۱۴۰۳ آبان ۳, پنجشنبه

سایه جنگ تحمیلیِ جمهوری اسلامی بر ایران

 


در این روزها بیش از چند هفته گذشته درباره احتمال آغاز جنگی فراگیر در خاورمیانه  صحبت می‌شود. پرتاب ۱۸۰ موشک بالستیک از سوی جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل، اگرچه بسیاری قبل از رسیدن به مقصد منهدم شدند، دلیل عمده این نگرانی است. البته تا زمان نگارش این گزارش هنوز اسرائیل با وجود تهدیدهای مقامات سیاسی و نظامی این کشور، از خود واکنشی نشان نداده است، ولی بعید نیست که در ساعات آینده حمله گسترده‌ای از جانب این کشور انجام پذیرد.

اگر جنگ در غزه انتقاد بخش‌هائی از نیروهای سیاسی و مردم اسرائیل را به دنبال داشت، در رابطه با حمله به جمهوری اسلامی ایران در جامعه سیاسی و مدنی آن کشور توافق وجود دارد. اگر حمله حماس در ۷ اکتبر سال گذشته میلادی نقطه سیاهی در تاریخ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل بود، قتل رهبران سیاسی و نظامی حزب‌الله شکستی فاحش برای جمهوری اسلامی است که با موشک‌پرانی جبران نمی‌شود.

تضعیف حزب‌الله و بحران در «محور مقاومت»

کشته شدن حسن نصرالله، که از سال ۲۰۰۶ به صورت مخفی زندگی می‌کرد، در حمله اسرائیل به یکی از دفاتر اصلی حزب‌الله در جنوب شهر بیروت، نه تنها ضربه محکمی علیه این گروه سیاسی- نظامی بود، بلکه می‌توان آنرا ضربه‌ای تاثیرگذار بر کل «محور مقامت» و سیاست‌های جمهوری اسلامی در منطقه به حساب آورد. حزب‌الله لبنان همراه با نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستون فقرات «محور مقاومت» است. برخلاف دیگر سازمان‌هائی که در این ائتلاف نظامی- تروریستی حضور دارند و پس از تشکیل زیر چتر جمهوری اسلامی برای دریافت کمک‌های مالی و تسلیحاتی قرار گرفتند، تصمیم تشکیل حزب‌الله در دفتر علی‌اکبر محتشمی‌پور سفیر وقت جمهوری اسلامی در سوریه گرفته شد. حزب‌الله از بدو تولد بازوی نظامی جمهوری اسلامی در جنوب لبنان در مرز با اسرائیل بود و هدف عمده از تشکیل آن انجام عملیات نظامی علیه اسرائیل است.

این اولین بار نیست که اسرائیل برای مقابله با شرارت‌های نظامی حزب‌الله جنگی گسترده با این گروه را آغاز می‌کند و قدم به خاک لبنان می‌گذارد. در سال ۱۹۸۲ میلادی نیز جنگ دیگری بین ارتش اسرائیل و نیروهای حزب‌الله آغاز شد که ۳۳ روز به طول انجامید و ارتش اسرائیل در جنوب لبنان تا سال ۲۰۰۰ باقی ماند. در آن سال‌ها حسن نصرالله، که در سال ۱۹۹۲ میلادی پس از ترور عباس الموسوی توسط اسرائیل به دبیرکلی این گروه انتخاب شد، گفته بود که اگر می‌دانست اسرائیل چنین واکنشی از خود نشان خواهد داد، این جنگ را آغاز نمی‌کرد. شاید به همین دلیل نیز حزب‌الله پس از حمله ۷ اکتبر سال گذشته میلادی واکنشی محدود نسبت به جنگ در غزه و در حمایت از حماس از خود نشان داد.

بحران داخلی در حزب‌الله

بحران در حزب‌الله نیز تازگی ندارد. مدت‌هاست که در داخل این گروه، بخشی معتقدند که باید از یک گروه کاملا نیابتی در خدمت جمهوری اسلامی تبدیل به حزبی بشوند که سیاست‌هایش را نه بر مبنای دستوراتی که از تهران دریافت می کند، بلکه بر مبنای اولویت‌های لبنان تعیین کند. این نظریه به ویژه پس از آخرین انتخابات در لبنان در این سازمان هوادارانی پیدا کرده است. حضور در پارلمان و دولت، به گفته کسانی که خواهان فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی هستند، مسئولیت‌هائی را بر عهده حزب‌الله می‌گذارد که با تابعیت کامل از دستورات تهران نخواهد توانست به آنها عمل کند و در نتیجه انزوا در سطح جامعه لبنان را به دنبال خواهد داشت. پس از آغاز جنگ در غزه و به ویژه پس از ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس در تهران، حسن نصرالله از سوی بخش دیگری نیز تحت فشار قرار گرفت که جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند که به «جبهه مقاومت» پشت کرده است. یکی از رهبران این جناح پس از ترور اولین فرماندهان حزب‌الله به رسانه‌های لبنانی گفت «در حالی که ما شهدای‌مان را به خاک می‌سپاریم، رئیس جمهور ایران در نیویورک به دنبال مذاکره با دولت‌های غربی است.»

این مواضع در تهران هم تکرار شده‌اند. ابوالفضل ظهره وند دیپلمات سابق جمهوری اسلامی و عضو کنونی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز چند روز قبل از حمله موشکی اخیر به اسرائیل گفته بود «اگر سعید جلیلی رئیس جمهور شده بود اسرائیل جرأت نمی کرد رهبر حزب‌الله را بکشد.» امیرحسین ثابتی نماینده مجلس شورای اسلامی نیز در همین رابطه مسعود پزشکیان را متهم کرد «فریب آمریکا را خورده است.» علی مطهری رئیس سابق مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است که «تعلل در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در تهران به اسرائیل جرئت داد حسن نصرالله را نیز ترور کند.» حسن خمینی نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی، نزدیک به اصلاح‌طلبان، هم ۲۴ ساعت قبل از حمله موشکی گفته بود «نباید در پاسخ تردید داشت.» البته خود مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم نیز به نوعی این انتقادها را پذیرفته است. آو پس از کشته شدن حسن نصرالله گفت «رهبران آمریکا و اروپا وعده داده بودند که در صورت عدم پاسخگوئی به ترور شهید هنیه، آتس‌بس در غزه برگزار شود، ولی معلوم شد که دروغ می‌گفتند.»

موشک‌های جمهوری اسلامی و طرح «اختاپوس» اسرائیل

دستور علی خامنه ای برای موشک‌پرانی به سمت اسرائیل، پاسخی به این انتقادها و تلاش برای جلوگیری از گسترش بحران در «محور مقاومت» و «اعاده حیثیت» جمهوری اسلامی است که خطر ریزش در نیروهای نیابتی‌اش را نیز حس کرده است. جمهوری اسلامی، «محور مقامت» و تلاش برای دستیابی به بمب اتمی را ابزاری برای بازدارندگی از هر تلاش خارجی جهت تغییر نظام و بقای خود می‌داند و حاضر نیست تا زمانی که ضمانت‌های کافی برای بقای خود دریافت نکند، از این ابزار صرف نظر کند. در همین راستا نیز سخت نگران حمله نظامی گسترده اسرائیل است.  این نگرانی‌ها را می‌توان به عوامل داخلی و خارجی تقسیم کرد. درگیری مستقیم با اسرائیل نه تنها به خاطر تفاوت فاحش قدرت نظامی برای جمهوری اسلامی خطرناک است، بلکه می‌تواند بلافاصله به تشکیل جبهه‌ای از کشور اروپائی و آمریکا در حمایت از اسرائیل بیانجامد. حمله موشکی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل از سوی تمامی کشورهای غربی محکوم شده است. تشکیل این جبهه همزمان به گسترش تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی خواهد انجامید و ضربه مهلکی بر اقتصاد نیمه‌جان ایران وارد خواهد ساخت. تشدید بحران اقتصادی همزمان با درگیر ساختن کشور در یک جنگ جدید می‌تواند موقعیت مناسبی برای بازگشت معترضین به خیابان‌ها باشد. اعتراض‌هایی که با توجه به درگیری‌های نظامی با یک کشور خارجی می‌توانند پایان رژیم را رقم بزنند. پیام اخیر بنیامین نتانیاهو خطاب به مردم ایران را می‌توان در همین رابطه ارزیابی کرد.

طرح اسرائیل برای مقابله با حزب‌الله و غیرفعال ساختن بازوی نظامی این گروه، در هفته‌های گذشته تهیه نشده است. سال‌ها پیش، احتمالا پس از خروج از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی، نیروهای امنیتی و نظامی اسرائیل به آماده کردن این طرح پرداختند و در هفته‌های گدشته تنها با بازنگری در آن تصمیم به اجرایش گرفتند. طرح مقابله نظامی با جمهوری اسلامی نیز از سال ۲۰۱۹ میلادی آماده است. این طرح را در آن سال نفتالی بنت، که وزیر آموزش دولت وقت بود تهیه کرده است. نفتالی بنت که در سال ۲۰۲۱ به مدت یکسال ریاست دولت اسرائیل را نیز بر عهده داشت،  همان زمان هم خواهان اجرای این طرح بود که البته با مخالفت نیروهای امنیتی و نظامی اسرائیل و همچنین آمریکا مواجه شد. این طرح که به نام «اختاپوس» شهرت دارد چندین گزینه برای حمله گسترده به جمهوری اسلامی را در بر می‌گیرد: حمله به تاسیسات نظامی (مانند حمله ۳۱ فروردین به سامانه دفاع هوائی ضد موشکی در حومه اصفهان)، حمله به زیرساخت‌های اقتصادی چون تاسیسات نفتی در عسلویه یا پایانه نفتی جزیره خارک، حمله به تاسیسات هسته‌ای مانند حملاتی که مراکز هسته‌ای عراق در سال ۱۹۸۱ و سوریه در سال ۲۰۰۷ میلادی را ویران کردند.

در هر حال، جمهوری اسلامی در صورت حمله احتمالی اسرائیل و هرکدام از این گزینه‌ها مسئولیت جنگی را خواهد داشت که می‌تواند به زیرساخت‌های ایران خسارات فراوان وارد آورد و تلفات جانی برجای بگذارد. البته اگر بنیامین نتانیاهو از نیروهای امنیتی و نظامی کشورش بخواهد که رهبران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی را از میان بردارند، احتمالا داستان دیگری رقم خواهد خورد که پایان آن می‌تواند متفاوت باشد.


۱۴۰۳ آبان ۱, سه‌شنبه

تنگ‌تر شدن حلقه انزوا

 


جمهوری اسلامی گرفتار عواقب ماجراجوئی‌های خود در منطقه و همکاری تسلیحاتی با روسیه در جنگ اوکراین در قلب اروپا است. آخرین نمونه از انزوای بیش از پیش حکومت ایران در جهان، بیانیه مشترک آتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس است. در پایان این نشست مشترک که در بروکسل برگزار شد، این اتحادیه در اقدامی بی‌سابقه صحبت از «اشغال» جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی در خلیج فارس کرد و بر ادعای امارات متحده عربی مبنی بر حاکمیت بر این سه جزیره صحه گذاشت.

بیانیه بی‌سابقه اتحادیه اروپا

در این بیانیه که ۲۵ مهرماه منتشر شد، از جمهوری اسلامی خواسته می‌شود که در احترام به منشور سازمان ملل متحد به «اشغال» این جزایر خاتمه دهد. در این بیانیه برای اولین بار کشورهای اروپائی حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه را «نقض حاکمیت» امارات متحده عربی خوانده و از آن به عنوان «سرپیچی» از قوانین بین‌المللی نام می‌برند. همزمانی انتشار این بیانیه با تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا، بریتانیا و استرالیا با حمله موشکی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل و همکاری تسلیحاتی با روسیه در جنگ اوکراین بی‌ارتباط نیست و حکایت از سرعت گرفتن روند انزوا و محاصره‌ی آن دارد.

البته در خرداد ماه امسال جمهوری خلق چین نیز در بیانیه مشترکی که با امارات متحده عربی منتشر کرد از ادعای مالکیت این امیرنشین بر جزاریر سه‌گانه خلیج فارس حمایت کرده بود. روسیه، دیگر متحد جمهوری اسلامی نیز در دی ماه سال گذشته در اقدامی مشابه بر ادعای امارات متحده عربی مبنی بر حاکمیت بر این سه جزیره تاکید کرده بود. در بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس به برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز اشاره شده و خواسته می‌شود که «صلح‌آمیز باقی بماند» و تولید موشک‌های بالستیک و پهپادهای تهاجمی و هر فناور دیگری را که تهدیدی برای منطقه باشد، بلافاصله متوقف سازد. درخواستی که چند هفته پیش از سوی هفت کشور صنعتی جهان موسوم به «جی۷» نیز مطرح شده بود. رهبران این گروه که ریاست ادواری آن تا پایان سال جاری میلادی بر عهده ایتالیاست، در بیانیه خود متذکر شده بودند که غنی‌سازی با غلظت بالا توسط جمهوری اسلامی «هیچگونه توجیه معتبر غیرنظامی» ندارد.

گسترش تحریم‌ها «ایران ‌ایر» را زمینگیر کرد

تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی در رابطه با همکاری تسلیحاتی با روسیه در جنگ اوکراین و حمله موشکی به اسرائیل همچنان گسترش پیدا می‌کنند. در روزهای گذشته بریتانیا، استرالیا و اتحادیه اروپا شماری از مقامات کشوری و لشکری جمهوری اسلامی و نهادهائی چون شرکت‌های هواپیمائی «ایران ‌ایر» و «ماهان» و سازمان فضائی ایران و ساها (سرویس اطلاعات و ارتباط هوائی ارتش) را به فهرست تحریم‌های خود افزودند. «ایران ‌ایر» مجبور شد تا اطلاع بعدی کلیه پروازهای خود را به کشورهای اروپائی متوقف سازد. صدها نفر که از قبل بلیت مسافرت با «ایران ‌ایر» به مقصد کشورهای اروپائی خریده بودند، سرگردان در جستجوی راه‌های دیگری برای رسیدن به مقصد هستند. دیگر شرکت‌های مسافرتی هوائی نیز از این فرصت استفاده کرده و بهای بلیت‌های خود را، که به سختی به دست می‌آیند و بازار سیاه پیدا کرده‌اند، به صورت چشمگیری افزایش داده‌اند.

تهدید‌های لفظی نیز علیه جمهوری اسلامی ادامه دارند. اولاف شولتز صدراعظم آلمان، چهارشنبه ۲۵ مهر، در پارلمان این کشور از جمهوری اسلامی خواست حملات موشکی خود را علیه اسرائیل متوقف کند. وی  ادامه این حملات از سوی تهران را «بازی با آتش» خواند. اولاف شولتز برخلاف برخی رهبران دیگر کشورهای اروپائی اعلام کرد به صادرات تجهیزات نظامی به اسرائیل ادامه خواهد داد و افزود این کشور می‌بایست بتواند برای حفظ موجودیت خویش بر همبستگی آلمان و دیگر کشورهای اروپائی حساب کند. دولت های ایتالیا و فرانسه، برخلاف آلمان، ضمن تأکید بر حق دفاع اسرائیل از موجودیت خود، یا فروش اسلحه به این کشور را فعلا متوقف ساخته و یا آن را مشروط به عدم استفاده در غزه و بمباران مناطق مسکونی کرده‌اند. دولت امانوئل ماکرون فرمان عدم حضور شرکت‌های اسرائیلی در نمایشگاه دفاع دریائی «یورو ناوال» را صادر کرد. هفت شرکت تسلیحاتی اسرائیلی تقاضای حضور و برپائی غرفه برای ارائه تولیدات خود در این نمایشگاه کرده بودند که  قرار است در هفته اول ماه نوامبر برگزار ‌شود.

هشدار آمریکا به جمهوری اسلامی

آمریکا نیز اعلام کرد هرگونه تلاش برای ترور مقامات این کشور از جمله دونالد ترامپ کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۴ در این کشور را «اقدامی جنگی» تلقی خواهد کرد که با «پاسخی مناسب» مواجه خواهد شد. شاون ساوت سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در این رابطه اعلام کرد «تهدیدات گستاخانه جمهوری اسلامی علیه آقای ترامپ و دیگر مقامات پیشین آمریکا، مساله امنیت ملی است، و در «اولویت» قرار دارد. استفاده از عباراتی چون «اقدام جنگی» و «اولویت امنیت ملی» حکایت از این دارد که هر اقدامی از سوی جمهوری اسلامی در این رابطه با پاسخی سخت روبرو خواهد شد.

در رابطه با اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران و چند حمله علیه منافع اسرائیل در خاک سوئد، دولت این کشور خواستار ثبت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  به عنوان یک سازمان «تروریستی» در فهرست گروه‌های تروریستی اروپا شد. اولف کریسترسون نخست وزیر سوئد، یکشنبه ۲۲ مهرماه گفت کشورش از اتحادیه اروپا می‌خواهد که سپاه پاسداران را به دلیل چندین حمله به اهداف مربوط به اسرائیل در این کشور رسما یک سازمان تروریستی اعلام کند. «ساپو» نهاد اطلاعاتی سوئد، رژیم ایران را متهم کرده است که با استخدام اعضای باندهای تبهکار سوئدی اقدام به ارتکاب جرائم خشونت‌آمیز علیه اسرائیل و اهداف دیگر در سوئد کرده است. اتهامی که اگرچه جمهوری اسلامی رد می‌کند ولی از سوی چندین کشور اروپائی و آمریکای لاتین تائید شده است.

جمهوری اسلامی در جستجوی حمایت منطقه‌ای

در چنین شرایطی عباس عراقچی وزیر خارجه دولت مسعود پزشکیان در هفتمین سفر خود به کشورهای منطقه ابتدا به لبنان و سوریه و عراق سفر کرد، سپس راهی پادشاهی سعودی، قطر و عمان شد و بعد  به اردن، مصر و ترکیه رفت. سفرهائی با امید به دست آوردن حمایت کشورهای منطقه که البته موفق نبودند. در برخی موارد حتی عکس‌های منتشر شده از دیدارهای عباس عراقچی نیز  به نوعی حکایت از انزوای جمهوری اسلامی و تحقیر رژیم و مقاماتش دارند. در دیدار عباس عراقچی با محمد بن سلمان ولیعهد پر قدرت پادشاهی سعودی، نشانی از پرچم جمهوری اسلامی نیست و تنها پرچمی که به چشم می‌خورد متعلق به کشور میزبان است. در امان، ملک عبدالله، پادشاه اردن، عباس عراقچی و همراهانش را با لباس غیررسمی بطوری که گویا از  پیاده‌روی روزانه بازگشته، به حضور پذیرفت. در این دیدار نیز خبری از پرچم جمهوری اسلامی نیست.

اگرچه رسانه‌های جمهوری اسلامی چنین وانمود می‌کنند که این عباس عراقچی است که به رهبران این کشورها هشدار داده که هرگونه همکاری با اسرائیل حتی غیرمستقیم می‌تواند «عواقب ناگواری» برای آنها داشته باشد، ولی واقعیت چیز دیگریست. ملک عبدالله به وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته است که اگر نگرانی‌ها در مورد غزه مشترک هستند ولی در لبنان حزب‌الله باید اسلحه بر زمین بگذارد و کشور را به مردم خودش بازگرداند. محمد بن سلمان هم به عباس عراقچی گفته است که اگر جمهوری اسلامی، یا گروه‌های نیابتی‌اش، در واکنش به حملات اسرائیل بخواهند مانند گذشته تاسیسات نفتی این کشور را مورد حمله قرار دهند، اینبار با واکنش نظامی پادشاهی سعودی روبرو خواهند شد و به وزیر خارجه جمهوری اسلامی یادآور شد که کشورش در مقایسه با حکومت ایران از  نیروئی هوائی برتری برخوردار است.

اینهمه در حالیست که تلاش‌های جمهوری اسلامی نه برای خروج از انزوا که فعلا نمی‌تواند در دستور کار قرار داشته باشد، بلکه برای جلوگیری از گسترش انزوای عملا موجود نیز  به دلیل سیاست‌های ماجراجویانه نظام امکانپذیر نیست. جمهوری اسلامی نه تنها تا کنون نتوانسته حمایت هیچ قدرت جهانی و منطقه‌ای را برای فشار بر اسرائیل و جلوگیری از تلافی و حملات احتمالی این کشور بگیرد، بلکه در صورت وقوع جنگی فراگیر در روزهای آینده حتی نخواهد توانست روی متحدین اصلی خود یعنی چین و روسیه نیز حساب کند.

این انزوا امروز بیش از گذشته به کابوسی برای علی خامنه‌ای و کل نظام تبدیل شده است، به ویژه که نمی‌دانند چگونه و از چه راهی اسرائیل را قانع سازند که در پاسخ به بیش از ۱۸۰ موشک عملیات «وعده صادق۲»، فقط دست به اقدامی نمادین بزند که خسارات آن در حدی نباشد که جمهوری اسلامی برای حذف آبرو مجبور به موشک‌پرانی جدید بشود.  واکنشی که می‌تواند آغاز جنگی فراگیر باشد که دیگر محدود به ایران و اسرائیل نخواهد ماند و کشورهای دیگر را هم درگیر خواهد ساخت و حتی احتمال دارد با توجه به بحران‌های داخلی و گسترش اعتراضات عمومی، دفتر جمهوری اسلامی را برای همیشه ببندد.