۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

معجزات شگرف انگیز و علمی قرآن !


خواندن قرآن واجب است


(تقدس قرآن یک مشکل و مانع در تفکر و پرسش از آن)
از خوانندگان گرامی درخواست می شود که قرآن را بخوانید.عربی را می دانید چه بهتر،اما اگر عربی نمی دانید،ترجمه را بخوانید تا به فوران علم و دانش قرآن پی ببرید! من با خواندن قرآن نه در آن علمی دیدم و نه خردی. آنچه خواندم چیزی به دانشم  افزوده نشد. و تنها مرا به تفکر انداخت که جهان بینی و دانش یک عرب در ۱۴۰۰ سال پیش چه بوده است.این تنها نمونه هایی از اشتباهات فاحش قرآن است. ممکن است گروهی با تفسیر به رأی سعی کنند این ادعاهای عجیب قرآن را توجیه کنند، اما یک انسان خردمند و پاسدار دانش هرگز درنگ نمی کند که قرآن یک نوشتار ی است حاصل نادانیهای عرب آن روز.

نزول آهن از آسمان


در گذشته با سقوط شهاب سنگها به زمین ، فلزی بودن آنها برخی را به این گمان نادرست کشانید که آهن از آسمان نازل شده است : به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است پدید آوردیم تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان او و پیامبرانش را یارى مى‏کند آرى خدا نیرومند شکست ناپذیر است (الحدید ۲۵).  این آیه آهن را از چیزهایی می داند که خداوند به زمین نازل کرده است!
اما امروز می دانیم که هسته زمین از آهن تشکیل شده است و خورشید یک ستاره فلزی (نوع ۲)است. خورشید در ابتدا یک ستاره فقط هیدروژنی بود که به مرور طی چند میلیارد سال فشرده و خاموش شد و  به سوپر نوا بدل گشته که در اثر فشردگی اتمهای هیدروژن و واکنش هسته ای  فلزات سنگین از جمله آهن بوجود آمده اند. موقعیت لایه انرژی آهن نسبت به دیگر فلزات باعث شده است که احتمال قرار گرفتن پروتونها و نوترونها بشکل و شماره آهن راحت باشد و آهن را به یکی از فراوان ترین فلزات بدل ساخت و آهن در تمام منظومه خورشیدی پراکنده است. می توان با طیف نگاری براحتی طیف آهن در سیارات و خورشید مشاهده کرد.

ستاره، چراغ راهنما!


همه می دانیم که ستارگان و کهکشانها در واقع منظومه های بزرگ از ماده و انرژیند که منظومه خورشیدی در برابر آن هیچ است و خورشید ستاره کوچک و بی مقداری بیش نیست. اما قرآن ستاره ها را بی مقدار می شمارد و آنها را در حد چراغ راهنمای کاروانها پایین می آورد: اوست کسى که ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسیله آنها در تاریکیهاى خشکى و دریا راه یابید به یقین ما دلایل [خود] را براى گروهى که میدانند به روشنى بیان کرده‏ ایم (انعام ۹۷) . گوینده این سخن هرگز تصور نمی کرده که روزی بشر به دانش شناخت ستارگان برسد و به همین دلیل  پیدایش ستارگان را “قرار دادن برای راهنمایی انسان می داند!!!”

چسبیده (!) بودن زمین و آسمان در ابتدا و جدا (!) کردن آنها


(انبیاء/۳۰) آیا کفار ندیدند(نمیدانند) که آسمان و زمین (در ابتدا) به هم چسبیده بودند, پس ما آنها را از هم جدا کردیم .
این سخن کاملا خنده دار است. گوینده نمی دانسته که زمین یک سیاره بی مقدار درون آسمان است و فرض کرده که خدا زمین و آسمان را که بهم چسبیده بودند از هم جدا کرده، در حالیکه عمر زمین بسیار کوتاهتر از ستارگان است و چگونه آسمان به زمینی که هنوز بوجود نیامده است و شنی در دریای آسمان است چسبیده بوده؟ و جدا شدن آسمان از زمین چه صیغه ای است؟ گوینده قرآن زمین را یک صفحه فرض کرده که به آسمان چسبیده بوده و خدا آنها را جدا کرد !

جلوگیری از افتادن آسمان وسیله خدا و ریشه یونانی آن


گوینده قرآن ، آسمان را سقف فرض کرده است و خدا را بعنوان قدرتی معرفی نموده که از سرنگونی آن جلوگیری می کند!
(حج/۶۵ ). آیا ندیدی که الله آنچه در زمین است مسخر شما کرد؟، و کشتیها به فرمان او بر دریا حرکت می‏کنند و آسمان را نگه می‏دارد تا بر زمین، فرو نیفتند مگر به اذن او الله نسبت به مردم رحیم و مهربان است.
همچنین این آیه وقوع پدیده ای چون باد برای کشتیها را از خدا می داند. این آیه به افسانه های یونان باستان اشاره دارد و سعی دارد همه وظایف الاهه های یونانی را به یک خدا بسپارد، خدای دریا و خدای هرکول در این آیه وظیفه شان بیان شد که بدست الله است!

(این افسانه کودکانه یونان که خدا آسمان را نگه داشته است در سوره حج آمده است)

انکار حرکت وضعی زمین در سوره یس


در این سوره یس که براستی اگر در گوش خر بخوانیش از خنده می ترکد ، اما گروهی نمی خواهند آن را درست بخوانند آمده است :
و نشانه‏اى [دیگر] براى آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن برمیکنیم و بناگاه آنان در تاریکى فرو مى‏روند (۳۷)و خورشید به [سوى] قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است (۳۸)و براى ماه منزلهایى معین کرده‏ایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد.(۳۹)نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشى جوید و هر کدام در سپهرى شناورند (۴۰)
الله در این آیه نمی داند که همواره نیمی از زمین روز است و نیمی از آن شب و روز و شب را به بصورت کنده شدن پوسته دانسته است! الله حرکت ظاهری ماه و خورشید را از یک نوع دانسته است و بسیار کودکانه پرسیده است: آیا نمی بینید که به هم نمی رسند؟!! در حالیکه در پیدایش روز و شب این زمین است که حرکت وضعی دارد و خورشید کجا و ماه کجا ! شاید در کودکستان کودکی بپرسد چرا در حرکت خورشید و ماه این دو بهم نمی رسند منطقی باشد!

دنیاهای مختلف!


نخست این پیشگفتار را بگویم که در یونان باستان گمان بوده است که دنیایی هم  زیر زمین وجود است و اعراب بدان ثری می گفتند. این تفکر خرافی در قرآن هم آمده است :
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
آنچه در آسمانها و زمین است و آنچه در بین آنهاست و زیر ثری است از آن اوست.
گوینده سعی داشته بگوید :” آنچه در همه دنیاست از آن خداست” ولی بدلیل اعتقادش به عالمهای مختلف ناشی از نجوم و خرافات یونانی از عالم ثری سخن گفته است در حالیکه امروز می دانیم که: زمین گرد است و هر چه زیر زمین است باز هم درون زمین محسوب می شود، پس  نیازی به ساختن دنیای ساختگی ثری نبود. این اشتباه فاحش مترجمان و مفسران را برآن داشته است که ثری را به ” زیر زمین ” ترجمه کنند که بسیار عجیب می نماید چرا که هر آنچه زیر زمین هست درون آن هم هست و تازه هر آنچه در زمین است ، در آسمان هم هست و نجوم امروز ثابت کرده است که زمین ذره ای از آسمان است.

سوره جن اوج خرافات محمد


در سوره جن محمد از دست در رفته! و تا توانسته علوم مختلف را بسخره گرفته است. از نجوم تا حتی روانشناسی.اما چون این سوره مملو از خرافات است تنها گوشه کوچکی را بعنوان نمونه می آوریم و مابقی را به شما خوانندگان خردمند می سپاریم.
و در [آسمان] براى شنیدن به کمین می نشستیم .اکنون هر که بخواهد به گوش بایستد تیر شهابى در کمین خود مییابد (۹جن)
در این آیه و آیات قبل اجنه سخن می گویند که به آسمان رسیده اند و هر کس از آنها بخواهد در آسمان فال گوش خدا بایستد، بوسیله شهاب سنگ فراری داده می شود. این داستان سوره جن بسیار مفصل است و به همه هموندان پیشنهاد دارم که ترجمه سوره را بخوانید و بحال مسلمانان و خرافه پیامبرشان بخندید. امروز که منشأ شهاب سنگها مشخص شده است این آیه خنده دار می نماید ولی در گذشته اعراب و یونانیان  منشأ شهاب سنگ را تیرهای خدا و زئوس بسوی شیاطین می دانستند.

(این بزرگترین قرآن جهان است. براستی در تکنولوژی مسلمانان برترند و چه کاری شایسته تر از این ؟!!!)

منشا باران و تگرگ. برف نداریم!


وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا (عم/۱۴)  و از معصرات آبی گوارا نازل کردیم.
در این آیه منشا باران معصرات معرفی شده. رشه معصرات و عصیر یکی است و به معنای منبع غلیظ و فشرده است، اما می دانیم که باران از رقیق شدن عصیر ساخته نشده است.
ففَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (قمر۱۱)پس درهای آسمان را برای (ریزش) آبی بصورت نهر باز کردیم!
یا ندانسته ‏اى که خدا ابر را به آرامى میراند سپس میان آن پیوند مى‏دهد آنگاه آن را متراکم مى‏سازد پس دانه‏ هاى باران را مى‏بینى که از خلال آن بیرون مى‏آید و از آسمان از کوههایى که در آنجاست تگرگى فرو مى‏ریزد و هر که را بخواهد بدان گزند میرساند و آن را از هر که بخواهد باز میدارد نزدیک است روشنى برقش چشمها را ببرد (۴۳ نور)
در این آیه خداوند در حال ساختن باران و تگرگ است و جالب است که ریشه آب باران و تگرگ را یکی ندانسته است و برای تگرگ به کوههایی (؟!) در آسمان اشاره دارد که یخ دارند!!!

ماله کشی مترجمان و تفسیر ها


اکثر مفسرین سالها عمر خود را حرام کردند تا این جملات کودکانه قرآن را هر طور شده توجیه کنند . براحتی کوهها را به ابر تغییر داده اند تا منشا باران و تگرگ باز ابر شود. اما اینها خواب و رویاست. مگر متن را تغییر دهند تا از این کشاکش منطقی و اشتباهات بزرگ نجات یابند!
موارد بسیار دیگری مانند “بوجود آمدن یکباره موجودات زنده” ، “پروردگار دانستن خدا فقط از دو مشرق(مشرق تابستانه و زمستانه) تادو مغرب (مغرب تابستانه و زمستانه) ” بسیار ابتدایی است و مثلا آشکار است که خارج از زمین ،مشرق و مغرب معنا ندارد و شرق و غرب برای کل هستی بی معناست.
“این که آسمانها داریم بی معناست”. این که “زمین را همچون سفره و بساط گسترانیده و کوهها را آفریده که چون میخ زمین را نگه دارند”(که باد نبردش!) نشان از نشناختن دنیاست.قرآن نهایت دنیا را جهان یونانی دانسته که زمین مرکز جهان است.

(چگونگی پیدایش قرآن)

گفتار پایانی


دوستان…امروز دولتی در ایران است  که خود را اسلامی  و قرآنی می داند.. بخشهای بزرگی از احکام قاضی ها در ایران بر اساس قرآن من در آوردی است. ما بر اساس قرآن می خواهیم دنیا را بهتر بشناسیم ، غافل از آن که نویسنده قرآن حتی از منشا بارش تگرگ آگاه نبوده است و آنرا از کوههای یخ آسمان دانسته! بر ماست که بیدار شویم و اجازه ندهیم قوانین سرنوشت ساز جامعه ایران بر اساس این کتاب شوم باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر