۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

اعجاز قرآن

بگو اگر انس وجن گرد آيند تا همانند اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند يکديگر را در اين کار کمک کنند."

قرآن، سوره ی اسراء آيه 88



آيا واقعأ کسی که قرآن را خوانده باشد باورمی دارد که هيچ انسانی نمی تواند کتابی همانند قرآن بنويسد؟ البته هرنويسنده وشاعری سبکی دارد ويژه ی خويش که گاهی تقليد کردن از آنها مشکل است. قرآن نيز برای خود سبکی دارد که از منظومات و اشعار عرب قبل از اسلام تاثير پذ يرفته است. شک نيست که انسان ها توانسته اند و می توانند که ازنظرسبک ادبی نه تنها کتابی همانند قرآن بلکه بسيار بهتر وبا ارزش تر برشته ی تحرير در آوردند. درقرن سوم هجری عبدالله بن مقفع دانشمند ايرانی بصورتی طعنه آميز بربرخی از آيات قرآن ايراد گرفت. ابن راوندی (متوفی به سال 245 هجری)، کتاب الذامغ خود را در طعنه بر قرآن نگاشت. او درکتاب الزمرد خود به محمد وقرآن تاخت و در کتاب الفرند قرآن را حتی از نظر ادبی مردود شمرد. شاعربزرگ عرب المتنبی (متوفی به سال 344 هجری) اعلام داشت که اشعار اواز فصاحت و بلاغتی بمراتب فراتر از قرآن برخوردار است.



در قرن 21 بشر به چندان اطلاعات وآگاهی دست يافته است که لازم نيست تمامی انسانها همراه با جن ها (بخوان تراوشات خرافی ذهن اعراب بدوی) گردهم آيند تا بتوانند کتابی مثل قرآن را تهيه کنند. افراد به تنهائی کتابهائی نوشته اند که هزاران بار صحيح تر، موثق تر(ونه مثل قرآن برگردانی از توراة وانجيل)، ا نسانی تر، فيلسوفانه ترومنطقی تر از قرآن وانجيل وتوراة بوده است. قرآن چيزی نيست مگر کپی بخش های زيادی از توراة و انجيل که با سنت ها و آداب محلی وافسانه ها ويافته های ملت های همسايه ی اعراب درهم آميخته وبصورت شعرمانندهائی که درآن زمان رواج داشته، بعنوان سخنان خدا به خورد مردم داده شده است. مغز منطقی و بدون تعصب مطالب آنرا نمی تواند بپذيرد مگر آنکه در قرون 6 و 7 ميلادی بسر برد! ياد آوری می شود که اکنون قرن 21 ميلادی است و درهای دکان پيغمبری در اين دوران پيشرفت علم تخته شده است. ناگفته نماند که حتی در همان زمان يعنی قرن هفتم ميلادی نيز بودند فيلسوفان و روشنگرانی که سند يت، تقدس وصحت قرآن را بزير سؤال برده و بهمين دليل نيز بدست محمد و يارانش ودرقرون بعدی توسط مسلمانان متعصب شکنجه وکشته شدند (مراجعه شود به اسناد مختلف و ذيربط همين سايت).



دوست "فوتبا ليست کوچولو" ی ما در نامه چهارم خود نوشته است: "خداوند پيرامون معجزه بودن قرآن در مواضع گوناگون آورده اند که اگراين کتاب ساخته ی دست بشرا ست پس يک نمونه ی مانند آن بياوريد." احتمالأ منظوردوست ما آيه های 23 و 24 سوره ی البقره است:



"و اگر در باره ی آنچه بر بنده خود (پيامبر) نازل کرد ه ايم شک وترديد داريد، پس اگر راست می گوئيد سوره ای مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير از خدا فراخوانيد (23). پس اگر چنين نکنيد و هرگز نمی توانيد کرد از آتشی بترسيد که سوختش بدن ها ی مردم و سنگ ها هستند وبرای کافران آماده شده است" (24).



قبل از هرچيز بايد گفت که شک نيست که در قرآن يا حداقل دربخش هائی از آن ازکلمائی مؤثر واحساس برانگيز استفاده شده و گاهأ به شيوه ای زيبا نگارش يافته است. دراينجا اين پرسش مطرح می شود که آيا فصاحت و زيبائی کلام می تواند وسيله ای باشد برای سنجش حقيقت؟ می دانيم که چنين نيست. گرچه حقيقت مطمئنأ می تواند زيبا باشد اما دروغ نيز همان پتانسيل را دارد. علاوه براين، حقيقت، مانند الماس صيقل نخورده، درمواردی می تواند بصورتی زشت و تلخ جلوه کند. اما مشکل اصلی ادعای فوق دراين نيست چرا که درمقابل می گويند که خدا اززيبائی اعجاز برانگيز نه برای اثبات حقيقت بلکه بعنوان علامتی برای مشرکين استفاده کرده است (البته قرآن دردوران عصای موسی از اعجاز به عنوان وسيله ای برای برحق جلوه دادن استدلالات معجزه گراستفاده می کند). درهرحال معجزه هرگز نمی تواند معياری منطقی برای کشف حقيقت باشد. معجزه نه درحوزه استدلال منطقی بلکه در حوزه ی خوارق عادات و وسايل فرا منطقی برای به تسليم واداشتن حريف قرار می گيرد.



اما مشکل اصلی ادعای فوق دراين است که اين ازپايه يک چالش موجــّه وبرحق نيست زيرا از همان ابتدا کفه ترازو به نحو بارزی بطرف مدعی سنگينی می کند. اين را بخوبی می توان از آيه ی 24 متوجه شد: "پس اگر چنين نکنيد که هرگز نخواهيد کرد...."



در دوآيه ای که ذ کرشان گذ شت، زيرکی مکارانه ای (البته بنا به گفته ی قرآن خدا مکـّار مکـّاران است) نسبت به مسلمانان مؤمن بکاررفته است. شما نمی توانيد يک مسلمان معتقد باقی بمانيد مگر اينکه قرآن را گفته ی خدا و آنرا خالی از اشتباه بدا نيد. در نتيجه ی اين تقبل، هيچ نوشته ای را نمی توانيد به زيبائی قرآن در نظر بياوريد چرا که بنا به آيه ی 24 هرگز نخواهيد کرد.... بنابراين هرگونه تلاش برای معرفی ويا بوجود آوردن سوره ای همانند قرآن از همای بادی امر محکوم به شکست است حتی اگر روشنگری مانند محمود پسيخانی بگويد "استعن بنفسک الذ ی لا الله الا هو" (ازخويشتن ياری جوی زيرا غيراز توخدائی نيست). يعنی حتی فکر ايجاد سوره ای مانند قرآن شما را به آتشی تهديد می کند که سوختش نيز از مردمان است. حکم، قبل از داوری صادر شده است. پس شگفت انگيز نخواهد بود که هيچ مسلمانی هرگزپذ يرای نوشته ای به زيبائی وکاملی قرآن نباشد هرچند سخنانی بشنود که شيواتر، زيباتر، منطقی تر، فيلسوفانه تر، انسانی تر، و مفيد تر از قرآن باشد. مگرآنکه خرد وعقل خود را به داوری برگزيند که درآن صورت با ديدن چنين چالش ها و معجزات حيله گرانه ای کل پيام قرآن رامورد شک و ترديد قرار خواهد داد.



از طرف ديگر قرآن را می توان معجزه ی معجزات ناميد اما نه به دلايل فوق.

کامران ميرزا دررابطه با قرآن و

http//faithfreedom.org/articles/skm/miracleofmiracles.htm

تحت عنوان معجزه ی معجزات می نويسد:

1ـ تنها کتاب مذهبی ا ست که توسط ميليون ها مسلمان بدون فهميدن کلمه ای ازآن، بزبان عربی وغالبأ از حقظ قرائت می شود.

2ـ تنها کتابی است که با وجود تعدد تناقضات و خلاف گوئی ها، سخنان تکراری و زائد و غلطهای فاحش، اکثر مسلمانان حتی جرات بزبان آوردن اين کاستی ها را نداشته چرا که بلافاصله گناهکارمحسوب می شوند.

3ـ تنها کتابی است فاقد شرح وقايع به ترتيب زمانی وبخش بندی روشن موضوعات و مطالب.

4ـ تنها کتابی است که اغلب آيه های آن بدون ا رتباط با يکديگرو هيچيک از سوره ها به موضوع ويژه ای اختصاص نيافته بلکه موضوعات مختلفی را برحسب اتفاق شامل می شود.

5ـ تنها کتابی است که ميليون ها مسلمان به غلط براين باورند که درزمان پيامبر تدوين، درحالی که تقريبأ بيست سال پس ازمرگ او گردآوری شده است.

6ـ تنها کتابی است که تعداد زيادی اشتباه گرامری داشته وبارها دستخوش تغيير بوده امــّا مؤمنين متعصب براين باورند که هرگز عوض نشده وخالی از هرگونه اشتباه است.

7ـ تنها کتابی است فاقد هرگونه تئوری واقعی علمی، با وجود اين متعصبين نابينا مدعی پيش بينی تعداد زيادی از تئوريهای علمی توسط آن هستند.

8ـ تنها کتابی است که توسط خشک مغزان متعصب به تمامی به خدای دانا و آگاه و قادر مطلق منسوب می شود درحالی که حتی ده درصد بندگان اين خدا براستی از صددرصد دستورات آن پيروی نمی کنند.

9ـ تنها کتابی ا ست که ادعا می شود به انسانی ترين بودن، درحالی که درآن الله بارها دستورکشتن انسانی توسط انسان ديگر را صادر می کند.

10ـ تنها کتابی است که توسط تيره انديشان مؤمن بعنوان کتابی که بيشترين حقوق زن را در نظرگرفته محسوب می شود، درحالی که زنان توسط احکام خدائی آن مورد بيشترين ستم ها و اجحافات قرار گرفته اند.

11ـ تنها کتابی است که مؤمنين ترجيح می دهند آنرا ترجمه نکرده و بهمان صورت عربی بدون دريافتن مفهوم آن، اغلب با آوازی بلند قرا ئت کنند.

12ـ تنها کتابی است که با استفاده ازآن صدها هزار آخوند، ملا، مفتی، آيت الله وديگر مفت خواران، مسلمانان ساده دل را فريب می دهند و از آن طريق ميليون ها دلار به جيب می زنند.

13ـ تنهاکتابی است که مؤمنين می توانند آيات زيادی درآن بيا بند که نه برای مردم عادی بلکه فقط ويژه ی پيامبرو به منظورحل وفصل مسائل و مشکلات شخصی براو نازل شده است.

14ـ تنها کتابی ا ست که تمام مذ اهب ديگر را باطل و دستورجهاد عليه آنها صادرکرده است.

15ـ تنها کتابی است که درابتدا مردم را به اطاعت کورکورانه فرمان می دهد وپس ازآن می گويد که فکر کنند تا حقيقت را دريابند.

16ـ تنها کتابی ا ست که مدعی فرستادن پيامبر به همه ی ملت ها، قبا يل وا قصی نقاط جهان شده اما فقط از پيامبران خاورميانه ياد می کند.

17ـ تنها کتابی است که آنقدر ابهام و ناروشنی دارد که قادراست ازيکطرف قاتلينی مانند طالبان وخمينی ها واز طرف ديگرمرتجعی مذهبی و صوفی نما مانند امام محمد غزالی را توليد کند.

18ـ تنها کتابی است که به کمک انسان درحل مسئله ی واگذ اری ارث به موروثان وضرب و تقسيم اعداد محتاج است.

19ـ تنها کتابی است که بر مصداق آن شيعه و سنی و ديگر فرق اسلامی يکديگر را به قتل می رسانند تا به بهشت بروند. پروتستان ها و کاتوليک ها همديگر را می کشتند، اما دارای انجيل های متفاوت بودند.

20ـ تنها کتابی است که بروشنی قوانين جزا (قصاص) را بعنوان فرمان خدا صادر می کند اما اين قوانين نا بهنگام بهيچ وجه مناسب با جامعه ی مدنی کنونی نيستند و هرجا که به اجرا در آمده اند (ايران، افغانستان،...)، مردم (غيرمسلمان و مسلمان) يااز اجرا کنند گان آن انتقاد نموده اند که چرااز قانون قصاص پيروی می کنند يا چرا آنها را درست به اجرا درنمی آورند؟ قابل تعجب نيست که ملايان هرگز منشاء اين قوانين متعلق به جامعه ی بدوی عربستان را مورد سرزنش قرار نمی دهند.



بنا بر موارد فوق براستی که قران شگفت ا نگيز و حقأ معجزه است.

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

ماهیت عدالت در اسلام

مردم ایران، مانند مردمان دیگر کشورهای جهان، نیاز به آزادی و دادگری دارند که بتوانند بدون ترس اندیشه‌ی خود را بازگو کنند. شهروندان تنها در برخورد و پیوند اندیشه‌ها می‌توانند از دشواری‌های اجتماع خود بکاهند. مردمی که از بازگو کردن اندیشه‌ی خود می‌ترسند در دروغ پرورده می‌شوند و برای برآوردن نیازهای زندگی دانش و توان خود را در اختیار و در سوی نیروی حاکم می‌گذارند. به زبانی دیگر با گسترش ترس از گسترش اندیشه‌ی آزاد کاسته و بر نیروی زورگویان افزوده می‌شود.
در سیاهی‌ی ترس مردم نمی‌توانند به بن‌مایه‌ی ارزش‌های اجتماعی پی ببرند. در زیر فشار ترس سود یا زیان پدیده‌های اجتماعی آشگار نمی‌شوند و مردم نمی‌توانند به درستی آرمان‌های خود را بشناسند. از این روی فرهنگ چنین مردمی از تپش بازمی‌ماند و آنها پیوسته فریب می‌خورند ولی کمتر از شکست‌های خود می‌آموزند.
در درازای هزار و چهارسد سال، که اسلام بر مردم ایران حکم می‌راند، پدیده‌ی ترس با همه‌ی بخش‌های زندگانی‌ی آنها آمیخته شده است. آنان که در ترس زیست دارند به دروغ پناه ‌می‌برند تا ترس خود را پنهان کنند. این مردمان، که در زندان ترس گرفتارند، دروغ را ابزار پیشرفت و کلید گشایش دشواری‌های خود می‌پندارند. این است که برخی از ایرانیان گشایش تنگی‌‌ها و درمان دردهای اجتماعی را به امام زمان، که به دروغ خلق کرده‌اند، واگذار می‌کنند تا از ننگی که در آن شناور هستند شرمنده نباشند.
متولیان اسلام در سرزمین ایران ترس می‌کارند، مردم دروغ دُرو می‌کنند و فریب می‌خورند. این مردم حتا سخنان رسول الله و اوامر الله را به دروغ برمی‌گردانند تا خود را فریب ‌دهند. الله خود را رحمان و رحیم نامیده است زیرا او گاهگاهی از عذاب و مجازاتی که برای مخلوق خود مهیا ساخته است می‌کاهد. گاهی هم از مجازات‌های سخت چشم می‌پوشد پس او غفور است. ولی الله هیچگاه بخشند و مهربان نیست، او مالک جهنم است، که پیکر انسان و مس گداخته را برای آتش‌گیره‌‌ی دوزخ به کار می‌برد.
ابر، زمین، خورشید و هوا، که از سرشت و هستی‌ی خود بر جانداران می‌افشانند، بخشنده هستند. با وجود اینکه هستی‌ی انسان از همین پدیده‌های بخشنده پیدایش یافته است ولی انسان خردمند فرمانبردار این پدیده‌ها نیست.
الله پیوسته با تهدید و عذاب از مردمان عبادت، اطاعت، جهاد و زکات می‌خواهد. او به راستی چیزی، که از خودش باشد، به جز ادعا ندارد که به کسی ببخشد بلکه او محتاج بخشش مسلمانان است. دیگر اینکه الله از هرگونه احساسات انسانی یه دور است. پدیده‌های مهر، شادمانی، خشم، کینه و ترس از ویژگی‌های مخلوق او هستند. پس الله نمی‌تواند مهربان باشد.
با اینکه معیارهای انبوه مردم ایران آگاهانه یا ناخودآگاه به احکام اسلامی آمیخته شده‌اند ولی مردم ما از اوامر الله بی‌خبرند و او را به نیکی‌هایی که خود دوست دارند متهم می‌کنند. الله کسانی که به دروغ صفتی را به او نسبت دهند لعنت می‌کند و آنها را به عذابی سخت گرفتار خواهد ساخت.
برای روشن شدن گفتار به مفهوم پدیده‌ی "عدالت" در اسلام می‌پردازیم.البته مفهوم "عدالت اسلامی" در عذاب‌هایی، که الله برای دگراندیشان (کافران) مهیا ساخته است، به روشنی نمایان می‌شود.
الله، در ۱۱۴ سوره‌ی قرآن بیش از چهارسد بار، مردمان را از عذاب‌های سنگین می‌ترساند. بیشتر عذاب‌های سخت برای کسانی فراهم شده‌اند که ایمان نیاورده‌اند یا از اوامرالله سرپیچی می‌کنند. البته سخت‌ترین مجازات‌ها برای کسانی است که گفتار رسول او را باور نمی‌کنند. یعنی در نزد الله آزادانه اندیشیدن به ویژه خردمندانه اندیشه کردن کفر شمرده می‌شود و دردناک‌ترین عذاب‌ها برای کسانی فراهم شده است که اندیشمند باشند.
این آیات، که از مجازات دگراندیشان سخن می‌گویند، به آن گونه ترس آور هستند که انبوهی از مردمان را به پذیرفتن پستی، خفت، بردگی و احکام انسان ستیزی وادار می‌کنند. آیات عذاب، که بیشتر آنها یکنواخت و همسان و همسنگ هستند، نیروی اندیشه را در انسان می‌خشکانند. از این روی تنها به بخش اندکی از این آیات، که ماهیت حکومت اسلامی را آشگار می‌کنند، اشاره می‌کنم‌. شاید مفهوم "مهرورزی در اسلام"، برای برخی از مسلمانان که از شناختن ویژگی‌های الله پرهیز می‌کنند، روشن بشود.
سوره ۲، البقره،
آیه ۷ : الله بر دلها و بر گوش کافران مهر نهاده‏، و بر چشمهایشان پرده‏ای کشیده است و آنان را به عذابی بزرگ می‌آزارد. (مگر مردم آزاری به جز این است)
آیه ۵۹ : آنگاه که ستم ورزیدند، سخن را به چیزی جز آنچه به آنان گفته شده بود، تبدیل کردند؛ پس بر سر ستمکاران به کیفر نافرمانیشان عذابی از آسمان فرو فرستادیم‏. ( پس مفسرین راستین همیشه وجود داشته‌اند)
آیه ٨۶ : ایشان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به بهای آخرت خریدند؛ از این روی عذاب آنها کاسته نشود و یاری نیابند. (مانند حافظ که روضه‌ی رضوان را به جوی نمی‌خرد)
آیه ۲٨۴ : آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن الله است‏؛ و آنچه را که در دل دارید آشکار کنید یا پنهان دارید، الله از شما حساب پس خواهد گرفت، آنگاه هر کس را که بخواهد می‏آمرزد و هر کس را که بخواهد عذاب می‏کند؛ و الله بر هر کاری تواناست‏. (ولی با اجازه‌ی امام شیعیان)

روشن است که توانایی و زور الله از گسترش ترس در مردم می‌رویند و الله حقانیت خود را با زور پیروان، که از ترس به هم پیوسته‌اند، بر همگان تحمیل می‌کند. در این آیات سخن از زشتکاری یا نیکوکاری نیست؛ زیرا الله عذاب را به دلخواه بر هرکس که بخواهد وارد می‌آورد.
حکومت در میان مسلمانان درست بر اساس حاکمیت الله بنا شده است. مردم مسلمان چنین شیوه‌ی ستمکارانه‌ای را زشت نمی‌دانند. زیرا هر زشتکاری، که از الله سربزند، در آن حکمتی می‌پندارند که انسان آن را نمی‌داند. از این روی حکومت‌های اسلامی مشروعیت ستم کردن را از الله گرفته‌اند؛ آنها نیازی ندارند که حکمت ستمکاری‌ی خود را بر مردم روشن کنند. زیرا در بینش اسلامی انسان نادان است او اجازه ندارد و نمی‌تواند به رازهای حکمت پی‌ببرد.
سوره ٣، آل عمران،
آیه ۴ : پیش از این فرستاده شده است، کسانی که به آیات قرآن کافر شدند، آنها کیفر شدیدی دارند و الله توانا و صاحب انتقام است‏. (حکومت اسلامی، انتقام جویی خود را، از الله یاد گرفته است)
آیه ۵۶: امّا کافران را سخت عذاب کنیم در دنیا و در آخرت‏ و برای آنها هیچ یاوری نیست‏. (به ویژه در حکومت اسلامی)
آیه ۹۱ : کسانی که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر چه زمینی را پر از طلا کفّاره بپردازند، هرگز از آنها قبول نخواهد شد؛ و برای آنان‏، مجازاتِ دردناک است‏؛ و هیچ یاوری نخواهند داشت. (مگر مردگان هم کفاره می‌دهند؟)
آیه ۱۷۷ : کسانی کفر را به جای ایمان خریده اند، به الله هیچ زیانی نمی‏رسانند؛ آنها را مجازات دردناکی برسد. (نیش عقرب نه از ره کین است)
سوره ۴، النساء،
آیه ۱۴ : و آن کس که از اوامر الله و رسولش سرپیچی کند و از احکام او بگذرد، او را در آتشی جاودانه وارد می‏کند؛ و برای او مجازات خوارکننده‏ای است‏. (پس شافع محشر چه کاره است؟)
آیه ٨۴ : پس بکش در راه الله ، و مومنان را بر این تشویق کن، تو پاسخگوی نیستی! باشد که الله از قدرت کافران جلوگیری کند، الله قدرتش بیشتر و مجازاتش دردناکتر است‏. (اکنون به مومنان می‌گویند: تروریست‌های اسلامی)
آیه ۱۵۱ : آنها گروه کافرانند؛ به حقیقت برای آنها مجازات خوارکننده‏ای فراهم ساخته‏ایم‏. (دستت درد نکنه)
سوره ۵، المائده،
آیه ٣۶: اگر تمام آنچه روی زمین است و همانند آن‏ مال کافران باشد و بخواهند، با آنها، کیفر روز قیامت را بخرند، از آنان پذیرفته نخواهد شد؛ و دردناک مجازات خواهند شد‏. (ولی مسلمانان می‌توانند خیلی ارزان قیامت را بخرند)
آیه ۷٣ : آنها که گفتند: (الله، یکی از سه خداست‏) بیقین کافر شدند؛ الله یگانه معبودی است؛ و اگر از آنچه می‏گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی بر آنها خواهد رسید. (اگر پاپ دل شیر هم داشته باشد عقیده‌ی خود را بازگو نمی‌کند)
آیه ۱۱۵ : الله گفت: اگر بر آنچه که برشما فرود آورده ام کافر شوید، شما را آن چنان عذاب دهم که احدی از جهانیان را چنان عذاب نکرده باشم‏. (پس بیشتر مسلمانان جهان کافر شدند که عذاب می‌کشند؟)

الله در قرآن سدها بار کافران را به عذابی دردناک تهدید کرده است. کافر کسی است که به اسلام ایمان ندارد. یهودها و مسیحی‌ها هم کافر هستند. شگفتی در این است که مسلمانان نه تنها از این آیات شرمی ندارند بلکه الله را با همین ویژگی‌ها عادل می‌پندارند. بر همین اساس است که مسلمانان پیشوایان خود را برای کشتار دگراندیشان در راه الله ستایش می‌کنند و خودشان هم به ریختن خون کفار افتخار دارند.
اگر روشنفکران ما اندکی در مورد ماهیت الله، که در آیات قرآن نمایان است، اندیشه کنند خواهند دانست که در حکومت اسلامی شکنجه دادن و کشتن دگراندیشان اجرای عدالت الاهی است. در این احکام هر کس که ورای اوامر الله اندیشه کند کافر است و اندیشه‌ کردن کافر، محارب با الله شمرده می‌شود، مجازات کافر در این دنیا اعدام است.
در این آیات دیده می‌شود که کردار کافران معیار سنجش عذاب و مجازات آنها نیست، یعنی نیازی نیست که کافر با اسلام دشمنی داشته باشد یا کاری برخلاف احکام انجام دهد بلکه هر کافری که به اسلام ایمان نیاورد به سختی عذاب خواهد کشید و مجازات می‌شود. در برابر الله کافرانی هم که کرداری همسان و همسو با احکام اسلام داشته باشند(بسان یهودی‌ها) باز هم سزاوار عذاب هستند. ( البته در سوره‌ی توبه، آیه‌ ۲۹ آمده است: بکشید کسانی را که به الله و احکام (...) او ایمان ندارند, همچنین آن د سته که خود اهل کتاب هستند ولی اسلام را نپذ یرفتند؛ مگر اینکه تعهد کنند که با خواری و خفت بدست خود جزیه بپردازند.)
آیا آزادیخواهان می‌توانند اوامر الله را در مورد کافران (دگراندیشان) بپذیرند یا از شنیدن چنین گفتاری، که از گسترش اندیشه جلوگیری می‌کند، بر خود می‌لرزند و شرمنده می‌شوند. اگر کسی اوامر خشمناک الله را بپذیرد، پس او خود ستمکار است، نمی‌تواند آزدیخواه باشد. اگر کسی آزادیخواه باشد، او آیات خشمآور الله را رد می‌کند، پس الله و والیان الله برای او عذابی دردناک مهیا می‌سازند. کسانی که گرگ را در خانواده‌ی خود پرورش می‌دهند باید بدانند که سرانجام گرگ زاده گرگ خواهد شد.
نمونه‌: جهادگران طالبان و بن لادن از پرورش یافتگان آمریکا هستند، که آمریکا آنها را برای جهاد با سربازان شوروی آموزش داده است، ولی می‌بینیم که مجاهدین اسلام در راه الله بر ضد پروردگار خود هم جهاد می‌کنند.
گرچه در اسلام انسان با الله همسرشت نیست ولی مسلمانان به کردار ویژگی‌های الله را به کار می‌برند.
سوره ۶ الانعام،
آیه ۴٣ : چرا هنگامی که ما آنها را عذاب دادیم زاری نکردند؟! بلکه دلهای آنها سخت شد و هر کاری که می‌کردند، شیطان‏ آنرا زیبا جلوه می‌داد. (چرا زور الله به شیطان نمی‌رسد؟)
آیه ۴۹ : و آنها که آیات ما را دروغ پنداشتند، برای این گناه عذاب خواهند کشید. (در زیر شکنجه توبه می‌کنند)
آیه ۱۲۵ : آن کس را که الله بخواهد سینه‏اش را برای اسلام‏، گشاده می سازد؛ و آن کس را که گمراه بخواهد، سینه‏اش را آنچنان تنگ می‏کند که گویا او به آسمان پر می‌کشد، به این گونه الله پلید می سازد، کسانی که ایمان نمی‏آورند. (پس معراج از تنگ دلی پدیدار می‌شود؟)
سوره ۷ الاعراف،
آیه ۴ : چه بسیار شهرها را ویران کردیم،عذاب ما، شب‏هنگام‏، یا درهنگام خواب نیمروز، بر آنها وارد آمد.
آیه ۹۷ : آیا اهل آبادیها، هنگام خواب ایمنی خواهند داشت، زمانی که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بیاید. (به این می‌گویند: عدالت در اسلام)
سوره ٨ الانفال،
آیه ۱٣ : برای این که آنها با الله و رسولش لجاجت کردند و هر کس با الله و رسولش لجاجت کند، الله شدید العقاب است. (هر کس که زیر بار نرفت لجباز است؟)
سوره ۹ التوبه،
آیه ۱۴ : بکشید آنان را تا الله آنها را به دست شما عذاب دهد و رسوا سازد، و بر قلب شما مرهم نهد شما را شفا بخشد. (پس در حکومت اسلامی خیلی یدالله داریم)
سوره ۱۷ بنی اسرآییل،
آیه ۱۰ : و آنها که به قیامت ایمان نمی‏آورند، برای آنان عذاب دردناکی آماده ساخته‏ایم‏. (اگر ایمان بیاورند چی؟)
سوره ۲۰ طه،
آیه ۴٨ : به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که انکار کند و سرپیچی نماید. (پس راهی به جز تسلیم نیست)
آیه ۱۲۷ : و همچنین جزا می‏دهیم کسی را که با سرسختی به آیات الاهی ایمان نیاورد! و نیز عذاب آخرت‏ شدیدتر و پایدارتر است. (لعنت و رحمت الله برای کافر چه مفهومی دارد؟)

در این آیات و سدها آیات دیگر در قرآن، سخن از عذاب دادن به کسانی است که ایمان نمی‌آورند، سخن از سوختن اندیشه‌ی انسان است که او باید از اوامر الله بدون چون و چرا اطاعت کند. چون خرد انسان ناراستی و نادرستی را نمی‌پذیرد؛ این است که فقها و علمای اسلامی می‌کوشند تا همه‌ی خشمی که الله بر مردمان وارد می‌سازد "عقلانی" تفسیر کنند. بازده‌ی همه‌ی تعبیر و تفسیرها این است: هرآنکس که خفت بردگی را بپذیرد عاقل و مسلمان است، آن کس که خردمندانه بیندیشد جاهل و کافر شمرده می‌شود.
کسانی که ادعا دارند که: "الا اکراهَ فی الدّین" به مفهومی است که هر کس آزاد است اسلام را بپذیرد یا رد کند؛ این کسان اگر دروغگو نباشند خودفریبند. در سوره البقره، آیه ۲۵۶ می‌گوید: در کار دین اکراهی نیست‏؛ زیرا که راه از بیراهه به روشنی آشکار شده است‏.
به درستی از آیات دیگر آشگار می‌شود که هر مسلمان باید، یعنی مجبور است، اسلام را به آنگونه که امر شده است بپذیرد و در ایمان او نباید هیچ اکراهی وجود داشته باشد. اگر در ایمان کسی اکراهی باشد او کافر است و مجازات می‌شود. هیچ اکراهی نیست چون، از دیدگاه رسول الله، همه چیز روشن بیان شده است.
سوره ۲۲ الحج،
آیه ۲۲ : هر آن گاه که آنها بخواهند از عذاب دوزخ خارج شوند، باز پس رانده می‌شوند؛ پس بچشید عذاب آتش را.
آیه ۵۷ : و کسانی که کفر کردند و آیات ما را دروغ شمردند، برای آنها عذاب خوارکننده‏ای فراهم است.
سوره ۲٣ المومنون،
آیه ۷۶ : آنها را به عذابی سخت گرفتار ساختیم، ولی آنها نه الله را ستوند و نه به زاری پرداختند.
سوره ٣۵ فاطر،
آیه ٣۶ : کسانی که کافر شدند، آتش دوزخ برای آنهاست‏؛ نه به مردن آنها امر میدهیم و نه چیزی از عذابش از آنان کاسته می‏شود، ما این گونه هر کافران را جزا می‏دهیم.
سوره ۶۵ الطلاق،
آیه ٨ : چه بسیار(مردم) آبادیها که از فرمان الله و رسولانش سرپیچی کردند و ما بشدّت از آنها حساب پس گرفتیم و به مجازات کم‏نظیری گرفتار ساختیم.

سامان هر کشوری آیینه‌ی تصور مردم همان کشور از آفرینش است. حکومت اسلامی در ایران تصویر خالقی است که در ذهن مردم ایران نگاشته شده است. این مردم پذیرفته‌اند که کسانی به جای الله، خلیفه، می‌تواند بر آنها حکمرانی کند و آنها اجازه ندارند از فرمان او سرپیچی کنند. این است که نادان پروران حکومت پیوسته کردار و دستورات ولایت فقیه را ستایش می‌کنند و اندیشه‌ی همگان را از شناخت راستی بازمی‌دارند. این است که سرکردگان حکومت اسلامی بدون شرم وظایفی بر مردم می‌گذارند و مردم ناآگاهانه بدون ننگ آن اوامر را اجرا می‌کنند.
نخست سرکرده‌ی حکومت می‌گوید که "ما" چه می‌خوهیم یا چه نمی‌خواهیم و نوکران الله هم آن گفته را ستایش می‌کنند، سپس برخی از مردم برای سودجویی بیعت خود را آشگار و برخی از ترس چماقداران به نوازش اسلامفروشان دیگر می‌پرازند.
کسانی که اجازه ندارند حتا پوشاک یا همسر خود را آزادانه برگزینند چگونه می‌توانند فریاد بزنند: "انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست". آیا این کسان تا کنون ندانسته‌اند که آزادانه اندیشه کردن، بدون ترس سخن گفتن، حقی است که با هر انسانی زاییده می‌شود. ولی این حق مسلم انسان از ایرانیان گرفته شده است.