۱۴۰۰ دی ۲۷, دوشنبه

دو دهه برنامه اتمی؛ شش سال لاف و گزاف برجامی

 


اگر تا یکی دو سال پیش چانه‌زنی‌های خسته‌کننده دیپلمات‌های جمهوری اسلامی با غربی‌ها در نوسانات نرخ ارز و شاخص بورس و یا قیمت بعضی کالا و خدمات اثر داشت حالا دیگر همان اثرگذاری‌ها را هم از دست داده است. تقریبا دو دهه از زمانی می‌گذرد که محمد خاتمی «رئیس جمهور اصلاحات» در ۲۰ بهمن ۱۳۸۱ (۹ فوریه ۲۰۰۳) به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی با خوشحالی از تولید سوخت هسته‌ای خبر داد. فروردین سال ۱۳۸۴ (دو سال بعد از افشای فعالیت‌های اتمی مخفی جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین) خاتمی با ۵۰ خبرنگار و عکاس رسانه‌های ایرانی و خارجی از مرکز تحقیقات و تولید سوخت هسته‌‌ای اصفهان و تأسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز بازدید کرد. همان زمان نیز رژیم ایران به دولت‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان تعهد داده بود کلیه فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی اورانیوم در این تأسیسات را متوقف کند.

در فروردین ۱۳۸۵ محمود احمدی‌نژاد «رئیس دولت بهار» اعلام کرد که جمهوری اسلامی موفق به غنی‌سازی اورانیوم سه و نیم درصدی شده‌ و پنج سال بعد اما به این بهانه که «غربی‌ها به ایران سوخت اتمی» نمی‌دهند غنی‌سازی اورانیوم به بیست درصد رسید. آن زمان زنگ خطر در مورد ابعاد نظامی فعالیت‌های اتمی جمهوری اسلامی به صدا درآمده بود اما رژیم ایران راه باج‌ گرفتن و اخاذی اتمی را بلد بود. احمدی‌نژاد برای غربی‌ها شرط گذاشت که اگر همین الان به ما اورانیوم غنی‌شده ۲۰ درصدی بدهند، ما تولید این سوخت را متوقف خواهیم کرد!

از اسفند سال ۱۳۸۴ (۹ ماه پس از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد) تا خرداد ۱۳۸۹ شش قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه‌های اتمی رژیم ایران صادر شد که عمده آنها شامل تحریم‌های سنگینی می‌شد که اقتصاد علیل و فاسد جمهوری اسلامی را هدف قرار می‌داد.

در شرایطی که مذاکره برای توقف فعالیت‌های اتمی رژیم به بن‌بست رسیده بود و بحران اقتصادی نارضایتی‌های عمومی را تشدید می‌کرد، اعتراضات به نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ مخالفت گسترده مردم با نظام را به روشنی آشکار کرد. در همین مقطع رژیم ایران نه تنها پی ‌در ‌پی دست به آزمایش‌های موشکی می‌زد بلکه حتا برای حفظ بشار اسد در قدرت نیز مخفیانه اعزام نیرو و تسلیحات به سوریه را آغاز کرد. تا آن زمان چه بسا برخی حتا اسم «سپاه قدس» شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را که قاسم سلیمانی فرمانده آن بود و میلیاردها دلار هزینه صرف مداخلات فرقه‌ای و خرابکارانه در منطقه می‌کرد نشنیده بودند.

با روی کار آمدن دولت حسن روحانی زمینه‌سازی برای تغییر موقت سیاست‌های اتمی نظام آغاز شد. روحانی یک آخوند امنیتی بود که جریان اصلاح‌طلب در انجام وظیفه‌ی خود برای فریبکاری، سوار بر احساسات مردم، او را «میانه‌رو» جا زد. آذر ۱۳۹۲ روحانی که با کلید معروفش ظاهرا برای حل مسائل کشور و به ویژه بحران اقتصادی روی کار آورده شده بود، در روزی که درتقویم جمهوری اسلامی «روز دانشجو»ست گفت «جز سانتریفیوژ باید چرخ اقتصاد هم بچرخد.» همزمان جریان اصلاحات در نقش «خندق نظام» وانمود می‌کرد مخالف حضور نظامی و دخالت‌های جمهوری اسلامی در سوریه و عراق است اما به تدریج و با چراغ خاموش در شراکت‌ با نظام جنگ‌های منطقه را تقویت کردند و از قاسم سلیمانی حتا «سردار ملّی» ساختند و مدعی شدند که سلیمانی و محمدجواد ظریف دو بال سیاست خارجی جمهوری اسلامی‌اند. همانچیزی که بعدا به «میدان» و «دیپلماسی» معروف شد!  موازی با این سیاست‌های توسعه‌طلبانه،  سپاه پاسداران ارسال تسلیحات نظامی برای شبه‌نظامیان را تشدید کرد.

سرانجام پس از سال‌ها انزوای بین‌المللی با فشار اعضای شورای امنیت در تیرماه ۱۳۹۴ جمهوری اسلامی ایران با «نرمش قهرمانانه» بر سر «برجام» با کشورهای پنج بعلاوه یک به توافق رسید. بعدها علی‌اکبر ولایتی مشاور علی خامنه‌ای در امور بین‌الملل در یک مصاحبه اعتراف کرد: «اگر نظام برجام را نمی‌پذیرفت گزینه بعدی جنگ بود.»

اوباما به خامنه‌ای نوشت دنبال براندازی نیست!

در این میان، خامنه‌ای و اطرافیانش و بطور خاص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از مخالفان توافق اتمی بودند و از همین رو آن را با «نرمش قهرمانانه» و افسانه‌سرایی درباره «صلح امام حسن» توجیه کردند. آنها هرگونه توافق با آمریکا را «نفوذ» و مقدمه سرنگونی نظام خود می‌دانستند. اواخر مهرماه ۱۳۹۴ علی خامنه‌ای تأیید برجام را مشروط به «گرفتن تضمین‌های قوی و کافی» کرد و گفت باراک اوباما در دو نامه به وی گفته قصد براندازی جمهوری اسلامی را ندارد!

علی خامنه‌ای که در تمام این سال‌ها در مورد مذاکرات اتمی یکی به نعل و یکی به میخ می زد تا نتیجه هر چه بود، بتواند از زیر بار مسئولیت در برود، سرانجام با بحرانی شدن شرایط نظام تن به توافق داد اما باز هم دولت تدارکاتچی روحانی و وزیر خارجه‌اش را که فقط مجری اوامر «مقام معظم رهبری» بودند، سپر محافظت از خود در برابر منتقدان داخلی می‌کرد. خامنه‌ای به غربی‌ها بی‌اعتماد بود اما چاره‌ای جز تسلیم نداشت.

نتیجه توافق ملایان با آمریکا که فقط بخشی از آن رسانه‌ای و منتشر می‌شد، آزاد شدن میلیاردها دلار پول بلوکه شده ایران بود که نه برای مردم و اقتصاد کشور بلکه خرج تداوم ماجراجویی‌های جمهوری اسلامی و گسترش تروریسم شد.

«مسائل ناموسیِ» غیرقابل مذاکره و غنی‌سازی ۶۰ درصدی

برجام فرصت مناسبی در اختیار جمهوری اسلامی قرار داد تا برنامه‌های اتمی و موشکی و شبه‌نظامیان خود را که رهبر رژیم آنها را «مسائل ناموسی» انقلاب و نظام می‌داند گسترش دهد. همین نیز سبب شد تا دولت پیشین آمریکا از توافق اتمی خارج شود.

پس از خروج آمریکا از برجام در هشتم ماه مه ۲۰۱۸، حسن روحانی  گفت «خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شد!» خامنه‌ای هم برای «ادامه برجام» هفت شرط گذاشت و پس از لاف و گزاف درباره «پاره کردن» و «آتش زدن» برجام، دلخوش به فعالیت لابیگران گفت «نه جنگ می‌شود و نه مذاکره می‌کنیم!» اما هیچکدام از این شروط عملی نشد و خامنه‌ای هم نه برجام را پاره کرد و نه آن را آتش زد!

در تمام این سال‌ها مقامات جمهوری اسلامی فتوای علی خامنه‌ای مبنی بر «حرام بودن ساخت سلاح اتمی» را به عنوان ادعای صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای مطرح می‌کردند. اما سرقت آرشیو اتمی رژیم در سال ۲۰۱۷ زوایای پنهان فعالیت‌های اتمی آن را برملا کرد. عواملی که سبب شد اسرائیل برای توقف برنامه‌های تهدیدآمیز رژیم بطور پی‌ در پی اقدام به خرابکاری در تأسیسات اتمی و موشکی جمهوری اسلامی کند و همزمان دست به حذف فیزیکی عوامل اتمی و موشکی رژیم بزند. تا پیش از انتقال این آرشیو به خارج، مقاماتی مانند ظریف و عراقچی حتا وجود سایت‌های اعلام نشده و فعالیت‌های مشکوک در تورقوزآباد و مریوان را منکر می‌شدند. اما در همین دوران بود که غنی‌سازی اورانیوم به ۶۰ درصد رسید و روحانی اعلام کرد که این «اقدامی برای پاسخ به شرارت‌هاست!»

ایجاد سیستم برای ساخت سلاح اتمی

چندی پیش فریدون عباسی ‌دوانی عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در اولین سالگرد ترور محسن فخری‌زاده از عوامل اتمی و موشکی رژیم ایران اعتراف کرد با وجود فتوای علی خامنه‌ای در مورد حرام بودن سلاح هسته‌ای، فخری‌زاده برای آن سیستم ایجاد کرد زیرا مسئله فقط دفاع از کشور نبود و «ما پشتیبان  جبهه مقاومت» نیز هستیم و اسرائیل به همین دلیل روی فخری‌زاده حساس شد!

در چنین شرایطی، اروپایی‌ها و شماری از اعضای حزب دموکرات‌ آمریکا از یکسو و لابیگران و صادراتی‌های حکومت به غرب از سوی دیگر، به تهران اطمینان دادند دوران ترامپ را تحمل کند تا بایدن بیاید و برجام احیا شود. غافل از آنکه با پیشرفت برنامه اتمی و اسناد و مدارکی که از آن به دست آمد و سپری شدن چند سال از برجام و تداوم نقض آن توسط جمهوری اسلامی، بازگشت به چیزی که در عمل وجود ندارد، ممکن نیست!

«دیپلمات‌های مقاومت» همچنان به دنبال تضمین

پس از روی کار آمدن دولت بایدن شش دور از مذاکرات غرب برای معامله با جمهوری اسلامی که هنوز دولت روحانی بر سر کار بود بی‌نتیجه ماند تا اینکه دیپلمات‌های انقلابی دولت «قاضی مرگ» پس از چندین ماه تأخیر به بهانه روی کار آمدن دولت جدید، وارد صحنه شدند. اما پیشنهادات جمهوری اسلامی در دور هفتم رد شد و مذاکره متوقف ماند.  رژیم با موشک‌پرانی به ترفند همیشگی روی آورد تا «میدان» را در منطقه به خدمت «دیپلماسی» در وین بگیرد!  اما در آخرین روزهای سال ۲۰۲۱، دور هشتم مذاکرات نیز که با پرتاب موشک ماهواره‌بر همراه شد، به جایی نرسید.

واقعیت این است که حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی و علی باقری کنی معاونش هم مانند تمام مقامات دولت‌های پیشین جمهوری اسلامی، یک هدف و وظیفه دارند: تضمین امنیتی برای بقای نظام! برنامه اتمی را نیز ابزاری در خدمت این تضمین می‌بینند. چنانکه حسین دهقان مشاور دفاعی خامنه‌ای نیز به آسوشیتدپرس گفته بود آمریکا و اسرائیل به دنبال دو چیز هستند: براندازی یا تسلیم نظام. او خواسته بود آنها با «نظام کار کنند» و «به دنبال حذف موجودیت آن» نباشند.

حالا یکسال پس از روی کار آمدن دولت بایدن در حالی دور هفتم مذاکرات همزمان با آزمایش موشک‌های بالستیک جمهوری اسلامی متوقف شد و دور هشتم هم که با پرتاب موشک ماهواره‌بر همراه گشت، ۲۴ ساعت پیش از آغاز سال ۲۰۲۲ متوقف ماند که  از یکسو نظام تن به مذاکره داده بدون آنکه از «تضمین» غربی‌ها خبری باشد و از سوی دیگر همراه با سایه جنگ، خود را برای مقابله با اعتراضات عمومی و کابوس فروپاشی آماده می‌کند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر