در ۴۸ ساعت گذشته بغداد و شهرهای جنوب عراق نسبتا آرام بودند. پس از یک هفته، مردم خشمگین به خانههایشان بازگشتند، اگرچه بسیاری شک ندارند که این آتش زیر خاکستر رفته و به زودی بار دیگر شعلهور خواهد شد. مشکلاتی که مردم را به خیابان کشانده بودند، چه اقتصادی و چه سیاسی، برطرف نشده و تا زمانی که تغییرات بنیادی صورت نگیرد همچنان پا بر جا خواهند ماند.
مردم ناراضی و خشمگین که ابتدا در میدان التحریر بغداد جمع شده بودند و بعد در بسیاری دیگر از شهرهای جنوب عراق به خیابان آمدند، ابتدا خواستهای اقتصادی را مطرح کردند. آنها علیه فقر و بیکاری، در کشوری که به گفته بانک جهانی اقتصادش رشد ۸ درصدی داشته و روزانه ۵ میلیون بشکه نفت صادر میکند، قدم به میدان و خیابان گذاشتند.
حدود ۱۴ درصد از جمعیت ۴۰ میلیونی این کشور با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی میکنند. از هر ۶ عراقی یک نفر از امنیت غذایی برخوردار نیست یا به عبارت دیگر در فقر مطلق زندگی بسر میبرد و ۴۰ درصد از جوانان جویای کار هستند. در کنار این آمار و ارقام، باید توجه داشت که بر اساس آمار سازمان «شفافیت بینالمللی» عراق یکی از فاسدترین کشورهای جهان است.
«ایران برو، ایران برو!»
بخش عمده پولی که از فروش ۵ میلیون بشکه نفت در روز بابد به خزانه دولت وارد شود، سر از حسابهای بانکی احزاب و رهبران سیاسی در میآورد. احزاب و رهبرانی که مشروعیت خود را بیش از آنکه از صندوق رای به دست آورده باشند، از جمهوری اسلامی گرفتهاند. بر اساس آنچه در زبان سیاسی «دمکراسی توافقی» خوانده میشود، در عراق ریاست دولت با شیعیان است، در حالی که ریاست مجلس باید به سیاستمداری از اهل سنت واگذار شود، و یک کُرد نیز در مقام ریاست جمهوری قرار گیرد. به این ترتیب قوه اجرایی در اختیار رهبران شیعی است که بسیاری از آنها، به گفته خودشان، نگاهشان به تهران است و از جمهوری اسلامی دستور میگیرند.
وابستگی اکثریت احزاب و دولتمردان شیعی، کمی کمتر و کمی بیشتر، به جمهوری اسلامی است که به تظاهرات هفته گذشته رنگ و بویی سیاسی داد. معترضین عراقی به درستی تهران را بیش از سیاستمداران بومی مسئول وضعیت کنونی در کشورشان میبینند و شعار «ایران برو، ایران برو» که در خیابانهای بغداد، کربلا، کاظمین، ناصریه، نجف و بصره در خیابان ها طنین انداخت، حکایت از همین امر دارد. البته این شعار در روزهای بعد، زمانی که مردم معترض مورد حمله شبهنظامیان حشدالشعبی قرار گرفتند که توسط سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به وجود آمده و از سوی جمهوری اسلامی حمایت مالی و تسلیحاتی میشوند، رسا و رساتر شد.
سرکوبگران بدون مرز
عرفان، که در یکی از شبکههای تلویزیونی مستقل بغداد کار میکند و به همین دلیل با نام مستعار با کیهان لندن صحبت میکند، میگوید «مردم در بصره و بغداد تکتیراندازانی را شناسایی کردند که پاسپورت ایرانی در جیب داشتند و به سوی آنها تیراندازی میکردند. جمهوری اسلامی که تا چندی پیش از عناصر بومی خود برای سرکوب استفاده میکرد، در روزهای گذشته نیروهای ویژهاش را راهی عراق کرد، چون به کارآیی حشدالشعبی در مقابله با تظاهرات مردمی شک داشت». این روزنامهنگار در ادامه میافزاید «حضور نظامیان ایران در خاک عراق و شرکت مستقیم آنها در سرکوب معترضین، نه تنها بطور جدی استقلال کشور ما را زیر سوال برده بلکه میتواند آتش یک جنگ داخلی را شعلهور کند.»
اشاره عرفان به آنچه است که در سوریه قبل از آغاز جنگ داخلی اتفاق افتاد. زمانی که مردم سوریه در تظاهراتی مسالمتآمیز با خواست تغییرات اصلاحی به خیابان آمدند، یگانهای ویژه نیروی قدس وابسته به سپاه پاسداران بودند که از بالای پشت بامها آتش به روی معترضین گشودند. اقدامی که گروههایی از نظامیان سوری را وادار ساخت از نظام حاکم بریده و اولین گروههای مقاومت مسلحانه علیه رژیم بشار اسد را سازماندهی کنند. عرفان میگوید: «نفوذ حکومت ایران در نیروهای امنیتی و حتا در ارتش عراق به حدیست که بسیاری از افسران در فکر مقابله نظامی با آنها هستند و حاضر نیستند به دستور و خواست تهران به روی مردم کشور خودشان تیراندازی کنند. به همین خاطر نیز قاسم سلیمانی که فرمانده واقعی نظامی در عراق است، آدمهای مورد اطمینان خود را به بغداد و شهرهای جنوبی برای مقابله با معترضین فرستاده است.»
اعتراف تهران، تکذیب بغداد
این حضور چنان علنی شده که سخنگوی ستاد عملیات مشترک نیروهای مسلح عراق ناچار به تکذیب آن شد. ژندال تحسین الخفاجی در سخنانی گفت: «اینکه میگویند نیروهای نظامی ایران وارد عراق شدهاند، صحت ندارد و این نیروهای حشدالشعبی هستند که در کنار نیروهای انتظامی و امنیتی حضور دارند». گذشته از اینکه فرماندهان حشدالشعبی بارها و بارها به وابستگی خود به نیروی قدس و جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند، ولی داستان اعزام ۷۵۰۰ نفر از یگان ویژه ناجا به فرماندهی سردار سپاهی حسن کرمی، خبری است که رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد. ظاهرا این افراد برای حفاظت از جان زائرانی که برای مراسم اربعین راهی عراق شدهاند به این کشور همسایه اعزام گشتند.
شیوههای سرکوب معترضین عراقی، به گفته ناظرین محلی در شهرهای جنوبی این کشور، شباهت بسیاری به نحوه عمل نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در سال ۸۸، بعد از انتخابات کذایی، و خیزش مردمی دیماه دو سال پیش در ایران دارد. گویی جمهوری اسلامی نیروی «سرکوبگران بدون مرز»ی را تشکیل داده است که در صورت لزوم به کشورهایی که علی خامنهای از آنها با عنوان «محور مقاومت» نام میبرد فرستاده شوند تا هرگونه اعتراضی را در مناطقی که جمهوری اسلامی آن را «عمق استراتژیک» خود میداند، در نطفه خفه کنند. آنچه متاسفانه شاهد آن نیستیم تشکیل جبهه واحدی از مردمان این کشورهاست که که کنار یکدیگر در مقابل دشمن مشترکی که نامش جمهوری اسلامی است، بپا خیزند. جمهوری اسلامی امروز فقط مانع مردم ایران برای رسیدن به یک نظام سکولار و دمکراتیک نیست بلکه به مشکلی جدی برای مردم دیگر کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه برای زندگی در شرایط عادی و بدون بحرانهای سیاسی و اقتصادی، تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی حامی کردهای سوریه؟
در این میان، ورود ارتش ترکیه به خاک سوریه برای اشغال منطقهای که پس از پاکسازی از گروه تروریستی داعش توسط اتحادی از کردها و عربها اداره میشود نیز فرصت دیگری برای جمهوری اسلامی جهت تقویت حضور خود در این کشور به وجود آورده است. «یگانهای مدافع خلق» که عمدتا از نیروهای کرد تشکیل شده است، پس از خروج نظامیان آمریکایی از این منطقه، به سختی خواهد توانست به تنهایی در مقابل ارتش ترکیه مقاومت کنند. این نیروها در صورت پیشروی نظامیان ترکیه دو راه بیشتر در مقابل ندارند: مقاومت حماسی یا تقاضای حمایت از دولت مرکزی سوریه و به عبارت دیگر پناه بردن به دامان جمهوری اسلامی!
با توجه به اینکه نیروهای کرد در سوریه در این سالها هرگز با دولت مرکزی و رژیم بشار اسد وارد مقابله نظامی نشدهاند و در گذشته «حزب کارگران کردستان» ترکیه، که از نظر ایدئولوژیک و سازمانی به کردهای سوریه بسیار نزدیک است، روابط بسیار نزدیکی با جمهوری اسلامی داشته و حتا در نزدیکی اورمیه نیز پایگاهی داشته است، گزینه دوم محتملتر به نظر میرسد. در صورت حمایت جمهوری اسلامی از کردهای سوریه، احتمال بحرانی شدن روابط تهران با آنکارا بسیار است. برخی حتا معتقدند که تصمیم دونالد ترامپ برای خروج نظامیان آمریکایی از شمال شرقی سوریه به منظور بحرانی ساختن روابط جمهوری اسلامی و ترکیه انجام گرفته است.
برخی از تحلیلگران رزمایش برنامهریزی نشده نیروی ویژه زمینی ارتش جمهوری اسلامی در نزدیکی مرز ترکیه را، بلافاصله پس از تصمیم رجب طیب اردوغان برای ورود به خاک سوریه، هشداری در همین رابطه ارزیابی میکنند. سرلشکر عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی، هدف این رزمایش را که در آن یگانهای واکنش سریع و یگانهای هجومی و هلیکوپترهای تهاجمی هوانیروز شرکت دارند به خاطر سنجش «سرعت عمل و تحرک و جابجایی یگان های ویژه» قلمداد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر