نگهداری از مرز و بوم کشور یک وظیفه بسیار مقدس همگانی، و کوتاهی یا دشمنی با آن در پیشگاه تاریخ و در نزد نسل های کنونی و آینده، فراموش ناشدنی است. آنان که در برابر یک پارچگی و نگهداری منطقه جغرافیائی میهنمان کوتاهی کردند، و یا موجب از دست رفتن بخشی از خاک کشورمان شدند، خائن بالفطره نام دارند و گناهشان نابخشودنی خواهد بود.
ندانستن تاریخ کشور؛
اگر نیاکان ما تاریخ خود را می دانستند ما هرگز در طی ۱۴ قرن زیر سلطه تازیان بیابان گرد قرار نمی گرفتیم و اگر نسل ما پیش از سال ۱۳۵۷ تاریخ را خوانده بود، با اطمینان می توان گفت که آخوند پلشت پست فطرت و ضد ملی و مردمی را می شناخت و دیگر امثال خمینی ها، علی شریعتی ها، بنی صدرها و خائنین دیگر راهی در سرنوشت مملکت ما نداشتند…
در دوران گذشته تاریخ غم انگیز و سرفراز کشورمان عده زیادی از خائنین دیده شده اند که موجب فروکش یا تجزیه میهنمان شده اند. این گروه را به سه گروه اصلی به شرح زیر می توان بخش نمود:
الف- خیانتکاران اصلی ازدوران یورش تازیان تا جنگهای ایران و روس:
۱- یزدگرد سوم ۲-رستم فرخزاد ۳-شاه سلطان حسین صفوی-
عملکرد نادرست و خیانتکارانه این دو پادشاه و یک فرمانده جنگ موجب یورش تازیان و چنگیز خان مغو ل گردید. اثر این دو یورش کشتار عمومی، تخریب بافت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی ایران شد. پیامد این دو یورش وحشتناک هنوز هم باگذشت زمان طولی به صورت زخمی عمیق بر چهره فرد فرد ایرانی دیده می شود.. ۴-سلطان محمد خوارزمشاه
ب- آخوندهای خیانتکاری که در دوران قاجاریان موجب تجزیه بیش از یک سوم کشورمان شدند:
۱- سید محمد باقربهبهانی ۲-حاج ملا محمدجعفر استرآبادی ۳- آقا سید نصرالله استرآبادی ۴ – حاج سید محمد تقی برغانی
۵- سید عزیزالله طالشی ۶- احمد نراقی ۷- ملا عبدالوهاب قزوینی ….. .
مناطقی که در دوران قاجاریه از ایران جداشدند:
۱- گرجستان درسال ۱۸۰۱
۲- قرارداد گلستان در سال ۱۸۱۴
۳- قرارداد ترکمان چای درسال ۱۸۲۸
۴- تاشکند درسال ۱۸۶۵
۵- قزل سو درسال ۱۸۶۹
۶- خیوه درسال ۱۸۷۳
۷- قزل آروات درسال ۱۸۷۷
۸- عشق آباد درسال ۱۸۸۱
۹- جداشدن هرات از ایران درزمان محمد شاه
۱۰- ازدست دادن افغانستان در زمان ناصرالدین شاه
ج – فروکش یا تجزیه ایران در دوران پهلوی:
دوران سلطنت رضا شاه؛
ااین پادشاه قدرتمندو بزرگ با آن که تحصیلاتی نداشت و تا آغاز سلطنت خود به جارج نرفته بود از شجاعت و شعور بسیار بالائی برخوردار بود، در مدت ۱۶ سال سلطنت خود باوجود آنکه پیوسته از سوی بریتانیای استثمارگر مورد اذیت و آزار قرار می گرفت، توانست به کشورمان ترقی و پیشرفت شگرف و درخشانی داده و آنرا از عقب ماندگی وحشتناک دوران قاجاریه به سطح بعضی از کشورهای اروپائی در آورد.چنانچه این امر تا دوران انقلاب منحوس اسلامی ادامه می یافت می توانستیم انتظار داشته باشیم که کشورمان امروزه دست کم یکی از کشورهای طراز دوم اروپا بود.
شوربختانه محمد رضا شاه با آن که تحصیل کرده اروپا بود و با وجود آشنائی کامل او به زبان فرانسه و انگلیسی، آن جلوزه و شجاعت پدر را نداشت.. تا آنجا که تسلیم خواسته آمریکا برای کودتای نظامی علیه دکتر مصدق شد و آنگاه از تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای مدت ۲۵ سال با خودکامگی و دیکتاتوری باورنکردنی بر مردم مسلط بود. این روش حکومت دیکتاتوری مردم را به قیام علیه او واداشت از آنجا که مردم فرد سیاسی دیگری را به دلیل دوران طولانی حکومت استبدادی او نداشتند به آخوندها که با چهره پر از مکر و حیله آنان آشنائی نداشتند یعنی به این قوم روباه صفت پناه بردند. از کارهای ناشایست دیگر محمد رضا شاه از دست دادن بحِرین در زمان خودش بود.
آخوندنماهائی که موجب انقلاب اسلامی شدند:
آخوندها از آنجائی که همواره مخالف مشروطیت بوده آن را به نام مشروعیت و از آن خود می دانستند در دوران دیکتاتوری محمدرضا شاه که یک سیاستمدار شناخته شده وجود نداشت، از نارضایتی مردم سوء استفاده کرده و آن را در حقیقت از مردم ایران دزدیدند.
اخوندهای شناخته شده و فعال به دنبال مشروعیت و مخالف مشروعیت ازاینگونه اند: ۱- مدرس، ۲- آیت الله سید نورالدین الهاشمی الحسینی۳- آیت الله کاشانی را نام برد. این آخوندهای خیانتکار، عمومن وابسته و نوکر انگلیس ها بودند و به فرمان دربار انگلیس و به نفع آنان در ایران دست به هر اقدامی میزدند.
آخوندهای دیگری هم در این دوران بودند که شدیداً به مشروعیت اعتقاد داشتند و زمینه ساز انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شدند.؛
۱- شیخ فضل الله نوری ۲-ملا کاظم خراسانی، ۳- حاج شیخ عبدالله مازندرانی، ۴ – حاج میرزا حسین تهرانی، ۵ – سید محمد طباطبائی، ۶- سید عبدالله بهبهانی . ۷- آیت الله خمینی و ۱۰-۱۲ هزار آخوند ریز و درشت دیگر…
اخوندنماهای فعال در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ عبارت بودنداز: مثلث بیق ( بنی صدر، دکتر یزدی، قطب زاده)، علی شریعتی، بازاری ها، مسئولین و گردانندگان مساجد و حسینیه های کشور، و نزدیک به نیمی از مردم مذهبی خرافاتی کشور و همکاری دولتهای فرانسه و آمریکا و سازمانهای چپ و توده ایها و….
سیاست کلی رژیم اسلامی از دوبخش تشکیل زیر تشکیل شده:
الف – عملکرد با مردم ایران:
همگان به خوبی می دانند که رژیم اسلامی از همان بدو ورود خمینی به ایران رفتاری جنایتکارانه با مردم داشته و ماشین کشتارش در این ۳۸ سال هرگز از کار نایستاده است. خمینی در حقیقت بدعت آدم کشی را برای جانشینان خود به ارث گذاشت.چنانکه می بینیم خامنه ای یک ابر جنایتکار است که عملکرد او را باید مشابه پینوشه، استالین، صدام حسین و دیگر جنایتکاران تاریخ جهان دانست.
غارت دارائی و اموال عمومی؛
دیگر صفت غیر انسانی این رژیم چپاول و غارگری است . خواه چپاول به نفع افراد و اٰعضاء حکومتی اعم از آخوندها، خانواده و بستگانشان، و یا مزدوران و نوکران، چاقو کشان درخدمت خامنه ای. چنانکه خود خامنه ای به تنهائی بیش از ۹۰ میلیارد دلار پول از بیت الله دزدیده و در حساب های شخصی خود در کشورهای دیگر ذخیره نموده است. خانواده غارتگر او نیز هرکدام مبلغ سرشاری از بیت المال غارت نمودند.
سخاوت بخشی به تازیاب غزه، لبنان و فلسطین؛
نوع دیگر غارتگری رژیم، سخاوت بخشی او به تازیان نوار غزه، لبنان،فلسطین، مخارج ۵سال حمایت جنگهای داخلی و نیروی حفاظت او در کشتار بیش از ۲۵۰،۰۰۰ از مردمان سوریه، و بسیاری از کمک های ساختمانی از قبیل ساختن بیمارستان و مؤسساتی که تا کنون نام آنان پخش و آشکارشده و در اینجادور از گنجایش این مقاله است.
غارتگری پاسداران؛
باید دانست که پاسداران نیز از نظر میزان جنایت و غارتگری با آخوندهای رژیم مسابقه گذاشته و مانند دولتی جدا گانه و مستقل از آخوندها به جنایت و کشتار مخالفین سیاست کلیی رژیم پرداخته، و در دزدی و غاتگری همین بس که واردات و صادرت تمامی کشور را بیش از سه دهه در اختیار خود گرفتند.
ب- سیاست فتنه انگیزی به کشورهای دیگر:
قرارداد یک صد ساله ترکمانچای هم اکنون روبه پایان است. اگر رژیم اسلامی مردمی بود و به وسعت و یک پارچگی کشور اهمیت می داد به جای شیطنت و دشمنی باهمسایگان و سیاست مسخره صدور انقلاب که در حقیقت تا کنون صدور آدم کشی و کارهای تروریستی بوده و هم اکنون کینه توزی همسایگان و آمریکا و اسرائیل را به وجودآورده، می توانست بخشهای جدا شده در زمان فتحعلیشاه را طبق قرار داد صد ساله به ایران باز گرداند. ولیکن صد افسوس ما با رژیم ضد ایران و ضد ایرانی سرو کار داریم و نه رژیم میهن دوست!!.
تحریک، دشمنی، و فتنه انگیزی که ظاهراً به عنوان صدور انقلاب اسلامی صورت گرفته و در درجه اول با بمب گذاری در چند کشور و کشتار میهن پرستان و سیاستمداران ایرانی درکشوارهای دیگر همراه بوده، همواره نفرت و دشمنی جهانی را به دنبال داشته است. آنگاه که کارد و اره آدم کشی رژیم به سنگ برخود نمود و واکنش تند کشورهای دیگر را به دنبال داشت، کینه توزی و دشمنی با کشورهای دیگر به صورت ناسزاگوئی و دشنام دادن درآمد.چنانکه دشنام دادن به اسرائیل و آمریکا به دلیل ضعف قدرت نظامی رژیم در برابر آنان از همان روزهای نخست روی کار آمدن رژیم نحس اسلامی تاکنون ادامه داشته است. با انتخاب رئیس جمهور جدید آمریکا که رژیم اسلامی را تهدید به سرنگونی نموده است، این رژیم از ترس نابودی خود از ناسزاگوئی دست برداشته است!!!.
نکته پایانی:
فتنه انگیزی رژیم تا آنجا ادامه یافته است که کشورهای عرب کناره خلیج فارس نه تنها علیه رژیم اسلامی بارها بایکدیگر نشست و گفتگو داشته و با اسرائیل نیز متحد جبهه واحدی را در برابر رژیم ایران به وجود آوردند. چنانچه دولت آمریکا و شماری از کشورهای اروپائی در برابر این جبهه اعراب- اسرائیل ایستادگی نکرده بودند و ترمز خظر را به عنوان جنگ بزرگ خاورمیان نکشیده بودند تا کنون جنگنده های اسرائیل بمباران هوائی خود را بر روی شهرهای ایران آغاز کرده بودند!!.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر