گفتار آغازین
در گفتار آغازین هدف نویسنده را از این نوشتار بیان می نماید. شباهت وقایع تاریخی صدر اسلام با امروز اتفاقی نیست. نویسنده تأکید می ورزد که آنچه در تاریخ ثبت شده است می تواند ما را به این اندیشه رهنما شود که کجای کار می لنگد؟ گروهی از گرامیان مسلمان با هدف نیکوی ماله کشی و بزک کردن اسلام ، تاریخ را پس از ۱۴۰۰ سال زیر پرسش می برند و آنرا ساختگی می دانند. این دوستان البته مطالعه کافی درباره قرآن ندارند چرا که اعمال جنایتکارانه صدر اسلام با حمایت قرآن همراه بوده است و قرآن نشان می دهد که این جنایات واقع شده اند.
اگر با نگاه نقادانه به آیات قرآن بنگریم ، سیلی از فحاشی و تهدید و جنگ طلبی را علیه دگر اندیشان می یابیم. تفتیش عقیده و اندیشه در قرآن آشکار است. پیامبر و قرآن بطور هماهنگ در راستای هم پیش رفته اند و بقول عایشه : « هرجا نیاز محمد به نزول آیه ای بود بلافاصله آیه اش نازل می شد!»
بنابراین پاک کردن صورت مسأله کمکی نمی نماید و گرامیانی که تاریخ را ساختگی می دانند، از پس هماهنگی قرآن با آن روایات بر نمی آیند و چاره ای نیست بجز تایید تاریخی جنایات محمد و یارانش.
چرا ترور شاعران و نویسندگان ؟
به جمهوری اسلامی بنگرید…. چه بلایی بر سر فرهنگ و ادب آمده است؟ سانسور بسیار شدید و خفقان رسانه ای ، این رژیم را به تنها سرور فرهنگی در ایران بدل گردانیده است. علاوه بر هزاران کتاب و مجله و فیلم تئاتر که پشت دریافت مجوز ماندند، گروه بسیاری از نویسندگان و چامه سرایان یا ایران را ترک کردند و یا اینکه در زندان و تبعیدند و یا اینکه وسیله سربازان امام زمان ترور شده اند.
اینگونه است که قورباغه هم ابوعطا میخواند! رائفی پور و ازغدی می شوند دانشمند! جالب است که بسیاری از جوانان ما در فریبکاری و دورغ پردازی رائفی پور و ازغدی غرق شده اند و این دو را دانشمند و کارشناس می دانند! بدنبال جغد پنهان در اسکناس دلار و علامت فراماسونری پس از تا زدن آن هستند! براستی علم و دانشی که ازغدی و رائفی پور درباره اش سخن می گویند چیزی غیر از ابو عطا خوانی قورباغه است؟
اینجاست که متوجه خواهیم شد که برنامه جمهوری اسلامی در ترور و خفه کردن شاعران و نویسندگان از چه روی بوده است. سانسور شدید و حذف رهروان فرهنگ از میدان برای چه بوده است. کتابهای فراوانی را سانسور کرده اند و بیشمار را پروانه چاپ نداده اند. چیزی را می پذیرند که در راستای بقای جمهوری اسلامی و حوزه علمیه قم باشد! شما می توانید اثری مبتذل و بی مابه را تنها با قرار داندن تبلیغات موافق رژیم و ملایان به چاپ برسانید. ملاک سانسورچی ابتذال نیست. ملاکش تبلیغ برای نظام و یا بر نظام است.
شاعری مانند اخوان ثالث هرگز حاضر نشد برای حکومت شعر خوانی کند و بابت این حتی کتک هم خورد. او که همشهری و آشنای دیرین و مورد مهر خامنه ای بود ، در جواب خامنه ای برای شعر خوانی برای حکومت گفت : « ما همیشه برسلطه بوده ایم نه با سلطه .» پس از آن خامنه ای اخوان ثالث را در نماز جمعه « هیچ» خواند و اخوان هم شعری را در پاسخ خامنه ای سرود:
هیچیم
هیچیم و چیزی کم
ما نیستیم از اهل این عالم که می بینید
وز اهل عالم های دیگر هم
یعنی چه؟ پس اهل کجا هستیم؟
از اهل عالم هیچیم و چیزی کم
غم نیز چون شادی برای خود خدایی ،عالمی دارد
پس زنده باش مثل شادی غم
ما دوستدار سایه های تیره هم هستیم
و مثل عاشق مثل پروانه
اهل نماز شعله و شبنم
اما هیچیم و چیزی کم….
هیچیم و چیزی کم
ما نیستیم از اهل این عالم که می بینید
وز اهل عالم های دیگر هم
یعنی چه؟ پس اهل کجا هستیم؟
از اهل عالم هیچیم و چیزی کم
غم نیز چون شادی برای خود خدایی ،عالمی دارد
پس زنده باش مثل شادی غم
ما دوستدار سایه های تیره هم هستیم
و مثل عاشق مثل پروانه
اهل نماز شعله و شبنم
اما هیچیم و چیزی کم….
قتلهای زنجیره ای و کشتار شاعران در دهه شصت و هفتاد لکه ننگی بر پیشانی جمهوری اسلامی است که با هویت این رژیم خواهد ماند. امروز اما بسیاری از شاعران و نویسندگان در تنهایی و نا امید از چاپ آثارشان منتظر مرگ فیزیکی هستند. ایشان سالهاست که در هوای مسموم رژیم اسلامی مرده اند و مرگ فیزیکی شان چیزی را کم نمی کند. بسیاری در زندانها گرفتارند و بسیاری هم در تبعید اجباری ، وطن را به خلأ غربت بخشیده اند.
از کجا آب می خورد؟
این همه تهدید و ترور شاعران و نویسندگان در میان مسلمانان از کجا آب می خورد؟ آیا توطئه غرب است که مسلمانان را وادار به کشتار نویسندگان و هنرمندان مخالف می نماید؟ آیا زمان محمد پیامبر هم امریکا و اسرائیل او را وادار به ترور شاعران و دگر اندیشان می نمود؟ آیا توطئه غرب باعث نزول آیات قتال (کشتار) و جهاد (مبارزه مسلحانه ) شده است؟ یا اینکه چیز دیگری است؟
روانشناسان می گویند زمانی که شما در موضوعی نا توانید و نمی توانید آن را با گفتگو حل نمایید ممکن است از روی نا توانی به فحاشی و خشونت روی بیاورید! اگر قرآن را بدست یک روانشناس بدهند می تواند تاریکخانه ی مشکلات روانی محمد را دریابد. محمد از اینکه شاعران و نویسندگانی با هنر خود او را مورد تمسخر قرار می دهند احساس نا توانی می کرد. پس آیاتی با فحاشی به ایشان برای ترور و کشتار این افراد نازل شد!
سوره احزاب آیه ۶۱ : اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردندو به سختی کشته شوند
سوره توبه آیه ۱۲۳ : ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!
سوره توبه آیه ۲۹ : بکشید کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند ، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.
این مشکل روانی محمد را می توان به بسیاری از مسلمانان فراگیری داد! یعنی مسلمان دچار یک چاله فکری می شود که با منطق و عقل نمی تواند آنرا پر کند، پس دست به گریبان ایمان خود شده و با استفاده از ایمان ، عقل را در خود سرکوب می نماید. سرکوب کردن عقل همانا و ترور و کشتار و فحاشی هم همان! این است منطق قرآن و اسلام!
در پایان چند نمونه از ترور شاعران و اهالی فرهنگ بدست محمد یاد آوری می شود:
( وبلاگ نقد قرآن)
حویرث بن نقیذ : وی شتر دختران حضرت محمد ” فاطمه ” و ” ام کلثوم ” را رم داده بود به فرمانحضرت محمد و توسط حضرت علی در به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد ۲٫ صفحه ۲۷۳)
مغیره : پیر مرد شاعری بنام “مغیره” که پس از فتح مکه از ترس حضرت محمد گریخته بود بوسیله حضرت علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه ۳۱۶)
نضر و عتبه : پس از شکست ” ائیل ” حضرت محمد به حضرت علی دستور داد که ” نضر” پسر” حارث ” را سر ببرد.همینطور در منطقه ای دیگر بنام ” الظیه ” از میان اسرا “عتبه” پسر” ابی معیظ ” بدستور حضرت محمد و بدست حضرت علی سربریده شد. (منتهی الامال . جلد ۱٫صفحه ۵۷) همچنین مردی بنام “عتبه” که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام بهصورت حضرت محمد تف کرده بود بوسیله حضرت علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد ۵ .صفحه ۱۱۰۳)
سلام بن ابی الحقیق : “سلام بن ابی الحقیق” از دوستان قبیله” اوس”بود و از شعرای سرشناس یهود که بفرمان حضرت محمد در صدر اسلام دستور ترور او صادر شد و عبدالله بن عتیک مامور انجام این ترور شد. آنان نیز ماموریت خود را بنحو دلخواه به انجام رساندند و”سلام بن ابی الحقیق” را کشتند. هنگامی که برگشتند و به حضرت محمد خبر دادند ایشان از خوشحالی فریاد زد “الله اکبر”. سیره ابن هشام . جلد ۲ .صفحه ۱۸۶)
ابو عفک : “ابو عفک” شاعر یهودی بود،در صدر اسلام که یکصد و بیست سال سن داشت. او شعری در مذمت حضرت محمد سروده بود. بدستور حضرت محمد “سالم بن عمیر” ما مور قتل “ابو عفک” شد. سیره ابن هشام .جلد ۲٫ صفحه۴۱۱)
خالد بن سفیان هذلی : در صدر اسلام مردم را بر ضد حضرت محمد بر می انگیخت.حضرت محمد امر فرمود به “عبدالله بن انیس” که کار او را بسازد و او نیز چنین کرد.حضرت محمد به پاس این خدمت عصایی به “عبدالله انیس” قاتل “خالد بن سفیان هذلی” می دهد و می گوید :این عصا نشانه میان من و تو در روز قیامت است و همانا کمترین مردم در انروز کسانی هستند که به عصا تکیه زده اند. سیره ابن هشام .جلد ۲ .صفحه ۳۹۵)
عصماء .دختر مروان : دختر مروان شاعری آزاده و دلیر بود درصدر اسلام وی بدلیل اشعار انتقادی که در مذمت قتل عام یهودیان و همچنین ترور “ابو عفک” سروده بود. بدستور حضرت محمد ” عمیر بن عدی” مامور کشتن “عصماء”شد. “عمیر” شبانه به خانه “عصماء” می رود و او را می کشد و صبح زود خبر کشته شدن “عصماء” را به حضرت محمد می دهد.حضرت محمد می گوید: (ای “عمیر” خدا و رسولش را یاری کردی) سیره ابن هشام .جلد ۲٫ صفحه ۴۱۲) .