۱۴۰۰ اسفند ۳, سه‌شنبه

تبلیغات و لاف و گزاف

 


 هرچه تهران در مورد پیروزی خود در مذاکرات وین بگوید، حقایق دیگری وجود دارد که خلاف آن را تأیید می‌کند. رژیم تهران در تابستان ۲۰۱۵ از شادی توافق هسته‌ای پایکوبی کرد و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی هم عکس معروفی داشت که بر بالکن هتل «کوبورگ» در وین در حالی که نسخه‌ای از سند توافق هسته‌ای را در دست داشت، با لبخندی به پهنای صورت خوشحالی خود را به نمایش گذاشته بود.

ز آن زمان تا کنون اتفاقات زیادی رخ داده که مهمترین آنها زیان‌های مالی عظیم و بی‌سابقه است. جمهوری اسلامی بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار از پول‌های ایران مربوط به دوران شاه را به عنوان وجوه بلوکه شده به همراه بهره آنها از بانک‌های سوئیس و آمریکا گرفت. تمام این مبالغ را قاسم سلیمانی فرمانده  پروژه نظامی رژیم ایران در خارج از کشور برای نبردهای سوریه، لبنان و یمن و تشکل ده‌ها هزار مزدور افغانستانی، عراقی، لبنانی و غیره هزینه کرد و بر باد داد.

سلیمانی پس از تمام شدن میلیاردها دلاری که در توافق هسته‌ای به دست آورده بودند، مجبور شد برای تامین مالی عملیات خود در سوریه و جاهای دیگر از عراقی ها باج‌خواهی و اخاذی  کند.

ولی ضررهای کشور ایران به اینجا ختم نشد. دونالد ترامپ بلافاصله پس از روی کار آمدن جشن و شادی جمهوری اسلامی را بهم ریخت و تحریم‌های سخت‌تری را حتی نسبت به قبل از توافق هسته‌ای اعمال کرد.

طی مدت پنج سال، رژیم جمهوری اسلامی از دویست میلیارد دلار دیگر محروم شد و تهران با این فرض که بتواند تولید و صادرات نفت خود را افزایش دهد دید که اینهمه به یک چهارم کاهش یافته. پس مجبور شد آن را از طریق قاچاق و یا حمل و نقل گران به قیمت‌های پایین بفروشد.

اکنون نیز مذاکره‌کنندگان رژیم ایران نتوانستند غرامت آن دوره را به عنوان شرط بازگشت به توافق جامع دریافت کنند. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد تلاش‌های بین‌المللی برای وادار کردن تهران به گسترش چارچوب توافق و الزام این کشور به توقف فعالیت‌های نظامی و خرابکارانه منطقه‌ای خود با شکست مواجه شده که اگرچه در اصل بخشی از توافق قدیمی نبود، ولی خواست کشورهای منطقه است.

به این ترتیب نتیجه می‌گیریم که لاف و گزاف جمهوری درباره «پیروزی» تنها یک سریال بلند از تبلیغات توخالی است. تبلیغات سلاح مهمی است که رژیم اسلامی تهران به آن تکیه کرده تا با این تبلیغات که چیزی جز دروغ و تصویرهای تخیلی و جعلی از پیروزی نیست، در ذهن هواداران خودش در ایران و منطقه باقی بماند. رژیم تهران طی ۴۰ سال گذشته برای پیروانش در منطقه، خود را به عنوان نظام مردمی، عادلانه، حتی دموکراتیک و دارای رهبری اسلامی و قلعه‌ای ضد استکبار آمریکا و آزادکننده «قدس» و فلسطین معرفی کرده است.

اما این چهل و اندی سال‌ برای محک زدن و آزمایش این ادعاها کافی بود. اکنون می‌توان گفت رژیم ایران دسته‌های زیادی از مخاطبان منطقه‌ای خود را از دست داده. جمهوری اسلامی با این تبلیغات توانسته بود، حمایت چپ‌های عرب، ناسیونالیست، ناصری و سوسیالیست و نیز اسلامگرایان را به خود جلب کند.

امروزه اکثر آنها رژیم ایران را تنها به عنوان رژیمی فرقه‌ای و افراطی با جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای می‌بینند. جمهوری اسلامی همچنین چهره‌ی خود را در مقابل مخاطبان زیادی از اعراب معمولی که معتقد بودند رژیمی متعهد به دفاع از اهداف عادلانه‌ای مانند «آرمان فلسطین» است، از دست داده است.

اولین شوکی که بر هواداران فریب‌خورده جمهوری اسلامی وارد شد، حمایت آشکار  رژیم تهران از شبه‌نظامیان فرقه‌گرایی بود که مسئول  قتل، ترور و کشتارها در  لبنان و عراق و دیگر کشورهای اسلامی بودند. سپس مشخص شد عوامل مورد حمایت رژیم ایران در برنامه‌ریزی و ترور رهبران لبنان از جمله رفیق حریری شریک بودند. بزرگترین شوکی که چهره رژیم اسلامی ایران را در برابر میلیون‌ها عرب آشکار کرد و به نفرت تبدیل شد، نقش این رژیم در قتل‌عام مردم سوری‌ و دست داشتن در کشتار بیش از نیم میلیون نفر در جنگ ویرانگر سوریه بود.

خسارات پایگاه مردمی رژیم تهران تنها به توده‌های دوردست‌ محدود نشد بلکه به گسترش شورش در جامعه شیعی عراق و لبنان که گمان می‌کرد وفاداری آنها به تهران تضمین  شده است، گسترش یافت.

صدای نمادهای روشنفکران شیعه در لبنان، عراق و خلیج فارس علیه رژیم تهران و عوامل آن در زمین بلند شده است.

در عراق شبه‌نظامیان وابسته به تهران در انتخابات شکستی غیرقابل جبران متحمل شدند و جنگ خیابانی نیروهای شیعه مهین‌دوست عراقی علیه گروه‌های وابسته به جمهوری اسلامی همچنان در جریان است.

به همین ترتیب در لبنان، خانواده‌های هزاران مرد جوانی که در جنگ‌افروزی‌های رژیم ایران در سوریه و یمن کشته شده‌اند، متوجه می‌شوند که حزب‌الله و جمهوری اسلامی با جان فرزندان آنان معامله می‌کنند.

مهم‌تر از همه اینکه دیگر آشکار شده که رژیم جمهوری اسلامی در میان خود مردم ایران نیز به شدت منفور و مورد انزجار است.

بنابراین، رژیم ایران با وجود تنگنای مالی، حمایت مالی حزب‌الله لبنان، رساندن کمک‌ها، غرامت‌ها و دیه‌های مالی دادن به این فرقه لبنانی‌ را متوقف نکرد و برای ارائه اجناس با تخفیف ویژه به آنها و متحدانش و خرید آدم و مزدورهای جدید در این کشور تلاش کرد.

با  اینهمه جمهوری اسلامی مدت‌هاست که بسیاری از درخشش‌های کاذب و قابلیت‌های فریبکارانه‌ی جذب خود را از دست داده و حتی با پایان یافتن احتمالی تحریم‌های غرب نیز زندگی و استمرار حیات برای این رژیم آسان نخواهد بود. دیر نیست روزی که جمهوری اسلامی با قیام اکثریت ملت ایران و مردم منطقه که به شدت از این رژیم فرقه‌ای و مذهبی متنفرند، ضربه نهایی را دریافت خواهد کرد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر