۱۳۹۹ فروردین ۴, دوشنبه

سیاست‌های جنّی «رهبر به اصطلاح معظّم» و ناکامی کمپین تبلیغاتی لغو تحریم




در پی شیوع گسترده ویروس کُرونا در ایران، پس از چند هفته که مقامات نظام ورود و شیوع آن را پنهان کرده و مانند موارد دیگر به مردم دروغ گفتند و بعد هم اقدامات لازم را جهت محدود کردن گسترش این ویروس انجام ندادند، حالا دار و دسته‌های مختلف جمهوری اسلامی یک کارزار تبلیغاتی راه انداخته‌اند تا با استفاده از «سپر انسانی» و مردمی که جان خود را بر اثر کُرونا از دست می‌دهند، به دولت آمریکا فشار بیاورند که تحریم‌ها را لغو کند زیرا به ادعای این مبلّغان، تحریم‌ها مانع مقابله‌ی جمهوری اسلامی با کُرونا است!
از قرار معلوم حسن روحانی علاوه بر نامه‌ای که به «ملت آمریکا» نوشت، نامه‌هایی به رهبران چند کشور در رابطه با وضعیت شیوع کُرونا در ایران نوشته و مدعی شده که تحریم‌های آمریکا مانع مقابله با این ویروس در ایران شده است
وی این رهبران را واسطه‌ قرار داده تا به آمریکا برای لغو تحریم‌ها فشار آورند.  یکی از این رهبران ولادیمیر پوتین است. سرگئی ریابکوف معاون خارجه روسیه اعلام کرد این نامه دریافت شده و این کشور آماده کمک به تهران در مقابله با شیوع ویروس است.

ریابکوف با غیرقانونی خواندن تحریم‌های آمریکا ادعا کرد که محدودیت‌ها مانع کار عادی و کمک رسانی به ایران است. وی با انتقاد از «سیاست‌های تنگ‌نظرانه» علیه جمهوری اسلامی ایران گفت که «ما خواستار برداشته شدن تحریم‌ها هستیم.» اما کمتر کسی ممکن است فکر کند که این حرف‌های معاون وزیر خارجه روسیه تاثیری بر سیاست‌های آمریکا خواهد گذاشت.

ریابکوف ۲۷ اسفند اعلام کرده بود که در حال بررسی اقدام برای نامه روحانی هستیم؛ اما تا کنون خبری از  پوتین نشده است.

وزارت خارجه پکن هم مواضعی مشابه وزارت خارجه روسیه گرفت و سخنگوی آن خواستار لغو تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی شد. چین و روسیه از «دوستان» معدود جمهوری اسلامی و دو قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند که تا کنون با تمام قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل علیه حکومت ایران موافقت کرده‌اند و همزمان بیش از هر کشوری جمهوری اسلامی را به بهای فلاکت مردم ایران دوشیده و نفوذ خود را در آب‌ و خاک شمال و جنوب کشور توسعه داده‌اند.

اما واکنش دولت‌های خارجی دیگر به نامه روحانی حتی در این سطح فرمالیته و شفاهی هم نبود بطوری که جمهوری اسلامی تا کنون در فشار به آمریکا برای لغو تحریم‌ها ناکام مانده است. قابل توجه اینکه تنها کشوری که تمام و کمال با تهران همصدا شده پاکستان است. عمران خان نخست وزیر پاکستان تا کنون دو بار از آمریکا خواسته تحریم‌ها علیه حکومت اسلامی ایران را لغو کند.

به این ترتیب دست وزارت خارجه جمهوری اسلامی چنان در سطح بین‌المللی خالی مانده که حتا برای راضی کردن کشورهایی نظیر سریلانکا و نپال هم که به سود جمهوری اسلامی علیه تحریم‌ها موضع بگیرند، دست به دامان وزارت خارجه پاکستان شده تا واسطه شده و آنها را با «رایزنی» راضی به حمایت از جمهوری اسلامی کند!
اینها همه در شرایطی است که واشنگتن به روشنی اعلام کرده است که کُرونا دستاویز رژیم ایران برای توقف تحریم‌هاست و عملی نخواهد شد.
محور «کمپین جهانی» محمدجواد ظریف و سلبریتی‌ها و طرفداران پیدا و پنهان نظام برای لغو تحریم‌ها ادعای دروغین «تحریم دارو و اقلام پزشکی» است. کشورهای مختلف دنیا حتی اگر علیه آمریکا تمایل به همصدایی با رژیم ایران می‌داشتند اما دلیل کافی برای آن ندارند زیرا از هفته‌های گذشته ده‌ها تُن محموله‌های کمک‌ بشردوستانه دارویی و پزشکی بدون هیچ مانعی توسط نهادهای بین‌المللی و دولت‌های خارجی به ایران می‌رسد.

از همین رو، واکنش وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا به تبلیغات سوء رژیم ایران نیز کاملا حساب شده است. آنها در بیانیه‎ها و مصاحبه‌های مختلف افکار عمومی را در جریان حقایق قرار می‌دهند. از جمله توضیح در مورد اینکه تشدید بحران کُرونا یکی از پیامدهای قرار گرفتن جمهوری اسلامی در لیست سیاه پولشویی و عدم شفافیت مالی گروه اقدام مالی FATF‌ است و شرکت‌های بین‌المللی نگران‌اند به علت فساد گسترده در اقتصاد ایران کمک‌های مالی آنها توسط رژیم و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دست تروریست‌های منطقه برسد.

اینکه وزارت خارجه آمریکا پیام‌ها و بیانیه‌های خود را به زبان فارسی نیز منتشر می‌کند ترفند عوامل پروپاگاندای برون‌مرزی جمهوری اسلامی مستقر در رسانه‌ها و شبکه‌های فارسی‌زبان را برای سانسور یا تحریف و انتشار گزینشی مطالب ناکام می‌کند.

اینهمه در حالیست که خبرگزاری دولتی ایرنا تلویحا می‌نویسد که محمدجواد ظریف برای تبیین و تبلیغ تاثیر تحریم‌ها در مقابله با کُرونا ماموریت دارد

سرنوشت کشور بازیچه‌ی توهمات و زوال عقل خامنه‌ای

در این میان، رهبر جمهوری اسلامی بدون ارائه هیچ سند و مدرکی انگشت اتهام را به سوی ایالات متحده دراز کرده و در سخنانی عجیب و غریب که حتا «دوستان» نظام مانند روسیه و چین نیز نمی‌توانند با آن همراهی کنند، مدعی شده که کُرونا «حمله بیولوژیکی» از سوی آمریکاست! حتا اگر به فرض محال، چنین باشد، پس باید نتیجه گرفت که این «حمله بیولوژیک» مرحله بعدی فشارهای اقتصادی علیه رژیم ایران بوده. به این ترتیب چرا جمهوری اسلامی کمپین لغو تحریم راه انداخته است؟! آیا این یک خیال خام نیست؟! چرا وقتی آمریکا در پی فشار حداکثری و حتا «حمله بیولوژیک» علیه جمهوری اسلامی است باید تحریم‌ها را لغو کند؟!

احتمالا به دلیل زوال عقل خامنه‌ای است که توهمات وی در مورد «حمله بیولوژیک» فقط توسط شمار اندکی از مسئولان نظام تکرار می‌شود و کمی‌ عاقل‌ترها خود را درگیر این سناریوی خیالی نمی‌کنند.

در همین زمینه، حبیب‌الله سیاری معاون هماهنگ کننده ارتش جمهوری اسلامی می‌گوید «ارتش بهمن‌ماه ۹۸ متوجه شیوع ویروس کُرونا در کشور چین شده بود و پیش‌بینی‌هایی درباره سرایت این بیماری انجام دادیم» اما خامنه‌ای ۲۲ اسفند برای اولین بار احتمال «حمله‌ بیولوژیکی» را اعلام کرد و حتا دستور برگزاری رزمایش دفاع بیولوژیک صادر کرد! در اینجا نیز با این فرض محال که سناریوی خامنه‌ای نه توهم بلکه واقعی باشد، یعنی مقامات جمهوری اسلامی حدود یک ماه مردم بی‌دفاع را هدف این حمله قرار دادند و تازه پس از آن نظامی‌ها وارد میدان شدند!

پرسشی که حتی مسئولان و مقامات نظام و رسانه‌های داخلی مطرح می‌کنند این است که اگر کُرونا یک حمله بیولوژیک است چرا سازمان پدافند غیرعامل عضو «ستاد ملی مقابله با کُرونا» نیست؟ و مسئولیت این سازمان پیش از آغاز بحران چه بوده است؟
در جریان شیوع کُرونا برخلاف بحران‌های پیشین از جمله اعتراضات و کشتار مردم در آبان ۹۸، اینترنت در ایران قطع نشده و افکار عمومی از فجایعی که می‌گذشت و می‌گذرد مطلع شده و می‌شوند. دوم فروردین مدیران ادوار بیمه سلامت ایران در نامه‌ای به روحانی هشدار داده‌اند «تا دیر نشده باید شهرها را قرنطینه کرد.» این درحالیست که روحانی پیش از این گفته بود «چیزی به نام قرنطینه نه امروز و نه در ایام عید نداریم.» پرسش بعدی همینجا مطرح می‌شود: در چنین شرایطی چرا رهبران دنیا باید با حاکمان ایران که خود از عوامل اصلی تشدید کُرونا هستند در برابر آمریکا حمایت کنند؟! به ویژه آنکه علی خامنه‌ای در سخنان نوروزی خود از اینهم فراتر رفته و درباره کمک‌های آمریکا گفته چه بسا داروهای آمریکایی آلوده باشد و… چیزی که در نظر رهبران کشورهای دیگر قطعا یک حماقت بزرگ است.

خامنه‌ای روز یکشنبه سوم فروردین ۹۹ در سخنرانی به اصطلاح نوروزی خود حتا به اجّنه و «دشمنان جنّی و انسی» ایران نیز اشاره کرده و گفته است: نباید هم تعجب کنیم از دشمنی‌ها؛ خب ما دشمن زیاد داریم. عرض کردم در قرآن خدای متعال می‌فرماید که «وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ….؛ هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها بهم کمک هم می‌‌کنند؛ سیستم‌های اطلاعاتیِ خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری می‌‌کنند.»
بر اساس چنین مواضع و شعوری است که مورگان اورتگاس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به اظهارات خامنه‌ای در مورد تولید ویروس کُرونا توسط ایالات متحده، در توییتی نوشت «تئوری‌های توطئه ساخته شده توسط خامنه‌ای در مورد ویروس ووهان، مضر، غیرمسئولانه و صد درصد نادرست است. اگر این به اصطلاح رهبر معظّم، یک رهبر واقعی می‌بود، میلیاردها دلاری را که در صندوق‌های پوششی و معاف از مالیات خود اندوخته‌، به مردم ایران باز می‌گرداند تا با شیوع ویروس مقابله کنند».
سخنان رهبر جمهوری اسلامی علیه آمریکا چنان ابلهانه است که هیچ کشوری تا کنون نه تنها حاضر به همراهی با او در موضع‌‌اش علیه ایالات متحده نشده بلکه هر نوع حمایتی از جمهوری اسلامی را برای آنها به یک مشکل تبدیل می‌کند. حتی مخالفان سرسخت ترامپ در آمریکا نیز که برای زیر فشار قرار دادن دولت او از هر ابزاری استفاده می‌کنند، این ادعاها و سناریوهای خامنه‌ای برایشان حتا ارزش تبلیغاتی نیز نداشت.

هر روز گزارش‌های مختلفی از نهادها و مقامات جمهوری اسلامی و همچنین نهادهای مدنی و شهروندان درباره وضعیت کشور منتشر می‌شود. افکار عمومی جهان و سیاستمداران تضادها و تناقض‌ها و دروغ‌ها را می‌بینند و درک می‌کنند که چگونه پنهانکاری‌ها و ناکارآمدی و سوء مدیریت جمهوری اسلامی مردم را به کام مرگ می‌فرستد. ویروس کُرونا مانند دیگر بحران‌های مشابه توسط دانش و دانشمندان جهان مهار خواهد شد و کشورها به زندگی عادی خود باز می‌گردند. در ایران اما ورود و شیوع ویروس کُرونا در کنار کشتار معترضان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی در پدافند موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فقط بخش از پرونده‌ی جنایات و تباهکاری‌های یک سال در جمهوری اسلامی است که همچنان روی میز گشوده خواهد بود.


۱۳۹۸ اسفند ۲۱, چهارشنبه

آمیزش باورهای ملّی و دینی، ملت ما را مسخ و بی‌هویت کرده



ملت ایران قرن‌هاست که در سیطره ی دین و مذهب در گردونه بی‌هویتی سرگردان است. ناهنجاری‌ها و کشمکش‌های سیاسی، تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های بی‌شمار حکومت اسلامی در حق و حقوق مردم، خاصه در استان‌های محروم  و استان‌های مرزی کشور، اقوام ایرانی را از ملی‌گرایی و میهن‌دوستی به سمت قوم‌گرایی و بعضأ جدایی‌طلبی سوق داده است. جمهوری اسلامی همواره از ابتدای پیدایش منحوس‌اش در ایران، شدیدا مخالف ملی‌گرایی بوده و با تفرقه‌افکنی و ایجاد نفاق میان اقوام مختلف کشور، حس میهن‌دوستی و عِرق ملی را در مردم و نسل‌های پس از شورش سال ۵۷ به شدت کم‌رنگ و ضعیف نموده تا حدی که با واگذاری دریای کاسپین به روس‌ها، حرکت و فریاد‌های اعتراضی گسترده‌ای از سوی ملت در قبال این خیانت بزرگ و نابخشودنی رژیم دیده و شنیده نشد، جز انتشار چند بیانیه اعتراضی از سوی شخصیت‌های سیاسی و ملی در داخل و خارج از کشور.

بسیاری از ایرانیان برای پوشاندن حقارت هویتی خود که ثمره‌ی نفوذ و استیلای دین و مذهب در امور زندگی آنها و کشور است، به آغوش تاریخ کهن ایران پناه می‌برند و کوروش هخامنشی را سند هویت ملی خود قرار می‌دهند. ولی همین افراد همزمان معتقد و ارادتمند به دین و آیینی هستند که پیامبر و امامان و لشکریانش، سرزمین کوروش و تمام دستاوردهای بجا مانده از او را با حمله و اشغال ایران به آتش کشیدند و یا به یغما بردند و جنایات وحشتناکی را بر نیاکان ما روا داشتند و با زور شمشیر دین و باور خود را به ایرانیان تحمیل کردند. حاکمان و ایادی قشری و جاهل جمهوری اسلامی، نه تنها به تاریخ مملکت ما قبل از اسلام اعتنا و باوری ندارند بلکه آن را انکار و تخطئه می‌کنند و با دروغ‌پراکنی و جعل تاریخ، همواره تلاش داشته‌اند تا چهره‌ای زشت و کریه از این دوره درخشان تاریخ کشور را به جامعه و مردم ایران القا کنند و هویت ملی و دوران تجدد ایرانیان را به تاریخ بعد از اسلام در ایران نسبت دهند.

شاه فقید هم دچار این دوگانگی هویتی بود. او پیرو راستین دین و آیین اسلام بود و پاسدار مذهب شیعه اثنی‌عشری در کشور. ارادت شاه فقید به دین اسلام به حدی بود که به حج رفت واز طرفی نام‌های عربی و غیرایرانی برای فرزندان خود برگزید. شاه خود را فرزند کوروش بزرگ نیز می‌دانست و با برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در حضور سران و بزرگان کشورهای جهان سعی در جلوه‌گر ساختن و شناساندن تاریخ درخشان چند هزار ساله کشور به جهانیان و مردم ایران بود. حق طبیعی هر انسانی‌ست که باورهای دینی، مذهبی و عقیدتی خود را در چارچوب آزادی بیان و عقیده در محدوده و حریم شخصی خود حفظ کند و به آن ایمان داشته باشد. زمانی که دین از مقوله و محدوده ی شخصی بیرون بیاید و افسارگسیخته شود، از دل آن جمهوری اسلامی، داعش و طالبان بیرون می‌آید که ثمره‌ای جز کشتار، غارت، اختناق و عقب‌ماندگی ندارد.

در طی سده‌ها دین اسلام قدرت و نفوذ خود را در کشور ایران حفظ نموده است و دین‌سالاران و آخوندهای نیرنگ‌باز همواره در دستگاه‌های سیاسی و حکومتی کشور در ادوار گوناگون تاریخی به شکلی دارای نفوذ و قدرت بوده‌اند و از این طریق ضربات و خسارات جبران‌ناپذیری را به ملت و کشور ایران وارد آورده‌اند.

مردم ایران هنوز هم با وجود اینهمه بدبختی که حکومت دینی برایشان ایجاد کرده، نمی‌دانند چگونه باید به این معضل بی‌هویتی پایان دهند. در روز میلاد کوروش بزرگ به پاسارگاد می‌روند و در ماه محرم برای عزاداری «امام حسین» به سر و سینه خود می‌کوبند و به خودزنی می‌پردازند و عقب‌ماندگی و تحجر خود را به نمایش می‌گذارند.

در قرن بیست و یکم آخوندهای متحجر دشمنی خود را با علم و دانش و کتب علمی، به شکلی وقیحانه و منزجرکننده با آتش زدن کتاب پزشکی به نمایش گذاشتند. آخوند خامنه‌ای ولی فقیه رژیم ملایان که خود را مالک جان و مال و ناموس مردم ایران می‌داند، برای پیشگیری و درمان ویروس کُرونا که در ایران و سطح جهان شیوع پیدا کرده و کشتار می‌کند، به مردم توصیه می‌کند سوره «آیه‌الکرسی» یا «صحیفه سجادیه» بخوانند. مسئولان بی‌کفایت حکومت هم بجای ارائه خدمات و امکانات بهداشتی و درمانی به مردم، با دروغ و پنهانکاری باعث  توسعه و انتشار هر چه بیشتر ویروس کُرونا در سطح کشور می‌شوند که هر ساعت قربانیان جدیدی را به کام خود می‌کشد.

اگر روزی حکومتی ملی و مردمی‌ و سکولار در کشور برقرار شود، می‌بایست گاهنامه ما از ثبت روزهای میلاد و وفات پیغمبر و امامان و عیدهای عربی تهی شود و ماه‌های عربی از تقویم ایرانی حذف شود و در ماه‌های محرم و رمضان نباید کشور به حالت نیمه تعطیل درآید. اگر نتوانیم هویت ملی و میهن‌دوستی خود را دوباره احیا و زنده کنیم و باز هم بساط محرم و سینه‌زنی و تعطیلات مذهبی و تعطیل کردن کشور بر اساس وفات و یا تولد امامان و عیدهای عربی برقرار بماند،  صحبت از حکومت ملی و سکولار طنز تلخی بیش نخواهد بود.

با بازگشت دادن دین و مذهب  به حریم شخصی افراد و پاکسازی جامعه از هرگونه مراسم و مناسک و نمایش مذهبی، رنسانس ایرانی را پی‌ریزی کنیم و با اتکا به آن برای بازسازی جامعه و کشور و همچنین رسیدن به جایگاهی که شایسته ایران و ایرانی در جهان است کوشش کنیم.