سریالهایی در تلویزیون با هدف تخریب شاه
امروزه صدا و سیمای کم بیننده ایران که با بیش از ۴۰۰۰۰ کارمند توان رقابت با شبکه های ۴۰ نفری ماهواره را هم ندارد، با تولید سریالهای میلیاردی مثلا تاریخی ، سعی در تخریب چهره های تاریخی و خاندان پهلوی را دارد. اما چرا پس از ۳۷ سال ، ناگهان صداو سیما به تخریب موذیانه شاه می پردازد؟ این دستگاه پر هزینه و انگل بودجه کشور که پایین ترین تعداد تماشاگر را دارد و تنها دو برنامه ۹۰ و خندوانه اش دارای تماشاگر در خور است و بقول خود کارمندان سیما : « تعداد بیننده های برخی برنامه های سیما از تعداد سازندگان آن برنامه کمتر است » ، با روشی کاملا موذیانه سعی دارد استناد تاریخی خود را حفظ کند. منبع صدا و سیما استنادات یکطرفه ایست که تنها بدیها را دیده اند و نوشته اند. اما چرا؟
چرا با وجود این همه تخریب در طول ۳۷ سال هنوز مردم ایران به شاه علاقه دارند و با شوخی هم که شده او را ” خدا بیامرز ” می نامند؟
نگارنده با اینکه مخالف سامانه حکومت شاهنشاهی است و بارها بر اینکه با روشهای خودکامه نمی توان ثبات سیاسی بدست آورد ، تاکید نموده است ، وظیفه خود دانست که درباره این شیطنت رژیم فریبکار اسلامی هم بنویسد. هر چند که نگاشتن درباره خوبیها و بدیهای پهلویها باعث فحاشی طرفداران و مخالفان آنها به نگارنده و وبسایت فضول محله خواهد شد ولی آنچه از ما بیش از اینها مهم است ، باز داشتن نسل نو از فریب ملا را خوردن و تکرار تاریخ و شکستی دوباره است. گزارش ناقص تاریخ بصورتی که خوبیها را گزارش نکنند و فقط جنبه های منفی چهره خاکستری و چند بعدی شاه را نشان دهند ، خود شیطنتی بزرگ و نوعی تحریف است.
چیزهای خوب غیر قابل انکار درباره شاه
محمد رضا شاه پهلوی چهره ای خاکستری بود ؛ خوبیها و بدیهایی داشت. اما کسی نمی تواند میهن دوستی و علاقه اش را به آب و خاک ایران انکار کند. دقیقا چیزی که خمینی خودش شخصا انکار می کرد و به بی وطنیش افتخار می نمود. امثال خمینی کم نیستند که کمترین حسی نسبت به مادر میهن ندارند. پس از ۱۵ سال دوری از وطن ، تمام احساس خمینی این بود : “هیچ!”
افزون بر میهن دوست بودن ، محمد رضا پهلوی بسیار به دانش و هنر و فرهنگ علاقه نشان می داد و سیلی از هنرمندان مختلف در ایران متولد شدند؛ هزاران ایرانی هم با پول دولت بورسیه شدند و به بهترین دانشگاههای جهان رفتند.
دیگر خوبی شاه را شاید بتوان مدیریت سیاست خارجی موفقش دانست. او همزمان روابط خوبی با کل منطقه داشت. حتی زمانی که ذوب آهن را غرب از ایران دریغ کرد ، شاه با چرخشی بی تعصب آن را از دشمن دیرینه خود خرس شوروی خریداری نمود. سیاست خارجی محمد رضا شاه پهلوی از پدرش هم بهتر بود و شاید بتوان شاه را بهترین مدیر سیاست خارجی ایران تا به امروز دانست.
ثبات نسبی اقتصادی در طول دوران پر فراز و نشیب حکومت محمد رضاشاه پهلوی در برابر افتضاح ۳۷ ساله رژیم اسلامی هزاران بار بهتر است. اگرچه در دوره هایی از رژیم پهلوی هم بدلایل مختلف ، تورم و افزایش مرگبار نقدینگی را شاهد هستیم ولی رشد اقتصادی باعث آن بوده است و یک قانون اقتصادی است که با رشد بالای اقتصادی تورم اجتناب ناپذیر خواهد بود. قشر متوسط در طول دوران محمد رضاشاه برای اولین بار به رفاه و توان خرید بالایی دست یافت و جالب است که همین قشر متوسط بود که انقلاب کرد!
البته دوباره (برای کاهش فحاشی دوستان گرامی) صریحا اعلام می نمایم که روند غیر دموکراتیک اداره ایران بخصوص پس از مرداد ۱۳۳۲ هرگز مورد تایید نگارنده نمی باشد و ما تنها سعی داریم از بازگویی غیر منصفانه دو سریال درباره شاه انتقاد کنیم. شکی نیست که در بازگویی کارنامه شاه نباید حب و بغضها را وارد نمود. کاری که خیانت پیشگانی مانند خسرو معتضد هرگز رعایت نکرده اند. افرادی مانند معتضد با مکر و مغلطه سعی دارند خود را بیطرف جلوه دهند ، اما با شیطنت خوبیها و خدمات پهلوی را بسیار اندک جلوه داده اند.
جهان امروز جهان روشنگری و اطلاعات است
روشهای سنتی آخوند در تحریف و تخریب ایراندوستان و ملی گرایان امروز دیگر کاربردی ندارد. روزگاری آخوند ادعا می نمود که پیش از اسلام ایرانیان وحشی و عاری از علم و دانش بوده اند ولی با بازخوانی کتیبه ها و یافتن آثار بی نظیر معماری با هندسه و ریاضیات بی نظیر مشخص شد که ایرانیان پیش از اسلام بسیار پیشرفته و در هنر و علم از بهترینهای جهان بوده اند.
آخوند فریبکار امروز هم سعی دارد چهره شاهان و خاندان پهلوی را کاملا سیاه و منفی جلوه دهد که هرگز موفق نخواهد بود. اینترنت و فضای باز اطلاعاتی امروز به هر کس امکان می دهد که بتواند درباره تاریخ و گذشته مطالعه نماید. دسترسی به تجربیات و علم تاریخ نویسان دیگر بسیار آسان است.
یکی از بهترین و مطمئن ترین و بیطرف ترین تاریخ نویسان معاصر دکتر عباس میلانی است که تمام سعی خود را بر بیطرفی در بازگویی تاریخ بسته است. او پس از پایان نگارش کتاب ارزشمند “نگاهی به شاه” ، نوع نگارش خویش را تایید نمی نماید و با خضوع از محققین و تاریخ نویسان دعوت می نماید که به بایگانی بزرگ وی برای نگارش تاریخ از نگاهی متفاوت نسبت به نگاه خودش ، مراجعه نمایند.
وجدان بیدار مردم ونسل ها
نسل اول انقلاب هنوز زنده اند. می توانیم خوبیها و بدیهای دوران پهلوی را از ایشان بپرسیم. در کوی و برزن می توانیم بیابیم رگه هایی از ادای احترام به رژیم سابق. اگر خوب مطلق نبوده است دست کم در برابر دوران ۳۷ ساله رژیم اسلامی تفاوت از فرش تا عرش است.
مردم ایران امروز مرتب زمزمه هایی از علاقه به آن دوران دارند. مردم ایران با وجود همه بغضهایشان از نظام پهلوی از آنها به نیکی یاد می کنند. این بسیار مهم است که مردمی که روزگاری می گفتند “مرگ بر شاه” امروز نامش را “خدا بیامرز ” گذاشته اند.
ترس رژیم اسلامی از این است که مردم ایران آشکارا اظهار علاقه به دوران پهلوی بنمایند. گهگاه حتی رگه هایی از ابراز علاقه به دوران شاه را می توان در برنامه های خود صدا و سیما هم دید. بسیاری از روحانیون غیر وابسته و جداشده از رژیم هم علاقه خود به دوران شاه را حتی پای منبرها ابراز کرده و می کنند.
چه چیزی بد تر از این برای خامنه ای و سلسله دزدان اسلامی که مردم پس از ۴ نسل از انقلاب هنوز به شاه ابراز علاقه می نمایند؟ ایا ابراز علاقه به دوران گذشته پس از ۴ دهه چیز کمی است؟ دست کم نشان می دهد که رژیم اسلامی چه کارنامه ی سیاهی دارد که پس از ۴ دهه تبلیغ و تحریف موفق نشده است نسلها را به خود علاقه مند نماید.
مردم کارنامه شاه و پدرش را در برابر کارنامه خمینی و خامنه ای قرار می دهند. برتری کارنامه خاندان پهلوی اظهر من الشمس است و حتی نیازی به مطالعه هم نیست! کافی است بپرسید چند بیکار و معتاد آن زمان داشتیم و چند بیکار و معتاد امروز؟ همین کافیست!
بقول محمّد مایلی کهن : عباس آقا هم می توانست در بین کشورهای خاورمیانه ، به ایران این گندی را بزند که خامنه ای زده است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر