سخنگوی وزارت کشور عربستان اعلام کرد تأسیسات نفتی شرکت آرامکو در دو منطقه بقیق و هجره خریص بامداد، شنبه ۱۴ (۲۳ شهریور)، توسط پهپادهای ناشناس هدف قرار گرفت. العربیه گزارش داد که آتشسوزی در این تأسیسات مهار شده است.
این حملات ادامه رشته عملیات ایذایی حوثیهای یمن علیه عربستان است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حامی اصلی حوثیها در تأمین مالی و تسلیحات نظامی این گروه افراطی است.
در ماههای اخیر فرودگاه «ابهاء» و تاسیسات شرکت نفت آرامکو بارها توسط حوثیها مورد حمله قرار گرفت.
۲۲ امرداد ۹۸، علی خامنهای در دیدار با گروهی از سران حوثیها در تهران از آنها خواست در برابر عربستان و امارات بایستند. حمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله نیز خامنهای را «ادامه دهنده خط پیامبر اسلام و ولایت امیرالمؤمنین» دانست. چهار روز بعد نیروهای حوثی به تاسیسات نفتی عربستان حمله کردند.
کمتر از یک هفته پس از دیدار هیأت حوثی با خامنهای آنها در تهران حتا صاحب سفارتخانه شده و سفیر تعیین کردند. دهم شهریور سفیر حوثیها استوارنامه خود را تقدیم محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی کرد و حکومت ایران اولین میزبانی شد که خاک ایران را در اختیار یک گروه تروریستی قرار داد تا در آن سفارتخانه و سفیر مستقر کند!
عربستان و امارات در موارد متعدد اسناد و مدارک حمایتهای نظامی رژیم ایران از حوثیها را به سازمان ملل ارائه دادهاند که شامل بقایای موشکها و راکتهایی است که عمدتاً تکنولوژی و قطعات اصلی آن متعلق به صنایع موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. تا کنون چندین گزارش توسط دولت عربستان به نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل در مورد نقش ایران در حمایت و تقویت حوثیها و ارسال سلاحهای پیشرفته به این گروه تروریستی ارائه شده است. مقامات آمریکایی از جمله دونالد ترامپ بارها تاکید کردند جمهوری اسلامی موشکهای بالستیک را در اختیار حوثیها قرار میدهد.
از سال ۱۳۹۴ تا کنون نیروی دریایی آمریکا، استرالیا و فرانسه به صورت جداگانه محمولههایی را که ایران از طریق دریا برای حوثیها ارسال میکند، شناسایی و ضبط و گزارش کردهاند. مسئله اما فراتر از اینهاست و نهادهای امنیتی گزارشهایی منتشر کردهاند که نشان میدهد رژیم ایران از طریق کشورهای آفریقایی از جمله سومالی اقدام به ارسال سلاح برای انصارالله میکند.
شواهد نشان میدهد ایران از طریق دریای عمان و خاک این کشور به حوثیهای یمن سلاح ارسال میکند. مهمات و تسلیحات پس از رسیدن به مرز عمان و یمن توسط نیروهای القاعده به غرب یمن که محل استقرار انصارالله است منتقل میشود.
تحریمهای آمریکا سبب شده که از یکسو تأمین مالی تروریسم برای رژیم ایران دشوار شود و از سوی دیگر مسیر و شبکههای جابجایی پول مسدود شوند که میتواند دلیلی برای کاهش یاغیگریهای رژیم ایران در سوریه و عراق باشد. اما اگر میدان فعالیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران در سوریه و عراق کم شده دلیل اصلی آن حملات سنگین هوایی اسرائیل علیه پایگاهها و انبار مهمات این نیروهاست. رژیم ایران همزمان از شبهنظامیان در سوریه و عراق و یمن حمایت کرده و میکند اما اکنون فقط جبهه یمن است که با قدرت به عملیات ایذایی ادامه میدهد. از آنجا که یمن در جغرافیای قرمز تهدیدات علیه اسرائیل نیست پس این کشور نیازی به اقدام نظامی علیه حوثیها یا گروههای وابسته به ایران در یمن نمیبیند و از همین رو در حال حاضر فعالترین جبهه در «محور مقاومت» است.
دونالد ترامپ در صحبتهای خود طی ماههای اخیر بارها ادعا کرده ایران نسبت به قبل بسیار ضعیفتر شده و تغییر کرده است. ترامپ حتی معتقد است ایران بعد از روی کار آمدن او تغییر کرده و این مسئله را بارها تکرار کرده است. اگر منظور ترامپ از «تغییر»، کاهش تهدیدات منطقهای حکومت ایران باشد، دستکم آمار نشان میدهد که فعالیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبهنظامیان وابسته به آن در مناطقی کاهش یافته که زیر آتش اسرائیل قرار گرفتهاند. اما اگر منظور ترامپ از تغییر رفتار ایران کاهش موشکپرانی باشد به نظر ادعای درستی میآید اما نه به آن صورت که او بیان میکند. بر اساس آمار آزمایشهای موشکی جمهوری اسلامی در یک سال اخیر هم کاهش داشته و هم ناموفق بوده است و آن بخش که ناموفق بود حاصل شکست پرتابها بوده که رد پای دستکاریها و خرابکاریهای از راه دور توسط آمریکا به چشم میخورد.
اما در مقابل جمهوری اسلامی یک پهپاد آمریکا را سرنگون کرد و دستکم علیه شش الی هشت نفتکش و کشتی تجاری در خلیج فارس اقدام ایذایی انجام داد و یا گروگانگیری کرد. حملات پراکنده راکتی از داخل خاک عراق به منافع آمریکا نیز همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر با هر ترفندی که بود نفتکش «آدریان دریا» حامل ۲٫۱ میلیون بشکه نفت با وجود، ظاهرا، هشدارهای آمریکا و اروپا به سوریه رسید و محمولهاش را تخلیه کرد.
برخلاف ادعاهای ترامپ رفتار رژیم جمهوری اسلامی تغییر نکرده بلکه زور و اقدامات سخت سبب محدودتر شدن اقدامات رژیم تهران شده است. با این دید نه تنها اروپا حتی میشود گفت آمریکا هم بر اساس منافع خود با رژیم ایران «لاس میزند» و مماشات میکند وگرنه راههایی بسیاری وجود دارد تا همزمان با اعمال تحریمها، فشارهای مستقیم به حکومت به ویژه در آن حوزه که پای منافع مردم و حقوق بشر درمیان است اقدامات فوری و محکمتری اجرا شود. البته نباید همه مشکلات را در سیاستهای آمریکا دید بلکه خاموشی مردم ایران در این مقطع زمانی اصلیترین دلیلی است که جمهوری اسلامی همچنان در داخل سرکوب میکند و در خارج، خود را پیروز مقاومت در برابر آمریکا و متحدانش قلمداد میکند.
البته در برخی موارد اگر آمریکا بخواهد فشارهای خود علیه رژیم را افزایش دهد، شاید تنها با به کار بستن قهر نظامی ممکن باشد که ایالات متحده از آن اجتناب میکند. برای مثال، اگر آمریکا روی توقیف «آدریان دریا» پافشاری میکرد حتماً برای عملی کردن آن به دخالت قوای نظامی نیاز میبود.
حال پرسش این است که آیا آمریکا هنوز به این باور نرسیده که «تغییر رفتار رژیم» ممکن نیست یا اساساً سیاست تغییر رژیم خواست آمریکاست اما به دلایلی آن را کتمان میکند؟ از سوی دیگر، مسئولیت مردم در قبال وضعیت و تنگنایی که در آن قرار گرفتهاند نیز بخش مهمی از قضیه است. این شرایط گرچه ناپایدار است اما ادامهی آن صرفاً به نفع باندهای درون رژیم است تا بتوانند بار خود را ببندند. شرایطی که هم جمهوری اسلامی، هم دولتهای خارجی و هم جامعهی ایران در ادامهاش مسئولیت دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر