۱۴۰۴ خرداد ۱, پنجشنبه

ابهام در سرنوشت جمهوری اسلامی



 سفر رئیس‌ جمهور ایالات متحده آمریکا به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را بدون شک از نظر اقتصادی می‌توان بسیار موفق و باارزش ارزیابی کرد. دونالد ترامپ در جریان این سفر سه روزه به سه کشور عرب حوزه جنوبی خلیج فارس توانست با قراردادهای میلیارد دلاری به خانه بازگردد.

رئیس ‌جمهور آمریکا وعده داده بود که در جریان این سفر که ۲۳ اردیبهشت آغاز شد، تصمیم مهمی را اعلام کند. بلافاصله بازار حدس و گمان بسیار گرم شد؛ از تغییر جنجالی نام خلیج فارس به نام جعلی «خلیج عربی» تا برنامه‌ریزی در رابطه با آینده غزه‌ی جنگزده که شاید آغاز روندی باشد که به تشکیل کشور فلسطین بیانجامد. اما تنها اقدام «غافلگیرکننده» دونالد ترامپ در جریان این سفر ملاقات با احمد الشَرَع رهبر جدید دمشق و لغو تحریم‌های آمریکا علیه سوریه بود. دیدار با احمد الشرع و رفع تحریم‌ها نیز به گفته‌ی ترامپ به درخواست محمد بن‌سلمان ولیعهد پرقدرت پادشاهی سعودی و رجب طیب اردوغان رئیس‌ جمهور ترکیه انجام گرفت آنهم در ازای قراردادهائی به ارزش بیش از یک تریلیون دلار با عربستان که آمریکا را به قبول آن وسوسه و مجبور ساخت.

پرونده اتمی و موشکی جمهوری اسلامی

در جریان دیدار دونالد ترامپ با محمد بن‌ سلمان و همچنین نشست مشترک با رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در رابطه با جمهوری اسلامی، برنامه هسته‌ای و موشکی آن و سیاست‌های منطقه‌ای تهران نیز صحبت شد. ولی از محتوای این گفتگوها اطلاعات دقیقی به خارج درز نکرده است. ترامپ اما در «نشست سرمایه‌گذاری عربستان- آمریکا» با انتقاد از رویکرد خصمانه و اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در خاورمیانه گفته بود که رژیم «ایران وقت زیادی ندارد و باید سریع تصمیم بگیرد. آنها نمی‌توانند سلاح اتمی داشته باشند. آمریکا قوی‌ترین ارتش را دارد، اما نمی‌خواهد از آن استفاده کند.» منابع عربی نیز می‌گویند هر ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس (پادشاهی سعودی، کویت، بحرین، عمان، امارات متحده عربی و قطر) بر مخالفت خود با اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی تاکید کرده‌اند. کشورهای عرب خلیج فارس واهمه دارند که اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی بر کل منطقه به ویژه موقعیت خودشان تاثیرات ویرانگر داشته باشد

میانجیگری قطر بین تهران و واشنگتن

در ادامه‌ی این سفر، رئیس ‌جمهوری آمریکا چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت در جریان ضیافت شام تمیم بن حمد آل‌ ثانی امیر قطر، از رهبران این کشور خواست که از نفوذ خود بر جمهوری اسلامی ایران برای کمک جهت دست یافتن به توافق هسته‌ای میان واشنگتن و تهران استفاده کنند. ترامپ خطاب به امیر قطر گفت: «همکاری شما در رابطه با مذاکرات برای دستیابی به توافقی با [رژیم] ایران، می‌تواند به حل دوستانه این مشکل کمک کند.» وی بار دیگر تاکید کرد: «تنها دو مسیر وجود دارد: یکی دوستانه و دیگری غیردوستانه، و مسیر غیردوستانه، مسیری خشونت‌آمیز است و من به این مسیر دوم علاقه ندارم و صراحتا می‌گویم که آن مسیر را نمی‌خواهم، اما آنها باید زودتر بجنبند.»

دونالد ترامپ ضمن تشکر از میانجیگری قطر بین واشنگتن و تهران در سال‌های اخیر در همین ضیافت افزود: «امیدوارم که رهبران [جمهوری اسلامی] ایران عملکرد شما را درک کنند، و واقعا کاری که شما برای آنها می‌کنید، لطف بزرگی است. نخست‌ وزیر شما و رهبر بزرگ شما، کمک بسیاری کرده‌اند و ایرانی‌ها [مقامات جمهوری اسلامی] نیز برای آنها احترام قائلند و به حرف‌هایشان گوش می‌دهند. اما آنها باید اقدام کنند و ما هر دو این را می‌دانیم؛ آنها باید تصمیم خود را بگیرند.»

رئیس ‌جمهوری آمریکا در دوحه نیز دوباره تکرار کرد که خواهان شکوفایی و موفقیت ایران است و افزود که ایرانیان بسیاری را در سراسر آمریکا می‌شناسد «که انسان‌های فوق‌العاده‌ای هستند. ما می‌خواهیم این ماجرا به ‌صورت مسالمت‌‌آمیز به پایان برسد و عواقب فاجعه‌باری نداشته باشد.»

وضعیت «مخاطره‌آمیز» جمهوری اسلامی

رئیس ‌جمهور آمریکا در صحبت‌هایش در مورد جمهوری اسلامی، مواضع اسرائیل را ابزار فشار قرار داد و گفت: «نخست ‌وزیر اسرائیل و هواداران او در آمریکا برای حل بحران هسته‌ای تهران خواستار حمله نظامی به تاسیسات اتمی هستند» و البته بلافاصله افزود که در نظر دارد از «گام گذاشتن در این مسیر خودداری کند.» دونالد ترامپ در ادامه صحبت‌هایش در ضیافت شام امیر قطر هشدار داد وضعیت کنونی در ارتباط با تهران «مخاطره‌آمیز» است. وی افزود: «ما می‌خواهیم مسئله‌ را به نوعی حل کنیم که منجر به نجات جان میلیون‌ها نفر شود. چون چنین‌ چیزهایی وقتی شروع شدند، از کنترل خارج می‌شوند. من بارها شاهد آن بوده‌ام. جنگ شروع می‌شود و اوضاع از کنترل خارج می‌شود. ما نمی‌خواهیم اجازه دهیم چنین اتفاقی بیفتد.»

یکی از اهداف دونالد ترامپ که به دوران ریاست جمهوری قبلی او برمی‌گردد، عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل است که با نام «پیمان ابراهیم» شهرت یافته است. در آن دوره کشورهای امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان به این پیمان پیوستند که با شدت گرفتن جنگ داخلی در سودان در عمل این کشور از «پیمان ابراهیم» خارج شد. پس از اقدام تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس و حمله ارتش اسرائیل به باریکه غزه که هنوز هم در جریان است، عملا روابط بحرین و امارات متحده عربی نیز  با اسرائیل متوقف گشت. همچنین تا کنون کلیه اقدامات دونالد ترامپ برای متقاعد ساختن عربستان سعودی به برقراری رابطه با اسرائیل و پیوستن به «پیمان ابراهیم» بی‌نتیجه مانده است. عربستان برقراری رابطه با اسرائیل را مشروط به پایان جنگ در غزه و آغاز روندی که به تشکیل کشور مستقل فلسطین بیانجامد ساخته‌ است. دونالد ترامپ در جریان دیدار با احمد الشرع نیز از سوریه خواست به این پیمان بپیوندد، ولی با در نظر گرفتن نفوذ ترکیه و پادشاهی سعودی بر حکومت جدیدی که در سوریه مستقر شده، بعید به نظر می‌رسد که بدون موافقت آنها رئیس ‌جمهور آمریکا بتواند موفقیتی در این زمینه داشته باشد. البته برقراری روابط کشورهای عربی با اسرائیل یکی دیگر از پرونده‌هائی است که مستقیم پای جمهوری اسلامی را نیز به میان می‌کشد.

سخنان ترامپ و واکنش مقامات جمهوری اسلامی

وضعیت کنونی در جمهوری اسلامی نیز بخشی از صحبت‌های دونالد ترامپ در جریان دیدار اقتصادی- تجاری سه‌شنبه ۱۳ ماه مه ۲۰۲۵ در ریاض بود.  رئیس‌ جمهور آمریکا با اشاره به سیر قهقهرایی ایران در دوران جمهوری اسلامی و مقایسه عملکرد رهبران عربستان سعودی و رژیم ایران گفت: «در حالی که شما بلندترین برج‌های جهان را در جده و دوبی ساخته‌اید، نمادهای تهرانِ ۱۹۷۹ در حال ویران شدن است و به خرابه تبدیل می‌شود. مدتی به خوبی پیش می‌رفتند حتا با سیستمی کاملاً متفاوت، اما آن ساختمان‌ها عمدتاً در حال فرو ریختن هستند، در حالی که شما در حال ساختن برخی از بزرگترین پروژه‌های زیرساختی، ساختمان‌ها و چیزهایی هستید که جهان نظیر آنها را ندیده، ایران تحت دهه‌ها بی‌توجهی و بی‌کفایتی گرفتار قطع برق چند ساعته روزانه شده است.»

وی همچنین گفت: «در حالی که شما بیابان‌های خشک را به زمین‌های حاصلخیز تبدیل کرده‌اید، رهبران ایران زمین‌های سرسبز و کشاورزی را به بیابان تبدیل کرده‌اند، مافیای فاسد آب باعث خشکسالی، خشک‌شدن رودخانه‌ها و بی‌آبی مردم ایران شده‌اند، در حالی که آنها خودشان ثروتمند می‌شوند، اما چیزی نصیب مردم نمی‌شود و سپس تفاوت اصلی در ریشه ماجرا نمایان می‌شود. در حالی که کشورهای عربی بر تبدیل شدن به ستون‌های ثبات منطقه‌ای وتجارت جهانی تمرکز دارند، رهبران [رژیم] ایران برای دزدیدن ثروت مردم، برای تأمین مالی تروریسم و خونریزی در جهان تمرکز کرده‌اند.»

این صحبت‌های دونالد ترامپ  واکنش‌هایی را در تهران برانگیخت؛ از جمله عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی در اشاره به تحریم‌های آمریکا با اینکه مدعی شد: «طرف مقابل بداند که سیاست فشار حداکثری قبلاً شکست خورده است» اما با اعتراف به سیر قهقرایی کشور در دوران جمهوری اسلامی، تقصیر را به گردن ایالات متحده انداخت و افزود: «آمریکا با فشارها، تحریم‌ها و تهدیدات نظامی مانع پیشرفت کشور ما شده است! آمریکا عامل مشکلات اقتصادی است!» با اینهمه عراقچی با اصرار برای ادامه‌ی مذاکره با این «مقصر» گفت: «منتظر اعلام زمان و مکان دور بعدی مذاکرات از سوی مقامات عمان هستیم؛ رویکرد ما پیگیری مذاکره است.»

از سوی دیگر، علی شمخانی مشاور ارشد علی خامنه‌ای روز چهارشنبه در گفتگو با ان‌بی‌سی نیوز گفت که جمهوری اسلامی «ایران حاضر است در ازای لغو فوری تحریم‌های آمریکا، متعهد شود که هیچوقت به دنبال سلاح هسته‌ای نرود، ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را نابود کند، اورانیوم را تنها در سطح مورد نیاز برای استفاده صلح‌آمیز غنی کند و به بازرسان بین‌المللی اجازه نظارت بدهد.»

پیشنهاد تکراری کنسرسیوم غنی‌سازی

از سوی دیگر، نیویورک‌ تایمز در گزارشی به نقل از چهار مقام ایرانی می‌نویسد جمهوری اسلامی در چهارمین نشست در مورد پرونده هسته‌ای که یکشنبه ۱۱ ماه مه در مسقط برگزار شد، به استیو ویتکاف نماینده ویژه دونالد ترامپ در این مذاکرات، پیشنهاد ایجاد پروژه مشترک غنی‌سازی اورانیوم را با حضور کشورهای حاشیه خلیج فارس و سرمایه‌گذاری و نظارت آمریکا داده است. این پیشنهاد شامل یک کنسرسیوم سه‌جانبه هسته‌ای است که به جمهوری اسلامی اجازه می‌دهد غنی‌سازی اورانیوم را با غلظت پایین انجام داده و سپس اورانیوم غنی‌شده را برای مصارف غیرنظامی در کشورهای عربی شریک این کنسرسیوم توزیع کند. البته پیشنهاد چنین کنسرسیومی جدید نیست و در سال‌های گذشته که کشورهای «تروئیکا» (آلمان و فرانسه و بریتانیا) در غیبت آمریکا طرف اصلی مذاکره اتمی با جمهوری اسلامی بودند، از طرف کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مطرح شده بود! بر اساس آن پیشنهاد، تقریبا دو دهه پیش، شاهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه وقت عربستان اوایل آبان ۱۳۸۶ در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد: «ما راه حلی پیشنهاد کردیم که شامل یک کنسرسیوم غنی‌سازی اورانیوم می‌شود تا سوخت هسته‌ای را بر اساس نیاز کشورهای منطقه برای مصارف صلح‌آمیز توزیع کند.» فیصل همچنین افزوده بود که تأسیسات مربوطه در یک کشور بی‌طرف مانند سوئیس ساخته شود. وی همچنین ابراز امیدواری کرد که جمهوری اسلامی این پیشنهاد را که البته به جایی نرسید، بپذیرد.

اکنون نیز آمریکا که بعید است بدون مشورت با متحدان اروپایی خود تصمیمی بگیرد، هنوز پاسخی به این پیشنهاد نداده است. ولی به نظر می‌رسد که کشورهای حاشیه خلیج فارس که در مذاکرات اتمی سال‌های گذشته جایی نداشتند، سرمست از نقش خود در این مناقشه‌ی طولانی، نگاه مثبت به طرح کنسرسیومی داشته باشند که خودشان مبتکر آن هستند.


۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

کارتِ برنده در دست مردم است!

 


دیدار شنبه ۲۳ فروردین در عمان را نباید آغاز مذاکرات بین تهران و واشنگتن دانست. در مسقط نمایندگان اعزامی دو کشور که ریاست آنها با عباس عراقچی وزیر خارجه دولت مسعود پزشکیان و استیو ویتکاف نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا برای خاورمیانه است، تازه در مورد روند و چگونگی پیش بردن مذاکرات  احتمالی تبادل نظر خواهند داشت.

دبینی در مورد موفقیت مذاکرات

در انتظار آغاز این مذاکرات علنی، مردم ایران و جامعه جهانی به چند گروه تقسیم شده‌اند که کفه‌ی بدبین‌ها سنگین‌تر است. عده‌ای معتقدند که این مذاکرات به چند دلیل نمی‌تواند موفق باشد. اخیرا حتی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که این مذاکرات برای اولین بار در نامه او خطاب به علی خامنه‌ای مطرح شد و همیشه با خوش‌بینی بیش از حد در مورد نتایج آن صحبت می‌کرد، روز چهارشنبه به جبهه ناامیدها پیوست. او در پاسخ به پرسش یک خبرنگار در مورد نتیجه قابل پیش‌بینی این مذاکرات گفت: «وقتی مذاکراتی را آغاز می‌کنید باید دید چگونه پیش می‌رود. من فکر می‌کنم خوب پیش نخواهد رفت، البته این یک احساس است و باید منتظر آغاز بود.»

کارشناسان هسته‌ای در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین معتقدند که تبدیل اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی به ۹۰ درصدی که غلظت لازم برای ساخت بمب هسته‌ای است، به دو تا سه هفته زمان احتیاج دارد. بر پایه آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی در ابتدای اسفند سال ۱۴۰۳ خورشیدی ذخیره اورانیوم غنی‌سازی شده ۶۰ درصدی را به  ۲۷۵ کیلوگرم رسانده بود و امروز احتمالا از مرز ۳۰۰ کیلوگرم هم عبور کرده است.

مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم جمهوری اسلامی هم زیاد خوشبین نیست و در سخنرانی‌ به مناسبت «روز ملی فناوری هسته‌ای» گفت: «ما به دنبال جنگ نیستیم ولی در مقابل هر تجاوزی با علم و توانی که دانشمندان هسته‌ای خلق کردند با قدرت می‌ایستیم.» سخنانی که عده‌ای معتقدند نه تنها حکایت از ناامیدی به مذاکرات عمان دارد، بلکه با پیش‌بینی در مورد آغاز یک جنگ است که طرف مقابل را تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای می‌کند. مسعود پزشکیان که با بندبازی بین جناح‌های مختلف، دولت کنونی را سرپا نگهداشته است، به زبان بی زبانی آنچه را بیان می‌کند که برخی چون محمد‌قسیم عثمانی نماینده بوکان در مجلس شورای اسلامی بدون بازی با کلمات بیان کرده‌اند: «حرکت سریع و بدون وقفه به سوی ساخت سلاح هسته‌ای.»

مذاکرات مستقیم هم غیرمستقیم خواهد بود!

این مذاکرات حتی اگر عباس عراقچی و استیو ویتکاف بر سر یک میز هم بنشینند، که به احتمال زیاد خواهند نشست، چنانکه زمانی محمدجواد ظریف و جان کری نه تنها بر سر یک میز نشستند بلکه قدم‌زنی‌ها آنها در ژنو و وین در دوران مذاکرات هسته‌ای دهه نود خورشیدی توجه بسیاری را به خود جلب کرد، باز هم غیرمستقیم خواهند بود. اگر فرستاده دونالد ترامپ می‌تواند به نمایندگی از دولت آمریکا تصمیماتی را اتخاذ کند و به چانه‌زنی بپردازد، عباس عراقچی اما مثل محمدجواد ظریف در زمان مذاکرات برجام، برای هر کلمه‌ای که قرار است در نتیجه نهائی این مذاکرات گنجانده شود باید از مسقط به تهران پرواز کند و نظر علی خامنه‌ای را جویا شود.

یکی دیگر از دلایلی که برای عدم موفقیت این مذاکرات آورده می‌شود، عدم امکان راست‌‌آزمائی متعهد ماندن جمهوری اسلامی حتی در صورت دستیابی به یک توافق احتمالی در مذاکرات سلطان‌نشین عمان است. تجربه ناموفق تلاش‌های بازرسان آژانس بین‌المللی انرزی اتمی نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در آینده چون گذشته موفق خواهد شد که برخی فعالیت‌های هسته‌ای را در تأسیسات اعلام‌نشده کاملا مخفی نگهدارد و اجازه هیچگونه بازرسی در آنها ندهد. البته روسیه خود را کاندیدای راست‌‌آزمائی در صورت دستیابی به توافق کرده است. بدون شک بازرسان روس بیش از بازرسان هر کشور دیگری، با توجه به نفوذ گسترده آنها در نهادهای جمهوری اسلامی، قادر خواهند بود این وظیفه را به عهده بگیرند، ولی اینجا پرسش دیگری برای آمریکا و دیگر کشورهای نگران برنامه هسته‌ای وجود دارد: چقدر می‌توان به خود روسیه اطمینان کرد؟!

بی‌اعتمادی متقابل

البته بی اعتمادی متقابل جمهوری اسلامی و آمریکا که قرار است مذاکرات عمان را انجام دهند، سابقه تاریخی دارد. مذاکرات در دوران ریاست جمهوری جو بایدن هم از جمله به دلیل همین بی‌اعتمادی به نتیجه نرسید. جمهوری اسلامی که می‌دانست با پایان دوران ریاست جمهوری جو بایدن و ورود رئیس جمهور جدیدی به کاخ سفید، چنانکه در سال ۲۰۱۸ میلادی در دوران ریاست جمهوری قبلی دونالد ترامپ اتفاق افتاد، توافق به دست آمده می‌تواند به کاغذ پاره‌ تبدیل شود، خواهان ضمانتی بود که در آینده آمریکا به توافق پایبند بماند. ضمانتی که هیچ رئیس جمهوری در آمریکا  نمی‌تواند بدهد. حتی اگر توافق به تصویب کنگره هم برسد، با تغییر آرایش نمایندگان می‌تواند لغو شود. البته آمریکا هم که به دلیل عدم رعایت توافق هسته‌ای سال  ۲۰۱۵ توسط جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، نمی‌تواند به وعده اجرای تعهدات از سوی حکومت ایران اعتماد کند.

دقیقا به همین دلایل «مدل لیبی» که بنیامین نتانیاهو رئیس دولت اسرائیل بر آن تاکید دارد نیز نمی‌تواند پایان برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را تضمین کند. توافق لیبی در سال ۲۰۰۳ میلادی،  خلع سلاح یکجانبه بود. معمر قذافی رهبر لیبی در آن دوران، اعلام کرد داوطلبانه تمامی برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی‌اش را کنار می‌گذارد. این تصمیم پیامد  مذاکراتی طولانی و محرمانه با دولت‌های آمریکا و بریتانیا بود. پس از این توافق بازرسان بین‌المللی به لیبی رفتند تا بر روند نابودی کامل برنامه‌های هسته‌ای و شیمیایی نظارت کنند. تنها پس از اتمام این روند بود که تحریم‌ها برداشته‌ و روابط دیپلماتیک احیا شدند. با وجود این در سال ۲۰۱۱، به دنبال اعتراضات مردمی و سرکوب خونین آنها توسط نیروهای وفادار به معمر قذافی، شورای امنیت سازمان ملل مجوز مداخله نظامی برای «حفاظت از غیرنظامیان» را صادر کرد و نیروهای ناتو به این کشور حمله کردند و حکومت سرهنگ کودتاچی به پایان رسید و خودش نیز در اکتبر همان سال دستگیر و به طرز فجیعی کشته شد.

مخالفت جمهوری اسلامی با «مدل لیبی»

علت مخالفت جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه‌ای با «مدل لیبی» هم دقیقا همین است و خطر یک حمله نظامی را برای به تعویق انداختن برنامه هسته‌ای به برچیدن تمامی برنامه‌ها و تأسیسات که می‌بایست تحت نظارت و تأیید بین‌المللی انجام شود، ترجیح می‌دهند.

این در حالیست که علی خامنه‌ای در سخنرانی‌اش به مناسبت پایان ماه رمضان احتمال وقوع جنگ را بسیار پائین اعلام کرد ولی از «فتنه» با حمایت کشورهای خارجی سخن گفت. در زبان جمهوری اسلامی از کلمه «فتنه» برای اعتراضات و خیزش‌های مردمی استفاده می‌شود. در سال ۲۰۱۱ در پیامد اعتراضات گسترده در لیبی و سرکوب وحشیانه این اعتراضات به ویژه در شهر بندری بنغازی بود که نیروهای بین‌المللی دخالت کردند و پایان رژیم معمر قذافی را رقم زدند.

با توجه به بحران‌های کنونی که جمهوری اسلامی هم در داخل کشور و هم برون از مرزها با آنها روبروست، احتمال بازگشت مردم به خیابان و آغاز دور جدیدی از اعتراضات گسترده روز به روز افزایش پیدا می‌کند. اقتصادی ورشکسته که زیر تحریم‌های سخت قرار دارد، سقوط وحشتناک ارزش پول ملی، بحران آب، برق و سوخت تنها برخی از مشکلاتی هستند که شهروندان روزانه با آنها درگیرند. در خارج از مرزهای ایران نیز تضعیف نیروهای نیابتی چون حماس، جهاد اسلامی در غزه، حزب‌الله در لینان و انصارالله در یمن،  از دست دادن سوریه با سقوط بشار اسد و روابط بحرانی با همسایگان از ترکیه تا جمهوری آذربایجان و برخی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس، جمهوری اسلامی را در موقعیتی بحرانی قرار داده است.

برای گذر از برخی از این بحران‌ها یا حداقل کاهش آنها، جمهوری اسلامی نیاز به مذاکراتی دارد که به آن فرصتی بدهد بدون آنکه خواست‌های زیادی را بر حکومت تحمیل کند. تنها با خرید زمان و کاهش  برخی تحریم‌ها که اجازه بازگشت جمهوری اسلامی به بازارهای جهانی را بدهند تا شاید در وضعیت اسفناک اقتصادی بهبودی حاصل شود، رژیم خواهد توانست از فشارهای اقتصادی بر مردم در سطح محدودی بکاهد و همزمان به بازسازی نیروهای نیابتی‌اش بپردازد. نقشه‌ای حسابگرانه و البته تکراری که بی‌تردید از نگاه آمریکا و اسرائیل و همچنین مردم معترض و مخالفان جمهوری اسلامی پنهان نیست.

دقیقا برای مقابله با این وضعیت است که شاهزاده رضا پهلوی در سخنرانی اخیرش در مرکز «بنیاد دفاع از دمکراسی‌ها» در واشنگتن از آمریکا و غرب خواست سیاستِ تکراری و ناکام یا توافق یا حمله نظامی را کنار گذاشته و حمایت از مردم ایران را که خواهان تغییر نظام و استقرار دموکراسی و حفاظت از حقوق بشر و ارزش‌های مشترک هستند در دستور کار قرار دهند. تا کنون اما  آمریکا و جهان غرب و حتی اسرائیل نیز بجای اینکه برای زدن سر افعی در تهران برنامه‌ریزی کنند، به دنبال کوتاه کردن بازوهایی هستند که با گذشت زمان می‌توانند دوباره رشد کنند.