بازی با جان انسانها در حکومتهای جهان چندان عجیب نیست. اما در رژیم اسلامی از آغاز تاکنون یک سنگدلی و جنایت پیشگی را می بینیم که جنبه های مختلفی دارد. رژیم جمهوری اسلامی بهنگام دستگیر کردن هیچ پرسشی را پاسخ نمی دهد و برخورد ماموران رژیم هنگام دستگیر کردن متهمان سیاسی برخوردی قرون وسطایی شبیه به ربایش است. نمونه آشکار آن دستگیری و ناپدید شدن سعید زینالی است که معلوم نیست چه بلایی بسرش آورده اند که پس از سالها حتی وجودش و بازداشتش را منکر شده اند. او دانشجویی بود که در جریان اعتراضات دانشجویی پس از حمله به کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸ توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت شد و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است.
افزون بر بازداشتهای بی پاسخ و مبهم که بیشتر به آدمربایی شبیه است، اعدام زندانیان سیاسی در سکوت انجام می شود. محاکمه بصورت مبهم و معمولا بدست قاضیان بیسواد و قصابی چون قاضی صلواتی که از پیش رأی را به او دیکته کرده اند هم نمایشی بیش نیست. پس از اعلام حکم اعدام ، مدتی بعد به خانواده متهم نگون بخت می گویند که بیایند و جسد را تحویل بگیرند. البته در بسیاری موارد تنها محل دفن را به خانواده اطلاع می دهند . بسیار هم پیش آمده است که خانواده ها را در بلاتکلیفی نگه داشته اند و پس از ماهها و حتی سالها سرنوشت متهمان اعدامی آشکار نیست!
۲۷ زندانی سنی منتظر اعدام
بهگزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۱ اردیبهشت، مسئول بند چهار زندان رجاییشهر کرج به سالن ۱۰ این زندان رفته و به ۲۷ زندانی سنیمذهب که حکم اعدام آنها تأیید شده گفته است احتمال اجرای حکمشان بسیار زیاد است چون حکمها به اجرای احکام رفته است.
در این گزارش نام این زندانیان چنین عنوان شده است: ﮐﺎﻭﻩ ﻭﯾﺴﯽ، ﺑﻬﺮﻭﺯ ﺷﺎﻧﻈﺮﯼ، ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻠﮑﯽ، ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ، ﮐﺎﻭﻩ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﺁﺭﺵ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻭﺭﯾﺎ ﻗﺎﺩﺭﯼﻓﺮﺩ، ﮐﯿﻮﺍﻥ ﻣؤﻣﻨﯽﻓﺮﺩ، ﺑﺮﺯﺍﻥ ﻧﺼﺮﺍللهﺯﺍﺩﻩ، ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻣﺎﺷﺘﯽ، ﭘﻮﺭﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪﯼ، ﺍﺣﻤﺪ ﻧﺼﯿﺮﯼ، ﺍﺩﺭﯾﺲ ﻧﻌﻤﺘﯽ، ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻫﻨﺮﺟﻮ، ﺳﯿﺪﺷﺎﻫﻮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ، ﻣﺤﻤﺪﯾﺎﻭﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﺑﻬﻤﻦ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﻣﺤﻤﺪ ﻏﺮﯾﺒﯽ، ﻓﺮﺷﯿﺪ ﻧﺎﺻﺮﯼ، ﻣﺤﻤﺪﮐﯿﻮﺍﻥ ﮐﺮﯾﻤﯽ، ﺍﻣﺠﺪ ﺻﺎﻟﺤﯽ، ﺍﻣﯿﺪ ﭘﯿﻮﻧﺪ، ﻋﻠﯽ ﻣﺠﺎﻫﺪﯼ، ﺣﮑﻤﺖ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻋﻤﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻬﯽ و ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺤﻤﻮﺩﯼ.
«اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «عضویت در گروههای سلفی»، «افساد فیالارض» و «محاربه» از جمله اتهامات این زندانیان است.
پس از این خبر، پنجم خردادماه اعلام شد که ۱۱ متهم قتل عمد و مواد مخدر اعدام شده اند ، در کنار اعلام این اعدامها که از نظر رژیم کاملاً موجه هستند ، شایع شده است که ۷ زندانی عقیدتی سنی و عمدتا کرد که برای سالها در زندان بوده اند نیز اعدام شده اند. عملی بیشرمانه که البته از آغاز جمهوری اسلامی وجود داشته است و مادامی که این رژیم پا برجا باشد ادامه خواهد داشت. نام اعدامیها داود عبداللهی، کامران شیخه، فرهاد سلیمی، انور خضری، خسرو بشارت، قاسم آبسته و ایوب کریمی هستند که از شانزدهم آذر سال ۸۸ در حبس به سر میبرند و در طول هفت سال گذشته، در وضعیت بلاتکلیف در حبس به سر بردهاند.
مأموران وزارت اطلاعات بیشتر این زندانیان را در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ در کردستان بازداشت کردهاند. آنها پیش از محاکمه، بدون دسترسی به وکیل و یا ارتباط با خانواده، چندین ماه در سلول انفرادی نگهداری شدهاند. این زندانیان اگرچه از اقلیت سنی و ناراضی هستند ولی اتهاماتی که به ایشان زده شده است کاملاً کلیشه ایست و جالب است که بتازگی از طرف رسانه های رژیم متهم به ارتباط با داعش شده اند درحالیکه در زمان بازداشت آنها در ۷ سال پیش اصولا داعشی وجود نداشته است!
آیا نام اسلام با اعدام گره خورده است؟
با نگاه به آمار اعدام در جهان پس از چین کشورهایی با رژیمهای اسلامی در رأس اجرا کنندگان اعدام هستند. حتی امریکا سالهاست که اعدامها را با تأخیر اجرا می کند و با جمعیتی چندین برابر ایران بسیار بسیار کمتر اجرای اعدام دارد. همچنین کسانی که در ایران اعدام می شوند علاوه بر جنایتکاران ، شامل بزهکاران مواد مخدر و زندانیان سیاسی هم می شوند که نشان دهنده ی بی توجهی شدید به کرامت انسانی در ایران است. اما آیا این اعدامها با قرآن و اسلام رابطه ای دارند؟ با دیدن اعدامهای کشور عربستان و داعشی ها و بسیاری از کشورهای عقب مانده مانند پاکستان می توان حدس زد که چیزی در اسلام “عزیز” وجود دارد که باعث این اعدامهاست!
کرامت انسانی بر باد رفته
ارزش و کرامت انسان در ایران بسیار پایین است. این به یک فرهنگ بدل شده است در شهرها بصورتی و در روستاهای بازمانده هم بصورتی دیگر. در شهرها می توان ارزش انسانیت را با یک رانندگی ساده و یا یک مراجعه به بیمارستان آشکارا دید. کافیست سری به کلانتری محله تان بزنید تا کرامت از دست رفته و انسانیت نابود شده را ببینید. درد اجتماع امروز ایران افول بی نظیر انسانیت و کرامت انسانهاست. این را می توان در شوهای احمقانه تلویزیون و توهین از سوی مجریان مشاهده کرد. ایران امروز ایرانی بی ادب است . ایرانی که کوچکترین اثری از فلسفه سعدی و فردوسی را نمی توان در آن یافت. ایران امروز ملغمه ایست از ادبی که خمینی از ما گرفت و انسانیتی که به مرور فراموشش کرده ایم و بسادگی از اعدام هموطنان خود می گذریم و دیگر دار زدن یک زندانی اهل سنت و بهایی و هر کسی برایمان باندازه اخبار هواشناسی هم ارزشی ندارد.