۱۴۰۱ تیر ۳, جمعه

«رضاشاه روحت شاد»؛ حق بازگشت به شاهراه ترقی و توسعه

 


اعتراضات مردمی در ایران با ضرباهنگ شدید و به شکلی فراگیر ادامه دارد. این اعتراضات از یکسو فواصل آنها کوتاه‌تر شده و از سوی دیگر شعارهای مردم با به پرسش کشیدن انقلاب ۵۷ و یادآوری مسیر توسعه‌‌ و رفاه‌‌پرور دوران پهلوی، عبور قطعی از جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است. هرچند اعتراضات مردمی سال‌های اخیر از پاییز و زمستان ۹۶ تا کنون، هر یک به دلیل متفاوتی شکل گرفت اما همه آنها  یک افق مشخص را در چشم‌انداز دارند: نه به انقلاب ۵۷ و در نتیجه نه به جمهوری اسلامی.

شعارهای گویای مردم نشان می‌دهد که آنها نمی‌خواهند به جمهوری اسلامی فرصت دیگری بدهند؛ صبر آنها لبریز شده و جمهوری اسلامی را سرنوشت محتوم خود نمی‌دانند و امیدوارانه به دنبال در هم شکستن ساختار ناکارآمد و فاسدی هستند که همواره زندگی عادی شهروندان را قربانی اهداف و ایدئولوژی خود کرده است. این موج نارضایی عمومی در میان اقشار مختلف با شعارهایی چون «چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم» در تظاهرات کشاورز و آموزگار و بازنشسته و کارگر تا اعتراضات علیه گرانی و بحران کم‌آبی و فروریختن ساختمان متروپل آبادان نمود پیدا می‌کند.

از «متروپل» تا «آزادی»؛ جلوه‌ای از همدلی و همبستگی

از ابتدای سال ۱۴۰۱ در کنار ده‌ها تجمع اعتراضی صنفی که از سوی اقشار مختلف برگزار شده، سه  رویداد مهم نیزاتفاق افتاده است.

اعتراضات سراسری اردیبهشت در بیش از ۴۰ شهر ایران؛ اعتراضات مردمی در آبادان و چند شهر دیگر علیه ساختار مافیایی- رانتی که به فروریختن ساختمان متروپل منجر شد؛ و سرانجام شعارهای تماشاگران فوتبال در ورزشگاه آریامهر (آزادی).

مردم با وجود جوّ امنیتی شدید و بگیروبنندهای کم‌سابقه‌ علیه آموزگاران در نیمه نخست اردیبهشت، علیه گرانی‌ها در بیش از ۴۰ شهر ایران اعتراضات سراسری دیگری را آغاز کردند. سرکوب مسلحانه، بازداشت گسترده و قطع اینترنت که به روش‌های مرسوم جمهوری اسلامی تبدیل شده در برابر این اعتراضات نیز به کار گرفته شد.

دوم خرداد ساختمان متروپل در آبادان فرو ریخت. ساختمانی نوساز و در آستانه افتتاح متعلق به حسین عبدالباقی که یک شبکه مافیایی از وی حمایت می‌کرده‌اند. نام افرادی چون غلامرضا شریعتی استاندار پیشین خوزستان و شهردار و دادستان آبادان و موعود شمخانی برادرزاده علی شمخانی در این شبکه مطرح شده است. دو روز پس از ریزش ساختمان در حالی که همچنان عملیات آواربرداری و امداد ادامه داشت، مردم آبادان اعتراضات شبانه را آغاز کردند. در چند شهر دیگر ایران نیز این اعتراضات شکل گرفت و مردم بار دیگر در شعارهای خود نه فقط رهبر جمهوری اسلامی و مسئولان بلکه کل نظام و فلاکت و نکبت ناشی از ساختار فاسدش را نشانه گرفتند.

این اعتراضات در حالی ادامه یافت که تماشاگران مسابقه «استقلال» (تاج) تهران و نفت مسجد سلیمان، همزمان با جشن پیروزی تیم «استقلال»‌ در لیگ برتر فوتبال ایران (۹ خرداد)، شعار «آبادان تنها نیست» و «رضاشاه روحت شاد» سر دادند. این شعار و سرودش چنان در ورزشگاه آریامهر طنین انداخت که صداوسیمای حکومت صدای پخش زنده را قطع کرد!

سناریو «مهندسی» اعتراضات نقش بر آب شد

یکی از مهمترین ویژگی‌های سر دادن این شعار در استادیوم آریامهر (آزادی) این بود که چهار روز پیشتر جمهوری اسلامی بدون اینکه فاجعه مرگبار متروپل را به روی خود بیاورد، با دادن پول و امتیاز و اجبار دانش‌آموزان و بخشی از کارکنان نهادهای حکومتی و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خانواده‌هایشان در همین استادیوم برنامه تبلیغاتی «سلام فرمانده» برای علی خامنه‌ای برگزار کرد (۵ خرداد). مراسمی که گوشه‌ای از استادیوم بزرگ را با آن پر کرده بودند و به شدت مورد تمسخر و همچنین خشم مردم قرار گرفت. حال آنکه  فریاد «رضاشاه روحت شاد» تماشاگران در استادیوم «آزادی» کاملا داوطلبانه و بدون فرمایش و اجبار بود! از سوی دیگر سر دادن شعار «رضاشاه روحت شاد» زیر رصد دوربین‌های امنیتی و حضور صدها نیروی انتظامی و لباس‌شخصی، در فضای تحت کنترل ورزشگاه، نشان از جسارتی دارد که مردم در مخالفت با جمهوری اسلامی پیدا کرده‌اند.

همزمان در اعتراضات خوزستان و شهرهای دیگر نیز مردم سناریوهای نظام برای «مهندسی اعتراضات» را نقش بر آب کردند. جمهوری اسلامی تصور می‌کرد با در اختیار گرفتن مراسم سوگواری مردم آبادان، می‌تواند اعتراضاتی که از سوی مأموران نظام نیز به شکل مسلحانه سرکوب می‌شد، صرفا به عزاداری و هیئت‌هایی شبیه «عاشورا» تبدیل کند! پس در آبادان فراخوان مراسمی بزرگ با حضور امام جمعه این شهر اعلام شد. مردم هم در این مراسم حاضر شدند اما شعارهای خود را علیه جمهوری اسلامی سر دادند. معترضان در پاسخ به سخنان فرافکنانه امام جمعه و همچنین تهدیدهای فرمانده نیروی انتظامی، آنها را «هو» کرده و «بی‌شرف، بی‌شرف» نثارشان کردند.

این سناریو در چند شهر دیگر از جمله شاهین‌شهر نیز با شعارهای مردم شکست خورد و امنیتی‌های رژیم قافیه را به همبستگی و همدلی مردم معترض باختند.

تجلیل از پهلوی‌ها علیه نظام درمانده

آنچه مردم در خیابان فریاد می‌زنند، تأکید بر رد هرگونه سناریوی اصلاح و تحول از درون جمهوری اسلامی دارد و چشم‌انداز آن بنا نهادن نظامی است که می‌بایست در امتداد دهه پنجاه خورشیدی در مسیر دموکراسی و توسعه کشور گام بردارد. مسیری که بیش از یک قرن پیش با انقلاب مشروطه آغاز شد و در دوران پهلوی بخش‌‌های مهمی از اهداف آن برای رشد و سربلندی کشور تحقق یافت.

تأکید بر شعار «رضاشاه روحت شاد» و تکرار آن توسط مردم نیز بیانگر همین نکته است که جامعه در صدد بازقرارگرفتن در شاهراه ترقی و توسعه است. این شعار که نخست در اعتراضات دی۹۶ در مشهد روبروی مسجد گوهرشاد سر داده شد، یکی از مهم‌ترین کنش‌های اعتراضی مردم است که پیامی قوی و بسیار کوتاه دارد. علاقه بخش مهمی از مردم به پهلوی‌ها مربوط به سال‌های اخیر نیست بلکه «نور به قبرت بباره» از ده شصت در صف‌های طولانی مردم برای خرید نیازمندی‌های زندگی زمزمه می‌شد! با اینهمه شعار تجلیل از رضاشاه بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی را شگفت‌زده کرد. اصلاح‌طلب‌ها و برخی از وفاداران به انقلاب ۵۷ که فقط مخالف جمهوری اسلامی هستند، بیش از چهار سال است می‌کوشند تا با جنگ روانی اهمیت این شعار را تحریف کرده و آثارش را نادیده بگیرند. برخی از آنها این شعار را تحقیر کرده و سخیف خوانده‌اند! برخی دیگر این توهم را دارند یا می‌خواهند این توهم را بباورانند که خود جمهوری اسلامی آن را مطرح کرده! هیچکدام اما راه به جایی نبرد و هربار مردم رساتر از پیش فریاد زدند: رضاشاه روحت شاد!

در این میان، خودآگاهی جمعی جامعه در حالی به صورت شعارها و حرکت‌های گروهی نشان داده می‌شود که مدت‌هاست از جمله با این شعار از استادیوم‌ها تا خیابان‌های تهران و آبادان، مشهد و قم و دامنه‌های زاگرس و البرز و… تکرار می‌گردد. در حالی که جمهوری اسلامی با هزینه‌های میلیونی گروهی را در استادیوم آریامهر گرد آورد تا برای تجدید روحیه رهبرش «سلام فرمانده» بخوانند، چند روز بعد جمعیتی به مراتب بیشتر با هزینه خودشان و از صمیم قلب رضاشاه را فریاد زدند!

جمهوری اسلامی از یکسو نمی‌تواند چنین نیروی اجتماعی بزرگی را نادیده بگیرد و از سوی دیگر به شدت از آن در هراس است. پس تلاش می‌کند با تبلیغات و بسیج نیرو، در برابر قدرت تاریخی رضاشاه و پهلوی‌ها از موجودیت در حال زوال خود محافظت کند.

چرا «رضاشاه روحت شاد»؟!

طی سال‌های گذشته جنبشی در ایران تقویت شده که در مقابل انقلاب۵۷ صف‌آرایی کرده و هر روز گسترده‌تر می‌شود. انقلاب ۵۷، بنا به آنچه انقلابیون می‌گویند، انقلابی بود علیه نظام پادشاهی و سلطنت چند هزار ساله در ایران! این در حالیست که نهاد پادشاهی در ایران فقط یک «نظام» یا بخشی از تاریخ ایران نیست، بلکه خود تاریخ این کشور است! انقلاب ۵۷ و جمهوری اسلامی در عمل نیز ثابت کردند که علیه تاریخ  ایران بوده‌اند! حالا مردمی که شعارهایی در نفی انقلابی می‌دهند که نظام کنونی را روی کار آورد، حق خود را برای قرار گرفتن در شاهراه تاریخ می‌خواهند.

از سوی دیگر، پیچ و مهره این نظام چنان زنگ زده و یا در رفته که حتی از کارهای عادی هم بر نمی‌آید. فرو ریختن متروپل آبادان نمادی از همین زنگ‌زدگی و بنای ناایمن و فاسد رژیمی است که زندگی عادی را از مردم سلب کرده! شهروندان می‌خواهند امور کشور سروسامان پیدا کند و تباهکاری‌ها و فلاکت‌ها به پایان برسد. رضاشاه به عنوان بنیانگذار یک سلسله، در خاطره جمعی ایرانیان، پادشاهی است که در نکبت‌بارترین شرایط،‌ به کشور نظم بخشید و آن را در شاهراه آبادانی و سازندگی هدایت کرد. رضاشاه «ایران نوین» را با نهادهای مدنی مدرن بنیان گذاشت. نهادهایی که جمهوری اسلامی دانایی و توانایی به کار گرفتن آنها را برای تأمین زندگی مردم ندارد. در حالی که توسعه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی دوران پهلوی‌ها یکی از درخشان‌ترین  عصرهای تاریخ ایران را رقم زده است. طبیعی است مردمی که با انقلاب ۵۷ و این رژیم چیزی جز رنج و تحقیر و فقر و سرکوب و فساد و تباهی ندیده‌اند، «رضاشاه روحت شاه» را پیامی برای گام دوباره در شاهراه طبیعی تاریخ بدانند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر