حمله گسترده حماس از نواره غزه به اسرائیل از زمین، هوا و آب به صورت همزمان بیسابقه بوده و همه را غافلگیر کرده حتا نهادهای امنیتی اسرائیل را که به زبدگی شهرت دارند. البته این غافلگیری خود یکی از مسائلی است که نمیتوان نادیده گرفت. غافلگیری نهادهای امنیتی اسرائیلی در رابطه با این جنگ، که حماس نام آنرا «طوفان الاقصی» گذاشته و اسرائیل نیز واکنش به آنرا «شمشیرهای آهنین» میخواند، یکی از جدیترین بحثهائی است که این روزها در افکار عمومی اسرائیل در جریان است و احتمالا پس از پایان این بحران به بحث اصلی تبدیل خواهد شد و دولت بنیامین نتانیاهو باید پاسخگو باشد.
موشکها و پهپادهای جمهوری اسلامی در غزه
در اواخر خردادماه گذشته پس از دیدار رهبران «حماس» و «جهاد اسلامی» در تهران با علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، وی تأکید کرده بود که حمایت تهران از گروههای فلسطینی ادامه خواهد داشت. خامنهای با تمجید از حملات راکتی به اسرائیل گفته بود: «شرایط برای رژیم صهیونیستی نسبت به هفتاد سال قبل تغییر کرده و سران آن حق دارند که نگران ندیدن هشتاد سالگی این رژیم باشند.»
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در دیدار با زیاد نخاله گفته بود: «انشاءالله به زودی چهره جبهه مقاومت را قویتر از گذشته خواهیم دید!» چند روز بعد خود نخاله در مصاحبه با روزنامه «الوفاق» با اشاره به نقش جمهوری اسلامی در ارسال سلاح و مهمات برای «حماس» و «جهاد اسلامی» گفت: «پس از توافقنامه اسلو، فلسطینیان دریافتند که گفتگو با صهیونیستها فایدهای ندارد و گروههای مقاومت، تقویت شدند و پیشرفت کردند که مرهون آغوش باز جمهوری اسلامی است که توانمندیهای خود را در اختیار مقاومت قرار داد. به لطف انتقال توانمندیها نیروهای مقاومت توانایی ساخت موشک، سلاحهای ضد زرهپوش و بمب را دارند.» وی همچنین تأکید کرده بود «مسلح شدن کرانه باختری» بر اساس گفتههای خامنهای «اثری شگرف در روحیه و توجه برادران متخصص ما و نیروهای مقاومت» داشت و «همگی همکاری کردند تا یک تغییر ویژه در اوضاع فلسطین در کرانه باختری رخ بدهد و به هر روی، تمرکز بسیاری روی تغییر سکون کرانه باختری به حرکت در راستای مقاومت که امروزه شاهد آن هستیم، صورت گرفت.»
اینهمه در حالیست که یکسال پیش از این، کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی جمهوری اسلامی در ارتباط با پهپاد «آرش۲» با صراحت اعلام کرده بود: «پهپاد آرش۲ برای نابودی تل آویو و حیفا تهیه شده و علاوه بر این در ارتش ساختاری نیز برای نابودی رژیم صهیونیستی فراهم شده است.»
اکنون پرسش برانگیز است که با وجود اینهمه بیانات صریح که به تجربه نیز مشخص بود تهدیدات توخالی نیستند، چرا و به چه دلایلی نیروهای امنیتی اسرائیل به ویژه «شین بت» (نهاد اطلاعات داخلی) هوشیاری و حساسیت لازم به خرج ندادهاند. در ابتدای تابستان رسانههای اسرائیلی خبر از تمرکز ارتش آن کشور در نزدیکی مرز با لبنان را منتشر کردند و اینگونه وانمود میشد که قرار است عملیات گستردهای از سوی «حزبالله» لبنان، دیگر گروه تروریستی نیابتی جمهوری اسلامی، صورت گیرد. امروز مشخص شده که تحرکات نیروهای «حزبالله» در نزدیکی مرز اسرائیل عملیاتی انحرافی بوده است.
جنگ روزهای گذشته که هنوز هم ادامه دارد و تا کنون چند هزار قربانی عمدتا غیرنظامی از هر دو طرف داشته است، در ماه خرداد در جریان سفر زیاد نخاله رهبر «جهاد اسلام» و اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی «حماس» برنامهریزی شده بود و چندین ماه این دو گروه تروریستی برای برنامهریزی آن فرصت داشتند. ابراهیم رئیسی پس از دیدار با زیاد نخاله گفته بود اسرائیل میخواهد «با عادیسازی روابط با دولتهای اسلامی» جوانان فلسطینی را «ناامید» کند. نزدیکی کشورهای عربی به اسرائیل که گفته میشود با گفتگوهای نیمه محرمانه با پادشاهی سعودی سرعت گرفته است، میتواند خطری جدی برای بقای جمهوری اسلامی باشد که در این ماهها تلاش داشته تا روابطاش را با کشورهای عربی بهبود ببخشد تا بلکه بتواند انزوای منطقهای و بینالمللی خود را کاهش دهد.
حمله حماس و گفتگوهای اسرائیل و پادشاهی سعودی
حمله «حماس» به خاک اسرائیل و قتل بیش از ۱۲۰۰ نفر که بیش از هزار و صد نفر از آنها نه نظامی و نه پلیس بودند و بسیاری نیز شهروندان کشورهای دیگر چون تایلند بودند که تا کنون نام ۱۲ تن از شهروندانش در بین قربانیان حمله «حماس» به چشم میخورد، هدف «طوفان الاقصی» نبود. جمهوری اسلامی به درستی پیشبینی میکرد که واکنش اسرائیل به این عملیات بسیار سخت خواهد بود. در پنج روز اول عملیات اسرائیلی «شمشیرهای آهنین»، به گفته «هلال احمر» غزه دستکم ۱۲۰۰ فلسطینی کشته، بیش از ۵۰۰۰ نفر زخمی شدند و به گفته سازمان ملل متحد، ۳۲۰هزار فلسطینی در این باریکه آواره شدهاند. جمهوری اسلامی همچنین محاسبه کرده بود که شمار بالای کشتهشدگان و آوارگان فلسطینی در روابط کشورهای عربی با اسرائیل وقفه ایجاد خواهد کرد و به ویژه تا مدتی بر روابط آن کشور با پادشاهی سعودی سایه خواهد انداخت.
بر اساس شواهد، همزمانی عملیات «طوفان الاقصی» با روندعادیسازی روابط میان اسرائیل و پادشاهی سعودی اتفاقی نیست. جنگ اگر ادامه پیدا کند، این روند بین ریاض و اورشلیم (بیتالمقدس) کند خواهد شد. با توجه به نقش بسیار مهم پادشاهی سعودی در جهان عرب، در صورت برقراری مناسبات این کشور با اسرائیل، سایر کشورهای عربی نیز کم و بیش مجبور خواهند شد عادیسازی مناسبات با اسرائیل را بپذیرند. در همین راستا حکومت خودگردان حاکم بر کرانه باختری رود اردن و محمود عباس (ابو ماذن) رئیس این تشکیلات نیز از هفتهها پیش تلاش دارند که یافتن راه حلی برای فلسطینیها بخشی از مذاکرات دولتهای ریاض و اورشلیم باشد.
جمهوری اسلامی روی ادامه عملیات واکنشی «شمشیرهای آهنین» نیز حساب باز کرده است و آنرا منتهی به تضعیف اسرائیل در سطح بینالمللی ارزیابی میکند. ادامه این عملیات اگر به افزایش شمار قربانیان غیرنظامی فلسطینی در غزه و آوارگی بیشتر مردم این باریکه بیانجامد، میتواند در سطح بینالمللی همبستگی جهان غرب با اسرائیل را کاهش دهد و محکومیتهای این روزهای عملیات تروریستی «حماس» را به فشار بر اسرائیل بر پایان دادن به عملیات واکنشی تبدیل سازد.
اهداف راهبردی جمهوری اسلامی
تعریف و تمجید گسترده علی خامنهای و دیگر مقامات جمهوری اسلامی از عملیات «طوفان الاقصی» و تأثیرات و پیامدهای آن برای آنچه در تهران «رژیم صهیونیستی» میخوانند، پذیرفتن ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر عدم شرکت در این جنگ را بطور جدی زیر سوال میبرد. با توجه به روابط تنگاتنگ جمهوری اسلامی با گروههای تروریست در غزه و یا لبنان و عدم پذیرفتن موجودیت اسرائیل و رونمائی از موشکهائی که مقامات نظام با صراحت اعلام میکنند میتوانند اسرائیل را هدف بگیرند، همه مؤید این نظر هستند که بعید است حرف خامنهای به واقعیت نزدیک باشد و واقعا جمهوری اسلامی حتا اطلاعی از این حمله تروریستی نداشته باشد.
البته غرب و کشورهای حامی اسرائیل، با وجود دسترسی به اطلاعات دقیق از نوع و کیفیت روابط تهران با حمله اخیر، به خاطر برخی ملاحظات سیاسی و استراتژیک تکرار میکنند که هیچگونه اطلاعات دقیق و قابل قبولی از نقش جمهوری اسلامی در این حمله تروریستی ندارند. اگر غیر این ادعا را مطرح کنند، آن زمان باید دست به اقدام بزنند. اظهارات مقامات بلندپایه آمریکا ازجمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه و همتایان اروپائی وی با این مضمون که با وجود حمایتهای تهران از «حماس» و «جهاد اسلامی» و یا «حزبالله» در لبنان «هیچ شواهدی از دخالت مستقیم ایران در این حمله وجود ندارد»، دقیقا به این دلیل است که قصد ندارند در مقطع کنونی دست به اقدام متناسبی بزنند و از همه سو بر دولت اسرائیل نیز فشار وارد میآورند که عملیات واکنشی خود را در محدوده باریکه غزه نگاه دارد و به فکر حمله به ایران نباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر