۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

دین اسلام

من فهمیدم اسلام یعنی خونریزی یعنی گریه یعنی ناله یعنی فغان یعنی خفقان یعنی خردشدن له شدن یعنی باید ندید باید دیدو نگفت باید کور بود. من از این اسلام فهمیدم دینداری یعنی زیر بار ظلم بودن و نفس نکشیدن فهمیدم که مومنها اول وقت نماز میخوانند قرآن میخوانند ذکر میگویند ولی نفهمیدم چرا وقتی از مسجد بیرون می آیند کودک سرما خورده دستفروش را نم...ی بینند؟ فتوا می سازند زیر لقای ذکرهایشان جیبهایشان را پر میکنند – میگویند مال مردم خوردن ندارد خون مردم را لاجرعه سر میکشند . میگویند همه برادریم و برابر خودشان در قصرهایی به نام منزل زندگی میکنند در حالی که برادران دینیشان حتی اتاقی هم برای زندگی ندارند. در گرمای رفاهشان خزیده اند زمانی که کودکان و مردم زیادی از گرسنگی رنج میبرند. من نفهمیدم این برادری خوانده و برابری کجا گم شد؟ من دانستم دین اسلام یعنی ریا یعنی دروغ یعنی فحشا یعنی فساد یعنی نامردی یعنی بی هویتی یعنی بیدینی کامل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر