۱۴۰۱ فروردین ۳, چهارشنبه

دولت در دولت نیست! نظام در نظام است!

 


در روزهای گذشته بازنشر یک فایل صوتی از گفتگوی چند تن از مقامات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بار دیگر فساد گسترده مالی و فعالیت مافیایی در این نهاد نظامی- امنیتی را برجسته کرد. آرایش جدید در نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان می‌دهد جریانی در آن شکل گرفته که به دنبال حکمرانی فراحکومتی در جمهوری اسلامی است.

این فایل صوتی مربوط به جلسه‌ای در سال ۱۳۹۷ است که در آن محمدعلی جعفری فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید که قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس که توسط پهپادهای ایالات متحده در عراق کشته شد، از تشکیل پرونده فساد مالی برای برخی افراد مرتبط با «هلدینگ یاس» بسیار ناراحت بوده و حتی برای حل و فصل ماجرا مستقیم به علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی مراجعه کرده بود. سخنان محمدعلی جعفری و میرزا حسن ذوالقدرنیا معاون پیشین اقتصادی و سازندگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این فایل صوتی مشخص می‌کند که سردار پاسدار محمدباقر قالیباف شهردار سابق تهران و رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، سردار پاسدار قاسم سلیمانی، سردار پاسدار امیرعلی حاجی‌زاده، سردار پاسدار جمال‌الدین آبرومند و سردار پاسدار حسین طائب مسئول سازمان اطلاعات سپاه (ساس) در فسادهای گسترده مالی سپاه پاسداران از جمله در فساد مالی «هلدینگ یاس» دست داشته‌اند.

«هلدینگ یاس» مشتی نمونه خروار

«هلدینگ یاس» متعلق به بنیاد تعاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۵ خرداد سال ۱۳۹۴ با سرمایه اولیه ۲۰ میلیارد تومان با ده‌ها شرکت زیرمجموعه به فعالیت گسترده اقتصادی از جمله در حوزه خدماتی، واسطه‌‌گری تجاری، مسکن و «هایپرمارکت»‌های زنجیره‌ای «یاس» آغاز به فعالیت کرد. فعالیت این هلدینگ تا اواخر سال ۱۳۹۶ ادامه داشت و پس از آن  میرزا حسن ذوالقدرنیا و سعید محمد به عنوان بازرسان این هلدینگ مراحل تسویه آن را پیش بردند.

یک سال پیش در اسفند ۱۳۹۹ خبری درباره تأیید رای دادگاه نظامی تهران علیه متهمان فساد در شرکت «هلدینگ یاس» توسط دیوان عالی کشور منتشر شد. بر اساس این حکم، عیسی شریفی قائم‌مقام محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران به ۲۰ سال زندان و استرداد رشوه‌های دریافتی، سردار پاسدار محمود سیف معاون وقت اقتصادی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به ۳۰ سال زندان و استرداد مال نامشروع حاصل از فساد،  مسعود مهردادی قائم‌مقام اقتصادی بنیاد تعاون سپاه پاسداران به دو سال زندان و  محمود خاکپور به ۵ سال و شش ماه حبس و ۴۰ ضربه شلاق محکوم شدند.

اینهمه در حالیست که فساد اقتصادی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تنها به پرونده «هلدینگ یاس» مربوط و محدود نمی‌شود. در سال ۹۳ سردار پاسدار محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران مبلغ ۱۲ هزار میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان برابر با چهار میلیارد دلار از اموال شهرداری تهران را به شرکت «رسا تجارت» از زیرمجموعه‌های تعاون سپاه پاسداران واگذار کرد که به «فساد ۱۳ هزار میلیارد تومانی» معروف شد. در یکی دیگر از تخلفات افشاشده‌ی این نهاد نظامی- عقیدتی، در حالی که ۴۹ درصد سهام فولاد خوزستان در اختیار آن بود، مسئولان سپاه پاسداران طی سال گذشته در حال تلاش برای «دخل و تصرف غیرقانونی» در بقیه سهام این شرکت‌ بودند. نقش پررنگ سپاه پاسداران در حوزه‌های مختلف عمرانی، نفتی، خدماتی و تجاری دست سرداران و مافیاهای وابسته به این نهاد را برای ارتکاب انواع اختلاس، رانتخواری، رشوه‌گیری و به جیب زدن ثروت ملی در کشور باز گذاشته است. سازمان شفافیت بین‌الملل در گزارشی که نوامبر ۲۰۲۱ درباره فساد مالی در حوزه نظامی و امنیتی کشورهای مختلف منتشر کرد، فساد حوزه‌های امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی را در رده «بحرانی» ارزیابی کرده بود.

سنگر به سنگر با حمایت خامنه‌ای

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از ابتدا بازوهای اقتصادی خود را مستقل از دولت پرورش داد، در ماه‌های اخیر به دنبال رسمیت بخشیدن به «نقش ویژه» اقتصادی خود همراه با جاسازی‌های سیاسی  است.

نخستین گام‌های پروژه حکمرانی انحصاری سپاه پاسداران با فرستادن اعضای این نهاد به یازدهمین مجلس شورای اسلامی برداشته شد. نه تنها سردار پاسدار محمدباقر قالیباف رئیس این مجلس گوش‌ به فرمان خامنه‌ای شد بلکه دست‌کم ۲۳ سردار و عضو ارشد سپاه پاسداران و بسیج بر کرسی‌های مجلس یازدهم تکیه زده‌اند و هفت عضو از ۱۲ عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز متشکل از همین فرماندهان و سرداران است!

مرحله دوم این پروژه با تشکیل سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی در امرداد ۱۴۰۰ به اجرا درآمد.  حضور سرداران و اعضای رده بالای سپاه پاسداران در هیئت دولت و استانداری‌ها و فرمانداری‌ها، نفوذ و تسلط این جریان در قوه مجریه جمهوری اسلامی و حوزه اجرایی کشور را تثبیت کرد.

بیش از ۲۰ فرمانده و سردار سپاه پاسداران در کابینه و دیگر بخش‌های دولت از جمله مناطق آزاد تجاری و استانداری‌ها منصوب شده‌اند. سپاه پاسداران بدون «کودتا»یی که چند سال پیش احتمال آن مطرح شده بود، در عمل قوه مجریه را که آن نیز گوش به فرمان «بیت رهبری» است تسخیر کرد.

تسلط بر قوه مجریه از نظر امنیتی نیز برای علی خامنه‌ای مهم است چرا که تضمین‌کننده سرکوب مردم معترض و مخالفان نظام در استان‌های مختلف است. برای سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  اما در دست داشتن کرسی‌های مدیریت کلان کشوری و استانی، فتح سنگر دیگری برای پیشبرد برنامه‌های جاه‌طلبانه‌ی این نهاد نظامی- ایدئولوژیک است. برای نمونه هیئت دولت ابراهیم رئیسی در حالی که بسیاری از استانداری‌ها و فرمانداری‌ها را به فرماندهان سپاه سپرده، اعلام کرده که از سال آینده اختیارات استانداری‌ها افزایش خواهد یافت. با این تصمیم که از سوی احمد وحیدی وزیر کشور سپاهی دولت رئیسی به عنوان «تحول حکمرانی در استان‌ها» عنوان شده، استانداری‌ها در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی اختیارات بیشتری برای تصمیم‌گیری و اجرا پیدا خواهند کرد.

هدف نهایی سپاه پاسداران انقلاب  اسلامی که تا کنون به صورت پنهان و چراغ خاموش، امپراتوری اقتصادی- مافیایی خود را در کشور گسترش می‌داد، تثبیت قدرت اقتصادی بلندمدت خود در ایران است. اگرچه محمود احمدی‌نژاد رئیس پیشین جمهوری اسلامی از سپاهیان به عنوان «برادران قاچاقچی» نام برده که با در دست داشتن اسکله‌های غیررسمی در جنوب کشور به قاچاق مشغول هستند اما حالا سپاه بطور رسمی وارد عرصه تجارت اعم از قاچاق و غیرقاچاق شده است.

در ماه‌های گذشته چند خبر مهم منتشر شد که نشان‌دهنده‌ی در دست گرفتن شاهرگ‌های اقتصادی کشور در دست سپاه پاسداران است. گزارش‌ها نشان می‌دهد اختیار میدان گازی چالوس به مدت نیم قرن به سپاه پاسداران سپرده شده است. دولت رئیسی همچنین از دو قرارداد مهم تهاتر نفت با سپاه  رونمایی کرده است. نخستین مورد اختصاص سه میلیارد دلار از محل تهاتر نفت برای خودکفایی در تولید برنج است که میان وزارت جهاد کشاورزی دولت سیزدهم و سپاه بسته خواهد شد. قرارداد دیگر اختصاص دو هزار میلیارد تومان از طریق تهاتر نفت خام با قرارگاه «خاتم الانبیاء» برای تکمیل مصلاهای کشور است.

قراردادهای تهاتر صنعت نفت که بر اساس بودجه ۱۴۰۱ در اختیار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد، بیانگر اینست که این نیروی امنیتی- نظامی قصد دارد در صورت توافق احتمالی و لغو تحریم‌ها نیز شبکه قاچاق و سلطه خود بر نفت را حفظ کند. از سوی دیگر سپاه اگرچه در یک دهه گذشته به اسم دور زدن تحریم‌ها، در قاچاق نفت دست داشت و بخشی از درآمد خود را از طریق مافیاهای اقتصادی-  تجاری کسب می‌کرد، حالا آشکارا صاحب بخش مهمی از صنایع نفت و گاز کشور شده است.

آرایش جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر سایه حمایت‌های ویژه رهبر جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد. دفاع علی خامنه‌ای از فساد و پولشویی سپاه پاسداران نیز حمایت از جریانیست که فراتر از جناحین حکومت در حال صف‌آرایی است. خامنه‌ای روز پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، در واکنش به فایل صوتی منتشر شده که درستی آن از سوی برخی مقامات جمهوری اسلامی نیز صحت آن تأیید شده، گفت: «به ارکان انقلاب تهمت می‌زنند؛ به مراکزی که در پیشرفت انقلاب نقش داشتند تهمت می‌زنند؛ یک روز به مجلس شورای اسلامی، یک روز به شورای نگهبان و یک روز به سپاه؛ امروز نوبت سپاه است؛ به سپاه تهمت می‌زنند و در ضمن، به شهید بزرگوار شهید سلیمانی لجن‌پراکنی می‌کنند‌.»

اینهمه در حالیست که تلاش جریان نظامی- ایدئولوژیک در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حکمرانی فراحکومتی و تثبیت جایگاهی فراتر از جناحین اصلاح‌طلب و اصولگرا و غیره، از «دولت در دولت» به زورآزمایی و معادله‌ی قدرت برای تشکیل «نظام در نظام» تبدیل شده است.


۱۴۰۰ اسفند ۲۳, دوشنبه

اعتراضاتی فراتر از معیشت؛ پیا‌م‌هایی روشن‌تر از همیشه

 


اعتراضات مردمی علیه جمهوری اسلامی که نخستین ‌بار کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب، در ۱۷ اسفند ۵۷ توسط زنان علیه حجاب اسلامی و محدود کردن حقوق زنان رخ داد، در ماه‌های گذشته با گسترش قابل توجه و پایداری مردم برای خواسته‌هایشان روبرو شده است.

اعتراضات مردمی پس از سرکوب‌های خونین سال‌های اول انقلاب و دهه شصت، طی دهه هفتاد به شکلی بسیار محدود بروز پیدا می‌کرد که نمونه آن اعتراضات حاشیه‌نشینان مشهد در خرداد ۷۱ در اعتراض به تخریب منازل حاشیه‌‌نشینان توسط شهرداری، رخ داد. جنبش‌های زنان و دانشجویان نیز در آن سال‌ها و سپس دهه ۸۰ با سرکوب یا نفوذ عوامل حکومت، به آتش زیر خاکستر تبدیل شدند.

اینهمه در حالیست که اعتراضات مردمی از دی‌ماه ۹۶ با تغییرات ساختاری و محتوایی همراه شد. «سراسری» شدن اعتراضات، گسترده شدن آن در  شهرها و اقشار مختلف، سرکوب مسلحانه و  خشن معترضان و شعارهایی از سوی مردم که اصل نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار می‌دادند از  ویژگی‌های این اعتراضات بود.

اعتراضات دی۹۶ در چند دوره دیگر از جمله اعتراضات تابستان ۹۷ و آبان ۹۸ نیز با همان شکل و شیوه و روشن‌تر ادامه پیدا کرد.

نقطه مشترک اعتراضات صنفی: نارضایتی از جمهوری اسلامی

همزمان اعتراضات صنفی نیز با تغییرات مهمی روبرو شده است. اگرچه پیش از آن اعتراضات اصناف بیشتر در میان کارگران و به صورت پراکنده صورت می‌گرفت اما از سال ۹۶ اعتراضات صنفی نیز چهره و بار جدیدی یافت. اعتراضات کشاورزان اصفهان با شعار معروف «رو به میهن، پشت به دشمن» آنهم در نماز جمعه‌ی  این شهر یکی از مهم‌ترین اعتراضات صنفی بود که ماهیت جدیدی از اعتراض را به نمایش می‌گذاشت.

اصناف دیگر از جمله کارگران، بازنشستگان، آموزگاران، کادر درمان، بازاریان، رانندگان، و حتی گروه‌هایی چون مالباختگان بورس نیز اعتراضاتی گسترده را برگزار می‌کنند. افزایش مشکلات اقتصادی و ناتوانی روزافزون جمهوری اسلامی در عمل به وعده‌ها و طرح‌های خودش، اعتراضات صنفی را به اقشار حقوق‌بگیر که درآمدهای پایین دارند چون کارگران، کادر درمان و کارمندان دولت و حتی کارکنان قوه قضاییه رسانده است.

این اعتراضات در حالی روز به روز گسترش می‌یابد که شعارها و خواست‌های معترضان بسی فراتر از مشکلات معیشتی می‌رود. برای نمونه، آموزگاران در کنار خواست‌های صنفی خود، خواهان آموزش رایگان همگانی و عدم دخالت «حوزه» در مدارس هستند.

هرچند مهمترین انگیزه بسیاری از اصناف برای برگزاری اعتراضات، خواست‌های اقتصادی در زمینه افزایش حقوق و مزایای شغلی و امنیت شغلی است، اما در کنار همه اینها همواره شعارها و سخنرانی‌های معترضان نشان می‌دهد آنها از هر صنفی که باشند، حامل یک نارضایتی عمیق و مشترک از جمهوری اسلامی هستند. «مرگ بر این دولت مردم‌فریب» و «چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم» و آزادی زندانیان سیاسی و صنفی از جمله شعارهایی هستند که در اعتراضات صنفی مختلف تکرار می‌شوند.

همچنین تکیه بر یکپارچگی و همبستگی ملی میان اقوام و اصناف مختلف نیز یک نکته مهم دیگر در اعتراضات اخیر است. برای نمونه در اعتراضات اخیر کشاورزان در اصفهان، در استان چهارمحال و بختیاری اعتراضاتی به مدیریت منابع آب کشور برگزار شد اما معترضان در دو استان در حمایت از یکدیگر و مردم استان خوزستان که آنها نیز قربانی سوء مدیریت منابع آب از سوی جمهوری اسلامی هستند شعار سر دادند. کارگران و آموزگاران نیز در اعتراضات اخیر خود شعار «معلم، کارگر، اتحاد اتحاد» سر داده‌اند.

به نظر می‌رسد از آنجا که عوامل وابسته به جمهوری اسلامی همواره تلاش داشته‌اند با ایجاد این هراس که در صورت گسترده شدن اعتراضات در کشور، ایران با «خطر سوریه‌ای شدن» و «تجزیه» روبرو خواهد ‌شد، مردم تلاش می‌کنند با پافشاری بر همبستگی و یکپارچگی ملی در شعارهایشان و خواندن سرود «ای ایران» با هراس‌افکنی سازمانیافته جمهوری اسلامی مقابله کنند.

تبدیل شدن «سرکوب» به هزینه‌ برای حکومت

در این میان، در حالی که  اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت بر آزادی «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح» تاکید کرده اما اعتراضات اصناف در ایران با موجی از سرکوب خشن و بازداشت تجمع‌کنندگان روبرو می‌شود. آموزگاران و کارگران و بازنشستگان و دیگر معترضان مورد تهدید، ضرب و جرح و بازداشت قرار گرفته و برای شمار زیادی از آنها پرونده قضایی تشکیل می‌شود.

بطور کلی راهکارهای جمهوری اسلامی برای مقابله با اعتراضات، در روندی نخ‌نما شده، بازداشت افراد و سانسور و محدودیت بیشتر اینترنت است که با توجه به استفاده بیش از نود درصد مردم از اینترنت موبایل فقط  به خشم و نارضایتی عمومی دامن می‌زند.

اینهمه در حالیست که سرکوب‌ها اثری بر حق‌خواهی و دادخواهی مردم ندارد. پس از به خشونت کشیده شدن اعتراضات سراسری آموزگاران در ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ از جمله در شهرهای کرج و شیراز و بازداشت شماری از آموزگاران، در قطعنامه پایانی صادر شده از سوی آموزگاران بر تداوم اعتراضات تأکید شده است. در این قطعنامه آمده است که حاکمیت بجای شنیدن صدای فرهنگیان که صدای برابری‌خواهی و حق‌طلبی است، تنها راه حل را در سرکوب فرهنگیان می‌داند. «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران» در این قطعنامه تأکید کرده بود که این تشکل صنفی «همچنان بر عهد و پیمان خود با معلمان سرزمین‌اش وفادار است و تا تحقق خواسته‌هایش تمام توان خود را به کار می‌بندد. ایمان واثق داریم که آینده ایران در گرو جنبش کنونی معلمان ایران رقم می‌خورد».

به بیان دیگر یکی دیگر از ویژگی‌های اعتراضات صنفی را می‌توان در جسارت و پایداری معترضان ارزیابی کرد. آموزگاران و کارگران و بازنشستگان و مالباختگانی که «فعال سیاسی» و عضو تشکیلات سیاسی نیستند، در تجمعات خود نشان داده‌اند که از سرکوب جمهوری اسلامی هراس ندارند و بر خواسته‌های برحق خود پافشاری می‌کنند. آنها «سرکوب» را بجای ابزار هراس از سوی حکومت، به «هزینه» برای آن تبدیل می‌کنند. بازداشت آموزگاران و کارگران و بازنشستگان، ضرب و جرح معترضان در خیابان، و آرایش نظامی در محل برگزاری تجمعات صنفی، همگی به سرعت در رسانه‌ها منتشر شده و چهره واقعی جمهوری اسلامی و دیکتاتوری همه جناحین نظام را به نمایش می‌گذارد. به این ترتیب سرکوب نیز به ابزاری علیه خود آنان تبدیل می‌شود.

تلاش تحول‌خواهان برای موج‌سواری بر اعتراضات

همزمان جناحین نظام برای موج‌سواری بر رویدادها با مطرح ساختن عوامل داخلی و خارجی خود تلاش می‌کنند تا به نام «تحول» هم انقلاب و هم نظام برآمده از آن را حفظ کنند!

در دو دهه گذشته پروژه «اصلاحات» هرچند در مقاطعی توانست توجه بخش مهمی از جامعه را جلب و پتانسیل مردم را به سوی صندوق‌های رأی انتخابات نمایشی هدایت کند اما سرکوب گسترده مردم و آزادی بیان در دولت‌های اصلاح‌طلب و وعده‌های بی‌عمل آنان در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همراه با فساد گسترده در میان همه جناحین، اجرای پروژه اصلاح‌طلبی را برای فریب مردم با مشکل روبرو کرد و اعتراضات سراسری دی ۹۶ با شعار معروف «اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» میخ آخر را بر تابوت آن کوبید. جریان اصلاحات در نهایت در انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ با وجود سازماندهی گسترده و پولپاشی‌ در داخل و خارج کشور، دو پله پایین‌تر از آرای باطله قرار گرفت!

مدت‌هاست که اصلاح‌طلبان با ریزش شدید پایگاه اجتماعی، به دنبال برجسته کردن عوامل خود در داخل و خارج کشور زیر پرچم «تحول» و «تحول‌خواهی» هستند تا خیزش‌های مردمی گزندی به نظام و انقلابی که آن را به بار آورده وارد نسازد. این «تحول‌خواهان» هم انقلاب۵۷ و هم نظام را قبول دارند و معتقدند برای استمرار نظام می‌بایست یکسری «تحول» در ساختار جمهوری اسلامی صورت گیرد. با اینهمه به نظر نمی‌رسد با بیش از چهار دهه تجربه‌‌های تلخ جامعه و ریشه‌های آنچه پس از انقلاب مشروطه و پنج دهه دوران پهلوی به دست آمده بود، راهکارهای  برآمده از اتاق فکر امنیتی‌ها برای حفظ «نظام جمهوری» به عنوان تنها «دستاورد» انقلاب۵۷، بتواند مردم را نسبت به اهداف آنها قانع و از مبارزات خود منصرف سازد. به همین دلیل در حالی که شعارهای حق‌طلبانه در تظاهرات مختلف تکرار می‌شود، در بسیاری از اعتراضات پیام‌های روشن در آمادگی برای خیزش سراسری و سپردن انقلاب۵۷ و نظام‌اش به تاریخ شنیده می‌شود.