۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

هنگامی که محمد مجبور می شود از مکه به مدینه بگرزید؛ لحن گفته های الله، کم کم عوض می شود

در سوره های دوران مکی؛ اسم «الله» به ندرت در قرآن بچشم می خورد، و «خداوند» بطور عمده با نام «رب» ... یاد می شود، که عنوان «سامی» واژه «خدا» می باشد. سوره های اعراف، یوسف، ابراهیم، حجر، اسرا، مریم، طه، انبیاء، فرقان، شعرا، نمل، قصص، عنکبوت، صافات، ص، زخرف، و نوح از این جمله اند. در سوره المؤمنون در 9 جای پیاپی کلمه «خدا» بگونه «رب» بکار برده شده است.




در باره عناوین سوره ها، اختلاف نظرهایی بین فقهای اسلامی وجود دارد، «ابن ندیم» در کتاب خود بنام «رجیس بلاشره» در صفحه 206 می آوردکه خودش در شهر کوفه، دو متن از قرآن را دیده و خوانده است، که ترتیب آیه ها و عناوین آن، با قرآن عثمان، تفاوت داشته است.




یکی از علمای روحانی مسیحی و یوحنای دمشقی سده دهم هجری، بنام «آی پی پتروشویسکی» در کتاب «اسلام ایران» خود در صفحه 128 می نویسد؛ که خود او در یکی از قرآنهایی که دیده، به سوره یی بنام «ابل» در معنی «شتر» برخورد کرده که اینک چنین سوره یی در هیچ کتابی از قرآن های چاپ شده نیست. او می افزاید با توجه به نامهای مورچه و عنکبوت و رنبور و فیل و گاو و گوساله، چندان دور از انتظار نیست، که خدای عربان، سوره ای نیز بنام «شتر» آورده باشد، زیرا برای عربان، شتر بسیار عزیز و مهم بوده است، ولی از این که این سوره، چرا و چگونه ناپدید شده است، کسی دلیلش را نمی داند.




نکته جالب توجه در سوره های مکی، این است که به ندرت از پیامبران دین یهود، که پیش کسوتان محمد بوده اند، یاد می شود، و فقط در مدینه است که همپای «الله» پای پیامبران یهود نیز بمیان کشیده می شود.




در قرآن روی هم رفته از 28 نبی (پیامبر) بعنوان برگزیدگان خداوند که برای هدایت مردم براه راست آمده اند، نام برده شده اند، که 23 تن از آنها، از شخصیت های «تورات» و «انجیل» و سه تن از آنان (هود و صالح و شعیب) از شخصیت های محلی اعراب هستند. نام «ذوالقرنین» که از افسانه های کهن نیز گرفته شده؛ و گروهی آنرا به «اسکندر مقدونی» و گروهی به »کورش بزرگ» نسبت می دهند نیز، در قرآن آمده است.




علاوه بر این ها، از پیامبری بنام «ادریس» در قرآن نام برده که بر پایه احادیث، بخشی از صحف یهودی بر او نازل شده است، در صورتی که در انجیل و تورات هیچ کس اطلاعی از این پیامبر خود ندارد. در جای دیگری از قرآن نیز به پیامبری بنام «عزیز» یاد شده (سوره توبه آیه 30) که یهودیان او را پسر خدا شمرده اند، در حالی که چنین شخصی نیز، نه در انجیل و نه در تورات وجود خارجی دارد، و اشکار نیست، چگونه خدای آدم و ابراهیم و یهوه و روح القدس، یادش رفته از این فرزند خود در آن کتباها یادی بکند.




دانشمندان و علمای بسیاری بر چگونگی قرار گرفتن سوره های قرآن نظرهای بسیار جامعی داده اند. از جمله، آنچه که امروز بعنوان قرآن در دسترس همگان است؛ مخلوطی از سوره های قرآن است، که نه بر پایه تقدم و تأخر سوره ها، و نه بر پایه حجم و شماره سوره ها، تنظیم شده است، بلکه صرفا برای گمراه ساختن خواننده است؛ تا خواننده کلمه های عتاب و خطاب الله را در سراسر کتاب مشاهده کند، زیرا اگر بخواهیم آنها را بر حسب نزول شان دسته بندی کنیم، درخواهیم یافت؛ که الله محمد، هنگامی که در مکه بوده است؛ با اللهی که در مدینه بوده است؛ از زمین تا آسمان با هم فرق دارند.




بر اساس طبقه بندی «ولدکه» فهرست واقعی تقدم و تاخر سوره های قرآن از نخستین سوره مکی، که در سال دوازدهم پیش از هجرت آورده شده تا واپسین سوره مدنی که «مائده» نام دارد و در سال دهم هجری در مدینه سروده شده است؛



بدین ترتیب، سلسله سوره های قرآن، از سوره «علق» (اقراء باسم ربک الذی)... بخوان بنام پرودگاری که آفرید، در مکه آغاز می شود، و به آیه سوم سوره «مائد» (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا) یعنی امروز، دین شما را به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم، و اسلام را کیش شما قرار دادم....




از اینرو دیده می شود که محمد در مکه و در آغاز رسالت پیامبری خودش، رسالتی بجز ابلاغ رسالت خود فرض نمی کرده است: ...



ما تو را فرستاده ایم که مردمان را بشارت رسانی و هشدار دهی، ولی تو مسئول آنهایی که به راه دوزخ می روند، نیستی... انعام ... و یا در جای دیگر در همان مکه می گوید: آنچه را که خدا بر تو فرستاد به مردمان ابلاغ کن، تا رسالتت را انجام داده باشی، و بر تو وظیفه ای جز ابلاغ نیست... سوره شورا....مبادا ای رسول، که از ابلاغ آنچه به تو وحی شده خودداری کنی، زیرا وظیفه تو تنها اندرز دادن به خلق و هشدار دادن به آنهاست... سوره هود... ای رسول، تو قرآن را تلاوت کن، آنهایی که خدایی غیز از آنچه تو می آوری بپذیرند، خود مسئول اعمال خود هستند، و تو مسئول کردار آنها نیستی...سوره شورا...... به مردم بگو؛ که من نیز خود مامور هستم و در راه دینم اخلاص می ورزم، و مامورم که اولین مسلمان باشم، و فقط به آنها بگو که تکلیفشان این است، اما اگر آنها تکلیف نکردند، تو را با آنها تکلیفی نیست، وظیفه تو، فقط ابلاغ و آشکار نمودن رسالت است.... سوره نور...


واپسین این نوحه خوانی های الله در آیه معروف «لا اکراه فی الدین» نمود می یابد که در واپسین سروده مکی است: «اجباری در قبول دین نیست، اکنون که راه راست از گمراهی مشخص شده است؛ آنکس که از طاغوت دوری گزیند، و به خدا روی آورد، چنگ در دست آویزی استوار زده است، که امکان گسیختن آن نیست... سوره بقره....





اما، هنگامی که محمد مجبور می شود از مکه به مدینه بگرزید؛ لحن گفته ها و عتاب و خطاب های الله، کم کم عوض می شود... نخست با این مضمون آغاز می شود:.....خداوند هر که بخواهد قوه ادراک می دهد و هر که نخواهد، نمی دهد...... هر که بخواهد مسلمان می کند، و هر که را نخواهد دلش را از پذیرفتن اسلام سخت می گرداند... سوره بقره و آل عمران....




واقعیت این است که محمد در 13 سال تلاش و تعالیم اخلاقی صلح دوستانه خود در مکه، نتوانست بیش از یکصد نفر را دور خود جمع کند، و بناچار، برای پا گرفتن اسلام خود، چاره ی جز توسل به خشونت و شمشیر ندید و این کاری بود که در مدینه آغاز کرد....




نخستین آیه های قتال و شمشیر کشی در سال دوم هجری در مدینه آغاز شد و با تهدید های مسیحیان و یهودیان و اندک اندک به دیگر قبایل قریش سرایت کرد. تا جایی که در سوره بقره الله خشمگین و عاصی و سرکش، آن همه لطف و بزرگواری و گشاده دستی را یادش می رود و چنین دستور می دهد:




آنها را در هر جا بیایید، بکشید، از خانه هایشان بیرون کنید، و همانا که فتنه گناهی بزرگتر از قتل است....بقره آیه 191....... با آنها مقتله کنید تا فتنه از میان برخیزد و دین الله پا برجا بماند...(بقره)...بر شما قتال نوشته شده، هر چند که به کشتن کراهت داشته باشید ولی شما نمی دانید، چیزهایی هست که شما کراهت دارید، ولی برای شما مفید است، پس بکشید.....(بقره) ... از آنها بخواهید که به الله و رسول او ایمان بیاورند، اگر مجاب کردند که نیکوست، اما اگر سرسختی کردند، هر کجا آنها را یافتید، بکشید، که الله شما را بر جان و مال آنها مسلط کرده است..(نساء)... یه اینها رحم نکنید، گردن هایشان را بزنید و انگشتانشان را قطع کنید... (انفال)...


اندک اندک، الله، از قتل و کشتار نیز پا فراتر نهاده، و دستور جمع آوری غنایم و سبایا صادر فرمودند:.... هر آنچه را که از غنایم جنگی نصیبتان شده است، بخورید که خلال و گوارای وجود شماست...(انفال) ... والله فرمود هر جا تاختید، خانه ها و غنایم و دارایی های مردمان شکست خورده را بگیرید و آن ارث شماست...(احزاب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر