خیابانهای مجازی، به ویژه در توئیتر، توانستند بالاخره ایرانیها را در کنار هم قرار دهند و برای چند ساعت هم که شده، با کنار گذاشتن اختلاف نظرها، با یکدیگر همصدا شده و حداقل در ارتباط با مسائل حقوق بشری در یک جهت حرکت کنند. تأیید حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، هر سه از دستگیرشدگان اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸، برگ جدیدی را در همراهی ایرانیها در شبکههای اجتماعی گشود. این بازداشتشدگان سوم اسفند ۱۳۹۸ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اتهامهایی از جمله «مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران» و «محاربه» به اعدام محکوم شده بودند.
#اعدام_نکنید
این خبر صدها هزار نفر از کاربران توئیتری در داخل و خارج از کشور را حول محور هشتگ #اعدام_نکنید در کنار هم قرار داد. این هشتگ نه تنها در ایران بلکه در جهان به ترند اول تبدیل شد. جامعه جهانی نیز دریافت که اکثریت ایرانیها احکام اعدام معترضین و مخالفان سیاسی را نمیپذیرند و قاطعانه آن را محکوم میکنند.
این اتحاد در فضای مجازی، در کشوری که شرکت در هر تجمع اعتراضی میتواند به چوبه دار منتهی شود، مقامات کشورهای مختلف و افکار عمومی بینالمللی را نیز تحت تاثیر قرار داد و آنان نیز با ایرانیان همصدا شدند. امکانات امروز با گذشته کاملا متفاوت است. اگر در دهه ۶۰ نیز فضای مجازی و غیرقابل کنترل دولتی وجود میداشت، چه بسا گسترش اطلاعات و واکنش مردم در داخل و خارج ایران میتوانست از قرار گرفتن چندین هزار نفر در مقابل جوخههای اعدام جلوگیری کند.
این همبستگی حقیقی در فضای مجازی ولی با به تعوبق افتادن اجرای حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی متوقف نشد. خبر صدور پنج حکم اعدام دیگر برای پنج معترض خیزش مردمی دیماه ۱۳۹۶ به نامهای مهدی صالحی قلعه شاهرخی، محمد بسطامی، عباس محمدی، مجید نظری کندری و هادی کیانی، که از سوی دادگاه انقلاب اصفهان صادر شده بود نیز بار دیگر همه را به خیابانهای مجازی کشاند. اینبار نیز نظام در مقابل این همبستگی مجازی مجبور به عقبنشینی شد و اعلام کرد که این احکام هنوز قطعی نیستند. این پنج نفر نیز به جرم «محاربه» و «قیام مسلحانه» هرکدام به دو بار اعدام محکوم شدهاند.
هشتگهای موفق
بعد از این دو همصدایی و موفقیت در مجبور ساختن جمهوری اسلامی به عقبنشینی، اگرچه این عقبنشینی میتواند مقطعی و مصلحتی باشد، بسیاری دریافتند که همصدایی میتواند نتایجی نیز به دنبال داشته باشد که در کارزارهای گروهی تا کنونی به دست نیامده بودند. همصداییهایی که همچنان در فضای مجازی ادامه دارد. از دیگر نمونههای موفق میتوان به هشتگهای #کولبر_نکشید، #نسرین_ستوده_را_آزاد_کنید،#نویدمان_را_اعدام_نکنید و #مریم_شریعتمداری اشاره کرد. این هشتگ آخری توانست فعلا مانع اخراج این «دختر خیابان انقلاب» از ترکیه و تحویل وی به جمهوری اسلامی بشود.
اگر نسرین ستوده نامی آشنا برای جامعه جهانی بود که در گذشته جوایزی به خاطر فعالیتهای حقوق بشریاش چون جایزه «ساخاروف برای آزادی اندیشه» پارلمان اروپا را همراه با جعفر پناهی دریافت کرده بود، ولی تا زمانی که ایرانیان یکصدا در خیابانهای مجازی نام او را فریاد نزدند، با وجود اینکه بیش از دو هفته از اعتصاب غذای او در زندان اوین میگذشت، با گسترگی در رسانههای بینالمللی مطرح نشد.
در رابطه با حکم دو بار اعدام برای کشتیگیر ۲۷ ساله شیرازی، نوید افکاری، که نامی ناشناخته حتی برای بسیاری از ایرانیها بود چه رسد به افکار عمومی جهانی، بدون شک این همبستگی فراگیر و گسترده مجازی بود که توانست دولتها، شخصیتها و نهادهای ورزشی بینالمللی در جهان واقعی را به تحرک درآورد تا خواهان لغو این حکم ناعادلانه بشوند.
از دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا تا فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا)، صداها غیرایرانی نیز در جهان واقعی خواهان لغو حکم اعدام نوید افکاری شدند. نوید افکاری کشتیگیر ایرانی از معترضان اعتراضات امرداد ۱۳۹۷ است. او به خاطر شرکت در این اعتراضات دستگیر و به ادعای جمهوری اسلامی به جرم قتل یک مأمور امنیتی در جریان اعتراضات در شیراز و اتهام «محاربه» به دو بار اعدام، ۶ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است. حکمی که تنها برپایه اعترافات اجباری که زیر شکنجه علیه خودش از وی گرفته شده صادر شده است و به گفته وکیل او، حسن یونسی، مبتنی بر هیچ مدرک و سندی نیست.
از خیابانهای مجازی تا خیابانهای واقعی
در جهان امروز که بخشی از آنچه روی میدهد، و البته واکنشهای به این رویدادها، سر از جهان مجازی درمیآورد، بدون شک اعتراضها در خیابانهای توئیتر و جهان تصویری اینستاگرام و یا کانالهای تلگرامی تاثیرگذار هستند. با وجود این، هر نوع تغییری به ویژه تغییر یک نظام تنها در جهان واقعی امکانپذیر است. ایرانیها نه تنها در هفتههای اخیر بلکه بارها نشان دادهاند که از قابلیتهای بیشمار در جهان مجازی برخوردارند. ۱۲ سال پیش، در جریان اعتراضها به نتایج انتخابات سال ۸۸، ایرانیها فیسبوک را که در آن سالها حرف اول را در شبکههای اجتماعی میزد به محلی برای مبارزات سیاسی تبدیل کردند. شاید اشتباه بزرگ آن دوران، که نباید بار دیگر مرتکب شد، رها کردن جهان واقعی بود.
همبستگی ایرانیان که با قدرت در خیابانهای مجازی به نمایش گذاشته شد باید به جهان واقعی گسترش پیدا کند. میبایست این همصدایی و همگرایی را به خیابانهای واقعی ایران و جهان برد تا جهان متقاعد شود که نظام کنونی حمایتی در میان مردم ایران ندارد. میبایست یکدل و همصدا علیه این نظام صحبت کرد. این به معنای «همه با هم» با سرکوب کردن و یا مخفی نگهداشتن اختلافات نیست. کثرتگرایی را نباید با نفاق و چنددستگی اشتباه گرفت. کثرتگرایی یعنی تلاش برای یک جامعهی همبسته در عین تفاوتها و اختلافات؛ یعنی تأکید بر اشتراکات بدون آنکه تفاوتها و اختلافات را لاپوشانی کرد. آنچه مربوط به حقوق ابتدایی و انسانی همهی ساکنان ایران میشود، زمینهی مشترکی است که میتواند مانند آنچه در خیابانهای توئیتر اتفاق افتاد و نتیجه نیز داد، در جهان واقعی نیز به همبستگی بیانجامد. تنها با این همبستگی می توان پروندهی نظام جهل و جنایت را برای همیشه بست و به سوی آیندهای متفاوت از دیروز و امروز گام برداشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر