۱۴۰۴ فروردین ۱۰, یکشنبه

جابجایی برای نجات!

 


در هفته‌ای که گذشت، دولت اصلاح‌طلب مسعود پزشکیان دو مهره مهم خود را از دست داد. وزیر اقتصاد از سوی مجلس شورای اسلامی عزل شد و محمدجواد ظریف معمار دولت چهاردهم که در شغل نوظهور «معاون راهبردی رئیس‌ جمهور» فعال بود نیز «برکنار» شد. دولت پزشکیان در حالی باید ضربه وارد شده به دولت را با از دست دادن عبدالناصر همتی و محمدجواد ظریف ترمیم کند که که راه دشواری با بحران‌های پی ‌در پی اقتصادی و نظر علی خامنه‌ای مبنی بر عدم هرگونه مذاکره‌ با آمریکا در پیش دارد.

روز یکشنبه ۱۲ اسفندماه ۱۴۰۳ اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از برگزاری نشست استیضاح عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد دولت پزشکیان، رأی اعتماد خود را از وی پس گرفتند و یکی از مهمترین وزرای کابینه را عزل کردند.

استیضاح عبدالناصر همتی از پاییز امسال از سوی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به علت افزایش قیمت ارز و گرانی در دستور کار قرار گرفت. مقاومت محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی سبب شد استیضاح برای مدتی عقب بیافتد اما در نهایت وزن سنگین نمایندگان منتقد دولت و همچنین عملکرد نامطلوب و غیرقابل دفاع تیم اقتصادی پزشکیان، به استیضاح همتی منجر شد.

نمایندگان موافق این استیضاح معتقد بودند که سیاست‌های اقتصادی عبدالناصر همتی باعث تشدید بحران‌ بازارها به ویژه بازار ارز، افزایش تورم و مشکلات معیشتی شده و دولت نیازمند تغییر در تیم اقتصادی خود است.

مخالفان اما معتقد بودند مشکلات اقتصادی کشور به علت تحریم‌هاست و برکناری همتی اثری در حل بحران‌های اقتصادی ندارد بلکه با اثر منفی روانی بر بازارها سبب تشدید مشکلات می‌شود.

در جلسه استیضاح، مسعود پزشکیان به عنوان رئیس دولت به دفاع از وزیر اقتصاد خود پرداخت اما او که به «سوتی» دادن معروف است، در میانه سخنانش به اختلاف میان تیم دولت و علی خامنه‌ای اشاره کرد و درباره مذاکره با آمریکا گفت: «بنده معتقد بودم باید گفتگو کرد ولی مقام معظم رهبری گفتند با آمریکا گفتگو نمی‌کنیم، بنده هم اعلام کردم با آمریکا گفتگو نمی‌کنیم، تموم شد و رفت!»

مسعود پزشکیان در حالی به بسته شدن مسیر مذاکره توسط علی خامنه‌ای اشاره کرد که از بن‌بست‌های اقتصادی نیز خبر داد. او با اشاره به پول‌های بلوکه‌شده ایران در کشورهای عراق و قطر و ترکیه گفت با دستور اخیر ترامپ برای فشار بیشتر به جمهوری اسلامی، نفت و گاز ایران روی دریاها مانده و فروش نمی‌رود.

«ناترازی» هم که به تکیه‌کلام پزشکیان در شش ماه گذشته تبدیل شده بار دیگر از سوی او مورد تأکید قرار گرفت.

عبدالناصر همتی هم در دفاع از خود، بدون اشاره به اینکه به اختلافات در سطوح عالی حکومت یا نظر مخالف خامنه‌ای به مذاکره اشاره کند، از وجود مسائلی پشت پرده خبر داد. او گفت «خواهش می‌کنم از من نخواهید که مطالبی را بگویم تا امنیت کشور به خطر بیندازد؛ بنابراین پیش از پیش از مردم عذرخواهی می‌کنم و قاطعانه می‌گویم که قطعاً پیروز خواهیم شد.»

شوک دوم و همزمان!

ساعاتی پس از عزل همتی، شوک دوم به دولت مسعود پزشکیان وارد شد و محمدجواد ظریف «معاون راهبردی» و مشاور وی و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک برکنار شد. خبر برکناری محمدجواد ظریف با عنوان «استعفا» در آخرین ساعات شامگاه یکشنبه از سوی خبرگزاری «فارس» نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شد.

محمدجواد ظریف نیز بامداد روز دوشنبه ۱۳ اسفندماه در حساب خود در شبکه «ایکس» نوشت که روز گذشته به «دعوت» غلامحسین محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضاییه به دیدار او رفته و اژه‌ای «با اشاره به شرایط کشور توصیه کردند که برای پیشگیری از فشار بیشتر بر دولت» ظریف به دانشگاه برگردد و او هم «بی‌درنگ» قبول کرده است.

محمدجواد ظریف تأکید کرد که «امیدوارم با کنار گذاشتن بنده، بهانه‌ها برای سنگ‌اندازی در برابر خواست مردم و موفقیت دولت برداشته شود.»

اگرچه محمدجواد ظریف پیشتر نیز یکبار در دولت حسن روحانی و در حالی که وزیر امور خارجه بود قهر کرد و چند ساعتی در اینستاگرام استعفا داد و یکبار دیگر در آستانه آغاز رسمی فعالیت دولت پزشکیان و در اواسط امرداد ۱۴۰۳ با ادعای اینکه او بهانه فشار به دولت شده استعفا کرد، اما اینبار وی برکنار شده است؛ آنهم نوعی برکناری که اگرچه به گفته احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار حامی حکومت «محترمانه و نصحیت‌آمیز» بوده اما در عمل باید دید ابزار فشار غلامحسین محسنی اژه‌ای چه بوده که توانسته ظریف را مجبور کند «بی‌درنگ» برکناری را بپذیرد!

آنچه مشخص است تابعیت دوگانه فرزندان محمدجواد ظریف یکی از ابزارهای فشار بر او به شمار می‌رفت. این موضوع به حدی جدی بود که دولت پزشکیان به تازگی از مجلس شورای اسلامی خواسته بود لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» را که در دولت رئیسی تصویب و برای بررسی به مجلس شورای اسلامی ارسال شده بود، به دولت بازگردانند تا مبادا تصویب آن در مجلس زیر پای برخی اعضای کابینه و در صدر همه، محمدجواد ظریف را خالی کند.

ماده ۲ این لایحه می‌گوید انتصاب اشخاصی که خود، فرزندان یا همسر ایشان تابعیت مضاعف دارند، در مشاغل حساس و پست‌های زیرمجموعه این گروه ممنوع است. ماده ۴ این لایحه نیز، ‌معاونان و مشاوران رئیس‌ جمهور و قائم مقام آنها را در زمره مشاغل حساس دسته‌بندی می‌کند.

اما تنها محمد جواد ظریف نیست که مشمول این قانون می‌شود. فرزندان محمدرضا عارف معاون اول مسعود پزشکیان، سعید اوحدی معاون رئیس‌ جمهور و رئیس «بنیاد شهید»، محمدجعفر قائم‌پناه معاون اجرایی و شهرام دبیری معاون پارلمانی رئیس  دولت نیز تابعیت دوگانه دارند.

به نظر می‌رسد برخی مقامات دولت نیز از تابعیت دوگانه تعداد دیگری از مقامات حکومت احساس خطر کرده‌اند. فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت یک روز پس از برکناری ظریف با تأکید بر اینکه «قانون انتصاب افراد در مشاغل حساس به گونه‌ای نوشته شده که دست افراد برای انتصاب را حتی در مشاغل دانشگاهی به شدت می‌بندد» گفت: «این قانون اگر بخواهد اجرایی شود، بسیاری از افراد در همه قوا، باید از کار خود کناره بگیرند.»

با اینهمه در جمهوری اسلامی بارها قوانین سفت و سخت نیز به اسم «مصلحت» نادیده گرفته شده و اینبار هم اگر علی خامنه‌ای و دیگر مقامات موثر در رأس نظام می‌خواستند، می‌توانستند از تابعیت فرزندان ظریف چشم‌پوشی کنند نه اینکه این موضوع را در کنار موضوعات احتمالی دیگر به ابزار فشاری قوی علیه او تبدیل نماند.

شکست پروژه «وفاق» و واگذاری سکان نظام 

تابعیت فرزندان در حالی «صورت مسئله» برکناری محمدجواد ظریف بوده که در اصل آرایش در ساختار دولت با اراده بالادستی‌ها در جمهوری اسلامی در حال تغییر است و آدرس آن را مسعود پزشکیان در جلسه استیضاح همتی با اشاره به اختلاف نظر دولت و رهبر برای مذاکره با آمریکا ارائه داد.

مهمترین وجه اشتراک عبدالناصر همتی و محمدجواد ظریف را می‌توان حمایت آنها از مذاکره با آمریکا و تصویب لوایح FATF دانست.

عبدالناصر همتی نخستین فردی در جمهوری اسلامی بود که خبر «گرفتن موافقت» از خامنه‌ای برای بررسی دوباره لوایح FATF را در صفحه‌اش در شبکه «ایکس» منتشر کرده و همواره بر لزوم پیوستن به FATF و رفع تحریم‌ها تأکید داشته است.

موضع محمدجواد ظریف و شبکه ارتباطی او در داخل و خارج کشور نیز نه در شش ماه گذشته، بلکه از نخستین دولت حسن روحانی  روشن بوده است. محمدجواد ظریف که از نمایش‌گردانان انتخابات تیرماه ۱۴۰۳بود و از او به عنوان معمار دولت چهاردهم و مسئول جاسازی مهره‌های حکومتی در هیئت دولت یاد می‌شود، در دولت پزشکیان جایگاه اثرگذارتری نسبت به جایگاهش در دولت روحانی داشت.

به نظر می‌رسد پزشکیان و اصلاح‌طلبان حامی او که پس از مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی در حادثه سقوط هلی‌کوپتر ابزاری برای گرم کردن تنور انتخابات زودهنگام بودند، حالا در کمتر از یک سال با آرایش جدیدی که در نظام پیش برده می‌شود، کارکرد خود را از دست داده‌اند.

با توجه به شبکه‌های تو در توی ساختار جمهوری اسلامی، مشخص است که دستی بالادست مسعود پزشکیان و اصلاح‌طلبان سکان هدایت نظام را در اختیار دارد.

آنچه طی روزهای گذشته در دولت چهاردهم رخ داد، همچنین نشان می‌دهد که تلاش‌های مسعود پزشکیان برای همسو کردن علی خامنه‌ای با پروژه «وفاق» شکست خورده و حالا پروژه «نفاق» دامن دولت خودش را گرفته است!

در نهایت، به نظر می‌رسد تغییرات کنونی در ساختار قدرت می‌تواند برای حکومت سرنوشت‌ساز باشد چرا که از یکسو دولت  ترامپ مواضع سرسخت خود را حفظ کرده و از سوی دیگر دولت نتانیاهو همچنان جمهوری اسلامی را بزرگترین تهدید علیه موجودیت کشورش و منطقه ارزیابی می‌کند.

۱۴۰۴ فروردین ۸, جمعه

نوروزِ ایران

 


سال جدید خورشیدی با تجمع‌ مردم در اماکن تاریخی و شعارهایی علیه حکومت با تمرکز بر ملّی‌گرایی و حمایت از شاهزاده رضا پهلوی آغاز شد. جشن ملّی چهارشنبه ‌سوری نیز  گسترده‌تر از سال‌های گذشته برگزار شد. جمهوری اسلامی اما گیج و مبهوت در مواجهه با موج گسترده‌ی ملّی‌گرایی در جامعه، همزمان با  تلاش برای سرکوب، می‌خواهد آن را به سود خود نیز توضیح بدهد و یا به خدمت خود بگیرد!

پنجشنبه ۳۰ اسفندماه همزمان با تحویل سال ۱۴۰۴ خورشیدی برابر با ۲۵۸۴ پادشاهی، هزاران شهروند در اماکن تاریخی و فرهنگی کشور از جمله تخت جمشید، پاسارگاد، حافظیه، آرامگاه خیام در نیشابور و آرامگاه فردوسی در توس گرد آمدند و با خواندن سرود «ای ایران» و سر دادن شعارهای میهنی و حمایت از شاهزاده رضا پهلوی جمهوری اسلامی و دلبستگانش را غافلگیر کردند.

حضور و شعارهای هدفمند

این تجمعات خودجوش با شعارهایی از جمله «رضا شاه، روحت شاد» و «ای شاه ایران، برگرد به ایران»، «رضا رضا پهلوی، اینه شعار ملّی»، «این آخرین نبرده، پهلوی برمیگرده»، «شاه میاد به خونه، ضحاک سرنگونه» و «ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم» همراه بود.

همخوانی سرود «ای ایران» که چند روز پیشتر شاهزاده رضا پهلوی در یک پیام به آن اشاره کرده بود نیز نشان از استقبال شهروندان در نقاط مختلف کشور از خواست وی داشت.

چند روز پیش از سال تحویل، جشن باستانی چهارشنبه ‌سوری نیز در شهرها و محله‌های مختلف ایران با شکوه و گسترده‌تر از هر سال برگزار شد.

مردم در محله‌های مختلف، از جنوب تا شمال شهرها، در روستاها و مراکز گردشگری، گرد آمدند و با روشن کردن آتش سرود «ای ایران» خواندند؛ سرودی که در چهار دهه گذشته به سرود اپوزیسیون ملّی‌گرا و ایراندوست تبدیل شده است.

تصاویر و ویدئوهای زیادی در شبکه‌های اجتماعی توسط شهروندان درون ایران منتشر شد که در چهارشنبه ‌سوری و پای هفت‌سین‌ها با پرچم ملّی شیروخورشیدنشان عکس گرفته‌اند.

حمایت گسترده شهروندان از شاهزاده رضا پهلوی در تجمعات نوروزی در حالیست که او چندی پیش بطور رسمی اعلام کرد که رهبری مبارزات ملّی و آزادیخواهانه مردم ایران را به عهده گرفته و آن را تا زمان تشکیل دولت موقت ادامه خواهد داد.

اکنون هزاران شهروند در ایران، در اقدامی از پیش سازماندهی نشده، با شعارهایشان نشان داده‌اند که رهبری ولیعهد ایران را پذیرفته و او را شخصیت آلترناتیو جمهوری اسلامی می‌دانند.

گفتنی است که حضور گسترده‌ی سیاسی مردم در اماکن تاریخی برای نخستین‌ بار در هفتم آبان سال ۱۳۹۵ با حضور حدود ده هزار شهروند در پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ صورت گرفت. پیش از آن هر سال مردم بطور پراکنده به ویژه در نوروز در اماکن ملی و فرهنگی از جمله پاسارگاد حضور می‌یافتند اما  جمعیتی که هفتم آبان ۹۵ بدون سازماندهی از قبل، از شهرهای مختلف در کنار آرامگاه کوروش گرد آمد و سرود «ای  ایران» را همخوانی کرد، بی‌سابقه بود. این گردهمایی را می‌توان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم با جمهوری اسلامی ارزیابی کرد؛ نقطه عطفی که موج گسترده ملّی‌گرایی در جامعه ایران را نمایان ساخت و در اعتراضات سراسری سال‌های بعد، از دی۹۶ تا آبان ۹۸ و اعتراضات گسترده جنبش ملّی در سال ۱۴۰۱ بیش از پیش آشکار شد.

اندیشه‌ی حاکم بر جامعه

از تهیه و به به دست گرفتن پرچم شیروخورشید توسط شهروندان معترض در جریان اعتراضات دهه نود تا برافراشتن درفش کاویانی در دانشگاه «علامه» در اعتراضات ۱۴۰۱، خواندن سرودهای ملّی- میهنی در جریان اعتراضات، و تولید انواع محتواهای فرهنگی و هنری بر اساس میهن‌دوستی و تأکید بر همبستگی ملّی توسط معترضان و خانواده‌های دادخواه همگی از جمله نشانه‌هایی هستند که بیانگر موج غالب ملی‌گرایی در اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی به ویژه  طی یک دهه اخیر است.

در مقابل اما جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی که مبانی‌ ایدئولوژی‌اش آمیخته‌ای از اندیشه‌های چپ انترناسیونال و اسلام سیاسی بدون مرز است، در برابر اندیشه‌ی میهن‌دوستی و ملّی‌گرایی حاکم بر جامعه گیج و مبهوت است.

در حالی که ملّی‌گرایان از همان روز اول پیروزی انقلاب اسلامی و نیز طی سال‌های گذشته به شدت توسط نهادهای امنیتی سرکوب شده و همواره از سوی جریانات حکومتی از جمله اصلاح‌طلبان و همچنین  چپ‌های دلبسته به بهمن ۵۷ مورد انکار و حتا تمسخر قرار می‌گرفتند، و در حالی که جوانان بازداشت‌شده‌ در اعتراضات ۱۴۰۱ که به چوبه دار آویخته شدند از جمله کیان (محمد) حسینی، محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد ملّی‌گرا بودند،  جمهوری اسلامی اما همزمان تلاش کرده است تا ملی‌گرایی را نیز غصب کرده و به سود خود از محتوا خالی کند.

مقابله حکومت با ملی‌گرایی: از دروغ و مضحکه تا غصب!

در همین ارتباط، طی روزهای گذشته امنیتی‌های جمهوری اسلامی سیاست‌هایی متضاد در برابر رفتار مردم در پیش گرفته‌اند. برخی جریانات حکومتی تلاش دارند مردمی را که شعار «ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم» را «نژادپرست» معرفی کنند آنهم در حالی که این شعار درباره «نپرستیدن یک قوم» و دقیقا علیه نژادپرستی است! ضمن اینکه اشاره این شعار به جمهوری اسلامی است که از ابتدای تشکیل تا کنون تلاش کرده  هویت ملّی مردم ایران را انکار و یا تحریف کند و از «ملت ایران» بطور مصنوعی یک «اُمت اسلامی» بر اساس اندیشه‌های فرقه‌ای خودش بسازد که هیچ وجه اشتراکی با فرهنگ و تاریخ ایران و ایرانیان ندارد! نتیجه البته برای جمهوری اسلامی چیزی جز شکست نبوده است.

یکی دیگر از «ابتکارات» اتاق‌های فکر امنیتی نظام این بود که چند ده نفر از نیروهای حکومتی را در همان اماکن تاریخی که مردم در نوروز جمع شده و شعار‌های ملی و میهنی سر دادند گرد بیاورد تا  در بلندگو شعار بدهند: «ما آریایی هستیم، عاشق حیدر هستیم!»  این تقابل مضحک اما با تمسخر شهروندان در شبکه‌های اجتماعی روبرو شد؛ به ویژه آنکه احساس تعلق به یک سرزمین و یا یک قوم باستانی هیچ سنخیتی با عقیده مذهبی، آنهم اسلام سیاسی، که یا تحمیلی و یا اکتسابی است، ندارد!

و اما جدیدترین خروجی اتاق‌‌های فکر امنیتی وابسته به حکومت بهره‌برداری از موج ملّی‌گرایی به سود بخشی از نظام است که عمدتا اصلاح‌طلبان هستند. آنها با هم‌‌صدایی ظاهری با مردم تلاش دارند نمادهای ملّی را به ایدئولوژی نظام و اسلام سیاسی پیوند بزنند و بگویند آنچه مردم می‌گویند و می‌خواهند در همین جمهوری اسلامی دست‌یافتنی است! برای نمونه، محسن برهانی آخوند و وکیل دادگستری و استاد حقوق دانشگاه تهران که از مشاوران و حامیان مسعود پزشکیان نیز هست، با انتشار متنی پریشان در شبکه «ایکس» نوشته: «برخی افراد پرچم تاریخی ملت ایران یعنی «شیروخورشید» را استفاده می‌کنند اما متأسفانه مرتکب توهین به اهل بیت شده و می‌گویند ما عرب‌پرست نیستیم. آن شیر نماد امیرالمؤمنین است و آن خورشید نماد پیامبر اکرم. ای کاش بعد انقلاب ۵۷ این نماد تاریخی را تغییر نمی‌دادند!»

این ادعای دروغ و ضدتاریخی با واکنش تند شهروندان روبرو شد و محسن برهانی را ناچار به توجیه ادعاهای نادرستی که نوشته بود با حرف‌های نادرست‌ دیگر کرد! او در متن دیگری در «ایکس» نوشت: «شیروخورشید یک تاریخ و معنا دارد که به دوران باستان برمی‌گردد. اما نقش آن بر پرچم، تاریخ و معنایی متفاوت دارد معنای بازتعریف‌شده‌اش از دوران صفویان مورد استفاده قرار گرفت و از آن نمادسازی شد به نحوی که حتی شمشیر کج عربی در مقطعی در دست شیر قرار گرفت تا مشخص شود منظور چیست.»

همه این دستکاری‌ها و پریشانگویی‌ها نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در برابر شهروندانی که با صراحت فریاد می‌زنند: «رضا رضا پهلوی»، «این آخرین نبرده، پهلوی برمیگرده» و «شاه میاد به خونه، ضحاک سرنگونه» احساس ناتوانی می‌کند.

در این روزهای پر التهاب، شواهد چنین نشان می‌دهند که جمهوری اسلامی ضربه نهایی را از اندیشه و شهروندان خودآگاه و رهبری میهن‌دوست و آزادیخواهی خواهد خورد که در بیش از چهار دهه گذشته همواره برای رسیدن به ایران آزاد و آباد تلاش و مبارزه کرده‌اند.