتی پادشاهی سعودی نیز گام دیگریست که با موافقت علی خامنه‌ای صورت گرفته است. گامی که راه را بر هرگونه مذاکره‌ای در شرایط کنونی بین جمهوری اسلامی و آمریکا می‌بندد.


حمله به تأسیسات نفتی سعودی و مختل کردن سیستم انتقال و صدور نفت، بلافاصه بهای بشکه نفت را در بازارهای جهانی افزایش داد. این افزایش قیمت برای جمهوری اسلامی که به خاطر تحریم‌ها قادر به صدور قانونی نفت خود نیست، از نظر اقتصادی منفعتی ندارد ولی برای روسیه و دیگر صادرکنندگان نفت می‌تواند در کوتاه‌مدت سودآور باشد. حمله به تاسیاست نفتی سعودی منفعت دیگری هم برای روسیه دارد، آنهم قلمداد کردن عدم کارآیی سیستم پدافند چند میلیارد دلاری  آمریکاست که پادشاهی سعودی خریداری کرده، به ویژه در زمانی که گفتگوهایی بین مسکو و ریاض برای فروش تجهیزات نظامی روسی به عربستان در جریان است.

ناکارآیی پدافند آمریکا

چرا سیستم پدافند هوایی چند میلیارد دلاری پادشاهی سعودی نتوانست در حمله موشک و پهپادهایی که حتا یک میلیون دلار هم خرج آنها نشده است را ردیابی و خنثی کند، پرسشی است که این روزها رسانه‌ها و کارشناسان آمریکایی را نیز مشغول کرده است. رایان کراکر سفیر سابق آمریکا در عراق، افغانستان، کویت، لبنان و سوریه در پاسخ به این پرسش در گفتگو با یک شبکه رادیویی می‌گوید: «برای من هم این مسئله عجیب است و می‌پرسم ما در بحرین پایگاه نظامی گسترده‌ای داریم، ما در بحرین پایگاه دریایی  و فرماندهی منطقه‌ای داریم، ناوهای ما در خلیج فارس دائما در حرکت هستند، اگر این پهپادها و موشک‌ها از خلیج فارس عبور کردند چگونه نیروهای ما نتوانستند آنها را رصد کنند؟! یافتن دلایل این ناکارآیی از نظر امنیتی و فنی، و حتا سیاسی، بسیار مهم و حیاتی است.»

جرمی بینی کارشناس نظامی و سردبیر بخش خاورمیانه «جینز دفنس»، یکی از مهم‌ترین نشریات کارشناسی نظامی، می‌گوید «پادشاهی سعودی ۶ گردان ویژه پدافند ضدموشکی پاتریوت ساخت آمریکا دارد که پنج گردان آن به سمت استان‌های شرقی یعنی یمن و تنها یکی به سوی ایران تنظیم شده است.» یکی از این گردان‌ها، به گفته این کارشناس نظامی، «دقیقا برای حفاظت تأسیسات نفتی در منطقه بقیق مستقر بود و طوری تنظیم شده بود که باید هر شیئی پرنده‌ای را که از سمت شمال می‌آمد رصد کند». از صحبت های این کارشناسان می‌توان این نتیجه را گرفت که یا این سیستم پدافند موشکی دارای اشکالات جدی است و یا اینکه حرکت موشک و پهپادها به سمت تأسیسات نفتی در بقیق به دلایلی «نادیده» گرفته شده است.

جنگ یا دیپلماسی؟

صبح جمعه، ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۹، پنتاگون گزینه‌های اقدام نظامی در پاسخ به حملات به تأسیسات نفتی پادشاهی سعودی را در اختیار دونالد ترامپ قرار داد. به نظر نمی‌رسد که در این مقطع بطور کلی گزینه نظامی در دستور کار کاخ سفید باشد و فعلا تلاش دونالد ترامپ استفاده از حربه تحریم و دیپلماسی است. وگرنه بجای مایک پمپئو که وزیر خارجه است، وزیر دفاع آمریکا به پادشاهی سعودی فرستاده می‌شد. اعلام تحریم‌های جدید، ایجاد ائتلاف سیاسی برای تشدید انزوای جمهوری اسلامی در جریان مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در جریان است، و گسترش ائتلاف نظامی در خلیج فارس، که در روزهای گذشته پادشاهی سعودی و امارات متحده عربی هم به آن پیوستند، ارکان سیاست کنونی آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد.

زمامداران جمهوری اسلامی برای حفظ نظام حاضرند از هر حربه‌ای، حتا یک جنگ محدود استفاده کنند. جنگی که هزینه‌ها و تاوان پیامدهای آن را نه سران رژیم که در جای امن نشسته‌اند و یا خانواده‌های آنان که عمدتا در کشورهای  غربی از جمله آمریکا زندگی می‌کنند بلکه شهروندان عادی ایران باید بپردازند. جمهوری اسلامی در این خیال خام است که مانند جنگ هشت ساله با عراق، مردم از نظام در مقابل حمله‌ای از خارج حمایت خواهند کرد. حال آنکه اگر با ماجراجویی‌ها و آتش‌افروزی‌های سران حکومت در ایران جنگی هم درگیرد، این جنگ، مقابله‌ی کشور یا کشورهای دیگر  با ایران نیست، بلکه پاسخی به ماجراجویی‌های حکومتی است که سال‌هاست با مردم ایران نیز در جنگ است. اتفاقا یکی از دلایل تنش‌آفرینی‌های جمهوری اسلامی، شرایط بحرانی جامعه و نارضایتی‌های عمومی و گسترش اعتراضات اجتماعی است. از همین رو بر مردم ایران و به ویژه نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و مدافع دمکراسی است که به سران جمهوری اسلامی این پیام را برسانند که اگر قصد دارند جنگی راه بیندازند، روی حمایت مردم حساب نکنند!




۱۳۹۸ شهریور ۲۵, دوشنبه

تا مماشات داخلی و خارجی هست «جمهوری اسلامی» در ایران تغییری نخواهد کرد




سخنگوی وزارت‌ کشور عربستان اعلام ‌کرد تأسیسات نفتی شرکت آرامکو در دو منطقه بقیق و هجره خریص بامداد، شنبه ۱۴ (۲۳ شهریور)، توسط‌ پهپادهای ناشناس هدف قرار گرفت. العربیه گزارش داد که آتش‌سوزی در این تأسیسات مهار شده است.
این حملات ادامه رشته عملیات ایذایی حوثی‌‌های یمن علیه عربستان است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حامی اصلی حوثی‌‌ها در تأمین مالی و تسلیحات نظامی این گروه افراطی است.

در ماه‌‌های اخیر فرودگاه «ابهاء» و تاسیسات شرکت نفت آرامکو بارها توسط حوثی‌‌ها مورد حمله قرار گرفت.

۲۲ امرداد ۹۸، علی خامنه‌‌ای در دیدار با گروهی از سران حوثی‌‌‌‌ها در تهران از آنها خواست در برابر عربستان و امارات بایستند. حمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله نیز خامنه‌ای را «ادامه دهنده خط پیامبر اسلام و ولایت امیرالمؤمنین» دانست. چهار روز بعد نیروهای حوثی به تاسیسات نفتی عربستان حمله کردند.

کمتر از یک هفته پس از دیدار هیأت حوثی‌‌ با خامنه‌‌ای آنها در تهران حتا صاحب سفارتخانه شده و سفیر تعیین کردند. دهم شهریور سفیر حوثی‌‌ها استوارنامه خود را تقدیم محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی کرد و حکومت ایران اولین میزبانی شد که خاک ایران را در اختیار یک گروه تروریستی قرار داد تا در آن سفارتخانه و سفیر مستقر کند!

عربستان و امارات در موارد متعدد اسناد و مدارک حمایت‌‌های نظامی رژیم ایران از حوثی‌‌ها را به سازمان ملل ارائه داده‌اند که شامل بقایای موشک‌‌ها و راکت‌‌هایی است که عمدتاً تکنولوژی و قطعات اصلی آن متعلق به صنایع موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. تا کنون چندین گزارش توسط دولت عربستان به نهادهای بین‌‌المللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل در مورد نقش ایران در حمایت و تقویت حوثی‌‌ها و ارسال سلاح‌‌های پیشرفته به این گروه تروریستی ارائه شده است. مقامات آمریکایی از جمله دونالد ترامپ بارها تاکید کردند جمهوری اسلامی موشک‌‌های بالستیک را در اختیار حوثی‌‌ها قرار می‌‌دهد.
از سال ۱۳۹۴ تا کنون نیروی دریایی آمریکا، استرالیا و فرانسه به صورت جداگانه محموله‌‌هایی را که ایران از طریق دریا برای حوثی‌‌ها ارسال می‌‌کند، شناسایی و ضبط و گزارش کرده‌اند. مسئله اما فراتر از اینهاست و نهادهای امنیتی گزارش‌‌هایی منتشر کرده‌اند که نشان می‌‌دهد رژیم ایران از طریق کشورهای آفریقایی از جمله سومالی اقدام به ارسال سلاح برای انصارالله می‌‌‌کند.

شواهد نشان می‎دهد ایران از طریق دریای عمان و خاک این کشور به حوثی‎های یمن سلاح ارسال می‎کند. مهمات و تسلیحات پس از رسیدن به مرز عمان و یمن توسط نیروهای القاعده به غرب یمن که محل استقرار انصارالله است منتقل می‌‌‎شود.

تحریم‌‌های آمریکا سبب شده که از یکسو تأمین مالی تروریسم برای رژیم ایران دشوار شود و از سوی دیگر مسیر و شبکه‎‎‌‌های جابجایی پول مسدود شوند که می‌‌تواند دلیلی برای کاهش یاغی‌گری‌‌های رژیم ایران در سوریه و عراق باشد. اما اگر میدان فعالیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبه‌نظامیان وابسته به رژیم ایران در سوریه و عراق کم شده دلیل اصلی آن حملات سنگین هوایی اسرائیل علیه پایگاه‌‌ها و انبار مهمات این نیروهاست. رژیم ایران همزمان از شبه‌نظامیان در سوریه و عراق و یمن حمایت کرده و می‌کند اما اکنون فقط جبهه یمن است که با قدرت به عملیات ایذایی ادامه می‌‌دهد. از آنجا که یمن در جغرافیای قرمز تهدیدات علیه اسرائیل نیست پس این کشور نیازی به اقدام نظامی علیه حوثی‌‌ها یا گروه‌‌های وابسته به ایران در یمن نمی‌بیند و از همین رو در حال حاضر فعال‌‌ترین جبهه در «محور مقاومت» است.

دونالد ترامپ در صحبت‌‌های خود طی ماه‌‌های اخیر بارها ادعا کرده ایران نسبت به قبل بسیار ضعیف‌تر شده و تغییر کرده است. ترامپ حتی معتقد است ایران بعد از روی کار آمدن او تغییر کرده و این مسئله را بارها تکرار کرده است. اگر منظور ترامپ از «تغییر»، کاهش تهدیدات منطقه‌‌ای حکومت ایران باشد، دست‌کم آمار نشان می‌دهد که فعالیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبه‌نظامیان وابسته به آن در مناطقی کاهش یافته که زیر آتش اسرائیل قرار گرفته‌اند. اما اگر منظور ترامپ از تغییر رفتار ایران کاهش موشک‌‌پرانی باشد به نظر ادعای درستی می‌‌آید اما نه به آن صورت که او بیان می‌‌کند. بر اساس آمار آزمایش‌‌های موشکی جمهوری اسلامی در یک سال اخیر هم کاهش داشته و هم ناموفق بوده است و آن بخش که ناموفق بود حاصل شکست پرتاب‌‌ها بوده که رد پای دستکاری‌ها و خرابکاری‌های از راه دور توسط آمریکا به چشم می‌‌خورد.

اما در مقابل جمهوری اسلامی یک پهپاد آمریکا را سرنگون کرد و دست‌کم علیه شش الی هشت نفتکش و کشتی تجاری در خلیج فارس اقدام ایذایی انجام داد و یا گروگانگیری کرد. حملات پراکنده راکتی از داخل خاک عراق به منافع آمریکا نیز همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر با هر ترفندی که بود نفتکش «آدریان دریا» حامل ۲٫۱ میلیون بشکه نفت با وجود، ظاهرا، هشدارهای آمریکا و اروپا به سوریه رسید و محموله‌‌اش را تخلیه کرد.

برخلاف ادعاهای ترامپ رفتار رژیم جمهوری اسلامی تغییر نکرده بلکه زور و اقدامات سخت سبب محدودتر شدن اقدامات رژیم تهران شده است. با این دید نه تنها اروپا حتی می‎‎‌‌شود گفت آمریکا هم بر اساس منافع خود با رژیم ایران «لاس می‌‌‎‎زند» و مماشات می‌‌کند وگرنه راه‌‌هایی بسیاری وجود دارد تا همزمان با اعمال تحریم‌‌ها، فشارهای مستقیم به حکومت به ویژه در آن حوزه که پای منافع مردم و حقوق بشر درمیان است اقدامات فوری و محکم‎‎‌‌تری اجرا شود. البته نباید همه مشکلات را در سیاست‌‌‎‎های آمریکا دید بلکه خاموشی مردم ایران در این مقطع زمانی اصلی‌‌‎‎ترین دلیلی است که جمهوری اسلامی همچنان در داخل سرکوب می‌کند و در خارج، خود را پیروز مقاومت در برابر آمریکا و متحدانش قلمداد می‌کند.

البته در برخی موارد اگر آمریکا بخواهد فشارهای خود علیه رژیم را افزایش دهد، شاید تنها با به کار بستن قهر نظامی ممکن باشد که ایالات متحده از آن اجتناب می‌کند. برای مثال، اگر آمریکا روی توقیف «آدریان دریا» پافشاری می‎‎کرد حتماً برای عملی کردن آن به دخالت قوای نظامی نیاز می‌بود.

حال پرسش این است که آیا آمریکا هنوز به این باور نرسیده که «تغییر رفتار رژیم» ممکن نیست یا اساساً سیاست تغییر رژیم خواست آمریکاست اما به دلایلی آن را کتمان می‎‎کند؟ از سوی دیگر، مسئولیت مردم در قبال وضعیت و تنگنایی که در آن قرار گرفته‌‌اند نیز بخش مهمی از قضیه است. این شرایط گرچه ناپایدار است اما ادامه‌ی آن صرفاً به نفع باندهای درون رژیم است تا بتوانند بار خود را ببندند. شرایطی که هم جمهوری اسلامی، هم دولت‌های خارجی و هم جامعه‌ی ایران در ادامه‌اش مسئولیت دارند.