۱۴۰۴ شهریور ۲, یکشنبه

یک گام تا فروپاشی

 


بحران کمبود آب این روزها به صدر فهرست کمبودهای ناشی از تباهی و ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده و شهروندانی که با قطع برق و گرانی و بیکاری و انواع فشارهای اجتماعی و سیاسی روبرو هستند حالا با قطع مداوم و تکراری آب زندگی‌شان در ابعاد حیاتی مختل شده است.

ابتدای بهار امسال «ناسا» در گزارشی یک تصویر تکاندهنده از وضعیت خشکسالی و کم‌آبی در ایران ارائه داد. در این گزارش تأکید شده بود که در سال‌های پیش رو، میزان بارش ایران کمتر از نصف میانگین خواهد بود. این گزارش افزوده بود بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده بخش‌های وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند.

اکنون تنها چند ماه پس از گزارش «ناسا» همراه با کاهش قابل توجه بارندگی‌ نسبت به سال‌های گذشته، بحران کم‌آبی در ایران زنگ خطرها را به صدا درآورده است. منابع آب ذخیره شده پشت سدها کاهش یافته و نه تنها تأمین آب بخش کشاورزی بلکه حتی تأمین آب آشامیدنی در شهرهای مختلف کشور به معضلی جدی تبدیل شده است.

تصویر آخرالزمانیِ مزارع سوخته و دریاچه‌های خشک و سدهای خالی و صف‌های طولانی شهروندان در کنار ماشین‌های آبرسان، ریشه در چهار دهه ناکارآمدی، سوء مدیریت و ناتوانی حکومت در رسیدگی به مشکلات محیط زیست و منابع آبی دارد.

راهکار دولت کنونی نیز در رویارویی با این بحران فراگیر مشابه نسخه نخ‌نمایی است که درباره کمبود برق اجرا می‌شود: قطع آب و تعطیلی شهرها و استان‌ها!

از ماه گذشته جیره‌بندی آب نیز در شهرهای مختلف آغاز شده است؛ اما با چراغ ‌خاموش و همراه با انکار مکرر مقامات دولتی. همچنین  قطع آب شهروندان با روندی تبعیض‌آمیز نیز روبروست و محله‌های فقیرنشین و حاشیه‌ای بیش از محله‌های شمال شهر در معرض قطع آب هستند.

در پایتخت اگرچه در محله‌های میانی قطع آب بین دو تا چهار ساعت در روز در جریان بوده، در جنوب شهر اما قطع آب ۱۲ ساعت در شبانه‌روز، و حتی برای روزهای پیاپی رخ داده است. طی هفته گذشته این روند تشدید نیز شده و در برخی مناطق متوسط تهران قطع آب به ۷۲ ساعتِ پیوسته رسیده است.

از سوی دیگر طی روزهای سه‌شنبه ۳۱ تیرماه و چهارشنبه اول امرداد ۲۳ استان ایران تعطیل شدند. کمبود آب در درجه اول و کمبود برق در وهله دوم سبب تعطیلی کلیه ادارات و بانک‌ها و مراکز آموزشی شد.

جمهوری اسلامی در حالی بار هزینه کمبود آب را با جیره‌بندی و تعطیلی بر دوش شهروندان انداخته که به گفته کارشناسان در روزها و هفته‌های آینده این بحران تشدید خواهد شد و ناتوانی دولت برای مهار بحران کمبود آب می‌تواند سبب‎ اعتراضات مردم شود.

آمارها چه می گویند؟

بر پایه داده‌های رسمی، میزان بارندگی ثبت‌شده از ابتدای سال آبی جاری تا اول تیرماه، نزدیک به ۱۵۳ میلی‌متر بوده که نسبت به میانگین بلندمدت بیش از ۴۰ درصد کاهش داشته است.

کاهش بارندگی‌ها سبب کاهش دخایر آب پشت سدهای کشور شده است. در این میان وضعیت استان تهران بحرانی‌تر از دیگر استان‌هاست. تهران برای پنجمین سال پیاپی با پدیده خشکسالی ‏مواجه است؛ روندی که به گفته استاندار تهران در ۶۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده است‎.

آخرین آمارها نشان می‌دهد میزان آب ذخیره‌شده در سدهای استان تهران به حدود ۱۴ درصد ظرفیت مخازن رسیده‌ است. عباس علی‌آبادی وزیر نیرو پیشتر اعلام کرده بود که ممکن است در روزهای آینده سد «ماملو» از دست برود و به ترتیب «لتیان»، «لار» و «کرج» از مدار خارج شوند.

عیسی بزرگ‌زاده سخنگوی صنعت آب ایران روز دوشنبه ۳۰ تیرماه اعلام کرد که در حال حاضر ۲۴ استان و و ۵۳ شهر کشور دارای «تنش آبی» یا همان کمبود شدید منابع آبی هستند.

در صدر استان‌های دارای کمبود حاد منابع آب، تهران و البرز با جمعیتی بیش از ۲۰ میلیون نفر قرار دارند. شهرهای اصفهان، اراک، ساوه، تبریز، بانه و بندرعباس در رده‌های بعدی کمبود آب قرار دارند.

به گفته عیسی بزرگ‌زاده «درصد پرشدگی سدهای تهران ۲۱ درصد است و اگر مدیریت مصرف نشود بر رفاه مردم در تهران و البرز تأثیر منفی خواهد داشت.»

سخنگوی صنعت آب ایران از کاهش ۴۰ درصدی مجموع بارش های کشور نسبت به سال گذشته خبر داد و گفت از ابتدای سال آبی جاری تا ۲۸ تیرماه متوسط بارش های کشور به ۱۴۷ میلی‌متر رسیده است. همچنین میزان بارش‌های امسال نسبت به دوره بلندمدت ۵۷ ساله ۳۸ درصد کاهش دارد.

تباهکاری حکومت، ویرانگرتر از تغییرات اقلیمی

مقامات حکومتی در ارائه گزارش‌های خود بر «تغییرات اقلیمی» تکیه می‌کنند تا با فرافکنی نقش حکومت در بروز شرایط ویران‌کننده‌ کمبود آب را پنهان کنند.

ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای منطقه و جهان با عوارض ناشی از تغییر اقلیم از جمله کاهش سطح بارندگی‌ها و افزایش دما روبروست اما چهار دهه ناکارآمدی و تباهی جمهوری اسلامی، ایران را در مسیر فروپاشی آب به مثابه مایه حیات قرار داده است.

در کشور خشکی که بیش از نیم قرن پیش مشخص بود در معرض کم‌آبی قرار خواهد گرفت، مقامات حکومتی چه در بخش قانونگذاری چه در بخش اجرایی کاملا به فراهم کردن شرایط رویارویی با کاهش منابع آب بی‌تفاوت و ناتوان بودند. از سوی دیگر عملکرد حکومت به اشکال مختلف به هدر رفتن منابع آبی کمک نیز کرده است!

برای نمونه سال‌هاست کشورهای مختلفی که در معرض کاهش بارندگی و گسترش خشکسالی قرار دارند با تغییر الگوی کشت، نه تنها در حفظ منابع آب کوشیده‌اند بلکه کشاورزی و امنیت غذایی خود را نیز تضمین کرده‌اند.

در ایرانِ زیر حکومت جمهوری اسلامی اما همچنان در استان‌هایی که با بحران آب روبرو هستند، محصولات آب‌بر کشاورزی کشت می‌شود و هیچ برنامه عملی و مشخصی برای تغییر الگوی کشت وجود ندارد.

از سوی دیگر در اقدامات رانتی و غیرکارشناسی معمول در جمهوری اسلامی، احداث واحدهای صنعتی بزرگ در استان‌هایی که با کمبود آب روبرو بوده‌اند و سپس انتقال آب از یک استان به استان دیگر برای تأمین آب این صنایع یکی از دلایل بروز بحران کم‌آبی و تهدید کشاورزی در این مناطق بوده است.

آمار تکاندهنده دیگری که بیانگر عملکرد ویران‌کننده حکومت و نقش آن در تشدید بحران کمبود آب است، به هدر رفتن آب در چرخه توزیع مربوط می‌شود. بر اساس گزارش‌های رسمی یک سوم از آبی که در زنجیره توزیع کشور قرار می‌گیرد حین انتقال و به علت فرسودگی زیرساخت‌ها و لوله‌های آب از بین می‌رود. آمار تکاندهنده دیگری نشان می‌دهد میزان از دست رفتن آب در دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویر احمد ۵۰ درصد است!

سال‌ها در مجلس شورای اسلامی و دولت، طرح پشت طرح تدوین و سمینارهای پرهزینه برگزار شده اما خروجی همه‌ی آنها نه فقط «هیچ» بلکه نابودی منابع آب و تبدیل آن به حیاتی‌ترین معضل کشور بوده است!

بحران آب، یک تهدید امنیتی

نابودی کشاورزی، زوال صنعت و قطع آب آشامیدنی شهروندان سه ضلع مثلثی هستند که به دلیل ناکارآمدی جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این در حالیست که شرایط  در هفته‌ها و ماه‌های آینده بحرانی‌تر نیز خواهد شد و به نظر می‌رسد با این وضعیت هیچ راهی برای حکومت جز قطع آب صنایع برای تهیه آب آشامیدنی، از دست رفتن مزارع کشاورزان، و افزایش جیره‌بندی و قطع آب در بخش شهری وجود ندارد.

مقامات جمهوری اسلامی امیدوارند مردم در این بحران نیز «تاب‌آوری» نشان داده و به نبود و کمبود آب «عادت» کنند و با شرایط سازگار شوند! در آنسو اما هیچ تضمینی نیست که با توجه به عوارضی که قطع طولانی‌ آب برای زندگی و سلامت جسم و جان مردم به بار می‌آورد، شرایط بر اساس تصورات مقامات حکومت پیش برود!

از اواخر قرن بیستم کارشناسان و ناظران هشدار می‌دهند که مهم‌ترین جنگ قرن بیست و یکم بر سر آب خواهد بود. اما در سرزمین خشکی مانند ایران، جمهوری اسلامی همان منابع موجود را نیز بجای حفاظت و افزایش، به باد داده است.

در این میان، بحران امنیتی ناشی از کمبود آب از یکسو احتمال دارد به درگیری مردم مناطق مختلف کشور با یکدیگر منجر شود. یک نمونه این نوع درگیری‌ها در اعتراضات چند ماه پیش کشاورزان اصفهان به علت عدم دریافت حقابه و شکستن خط لوله انتقال آب زاینده‌رود به یزد بروز پیدا کرد.

اما سوی دیگر امنیتی شدن بحران آب به مراتب مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر است: برخاستن موج اعتراضات سراسری علیه حکومتی که از تأمین مایه‌ی حیات برای مردم عاجز است!

در همین رابطه عیسی کلانتری رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست با تأکید بر اینکه «خشکسالی و بی‌آبی از هر تهدید خارجی، ایران [بخوانید جمهوری اسلامی] را به نابودی نزدیک‌تر می‌کند» هشدار داده است: «مسئله سرزمین آب است و این تهدید به مراتب خطرناک‌تر از حمله اسرائیل به کشور است. ما باید این مسئله را خودمان حل کنیم، زیرا انتقال آب از دریا و حوزه به حوزه راه‌ حل نیست.»

ادعای «خودکفایی» در حل بحران آب نیز، در حالی که محیط زیست و در صدر آن مسئله آب یک موضوع سراسری، منطقه‌ای و جهانی است، از همان نوعِ «خودکفایی» اقتصادی است که ایران را طی چهاردهه به انتهای همه‌ی جداولِ شاخص‌های رشد و رفاه و امنیت پرتاب کرد!

اکنون اگرچه جمهوری اسلامی با این موضوع که مردم علیه مردم شوند، چندان مشکلی ندارد و هر عاملی را که به یکپارچگی و همبستگی ملت  ضربه بزند، دور شدن خطر علیه خود ارزیابی می‌کند اما واقعیت اینست که افکار عمومی هر بلایی که بر سر کشور می‌آید از چشم جمهوری اسلامی و زمامدارانش می‌بیند و وقتی که پای «آب»، این مایه حیات، در بین باشد، می‌دانند که نمی‌توان آن را با به جان هم افتادن تأمین کرد اما با از میان برداشتن رژیمی که مسبب اینهمه بحران و مانع همزیستی و همکاری ملی و منطقه‌ای و جهانی است، چرا!


۱۴۰۴ مرداد ۳۰, پنجشنبه

جنگ یا مکانیسم ماشه؟!

 


سه کشور اروپائی عضو توافق هسته‌ای سال ۱۳۹۴ که با نام «برجام» شهرت دارد، در نامه‌ای خطاب به آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد تائید کردند که در پایان ماه اوت در صورت عدم تغییر در مواضع جمهوری اسلامی در رابطه با فعالیت‌های اتمی‌، از حق خود برای فعال کردن «مکانیسم ماشه» استفاده خواهند کرد.

در معاهده اتمی برجام، برای کشورهای امضاکننده این حق در نظر گرفته شده است که در صورت عدم رضایت از افدامات جمهوری اسلامی که در منافات با این توافق قرار دارند، می‌توانند از این مکانیسم برای بازگرداندن تمامی تحریم‌های بین‌المللی که با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۱۳۹۴ لغو شده بودند استفاده کنند.

تهدید اروپا به فعال ساختن «مکانیسم ماشه»

از جمله اقداماتی که جمهوری اسلامی باید برای فعال نشدن «مکانیسم ماشه» انجام دهد، می‌توان به بازگشت به میز مذاکره با نمایندگان آمریکا، از سر گرفتن فعالیت‌ بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران و کاهش غلظت غنی‌سازی اورانیوم به ۳ و  ۶۷ صدم درصد مندرج در برجام اشاره کرد. البته کشورهای اروپائی در نشستی که با نمایندگان جمهوری اسلامی در استانبول در سوم امرداد داشتند، پیشنهاد تمدید ۶ ماهه توافق هسته‌ای را که در نیمه اکتبر به پایان می‌رسد،  روی میز قرار دادند که جمهوری اسلامی آن را نپذیرفت.

مقامات حکومت همچنین با وجود سفر اخیر معاون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران، با از سر گرفتن فعالیت‌ بازرسان این نهاد وابسته به سازمان ملل نیز موافقت نکردند، ولی در رابطه با کاهش سطح غنی‌سازی و مذاکره مستقیم با نمایندگان کاخ سفید در را نیمه‌باز گذاشتند. محمدرضا عارف معاون اول مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم می گوید مذاکرات مستقیم با آمریکا «تحت شرایط مناسب» امکان‌پذیر است. البته در اشاره به توقف کامل غنی‌سازی به عنوان یکی از شروط  توافق، عباس عراقچی وزیر خارجه  می‌گوید اگر «موضع اروپا غنی‌سازی صفر باشد، در این صورت دیگر موضوعی برای گفتگو نداریم.» مجید تخت‌روانچی معاون عباس عراقچی ولی معتقد است در صورت لغو تحریم‌هائی که دونالد ترامپ در پی خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ تصویب کرد، «جمهوری اسلامی می‌تواند محدودیت‌هائی در توسعه برنامه هسته‌ای را برای مدت محدودی بپذیرد.»

همچنان در تنگنا

یکی از دیپلمات‌های ارشد جمهوری اسلامی که در گذشته به عنوان سفیر در برخی کشورهای اروپائی خدمت کرده، به شرطی که نامی از او برده نشود، به کیهان لندن می‌گوید: «جمهوری اسلامی در شرایط بسیار بحرانی سیاسی و اقتصادی قرار دارد و برخی از کارت‌هایش برای مذاکره کارآمدی خود را از دست داده‌اند.» همین دیپلمات می‌افزاید: «نظام امروز بر سر یک دوراهی قرار گرفته است: یا باید در برنامه هسته‌ای و حتی موشکی خود به صورت جدی تجدید نظر کند و فعلا بخش‌هایی از آنها را متوقف سازد تا از تحریم‌ها کاسته و از انزوای کنونی خارج شود،   یا در چرخشی رادیکال روابط خود با غرب و حتی بسیاری از کشورهای منطقه را پیش پای برنامه‌ هسته‌ای و موشکی قربانی کند و در جهت انزوای کامل گام بردارد. راه سومی در حال حاضر با حضور ترامپ در کاخ سفید و تهدید اسرائیل به حملات جدید وجود ندارد.»

صحبت‌های این دیپلمات جمهوری اسلامی را آنتونیو تایانی وزیر خارجه ایتالیا نیز البته با بیان دیگری تائید می‌کند. این روزنامه‌نگار سابق و رئیس قبلی پارلمان اروپا می‌گوید: «برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی تنها دغدغه کشورهای اروپائی نیست. موشک‌های دوربرد جمهوری اسلامی  نیز تهدیدی بسیار جدی برای امنیت اروپا و به ویژه کشورهائی چون یونان و ایتالیا هستند.» آنتونیو تایانی معتقد است که اگر جمهوری اسلامی «ایران به سیاست‌های کنونی خود ادامه دهد، بدون شک ما شاهد حملات جدیدی از سوی اسرائیل در هفته‌‌های پیش رو و احتمالا در ابتدای ماه آینده میلادی باشیم. جنگی که می‌تواند ثبات خاورمیانه و جنوب مدیترانه را به خطر بیاندازد.»

یک دیپلمات ایتالیائی که مذاکرات با جمهوری اسلامی را از نزدیک دنبال می‌کند به کیهان لندن می‌گوید: «اصرار کشورهای اروپائی برای فعال ساختن «مکانیسم ماشه» را نباید تنها یک اقدام تنبیهی علیه جمهوری اسلامی دانست. اهداف آن گسترده‌تر است. بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی تلاشی است با هدف بازدارندگی اسرائیل از حمله مجدد و وادار ساختن تهران به بازگشت به میز مذاکرات مستقیم با آمریکا.»

رزمایش «سپیده‌دم» ارتش و نهادهای امنیتی اسرائیل

استیو ویتکاف که ریاست هیات آمریکائی در ۵ دور مذاکرات غیرمستقیم با جمهوری اسلامی با وساطت عمان را عهده‌دار بود نیز اخیرا از مقامات حکومت ایران خواسته است که برای تسریع گفتگوها و تسهیل تصمیم‌گیری‌ها گفتگوهای آینده به صورت مستقیم برگزار شوند. برخی از رورنامه‌های تهران با خوشبینی صحبت از بازگشت تهران و واشنگتن به میز مذاکرات قبل از پایان ماه اوت می‌کنند. برخی حتی از کشور نروژ به عنوان محل ملاقات آینده نام می‌برند.

با توجه به اینکه اسرائیل خود را آمده حملات جدیدی به جمهوری اسلامی می‌کند، بعید نیست که این نگاه خوشبینانه به بازگشت تهران و واشنگتن به میز مذاکرات در ‌رابطه با امید به تعویق انداختن حملات جدید اسرائیل باشد.

همزمان رسانه‌های اسرائیل به رزمایش مشترک ارتش و دو نهاد اطلاعاتی «موساد» و «شین‌بت» برای سازماندهی حمله دیگری به نقاطی در خاک ایران و همچنین مقابله با واکنش‌های احتمالی اشاره می‌کنند. روزنامه اسرائیلی «معاریو» می‌نویسد این رزمایش که به آن نام «سپیده‌دم» داده‌اند و به فرماندهی ژنرال ایال زمیر فرمانده کل ارتش اسرائیل برگزار شد، هم جنبه تهاجمی و هم دفاعی دارد. بنا بر آنچه گزارشگران «معاریو» می‌نویسند ارتش اسرائیل نگران تحرکاتی در داخل و خارج ایران است. در داخل، جمهوری اسلامی، بنا بر آنچه در این گزارش آمده است، سخت مشغول تولید موشک‌های بالستیک است و در خارج از مرزها نیز با نیروهای نیابتی‌اش در لبنان، یمن، عراق و کرانه باختری رود اردن در صدد برنامه‌ریزی تهاجمی در چند جبهه  برای واکنش به حملات اسرائیل است.

اگرچه اروپائی‌ها بر مذاکره با جمهوری اسلامی و فشار بر آن با استفاده از ابزار قانونی و دیپلماتیک اصرار دارند، ولی همزمان امیدی به موفقیت این روش ندارند. یوهان وادِ‌فول وزیر خارجه آلمان که یکی از سه کشور اروپائی عضو برجام است، در گفتگوئی با نشریه «پولیتیکو» می‌گوید اگرچه گفتگو با جمهوری اسلامی در جریان است و هرگز متوقف نشده ولی چشم‌انداز این فعالیت‌های دیپلماتیک «مبهم و شکننده» است. مقامات جمهوری اسلامی هم اگرچه هنوز پرچم مذاکره را در دست دارند، ولی آنها نیز نگاهی بدبیننانه به امکان موفقیت این گفتگوها دارند. در همین ارتباط، فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت مسعو پزشکیان نیز در گفتگوئی با رسانه روسی «اسپوتنیک» می‌گوید: «مذاکره به معنای تلاش برای رسیدن به یک توافق با اروپا فعلا وجود ندارد و این گفتگوها را باید تنها تبادل نظر به حساب آورد.»

مذاکره در اوج انزوا؟!

اینهمه در حالیست که همزمان تشدید انزوای جمهوری اسلامی نیز جریان دارد. از صلح بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان که رئیس جمهور آمریکا برای تحقق «مسیر ترامپ» و راهروی زنگزور، دست رهبران این دو کشور را در کاخ سفید در دست یکدیگر گذاشت تا اخطارهای پیدا و پنهان دولت لبنان حین سفر علی لاریجانی به بیروت در مورد مداخلات جمهوری اسلامی در آن کشور و همچنین رویداد ظاهرا ساده‌ای مانند جمع کردن پرچم‌های جمهوری اسلامی در عراق از دست زائران هوادار حکومت که در راهپیمایی اربعین شرکت داشتند.

به نظر می‌رسد همین شرایط است که مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم را وا داشته تا بار دیگر به رهبر جمهوری اسلامی متوسل شود. وی هفته گذشته (۱۹ امرداد) با اشاره به موضوع مذاکره و جنگ در جلسه هیئت دولت گفت: «من تصورنمی‌کنم با دعوا کردن بتوانیم به جایی برسیم. صلحی را که دشمن تو را به آن دعوت می‌کند، اصلا  دفع نکن!  کسی نگفته وقتی من حرف زدم می‌روم تسلیم می‌شوم. اصلا در ذات ما تسلیم شدن نیست! ولی کی گفته تو بترس از اینکه حرف بزنی؟… [پس] می‌خواهی چکار کنی؟… می‌خواهی بجنگی؟ خب، آمد زد! الان دوباره برویم درست کنیم، باز هم می‌آید می‌زند!» وی سپس تأکید کرد: «ما بدون رضایت و هماهنگی با مقام معظم رهبری هیچ کاری نخواهیم کرد؛ حتی اگر مخالف نظر خود من باشد… ولی وقتی هماهنگی کردیم، بهتر است  بقیه گیر ندهند که چرا این کار را کردید!»

برخی این سخنان پزشکیان را به چراغ سبز رهبر جمهوری اسلامی برای مذاکره مستقیم با آمریکا تعبیر کرده‌اند اما هم شرایط طرفین و هم تنگنای زمان چنان است که بعید به نظر می‌رسد موضوع جنگ و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی به همین سادگی منتفی شود.