وضعیت « اسکیزوفرنی» و روانگسیختگی که رژیم جمهوری اسلامی ایران از آن رنج میبرد باعث شده که رژیم تهران بطور کلی خود را از واقعیتهای تلخ و تحمیلی که هر روز شهروندان ایران مجبورند تجربه کنند، جدا کند. نتیجهی این وضعیت بغرنج، مشقت زندگی و محرومیت مردم از سادهترین امکانات زندگی شرافتمندانه، کشور را به یک انفجار بزرگ اجتماعی نزدیک کرده است. انفجاری که اینبار فراگیرتر از گذشته خواهد بود.
این شرایط در نتیجه سوء مدیریت جماعتی ناکارآمد است که ثروت و داراییهای ملت ایران را بیش از ۴۰ سال در راه گسترش و تبلیغ پروژههای ایدئولوژیک خود و ساختن امپراتوری «توهم» هدر دادهاند. روشن است این امپراتوری توهم اگر حادثهای رخ دهد، قادر به محافظت از ایران نخواهد بود.
در حالی که بیش از ۶۰ درصد مردم ایران از شرایط نامناسب زندگی رنج میبرند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر پلاتفرمهای جنگ الکترونیک از آنچه «شهرک موشکی» خوانده است، رونمایی کرد. مجتمعی که در آن موشک بالستیک و کروز به نمایش گذاشته شد. هدف از این رونمایی انکار واقعیتهای تلخ داخلی ایران است. رژیم با این اقدامات تلاش میکند با نشان دادن «زور بازو» بر آمادگی خود برای رویارویی با بحرانهای خارجی و داخلی تاکید کند.
رونمایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از موشکهای بالستیک، صحنههای رژههای عظیم نظامی ماشین جنگی اتحاد جماهیر شوروی سابق در میدان سرخ به ویژه در سالهای آخر قبل از فروپاشی آن «امپراتوری» را به یاد میآورد. رژیم شوروی سابق درست زمانی که مردمان کشورهای بلوک شرق تحت نفوذش خواستار آزادی و تأمین اوضاع اقتصادی و معیشتی بودند، در رقابت تسلیحاتی با غرب برای توسعه موشکهای قارهپیما عرض اندام و قدرتنمایی میکرد. جمهوری اسلامی اکنون دقیقا همان راه غلط را دنبال کرده و در حالی که اغلب مردم ایران زیر خط فقر و بدبختی بسر میبرند، تهران به فکر سلطه سیاسی و ایدئولوژیک بر لبنان، عراق و یمن است.
همانطور که اتحاد جماهیر شوروی خزانه مالی کشور را برای جنگهایی مانند جنگ افغانستان و جاهای دیگر هدر میداد، جمهوری اسلامی امروز نیز خزانه و اموال مردم ایران را برای توسعه توهمات خود در سوریه، لبنان و عراق هدر میدهد. در نهایت شوروی کمونیستی در جنگ افغانستان شکست خورد و آن جنگ به یکی از مهمترین دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. اصرار رژیم جمهوری اسلامی بر تداوم جنگ داخلی سوریه و یمن و حضور خودش در آنها دقیقا تهران را به مسیری سوق خواهد داد که مسکو در افغانستان به آن دچار آمد.
کمتر از دو روز پس از نمایش زور بازوی موشکی سپاه پاسداران، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی که خودش از عناصر سپاه پاسداران است، اعلام کرد که شهروندان ایرانی دیگر حتا قادر نیستند «پای مرغ» هم بخرند.
آنچه قالیباف گفت، میزان رنج و مشقت ایرانیان را که ناشی از سیاست انحصار قدرت و تسلط جریانها و نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران بر همه ارکان کشور است نشان میدهد. سیاستی که زندگی ملتی را به تباه کشیده است. این سیاست نه تنها با عدم مدیریت اقتصادی در داخل ایران فاجعه آفریده بلکه بحرانها و شکستهای مدیریتی خود را به آنسوی مرزهای ایران نیز انتقال داده و ویرانی و فساد را به پایتخت لبنان که تحت تأثیر تهران است رسانده است.
در لبنان به برکت سیاست انحصاری حزبالله و همپیمانانش کار به جایی رسیده که شهروندان لبنان مانند شهروندان ایران ساعتها در صفهای طولانی میایستند تا نان، روغن و شکر [و پوشک] دریافت کنند. لبنان به علت وجود ارتباط حزبالله با ایران و دخالت این حزب در جنگ فرقهای به رهبری رژیم تهران در سوریه از بازارهای کشورهای منطقه طرد شده است. از سوی دیگر به دلیل قرار گرفتن حزبالله در لیست سازمانهای تروریستی از سوی ایالات متحده، این کشور از جامعه بینالمللی نیز مطرود شده است. از دست دادن بازارهای داخلی لبنان به دلیل سقوط ارزش پول ملی و قاچاق کالاهایی یارانهای بانک مرکزی لبنان به مناطق تحت حکومت رژیم سوریه باعث شد که مردم لبنان با کمبود شدید مواد غذایی روبرو شوند.
یکی دیگر از حالتهای از هم گسیختگی روانی رژیم ایران را میتوان در اظهارات فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درک کرد. برای مثال درست زمانی که سردار اسماعیل قاآنی فرمانده لشکر قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهدید به شکست آمریکا و نوید شنیدن صدای شکستن استخوانهای آمریکاییها در منطقه را داده بود، تظاهرات بازنشستگان در تمام شهرهای ایران در حال گسترش بود. بازنشستگانی که این امپراتوری «توهم» قادر به پرداخت حقوق ناچیز آنها نیست. در این شرایط، بازنشستگان از حقوقی مانند آزادی بیان، رفاه و غیره هم گذشتهاند و فقط پرداخت حقوق معوقه خود و افزایش متناسب با توروم و شرایط بد اقتصادی کشور را میخواهند.
فرامرز توفیقی رئیس کمیته تعیین حداقل دستمز در مجلس شورای اسلامی می گوید: « بیش از ۶۰ درصد جامعه ایران در فقر نسبی زندگی میکنند زیرا دستمزد کارگران حدود یک سوم هزینههای زندگی آنها را پوشش میدهد». او افزود:«نیمی از کسانی که زیر خط فقر زندگی میکنند از فقر شدید رنج میبرند».
یادآوری میشود که بازنشستگان ایران که حدود ۴ و نیم میلیون نفر هستند، حتی اگر حقوق خود را نیز بهموقع دریافت کنند باز هم در ردهبندی اقتصادی زیر خط فقر زندگی میکنند؛ آنها برای خروج از خط فقر خواستار افزایش حقوق بازنشستگی هستند. این بازنشستگان درواقع ماهی ۴ میلیون تومان باید دریافت کنند اما در اثر کسری بودجه و عدم توانایی رژیم تهران ماهانه فقط ۳ میلیون تومان آنهم با تاخیر چندماهه دریافت میکنند. تورم در ایران سیر صعودی دارد و قیمتها بطور مداوم و سرسامآور در حال افزایش است.
رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق که با زرادخانه موشکی (بالستیک و استراتژیک) با حمل کلاهک هستهای قادر به خاکستر کردن نصف کره زمین بودند، برای صف شهروندان روسی که در شرایط سخت آب و هوایی، به خاطر خرید نان در پایتخت مسکو مجبور بودند در صفهای طولانی بایستند، نه تنها هیچ اهمیتی قائل نبودند بلکه قادر به تأمین نیازمندیهای اولیهی مردم خود نیز نبودند.
رژیم اتحاد جماهیر شوروی معتقد بود که تعداد موشکها، تانکها، هواپیماها و زرادخانههای گسترده از ارتش سرخ ضعف کسری بودجه، نابسامانی و رکود اقتصادی را جبران خواهد کرد اما آنچه در پایان اتفاق افتاد این بود که آن امپراتوری که برای چندین دهه بر نیمی از کره زمین سلطه داشت، سرانجام تحت ضربات مهلک اقتصادی بدون شلیک یک گلوله از سوی مخالفان یا حتا ارتش سرخ، از درون متلاشی شد و به تاریخ پیوست.
رژیم جمهوری اسلامی و مدافعان آن در سوریه، لبنان، یمن و عراق نمیخواهند تجربه تلخ اتحاد جماهیر شوروی را درک کنند. سرکوب مخالفان سیاسی ممکن است، اما بستن دهان گرسنگان امکان ندارد!
به این ترتیب صفهای طولانی نان در روسیه اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۸۰ با صفهای ایرانیها برای مرغ یا صفهای طولانی لبنانیها برای روغن یا سوریها برای مواد خوراکی، و یا واقعیت تلخ مردم صنعا که سرمایههای ملی آنان توسط گروههای افراطی قربانی اهداف توسعهطلبانه و جاهطلبیهای امپراتوری «توهم» شده است فرق چندانی ندارد.
مردم این کشورها مانند مردم ایران جانشان به لب رسیده است. امپراتوری توهم جمهوری اسلامی نه تنها سرمایه ملی ایرانیان را به هدر داده و مردم این کشور را راهی زیر خط فقر کرده بلکه با تجهیز شبهنظامیان و گروههای تروریستی و فرقهای خود باعث بدبختی چهار کشور عراق، سوریه، لبنان و یمن نیز شده است. رژیم ایران توانسته روند انبار کردن موشکهایش را در این کشورها ادامه دهد اما به موازات آن جز قحطی و گرسنگی و تنگدستی و فقر چیزی برای مردم خود و آنها به ارمغان نیاورده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر