۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

اعجاز قرآن

بگو اگر انس وجن گرد آيند تا همانند اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند يکديگر را در اين کار کمک کنند."

قرآن، سوره ی اسراء آيه 88



آيا واقعأ کسی که قرآن را خوانده باشد باورمی دارد که هيچ انسانی نمی تواند کتابی همانند قرآن بنويسد؟ البته هرنويسنده وشاعری سبکی دارد ويژه ی خويش که گاهی تقليد کردن از آنها مشکل است. قرآن نيز برای خود سبکی دارد که از منظومات و اشعار عرب قبل از اسلام تاثير پذ يرفته است. شک نيست که انسان ها توانسته اند و می توانند که ازنظرسبک ادبی نه تنها کتابی همانند قرآن بلکه بسيار بهتر وبا ارزش تر برشته ی تحرير در آوردند. درقرن سوم هجری عبدالله بن مقفع دانشمند ايرانی بصورتی طعنه آميز بربرخی از آيات قرآن ايراد گرفت. ابن راوندی (متوفی به سال 245 هجری)، کتاب الذامغ خود را در طعنه بر قرآن نگاشت. او درکتاب الزمرد خود به محمد وقرآن تاخت و در کتاب الفرند قرآن را حتی از نظر ادبی مردود شمرد. شاعربزرگ عرب المتنبی (متوفی به سال 344 هجری) اعلام داشت که اشعار اواز فصاحت و بلاغتی بمراتب فراتر از قرآن برخوردار است.



در قرن 21 بشر به چندان اطلاعات وآگاهی دست يافته است که لازم نيست تمامی انسانها همراه با جن ها (بخوان تراوشات خرافی ذهن اعراب بدوی) گردهم آيند تا بتوانند کتابی مثل قرآن را تهيه کنند. افراد به تنهائی کتابهائی نوشته اند که هزاران بار صحيح تر، موثق تر(ونه مثل قرآن برگردانی از توراة وانجيل)، ا نسانی تر، فيلسوفانه ترومنطقی تر از قرآن وانجيل وتوراة بوده است. قرآن چيزی نيست مگر کپی بخش های زيادی از توراة و انجيل که با سنت ها و آداب محلی وافسانه ها ويافته های ملت های همسايه ی اعراب درهم آميخته وبصورت شعرمانندهائی که درآن زمان رواج داشته، بعنوان سخنان خدا به خورد مردم داده شده است. مغز منطقی و بدون تعصب مطالب آنرا نمی تواند بپذيرد مگر آنکه در قرون 6 و 7 ميلادی بسر برد! ياد آوری می شود که اکنون قرن 21 ميلادی است و درهای دکان پيغمبری در اين دوران پيشرفت علم تخته شده است. ناگفته نماند که حتی در همان زمان يعنی قرن هفتم ميلادی نيز بودند فيلسوفان و روشنگرانی که سند يت، تقدس وصحت قرآن را بزير سؤال برده و بهمين دليل نيز بدست محمد و يارانش ودرقرون بعدی توسط مسلمانان متعصب شکنجه وکشته شدند (مراجعه شود به اسناد مختلف و ذيربط همين سايت).



دوست "فوتبا ليست کوچولو" ی ما در نامه چهارم خود نوشته است: "خداوند پيرامون معجزه بودن قرآن در مواضع گوناگون آورده اند که اگراين کتاب ساخته ی دست بشرا ست پس يک نمونه ی مانند آن بياوريد." احتمالأ منظوردوست ما آيه های 23 و 24 سوره ی البقره است:



"و اگر در باره ی آنچه بر بنده خود (پيامبر) نازل کرد ه ايم شک وترديد داريد، پس اگر راست می گوئيد سوره ای مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير از خدا فراخوانيد (23). پس اگر چنين نکنيد و هرگز نمی توانيد کرد از آتشی بترسيد که سوختش بدن ها ی مردم و سنگ ها هستند وبرای کافران آماده شده است" (24).



قبل از هرچيز بايد گفت که شک نيست که در قرآن يا حداقل دربخش هائی از آن ازکلمائی مؤثر واحساس برانگيز استفاده شده و گاهأ به شيوه ای زيبا نگارش يافته است. دراينجا اين پرسش مطرح می شود که آيا فصاحت و زيبائی کلام می تواند وسيله ای باشد برای سنجش حقيقت؟ می دانيم که چنين نيست. گرچه حقيقت مطمئنأ می تواند زيبا باشد اما دروغ نيز همان پتانسيل را دارد. علاوه براين، حقيقت، مانند الماس صيقل نخورده، درمواردی می تواند بصورتی زشت و تلخ جلوه کند. اما مشکل اصلی ادعای فوق دراين نيست چرا که درمقابل می گويند که خدا اززيبائی اعجاز برانگيز نه برای اثبات حقيقت بلکه بعنوان علامتی برای مشرکين استفاده کرده است (البته قرآن دردوران عصای موسی از اعجاز به عنوان وسيله ای برای برحق جلوه دادن استدلالات معجزه گراستفاده می کند). درهرحال معجزه هرگز نمی تواند معياری منطقی برای کشف حقيقت باشد. معجزه نه درحوزه استدلال منطقی بلکه در حوزه ی خوارق عادات و وسايل فرا منطقی برای به تسليم واداشتن حريف قرار می گيرد.



اما مشکل اصلی ادعای فوق دراين است که اين ازپايه يک چالش موجــّه وبرحق نيست زيرا از همان ابتدا کفه ترازو به نحو بارزی بطرف مدعی سنگينی می کند. اين را بخوبی می توان از آيه ی 24 متوجه شد: "پس اگر چنين نکنيد که هرگز نخواهيد کرد...."



در دوآيه ای که ذ کرشان گذ شت، زيرکی مکارانه ای (البته بنا به گفته ی قرآن خدا مکـّار مکـّاران است) نسبت به مسلمانان مؤمن بکاررفته است. شما نمی توانيد يک مسلمان معتقد باقی بمانيد مگر اينکه قرآن را گفته ی خدا و آنرا خالی از اشتباه بدا نيد. در نتيجه ی اين تقبل، هيچ نوشته ای را نمی توانيد به زيبائی قرآن در نظر بياوريد چرا که بنا به آيه ی 24 هرگز نخواهيد کرد.... بنابراين هرگونه تلاش برای معرفی ويا بوجود آوردن سوره ای همانند قرآن از همای بادی امر محکوم به شکست است حتی اگر روشنگری مانند محمود پسيخانی بگويد "استعن بنفسک الذ ی لا الله الا هو" (ازخويشتن ياری جوی زيرا غيراز توخدائی نيست). يعنی حتی فکر ايجاد سوره ای مانند قرآن شما را به آتشی تهديد می کند که سوختش نيز از مردمان است. حکم، قبل از داوری صادر شده است. پس شگفت انگيز نخواهد بود که هيچ مسلمانی هرگزپذ يرای نوشته ای به زيبائی وکاملی قرآن نباشد هرچند سخنانی بشنود که شيواتر، زيباتر، منطقی تر، فيلسوفانه تر، انسانی تر، و مفيد تر از قرآن باشد. مگرآنکه خرد وعقل خود را به داوری برگزيند که درآن صورت با ديدن چنين چالش ها و معجزات حيله گرانه ای کل پيام قرآن رامورد شک و ترديد قرار خواهد داد.



از طرف ديگر قرآن را می توان معجزه ی معجزات ناميد اما نه به دلايل فوق.

کامران ميرزا دررابطه با قرآن و

http//faithfreedom.org/articles/skm/miracleofmiracles.htm

تحت عنوان معجزه ی معجزات می نويسد:

1ـ تنها کتاب مذهبی ا ست که توسط ميليون ها مسلمان بدون فهميدن کلمه ای ازآن، بزبان عربی وغالبأ از حقظ قرائت می شود.

2ـ تنها کتابی است که با وجود تعدد تناقضات و خلاف گوئی ها، سخنان تکراری و زائد و غلطهای فاحش، اکثر مسلمانان حتی جرات بزبان آوردن اين کاستی ها را نداشته چرا که بلافاصله گناهکارمحسوب می شوند.

3ـ تنها کتابی است فاقد شرح وقايع به ترتيب زمانی وبخش بندی روشن موضوعات و مطالب.

4ـ تنها کتابی است که اغلب آيه های آن بدون ا رتباط با يکديگرو هيچيک از سوره ها به موضوع ويژه ای اختصاص نيافته بلکه موضوعات مختلفی را برحسب اتفاق شامل می شود.

5ـ تنها کتابی است که ميليون ها مسلمان به غلط براين باورند که درزمان پيامبر تدوين، درحالی که تقريبأ بيست سال پس ازمرگ او گردآوری شده است.

6ـ تنها کتابی است که تعداد زيادی اشتباه گرامری داشته وبارها دستخوش تغيير بوده امــّا مؤمنين متعصب براين باورند که هرگز عوض نشده وخالی از هرگونه اشتباه است.

7ـ تنها کتابی است فاقد هرگونه تئوری واقعی علمی، با وجود اين متعصبين نابينا مدعی پيش بينی تعداد زيادی از تئوريهای علمی توسط آن هستند.

8ـ تنها کتابی است که توسط خشک مغزان متعصب به تمامی به خدای دانا و آگاه و قادر مطلق منسوب می شود درحالی که حتی ده درصد بندگان اين خدا براستی از صددرصد دستورات آن پيروی نمی کنند.

9ـ تنها کتابی ا ست که ادعا می شود به انسانی ترين بودن، درحالی که درآن الله بارها دستورکشتن انسانی توسط انسان ديگر را صادر می کند.

10ـ تنها کتابی است که توسط تيره انديشان مؤمن بعنوان کتابی که بيشترين حقوق زن را در نظرگرفته محسوب می شود، درحالی که زنان توسط احکام خدائی آن مورد بيشترين ستم ها و اجحافات قرار گرفته اند.

11ـ تنها کتابی است که مؤمنين ترجيح می دهند آنرا ترجمه نکرده و بهمان صورت عربی بدون دريافتن مفهوم آن، اغلب با آوازی بلند قرا ئت کنند.

12ـ تنها کتابی است که با استفاده ازآن صدها هزار آخوند، ملا، مفتی، آيت الله وديگر مفت خواران، مسلمانان ساده دل را فريب می دهند و از آن طريق ميليون ها دلار به جيب می زنند.

13ـ تنهاکتابی است که مؤمنين می توانند آيات زيادی درآن بيا بند که نه برای مردم عادی بلکه فقط ويژه ی پيامبرو به منظورحل وفصل مسائل و مشکلات شخصی براو نازل شده است.

14ـ تنها کتابی ا ست که تمام مذ اهب ديگر را باطل و دستورجهاد عليه آنها صادرکرده است.

15ـ تنها کتابی است که درابتدا مردم را به اطاعت کورکورانه فرمان می دهد وپس ازآن می گويد که فکر کنند تا حقيقت را دريابند.

16ـ تنها کتابی ا ست که مدعی فرستادن پيامبر به همه ی ملت ها، قبا يل وا قصی نقاط جهان شده اما فقط از پيامبران خاورميانه ياد می کند.

17ـ تنها کتابی است که آنقدر ابهام و ناروشنی دارد که قادراست ازيکطرف قاتلينی مانند طالبان وخمينی ها واز طرف ديگرمرتجعی مذهبی و صوفی نما مانند امام محمد غزالی را توليد کند.

18ـ تنها کتابی است که به کمک انسان درحل مسئله ی واگذ اری ارث به موروثان وضرب و تقسيم اعداد محتاج است.

19ـ تنها کتابی است که بر مصداق آن شيعه و سنی و ديگر فرق اسلامی يکديگر را به قتل می رسانند تا به بهشت بروند. پروتستان ها و کاتوليک ها همديگر را می کشتند، اما دارای انجيل های متفاوت بودند.

20ـ تنها کتابی است که بروشنی قوانين جزا (قصاص) را بعنوان فرمان خدا صادر می کند اما اين قوانين نا بهنگام بهيچ وجه مناسب با جامعه ی مدنی کنونی نيستند و هرجا که به اجرا در آمده اند (ايران، افغانستان،...)، مردم (غيرمسلمان و مسلمان) يااز اجرا کنند گان آن انتقاد نموده اند که چرااز قانون قصاص پيروی می کنند يا چرا آنها را درست به اجرا درنمی آورند؟ قابل تعجب نيست که ملايان هرگز منشاء اين قوانين متعلق به جامعه ی بدوی عربستان را مورد سرزنش قرار نمی دهند.



بنا بر موارد فوق براستی که قران شگفت ا نگيز و حقأ معجزه است.

۱ نظر:

  1. جمله ی آخری که نوشتید جمع بندی خیلی خوبی بود.

    "بنا بر موارد فوق براستی که قران شگفت ا نگيز و حقأ معجزه است."

    پاسخحذف