از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه علیه تروریستهای حماس، کشتیهای تجاری و نفتکشهای خارجی در دریای سرخ و بابالمندب با حملات موشکی و پهپادی حوثیهای یمن روبرو شدند.
حمله شبهنظامیان حوثی به کشتیها پس از آن تشدید شد که علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ۲۸ آذرماه ۱۴۰۲ در جریان بازدید از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواستار «قطع جریان و شریانِ حیاتی» اسرائیل شد. وی در جمع فرماندهان ارشد نیروهای مسلح گفت، «بایستی نگذارند که نفت و انرژی و کالا و امثال اینها وارد رژیم صهیونیستی بشود.»
یک تهدید جدّی با پیامدهای بینالمللی
گروگانگیری کشتی «گالکسی لیدر» با ۲۵ خدمه و حمله به بیش از ۱۰ نفتکش و کشتی دیگر از جمله «استریندا»، «سوان آتلانتیک» و «الجسره» به یک تهدید اساسی برای مالکان و خدمه آنها و خطوط کشتیرانی و غولهای حمل و نقل مثل شرکت «مرسک» دانمارک، «اینونتور» نروژ، «سیامای سیجیام» فرانسه، «هاپاگ لوید» آلمان و غول نفتی بریتانیا «بریتیش پترولیوم» تبدیل شد. مالکان این شرکتها مجبور شدند به دلیل وخامت اوضاع امنیتی عبور و مرور از کانال سوئز و بابالمندب را متوقف کنند. بعضی از آنها نیز انتقال محموله به بنادر اسرائیل را متوقف کردند.
براساس اعلام شرکت «کوهنهناگل» دومین شرکت بزرگ خدمات لجستیک جهان، حملات حوثیها به کشتیهای تجاری باعث شد که دستکم ۱۰۳ کشتی کانتینری مسیر خود را از دریای سرخ تغییر دهند.
این وضعیت بسیاری از کشتیهای تجاری را مجبور کرد بجای عبور از دریای سرخ، از جنوب قاره آفریقا دور بزنند تا بتوانند از دریای مدیترانه به اقیانوس هند (یا برعکس) برسند. این تغییر مسیر علاوه بر طولانی شدن زمان انتقال محمولهها با تأخیری بین ۱۰ تا ۱۵ روز، هزینه سوخت و دستمزد پرسنل و بیمه را نیز بالا برد.
جان استاوپرت مدیر ارشد محیط زیست و تجارت اتاق بینالمللی کشتیرانی که ۸۰ درصد از ناوگان تجاری جهان را تشکیل میدهد، به آسوشیتدپرس میگوید در شرایطی که ۴۰ درصد تجارت آسیا و اروپا بطور معمول از طریق آبراه انجام میشود، ناامنی در دریای سرخ تأثیرات قابل توجهی بر اقتصاد خواهد گذاشت.
به گزارش بلومبرگ به نقل از تحلیلگران، یونان، اردن، سریلانکا و بلغارستان در میان اقتصادهایی هستند که تحت تأثیر بیشترین اختلالات تجاری در دریا قرار خواهند گرفت.
بر اساس اطلاعات مقامات دفاعی آمریکا، حدود ۴۰۰ کشتی تجاری در هر لحظه از جنوب دریای سرخ عبور میکنند.
تشکیل «گروه ۱۵۳»
بعد از بینتیجه ماندن مذاکره با حوثیها با میانجیگری دولت عمان، لوید آوستین وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد برای تأمین امنیت دریای سرخ ائتلاف دریایی «گروه ضربت ۱۵۳» با همکاری کشورهای مختلف از جمله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، هلند، نروژ، بحرین، سیشل و اسپانیا مأموریت خود را آغاز خواهد کرد. آلمان نیز اعلام کرد که به این ائتلاف ملحق خواهد شد اگرچه عربستان سعودی تمایلی برای پیوستن به «گروه ۱۵۳» نشان نداد.
دیدگاههای مختلفی در مورد اثربخش بودن تشکیل چنین ائتلافی مطرح است. گابریل رِید معاون مدیر مشاور امنیت سایبری و اطلاعات جهانی S-RM میگوید: «اگرچه از واکنش بینالمللی دریایی استقبال میشود، اما شرکتهای بیمه و کشتیرانیها همچنان عصبی هستند. بخشهایی از بازار بیمه دریایی لویدز لندن، منطقه پرخطر در دریای سرخ را گسترش دادهاند، در حالی که کشتیرانیها تصمیم میگیرند حرکت کشتیهای خود را به مسیرهای دیگر و پرهزینهتر تغییر دهند.»
این آشفتگی و اختلال درست همان هدفی است که جمهوری اسلامی با پشتیبانی از گروههای نیابتی زیر پرچم «مقاومت» برای آن برنامهریزی کرده است. در همین ارتباط محمدرضا آشتیانی وزیر دفاع رژیم به خبرنگاران گفت، «این منطقه، منطقه ماست و ما روی آن منطقهای که تسلط داریم، قطعاً کسی نمیتواند مانور بدهد.»
برخی منابع غیررسمی گزارش دادهاند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اطلاعات کشتیها را در اختیار حوثیها میگذارد. با اینکه مقامات آمریکایی مدام تکرار میکنند که جمهوری اسلامی از این حملات پشتیبانی میکند اما اقدام خاصی از سوی آمریکا و متحدان آن انجام نشده است. چنانکه در مورد حملات موشکی و پهپادی به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه و حتا سفارت آمریکا در بغداد نیز تا کنون اقدامی که بازدارنده باشد انجام نگرفته است.
در این میان، کاترین کولونا وزیر خارجه فرانسه روز ۲۸ آذرماه در دیدار با دیوید کامرون وزیرخارجه بریتانیا گفت «میدانیم که حوثی ها معمولاً از جانب [رژیم] ایران حمایت میشوند» و «ما به همراه متحدانمان تدابیر ویژهای اتخاذ خواهیم کرد.»
تأمین امنیت نظام با نیابتیها و «جبهه مقاومت»
برخی تحلیلگران برخورد مستقیم آمریکا با حوثیها را محتمل و برخی دیگر آن را ناگزیر میدانند. هرچند که عبدالملک بدرالدین الحوثی رهبر «انصارالله» یمن گفته «ما نمیترسیم و عاشق جنگ مستقیم با آمریکا و اسرائیل هستیم.» آنها حتا اعلام کردند «آماده بستن تنگه باب المندب هستیم.»
حسین علایی فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادعا میکند: «ایران نمیخواهد در درگیری حوثیها در دریای سرخ یک طرف ماجرا باشد.» حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه رژیم نیز مدعی است: «گروههای مقاومت از ایران فرمان نمیگیرند» اما دو مقام دفاعی اسرائیل به «نیویورک تایمز» گفتهاند «رژیم ایران برای تشدید جنگ با اسرائیل به حوثیها چشم دوخته است.»
اختلال در مسیر حرکت کشتیها در دریای سرخ به حوثیها فرصت عرض اندام در عرصه بینالمللی داده است. آنها عمق استراتژیک جمهوری اسلامی را از تنگه هرمز و دریای عمان به بابالمندب و دریای سرخ کشاندهاند. سردار پاسدار ایرج مسجدی از فرماندهان بلندپایه «سپاه قدس» و سفیر سابق جمهوری اسلامی در بغداد اوایل مهرماه ۱۴۰۲ یک سخنرانی در شهرستان لنگرود گفت: «جبهه مقاومت پایگاه قدرت جمهوری اسلامی است و امنیت ما را تأمین کردهاند.»
تهاجم ترکیبی
رهبر جمهوری اسلامی ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ در جمع شماری از فرماندهان نظامی هشدار داده بود که جمهوری اسلامی هدف یک «تهاجم ترکیبی جبهه دشمن» قرار دارد. وی توصیه کرد: «نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم.» او توضیح داد که «ما نیز باید در زمینههای مختلف از جمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم.»
با استناد به شواهد و رویدادهای میدانی، عملیات تروریستی «هفت اکتبر» حماس علیه اسرائیل و ورود حوثیها به جنگ دریایی به اسم حمایت از فلسطینیها، بخشی از راهبرد جمهوری اسلامی در برابر منشاء تهدیداتی است که به اشکال مختلف موجودیت رژیم را به خطر میاندازد. علی خامنهای با آگاهی از اینکه ماندن در لاک دفاعی در بلندمدت نظام را بیشتر آسیبپذیر میکند دست به قمار بزرگ زده است: ورود به مرحله تهاجمی برای مشغول داشتن دشمن با کمک گروههای نیابتی در «جبهه مقاومت».
بر اساس گزارش مجله «اکونومیست»، «۵۳ درصد تجارت کانتینری جهان در دریای سرخ متوقف شده است.» این یعنی جمهوری اسلامی خطرکرده و با عبور از خط قرمزها فراتر از «ترقهبازی»هایی که قبلاً در تنگه هرمز و دریای عمان از سپاه پاسداران سر میزد، آگاهانه در دریای سرخ آتشافروزی میکند تا امنیت را از اقتصاد جهانی بگیرد. امنیتی که به خطر انداختن آن میتواند به قیمت موجودیت خود جمهوری اسلامی تمام شود.
اینکه کاسه صبر قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی سرانجام کی، کجا و چگونه لبریز شود مشخص نیست. اما وقتی از دور به منازعات خاورمیانه نگاه میکنیم، راهبردهای خامنهای در سیاست جهانی برای بقاء جمهوری اسلامی، چیزی بیش از دست و پا زدنهای یک دیکتاتور فرسوده و شرکای آن علیه نظم و حقوق و قوانین بینالملل نیست. همان راهی که قذافی و صدام نیز پیش از خامنهای رفتند. سقوط سرنوشت محتوم دیکتاتورهاست فقط شکل آن متفاوت است.