۱۳۹۵ آبان ۳۰, یکشنبه

دکانداران شریعت و طریقت و سقوط ایران به ورطه خرافات


هر چند از دیدگاه مسلمانان دین اسلام  توسط پیامبرتبیین و تکمیل شده ولی بعد از دو قرن از اسلام که گذشت شخصیت هایی دیگری وارد عرصه میدان شدند . هرچه که زمان روبه جلو رفته حکام و خلفا جهت ابقای خود اسلام را بازیچه خود در امور حکومتی قرار ادند. با وجودآمدن دوران صفویی این خرافات به اوج رسید وصفویی ها باشیعه کردن ایرانی ها ودامن زدن به خرافات ودور کردن مردم از تعقل دورانی تاریک از تزلزل و فرقه گرایی را ایجاد نمودند.
بخصوص از دوران حکومت خمینی که امروزه نتایج این خرافات مصیبت آور را می بینیم که چگونه ایرانیان با جنگ ، فقر و فساد کاسبان دین روبرو شدند. همگی آخوندها و اسلام شناسان و تاریخ نگاران می دانند که  مردم ایران توسط اعراب مسلمان شدند و البته که سنی بوده اند واین  افکار  خرافی تفرقه ساز شیعه گری یک سیاست بود و نه انتخابی دینی ؛ اما بعدها این ابزار فرقه گرایی  وارد دین شد وگروه ها ومذاهب های مختلفی براساس میل ودستورات خودت بصورت رقابتی پدید آمدند.
در حقیقت این دستورات خرافاتی  مانند یک کفش تنگ و ناجور است که با هیچ پایی سازگار نیست و پوشیدن آن موجب تاول زدن، میخچه، و آسیب پا می شود. دکانداران دین همواره تلاش کرده اند تا این کفش بد ساخت و نامتناسب را به زور هم که شده، پای همگان کنند و اطمینان یابند صدایی از آنان شنیده نشود. این دکانداران دین (آخوندها)، چند سده است در ایران جای خوش کرده، و به گفته ای کنگر خورده لنگر انداخته اند. آنان در هر زمان از سادگی و ناآگاهی ملت کفش پوش اسلامی بهره برداری نموده، و جل و پلاس خود را بر گرده و پشت ملت گوسفند نشان پهن نمودند.

مصیبت همیشگی در ایران


کشورما تنها کشوری است در جهان که بیشترین جمعیت آن در خرافات مذهب شیعه وصوفی های سنی فرو رفته اند، و گروهی آخوند شعبده باز، با مغز و خرد آنان بازی می کنند. از دوران صفویی تا به دوران ملایان ولایت فقیه دوران خمینی وخامنه ایی کنونی  این دکانداران در حال شعبده بازی می باشند.شاید حمله مغول در ایجاد این روحیه عزاداری و خرافات مذهبی تاثیر داشته است.
اکنون   ۴٠سال است که  سرزمین ما زیر سلطه و حکومت شیادانی بنام آخوند قرار گرفته، آنان با بهره برداری از ثروت و سرمایه های مردمی، و همه رسانه ها در سرتاسر کشور، و سخنرانی های مسموم کننده و زهر آگین، هم میهنان ساده و ناآگاه ما در قعر خرافات و جهالت ساخته و پرداخته آخوند غرق و غوطه ور کرده اند.
تا زمانی که ما نتوانیم فرهنگ به فساد کشیده شده، و افکار بیمار  و مسموم  پرورش یافته در مغز هم میهنان خود تغییری بدهیم، کشورمان روز به روز به پس گرایی رفته، و دوران وحشیگری، کشت و کشتار، تجاوز و غارتگری یورش تازیان بار دیگر تکرار می شود. هیچ شکی نیست که فرهنگ و تمدن ایران با حضور آخوند در سیاست به خطر افتاده است و تجزیه کشور هم در این اوضاع رو به زوال قابل پیش بینی است.
بنابراین، هم میهنان ما به یک خانه تکانی مغزی نیاز دارند تا بفهمند دنباله روی کورکورانه از مذهب شیعه وصوفیان خرافاتی  یعنی چه؟، از کجا پیداشده؟ و چه شمار از مردم جهان دچار و در طلسم این مذاهب کشتارگر، و سوداگران غارتگر آن گرفتار شده اند؟

آخوند در ثروت غرق است و مردم در خرافات!


آخوند‌ها که پیش از انقلاب، برای چهار تا یه تومانی از صبح تا غروب آفتاب درقبرستان‌ها ولو بودند و برای خواندن قرآن بر سر قبر مؤمنان به هزار و یک دروغ و دغل متوسل می‌شدند، امروز کارشان به جایی‌ رسیده که کمتر از لیموزین‌های ضد گلوله با راننده مخصوص، سوار نمیشوند، کوچکتر از کاخ شاه  خانه اختیار نمیکنند و آنچنان دستشان به جان و مال و ناموس مردم دراز است که تاریخ چند هزار ساله ایران چنین تهاجم و چپاولی را به یاد ندارد. به همین مناسبت آخوند دو زاری که با ثروت‌های مردم و بیت المال به مفت خوری اشرافی خود مشغول است دیگر حتی حال نوحه و روضه خوانی برای امام حسین را نیز ندارد و این کار را به ملیجک‌ها و اراذل و اوباش خود، که هنری بجز مدیحه سرایی و مجیز گویی آخوند و قهرمانان داستان‌های احمقانه اش ندارند، سپرده است.
این اراذل و اوباش که تنها برای گریاندن مردم ساده دل‌ به کار گرفته شده‌اند، آنچنان فاسدند که با وجود تلاش بیش از حد وزارت اطلاعات آخوندی وابسته به انگلیس که همه توانش را خرج می‌کند تا حتی گوشه‌ای از دامان آلوده این دستگاه شیطانی و فاسد بیرون نیفتاد، با این حال درجه و غلظت فساد آخوند و نوکران و مداحان مفسد و جنایت کار آنچنان زیاد و غلیظ است که گاهی‌ از کنترل خارج شده و خبری اینجا و آنجا، از فساد آنان به گوش مردم می‌رسد.
اختراعات آخوندها :  به صیغه موقت ،خمس ،امامزاده درست کردن ،قبرستان آباد کردن،جعل احادیث برای استفاده شخصی و بسیاری دیگر که قابل شمارش نیستند می توان اشاره کرد..

داستان کربلا آبشخوری برای سودجویی آخوند


داستان عاشورا که دعوای دو قبیله عرب بر سر بدست آوردن قدرت است، سالهاست که دست آویز حکومت های اسلامی شیعه برای تبلیغ امامان و فرقه شیعه گری شده است. ملاها و مداحان حکومتی، سهم به سزایی در ترویج خرافات و کمرنگ کردن چهره حقایق تاریخی و مذهبی داشته و دارند. بسیاری از مردم عوام که از سواد کافی برخوردار نیستند، ملا ها، مداحان و روضه خوانان را انسان های بسیار مؤمن، خوب و قابل اعتماد تصور می کنند!
جالب اینجاست که خود حسین به خواهرش زینب می گوید : اگر من کشته شدم.سیاه نپوش ،وا ویلا سرنده .

سهم کودکان سرزمین من از یک بخاری در کلاس هایشان موشک فجر شد و ثروت آیندگان هم نصیب حماس و حزب الله شد. واقعا زبان قاصر است از دورویی این جماعت, از بی شرفی این نظام مدعی رحمانیت, از بی وجدانی مداحانی که دکان باز کردند و هر سال در سر میزنند و ناله میکنند که ای وای خیمه های حسین را سوزاندند و گلوی علی اصغرش را شکافتند اما دریغ از یک اه برای کودکانی که در شین اباد زنده در اتش سوختند.
خامنه ای برای خیمه های ١۴قرن پیش حسین گریه می کند اما برای سوختن ٣٨ دانش آموزشین آبادی یک تسلیت نگفت به آنها . خامنه ای و امثال خامنه ای بدون محرم و صفر که نان شب ندارند؛ هرچه دارند از این گریه و زاری است!
سهم کودکان سرزمین من از یک بخاری  در کلاس هایشان موشک فجر شد و ثروت آیندگان هم نصیب حماس و حزب الله شد. واقعا زبان قاصر است از دورویی این جماعت, از بی شرفی این نظام مدعی رحمانیت, از بی وجدانی مداحانی که دکان باز کردند و هر سال در سر میزنند و ناله میکنند که ای وای خیمه های حسین را سوزاندند و  گلوی علی اصغرش را شکافتند اما دریغ از یک اه برای کودکانی که در شین اباد زنده در اتش سوختند. برای گلوی پاره علی اصغر در ۱۴۰۰ سال پیش میگریند اما کودکان سرزمین من یا باید در سرما در کلاس های درس خود بلرزند یا انکه طعمه اتش شوند. میلیارد ها هزینه ساخت ضریح حسین میکنند اما یک بخاری برقی را از کودکان دبستان شین اباد دریغ میکنند. برای ام البنین هر سال روضه میگرند اما به مادران کودکان اتش گرفته حتی یک تسلیت نگفتند. 

در این فایل سخنان زیادی گفته میشود و نشان میدهد که خود مداحان هیچ چیزرا قبول ندارند و فقط دکان برای جیب مردم بدبخت باز کرده اند. در این فایل سخنان زشت و فحاشی هایی صورت میگیرد ولی بخاطر نشان دادن چهره این دسته توصیه میشود این فایل را در میان همه جامعه پخش کنید تا مردم ایران بهتر چهره این خائنین را بشاسند.

مهم نیست نواری که  پخش شده و می گویند که متعلق به محفل خصوصی مداحان اهل بیت است و در آن جوکهای مبتذل و حرفهای رکیک گفته می شود، مستند و واقعی هست یا خیر؟ [که البته واقعی است] اما مهم این است که کاراکتر و شخصیت مداحان چیزی بهتر از این نیست. آخوندهای منبری و مداحانی که گرداننده هستند، آیا در محفل خصوصی شان کتابهای فلسفی و دینی می خوانند؟ و مثلا” درباره نظریات ملاصدرا و ابوعلی سینا و پوپر با همدیگر مباحثه می کنند؟ طبیعی است که قد و اندازه این مداحان، متناسب با قد و بالای همان رهبر فرزانه ای(!) است که رشته علوم انسانی را از دانشگاهها تعطیل کرده و بودجه های نجومی را به مداحان سپرد تا از ملت «اشک» بگیرند و وعده بهشت و حوری بلوری به آنها بدهند!
آنهم بهشتی که اجباری و زوری شده است! معلوم است که در محفل خصوصی مداحان، اندیشه ای بلند تر از امور پایین تنه و بلورجات وجود ندارد تا درباره اش بگویند و بخندند! به هر روی مداحان «تابلوی» رهبر و نظام هستند و مسئولیت گفتار و رفتارشان با رهبر فرزانه است و بس!

مداحان اراذل و اوباش مذهبی هستند


مداحان اراذل و اوباش رسمی حکومت اسلامی هستند. حضور مداحان در سرکوب، قتل ها و دستگیری های خیابانی پس از تقلب انتخاباتی احمدی نژاد کاملا مشهود بود. بیشتر مداحان حکومتی عهده دار گروهی از اراذل و اوباش حکومتی هستند. مداحان شعبان بی مخ های جمهوری اسلامی هستند که نوچه های زیادی دارند. نوچه های مداحان در عزاداری مذهبی، عزادار نام می گیرند، و در اعتراضات خیابانی مردم، به لباس شخصی های وحشی معروفند
کسانی که شلاق و شکنجه و سنگسار می کنند، سایکوپات یا سوسیوپات (روانی) هستند. عزاداران هر ساله به جهل و فقر فرهنگی یا آزارخواهی جنسی مبتلا هستند، و روحانیون و مداحان خرافات مذهبی را ترویج می دهند، که شاید حتی خود به حقیقت نداشتن آن آگاه هستند.

کسانی که شلاق و شکنجه و سنگسار می کنند، سایکوپات یا سوسیوپات (روانی) هستند. عزاداران هر ساله به جهل و فقر فرهنگی یا آزارخواهی جنسی مبتلا هستند، و روحانیون و مداحان خرافات مذهبی را ترویج می دهند، که شاید حتی خود به حقیقت نداشتن آن آگاه هستند.

باورهای دینی در جهان


 از  ۷/۱۰۱  میلیارد جمعیت سراسر گیتی، نزدیک به ۱/۶۲۰ میلیارد یعنی کمتر از ۲۳٪ آن را مسلمانان تشکیل می دهند، شمار شیعیان جهان حدود ۱۵۴ـ۲۰۰میلیون یعنی در برابر هر ۱۰ فرد سنی، یک شیعه وجود دارد.  . از این آمار به خوبی پیداست که شمارکل شیعیان در برابر جمعیت جهان تقریباً صفر است و عددی نیست که به شمار آید.
حال، پرسش اینجاست که جمع شیعیان  که در برابر جمعیت جهان چندان به شمار نمی آید، چه ادعایی می تواند داشته باشد؟. چگونه می توان گفت که ۱۵۴ میلیون شیعه جهان درست فکر می کنند، و ۶۵۰۰ میلیون با باورهای متفاوت و دور از شیعه گری در گمراهی به سر برده، و به جهنم می روند، در حالی که این ۱۵۴ میلیون شیعه راه درستی رفته، اشتباه نمی کنند و به بهشت می روند؟! آیا این امامزاده ها و نخ و قفل بستن ها به ضریح از اسلام است؟ آیا جز این نیست که هر ضریحی دکانی برای کاسبی است؟
جمعیت جهان را در برگرفته ایم نسبت شیعیان به پیروان اهل تسنن ۱ بر ۱۳، و نسبت به جمعیت کل سرتاسر جهان ۱ بر ۵۰ است. به گفته دیگر، در برابر هر پنجاه نفر از باورهای گوناگون، تنها یک شیعه قرار می گیرد. آیا می توان گفت که این ۷۰ نفر کافر و گمراهند، به جهنم می روند، ولی یک نفر شیعه درست فکر می کند، و اهل بهشت است؟!.
بنابراین، دوماه محرم و رمضان که ماههای سوگواری شیعیان است، و هیچ گروه مذهبی دیگر عزادار نیست، ماههای کلاهبرداری و شارلاتانی آخوندها در تحمیر و زردزدایی مردم به شمار می روند. اگر به کتاب های تاریخ اسلام نگاه کنیم اینگونه نوحه و سوگواری هرگز رواج نداشته است و حتی پوشش سیاه تقبیح شده است و مکروه شده است.

مقایسه شیعه و سنی


همانطور که در بالا گفته شد  شمار مسلمانان پیرو مذهب تسنن ۱۰ برابر شمار شیعیان است. یعنی از هر ۱۰ مسلمان، تنها یک نفر آنان شیعه، و  ۹ نفر دیگر پیرو مذهب تسنن می باشد.این گروه انبوه پیروان مذهب تسنن، ماه محرم را یک ماه عادی و نخستین ماه سال خود می دانند، در این ماه هیچگونه سوگواری، سیاه پوشی، خاک بر سر ریختن، موزیک و سینما و آواز را تعطیل کردن، و مراسم مسخره در روزهای چندش آور تاسوعا و عاشورا، برای حسین وجود ندارد. نه اینکه حسین و مصیبت حسین در میان اهل سنت وجود ندارد، اما بهره برداری و ایجاد خیمه شب بازی از یک واقعه در ۱۴۰۰ سال پیش مختص آخوندها و شاهان صفوی بود که کاملاً اهداف سیاسی داشتند.

فعلن که مملکت در دست یک مشت چاقو کش، مداح و دزد وابسته به ولایت است و آخوند مشهدی در پشت عربده جویی و لات گری یک مشت لات آدم کش در امان است.
در ماه رمضان هم گرچه مسلمانان روزه می گیرند، ولی خیمه شب بازی و مراسم سرتا پاخرافاتی نوزده و ۲۱ رمضان برای کشته شدن علی اجراء نمی کنند. بنابراین، با کمی تعقل و خرداندیشی می توان نتیجه گرفت که محرم و صفر دو ماهی از سالند که آخوندهای جنایتکار، مردم ساده دل و ناآگاه را به گمراهی و فساد می کشانند، و جیب آنان را خالی می کنند. بقول خمینی : « هرچه داریم از این محرم و صفر است » که تنها حرف حساب این الدنگ بوده است.

۱۳۹۵ آبان ۲۶, چهارشنبه

آیا مذهب کوچکترین کمکی برای انسان امروزی هست؟



تلاقی اندیشه ها


جهان امروز ، جهانی بس متفاوت از گذشته است. اندیشه ها و مکاتب در تلاقی و  قضاوتند. اگر روزگاری با کوچکترین پرسش مورد تهدید ملّای محل و اوباش چماقدارش بودیم ، امروز فن آوری و بخصوص اینترنت فضایی را ایجاد نموده است که هیچ کس متکلّم وحده نباشد و هر چیزی قابل پرسش باشد. اگر روزگاری درباره جنایات پیامبر و امامان و خلفا سخنی در خفا رانده می شد ، امروز هزاران پرسشگر با کنجکاوی بدنبال کشف و روشنگری پرده های سیاه ادیان و بخصوص اسلامند.
اگر روزگاری شما روزها و سالها را در کنج کتابخانه می گذراندید و بسختی کتابی ممنوعه را از دستفروش خیابانی تهیه می نمودید ، امروز بیشتر کتابهای ممنوعه و روشنگر با کمترین سانسور رایگان در اختیار ماست و هر نفس پرسشگری می تواند بدنبال پاسخ پرسشهایش در کتابهای مجازی باشد.
روزگار غریبی داریم! روزگار تلاقی اندیشه ها. دیگر دوران مطهریها و شریعتیها که با زبان چرب روشنای عقل را به تاریکی نادانی مبدّل می ساختند گذشته است. همه ما امکان دسترسی به منابع و کتابهای تاریخی را داریم و هرکسی می تواند به نقد مذهب بپردازد بی آنکه نگران سانسور و نیافتن منبعی باشد.

اگر روزگاری شما روزها و سالها را در کنج کتابخانه می گذراندید و بسختی کتابی ممنوعه را از دستفروش خیابانی تهیه می نمودید ، امروز بیشتر کتابهای ممنوعه و روشنگر با کمترین سانسور رایگان در اختیار ماست و هر نفس پرسشگری می تواند بدنبال پاسخ پرسشهایش در کتابهای مجازی باشد. روزگار غریبی داریم! روزگار تلاقی اندیشه ها. دیگر دوران مطهریها و شریعتیها که با زبان چرب روشنای عقل را به تاریکی نادانی مبدّل می ساختند گذشته است. همه ما امکان دسترسی به منابع و کتابهای تاریخی را داریم و هرکسی می تواند به نقد مذهب بپردازد بی آنکه نگران سانسور و نیافتن منبعی باشد.

زکریای رازی و خیام نیشابوری


اگر روزگاری کسی مانند زکریای رازی پیشتر از همعصران خود سخنان روشنگرایانه می گفت و کتابهایش را می سوزاندند، جهان امروز جهانی است که اندیشه ها سوزانیده نمی شوند!
رازی را بسیاری از مورخان علم و اسلام‌شناسان، جوینده‌ترین، آزاداندیش‌ترین و بی‌باک‌ترین اندیشه‌گر تاریخ اسلام توصیف کرده‌اند.از نظر رازی، آزردن موجودی زنده روا نیست مگر آنکه با آن، رنجی شدیدتر را از او دور کرده باشیم و چون به حکم عقل و عدل آزار رساندن به دیگری روا نیست، پس آزردن خویشتن را نیز نباید روا دانست. از همین رو، رفتار جوکیان هند، ریاضت‌کشیدن مانویان، صومعه‌نشینی عیسویان و اعتکاف مسلمانان، ستم و آزاری است که پیروان این دین‌ها بر نفس خویش روا می‌دارند.
زکریای رازی سده ها پیش از فروید ، خود آزاری عرفا و درویشان را نقد کرده است . چیزی که امروز در دانشگاههای جهان تدریس می شود.
همچنین فیلسوف و دانشمندی مانند عمر خیّام که بیشتر نوشته هایش با نابودی و سانسور مواجه شده است ، امروز بخوبی روشنگری و پیش بودن خود از زمان را به رخ می کشد. اندیشه های خیّام بسیار به نظریه اگزیستانسیالیسم سده بیستم نزدیک است ، جایی که سخنان بزرگی مانند ژان پل ساتر را در می توان در اشعار خیّام یافت و انسان افسوس می خورد که چرا ملتی اندیشه های این بزرگان را نابود نموده است و آثار اندکی از خیّام برجای مانده است.

دین چیست؟ کاربردش کجاست؟


دین یک جهان بینی است که مبانیش ماورایی و نامحسوس است. همگی ادیان در باور به ماوراء و چیزی فراتر از حواس انسان مشترکند. انسانها بدلیل نداشتن علم کافی از علت حوادث آگاه نبودند و نیرویی ماورایی را در ایجاد وقایع طبیعی دخیل می دانستند. باور به ادیان از ضعف انسان در توجیه وقایع جهان آغاز می شود. وقتی مصیبت و بلایی بما گوشزد می کند که نیروهایی برتر در جهان درکارند. دین این نیروهای برتر را خدا نامید . امروز می دانیم که این نیروهای برتر چیزی جز قوانین همیشگی فیزیک نیستند و مثلاٌ بارش باران و وقوع زلزله از کارکردهای طبیعت هستند و نه اینکه خدا یا خدایانی باران و زلزله بیافرینند.
اینکه الله در قرآن مشغول ایجاد باد و باران و تگرگ است برای علم هیچ مفهومی ندارد.
از سوی دیگر بیشتر ادیان یک نقشه راه برای انسانها بسوی سعادت تعریف کرده اند. در ادیان ابراهیمی این نقشه راه به بهشت و جهنم ختم می شود. اگر از یک مسلمان بپرسید که بدبختی و مصیبت در ممالک اسلامی موج می زند و خوشبختی و شادی در ممالک سکولار و بیدین ، او چاره ای ندارد مگر که از سعادت اخروی خویش بگوید! اینکه او هر چند مسلمانی بدبخت ، بیمار و روانی است که از دنیا خیری ندیده ولی وعده الله درباره بهشت قطعی است! الله مسلمان را به بهشت و حوری و نهر عسل خواهد رسانید و مردم بیدین را به جهنم و آتش ابدی. از نظر یک فرد مذهبی سعادت اصلی در آخرت است و نه دنیا.

تو درباره ی کتابی سخن می گویی که [مشتی] افسانه ی باستانی را بازگویی می کند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو می گویی چیزی شبیه آن بیاور؟

پیامبران ؛ شیادانی بیش نیستند!


دانشمند بزرگ ایرانی زکریای رازی علناً خداوند ادیان را زیر سئوال برده است. رازی مقوله ی پیامبری و نبوت را از اساس دروغ می خواند و در کتاب مخارق الانبیا درباره شیادی پیامبران توضیح می دهد. در حیل المتنبئین به روشهای دروغگویی انبیا می پردازد و در فی نقد الادیان ادیان شهودی را تقلب می خواند. این کتابها امروز در دسترس نیستند اما در آثار دیگران نقد و بررسی شده اند. علاوه بر این رازی در مجادلات خود مقوله نبوت را از اساس رد می کند. رازی معتقد است که نبوت با ایده ی دانایی خدا در تضاد است. به گفته ی او تمام کسانی که از ابتدا ادعای پیغمبری کردند منحرف و فریبکار بودند و در بهترین حالت مشکلات روانی داشتند. او با بی پروایی می پرسد:
اگر از مردم این مذهب (اسلام) سندی بر درستی مذهبشان خواسته شود، آنها برانگیخته می شوند و خون هر آنکس که مخالفشان باشد و چنین بپرسد را می ریزند. آنها تفکر منطقی را ممنوع کردند و در کشتن مخالفانشان کوشش دارند. از این جهت حقیقت تماما خاموش شده و پنهان می شود.
همچنین درباره قرآن می گوید :
تو ادعا می کنی که معجزه ای که [نبوت محمد را اثبات می کند] حاضر و در دسترس است، یعنی قرآن. تو می گویی که هر کس انکارش می کند یکی مشابه اش را بیاورد. در واقع ما می توانیم هزاران مشابه اش را بیاوریم از آثار لفاظان، فصیح گویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جمله بندی شدند و مفاهیم را موجزتر می رسانند. آنها معانی را بهتر می رسانند و وزن شعری بهتری دارند. به خدا که آنچه تو می گویی ما را شگفت زده می کند. تو درباره ی کتابی سخن می گویی که [مشتی] افسانه ی باستانی را بازگویی می کند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو می گویی چیزی شبیه آن بیاور؟

اگر از مردم این مذهب (اسلام) سندی بر درستی مذهبشان خواسته شود، آنها برانگیخته می شوند و خون هر آنکس که مخالفشان باشد و چنین بپرسد را می ریزند. آنها تفکر منطقی را ممنوع کردند و در کشتن مخالفانشان کوشش دارند. از این جهت حقیقت تماما خاموش شده و پنهان می شود.
رازی پیامبران را شیادانی می دانست که به فریب انسانها پرداخته اند و سلاحشان نادانی انسان بوده است. اینکه عربی ناچیز چون محمد با چند شعر دست و پاشکسته و با احکامی خشن و غیر انسانی به آقایی عربستان می رسد ، بیشتر نشان از نادانی اعراب است تا دانایی محمد! الله در قرآن بارها وقایعی را بعنوان خشم خود بکار می برد ، اینکه الله در اثر عصبانیت بلایی چون سیل و زلزله فرستاده است از سویی او را در حد یک انسان عصبی پایین می کشد که بکار دیگران سرک می کشیده و از سوی دیگر نشانه جهل اعراب درباره وقایع طبیعی مانند باران و باد و زلزله است!

آیا مذهب کوچکترین کمکی به انسان امروزی هست؟


معتادی را تصور کنید که از کودکی با افیون بزرگ شده است. در طول رشد مغز او این سموم همواره با او بوده اند. امروزه ثابت شده است که وجود اعتیاد در کودکان و جوانان می تواند آسیبهای جبران ناپذیر به مغز ایشان بزند. حال انسانی را تصور نمایید که از دوسالگی به او دین و عقاید مذهبی خاص را دیکته نموده اند. طبیعی است که رشد فکری او در سایه این افکار مذهبی قرار خواهد گرفت و آنچه شخصیت او را می سازد از مذهبش جدایی ناپذیر است. رهایی از دین برای بیشتر انسانها دردناک و جنون آمیز است. چرا که تمامی زندگی و حتی مردگیشان را بر آن بناکرده اند.
معتادی را تصور کنید که از کودکی با افیون بزرگ شده است. در طول رشد مغز او این سموم همواره با او بوده اند. امروزه ثابت شده است که وجود اعتیاد در کودکان و جوانان می تواند آسیبهای جبران ناپذیر به مغز ایشان بزند. حال انسانی را تصور نمایید که از دوسالگی به او دین و عقاید مذهبی خاص را دیکته نموده اند. طبیعی است که رشد فکری او در سایه این افکار مذهبی قرار خواهد گرفت و آنچه شخصیت او را می سازد از مذهبش جدایی ناپذیر است.  رهایی از دین برای بیشتر انسانها دردناک و جنون آمیز است. چرا که تمامی زندگی و حتی مردگیشان را بر آن بناکرده اند.
حتی اگر کسی بتواند بر این شخصیت دینی تکامل یافته خود غلبه کند بسیار مشکل است که بی خدایی را تحمل نماید برای انسانی که درگیر اعتیاد به افیون دین بوده است ، بی دینی خلائی شدید است که رهایی از آن بسیار سخت است.
برای لحظه ای به جهان امروز بیاندیشید. آیا تگرگی از کوههای آسمان می بارد؟ آیا خدایی زلزله می آفریند و یا طوفان می سازد؟ آیا عصبانیت خداوند قرآن را در جایی حس می شود نمود؟ آیا فقر و گرسنگی و قحطی آفریقا که هزاران سال است که گریبان آنها را گرفته است از خشم الله است؟ آیا باور دارید که الله به کسب و کار بازاریان قم و مشهد و تهران می پردازد و کمکشان می کند ولی غافل از قحطی زدگان سومالی است که برای چند سال باران ندیده اند؟ این چه اعتقادات و افکار پوچ و بی بنیادیست که با خود همراه کرده اید؟ آیا دزدان دین ندارند و بیدینان دزدند؟ آیا قاتلان دین ندارند و بیدینان قاتلند؟ چه سودی در عرفان و ریاضت است؟ چه سودی است در اینکه خدایی مجازی برای خود بسازید و آنرا بیهوده بپرستید؟ چگونه با چیزی که وجودش کمترین اثری در جهان ندارد سخن بگوییم؟ از آن جالبتر این است که گروهی صدای این خدای من درآوردی را هم می شنوند!