در سالی که رو به پایان است، جهان و به ویژه کشورهای غربی توجه بیشتری به جمهوری اسلامی و آنچه در این مدت میگذرد داشتند. این توجه بیشتر یکی از نتایج محسوس انقلاب «زن زندگی آزادی» است. شجاعت، شهامت و پایداری زنان و مردان ایرانی در مقابل یکی از وحشیترین نظامهای دیکتاتوری معاصر، تحسین جامعه جهانی را برانگیخته، اگرچه حمایت دولتهای بسیاری از کشورها، برخلاف جوامع مدنی و افکار عمومی همین کشورها، تنها صدور چند بیانیه و محکومیت لفظی سرکوب شدید معترضانی بود که بیش از ۱۸۰ روز است در خیابانهای بیشتر شهرها در تمام استانهای ایران با صدای رسا خواهان سرنگونی نظام هستند.
بدون شک بیانیههای محکومیت سرکوب معترضین از اهمیت برخوردار است، ولی انتظار میرفت که دولتهای غربی واکنش جدیتری از خود نشان دهند و به ویژه سطح روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی بطور محسوسی کاهش دهند. اتفاقی که البته روی نداد و برعکس، در هفتههای آخر سال خورشیدی بار دیگر تلاشهای دولتها و نهادهای اروپائی و بینالمللی برای احیای مذاکرات توافق موسوم به برجام، که چندین سال است بدون نتیجه در جریانست، افزایش یافته است.
اصرار غرب بر احیای برجام
در آخرین نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر پیشنویس قطعنامهای برای محکومیت گسترش برنامه هستهای جمهوری اسلامی، که کشورهای اروپائی وعده آنرا داده بودند، در لحظه آخر روی میز قرار نگرفت. با وجود اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی صحبت از غنیسازی ۸۴ درصدی کرده اما کل داستان با سفر دور از انتظار رافائل گروسی به تهران به فراموشی سپرده شد. مدیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بازگشت از تهران اعلام کرد ضمانتهائی دریافت کرده و صحبت از آمادگی تهران برای همکاری بیشتر کرد. حال آنکه مقامات تهران برخی نکات مطرح شده از سوی وی را تکذیب کردند! البته رافائل گروسی اشارهی صریحی به این ضمانتها و چگونگی همکاری جمهوری اسلامی نداشت و کسی هم در این رابطه پرسشی مطرح نکرد. آنچه را سخنگویان غیررسمی کشورهای غربی گفتند میتوان در یک جمله خلاصه کرد: هرگونه قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی راه را برای مذاکرات آینده دشوار میسازد.
امید به توافق با عربستان با میانجیگری چین
در آخرین روزهای سال جاری خورشیدی اتفاق دیگری نیز به ثبت رسید که میتواند برای مدتی روابط غرب، و نه تنها غرب را، با جمهوری اسلامی بهبود بخشد. امضای توافقی بین جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی با میانجیگری جمهوری خلق چین میتواند تنش بین تهران و پایتختهای اروپائی و برخی کشورهای عربی را موقتا کاهش دهد. البته کم نیستند تحلیلگرانی که معتقدند این توافق موقتی خواهد بود و جمهوری اسلامی به دلایلی سیاسی و راهبردی نخواهد توانست آنرا عملی کند و به آن وفادار بماند. روابط جمهوری اسلامی با پادشاهی سعودی و متحدان این کشور در خلیج فارس و برخی دیگر از کشورهای عربی زیر ضربه ۴۴ سال فعالیتهای مخرب جمهوری اسلامی در منطقه قرار دارد و ترمیم و بازسازی آن اصلا ساده نیست.
کشورهای اروپائی و آمریکا که همگی از این توافق استقبال کردند، نمیخواهند درگیر بحران جدیدی در خاورمیانه باشند و امیدوارند که میانجیگری چین بین جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی بتواند آغازی برای پایان جنگ در یمن باشد. امید به این توافق که بتواند بطور موقت نیز به درگیریهای نیابتی بین تهران و ریاض در عراق یا لبنان پایان دهد، یکی دیگر از دلایل خوشبینی بیش از حد غرب نسبت به این توافق است. آنچه غرب نمیخواهد ببیند و چشمان خود را به روی آن بسته، استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته است.
سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی از ابتدای بنیانگذاریش، مبتنی بر ایجاد تنش و سربازگیری در کشورهای همسایه دور و نزدیک بوده است. بعید به نظر میسد که جمهوری اسلامی با این توافق دست از حمایت از انصارالله و حوٍثی ها در یمن بردارد، یا نیروهای خود و گروههای تحت حمایتاش را از سوریه خارج سازد، و یا پرداخت میلیونها دلار به حماس و جهاد اسلامی را برای اقدامات تروریستی علیه اسرائیل متوقف سازد و یا بالاخره پای خود را از لبنان و عراق بیرون بکشد. بدون این دخالتها جمهوری اسلامی کارتی برای بازی در منطقه ندارد.
در بر همان پاشنه ۴۴ ساله میچرخد
جمهوری اسلامی برای حضور در عرصه سیاست جهانی سالهاست که دیگر نمیتواند از اسلحه نفت و گاز استفاده کند. تحریم نفت ایران در سال ۲۰۱۸ میلادی نتوانست ضربهای به اقتصاد غرب وارد نماید بطوری که در عرض چند هفته توانست منابع جانشین پیدا کند. جمهوری اسلامی در این سالها از دو برگ نسبتا برنده برای تحت فشار دادن غرب استفاده کرده است: ایجاد بیثباتی در کشورهای منطقه و گروگانگیری اتباع خارجی و ایرانیها دوتابعیتی. البته کارت سوم نیز برنامههای اتمی است که غرب هنوز امید به کنترل آن از طریق مذاکره دارد.
چشمانداز روابط غرب با جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۲ خورشیدی نیز متفاوت از آنچه در سالی که پشت سر میگذاریم نخواهد بود. به ویژه با حمله روسیه به اوکراین، به نظر نمیرسد که غرب بخواهد به رفتار «کج دار و مریز» خود با جمهوری اسلامی پایان دهد. تنها در صورتی این رفتار تغییر خواهد پیدا کرد که غرب به این نتیجه برسد که بدیلی علیه این نظام شکل گرفته است و میتواند با حمایت جدی از آن بر ۴۴ سال روابط پر تلاطم با جمهوری اسلامی نقطه پایان بگذارد. بعید به نظر میرسد که غرب در شرایط کنونی بپذیرد که جمهوری اسلامی که عامل اصلی مشکلات در خاورمیانه است، میتواند بخشی از راه حل نیز باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر