۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

خدا یک توهم پوچ و زاییده ی تَرس و نادانی


در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، عدالت به مَتاعِ کمیابی تبدیل شده و به هر طرف نگاه می کنیم خشم، فقر، بی عدالتی، درماندگی و نا رضایتی مردمانی را می بینیم که بیشترشان مذهبی اند و غرق در خرافاتِ یکی از ادیانِ ابراهیمی می باشند.
در سال ۱۹۹۰ دوازده میلیون کودک زیر پنج سال به دلایل مختلف از جمله بیماری های دردناک از بین رفتند و در سالِ ۲۰۱۱ آمار این تراژدی جانسوز به کمک علم و دانش پزشکی انسانِ زَمینی و نه از طریق معجزه و امداد غیبی الهی به شش میلیون و نهصد هزار کودک زیر پنج سال رسید.

با چه رویی می توانی این تصویر غم انگیز را ببینی و از خدایِ مضحکِ عشق و محبتت سخن بگویی؟!
هر روز بیست و پنج هزار نفر در سراسر دنیا از گرسنگی می میرند، این یعنی هَر سه ثانیه و نیم، یک نفر در دنیا جانش را به خاطر گرسنگی از دست می دهد و شوم بختیانه بیشتر قربانیان را کودکان تشکیل می دهند؛ با اینکه مواد خوراکی به اندازه کافی برای همگان در دنیا وجود دارد اما فقر مادی سبب می شود که مردمانی توانایی خرید نداشته باشند و همین امر سبب بیمار شدن ایشان و در نتیجه کار نکردن و ضعیف تر و فقیر تر شدن شان و سر انجام مرگ شان را فراهم می آورد. 
هَر ساله نزدیک به یک میلیون نفر انسان توسط مالاریا کشته می شوند، مالاریا از طریق نیش پشه ها منتقل می شود! یک نیش پشه ناقل مالاریا یعنی هفته ها تَب و بیماری دردناک و خانه نشینی افرادِ بیمار و سرانجام مرگِ آنان و بیشتر قربانیانِ مالاریا در آفریقا هستند.
دارو برای درمان مالاریا موجود است اما مردمان بسیار فقیرند و توانایی خرید ندارند بنابراین می توان با تهیه و استفاده از تخت هایِ دارای پشه بند، مردمان را از مبتلا شدن به مالاریا به هنگام خواب حفظ نمود که این طرح برای آفریقا با هزینه تقریبن ۳ دلار برای هر نفر قابل اجراست اما گویا دنیا و انسان هایِ مذهبی که اکثریت را تشکیل می دهند، چندان علاقه ای به حفظ جانِ بینوایان ندارند. 
هر ساله بیش از یک و نیم میلیون نفر توسط بیماری خطرناکِ ایدز کشته می شوند، این یَعنی یک انسان هَر بیست ثانیه از بین می رود و شوم بختانه قربانی اصلی این بیماری کودکان هستند که یا در دورانِ بارداری مادران شان و یا به هنگام تغذیه از شیر مادرِ بیمارشان، به ایدز مبتلا شده اند.
در آفریقا میلیون ها پدر و مادر مُرده و فرزاندان شان یتیم شده اند، معلم ها مرده اند و مدارس تعطیل گشته اند، کشاورزان مرده اند و مزارع خشک شده و از بین رفته اند، دکتر ها و پرستار ها بیمار گشته و از پای در آمده اند و در نتیجه بیمارستان ها و درمانگاه ها تعطیل شده اند و به همین منوال یک دهکده به طور کامل از میان رفته است! 

با چه رویی می توانی این تصویر غم انگیز را ببینی و از خدایِ مضحکِ عشق و محبتت سخن بگویی؟!
بیشتر جوامعی که قربانیِ اینگونه حوادث و بیماری های تلخ می شوند مذهبی بوده و خدایِ ادیان ابراهیمی را پرستش می کنند؛ در میان شان هم مسلمان دیده می شود و هم مسیحیانی که ادعایِ ستایشِ خُدای عشق و محبت را دارند؛ به راستی چرا خدایِ قادر و دانایِ ایشان دست کم از مرگ کودکانِ زیر پنج سال که کمترین گناه و اشتباهی را مرتکب نشده اند، جلوگیری نمی کند؟

 – ادعایِ پوچ ادیانِ ابراهیمی:


کتاب های مقدس ادیانِ ابراهیمی و پیروانِ این مذاهب سازمان یافته مدعی اَند که خدای شان عادل، مهربان، بخشنده، قادر مطلق و دانای به کُل است و کمترین نَقصی در وی وجود ندارد و خدای شان برای هر انسانی یک برنامه خاص و از پیش تعیین شده دارد و وی مشغول اداره زمین به بهترین شکل ممکن است؛ آیا به راستی چنین است؟
قطعن خیر! مارک تواین، نویسنده مشهور می گوید: “تَنها عذر موجه خدا این است که وجود نداشته باشد”؛ به راستی دنیایی اینچنین آشفته و پُر از سنگدلی و بی عدالتی و بیچارگی، کمترین رنگ و نشانه ای از اداره شدنش توسط خدایِ موهومی که مهربان و عادل و بخشنده و توانا است، ندارد.
چگونه یک خدایِ مهربان، عادل، بخشنده و توانا می تواند اجازه دهد که سالانه میلیون ها میلیون کودک بیگناه به دلیل گرسنگی، فقر و بیماری کشته شوند؟ حتی اگر به قولِ مسیحیان “خدای واقعی عیسی مسیح باشد” و آن کودکانِ زیر پنج سال جُملگی فرزندانِ پدران و مادرانِ گمراه مسلمان باشند، آیا مرگ آن کودکان درست و بی اشکال است و از نظر اخلاقی موجبِ به درد آمدن دل آدمی نمی شوند؟
دوست مَذهبی ام اگر مرگ این کودکان دلت را به درد نمی آورد چون پدران و مادران شان خدایِ اشتباهی را می پرستیدند، باید بگویم که سنگدلی، بی منطقی و بی اخلاقی را به غایت رسانده ای و بویی از انسانیت نبرده ای و چنانچه این فاجعه دلت را به درد می آورد، از خودت بپرس که اگر خدایت واقعن وجود خارجی دارد و قادر مطلق است و به یک اشاره می تواند جلوی مرگ میلیون ها کودک را بگیرد، چرا سکوت کرده و کاری نمی کند و به تماشای بدبختی و درد آن بینوایان نشسته است؟

با چه رویی می توانی این تصویر غم انگیز را ببینی و از خدایِ مضحکِ عشق و محبتت سخن بگویی؟!

– خُدایِ بسیار زَمینیِ ادیانِ آسمانی:


خُدای ادیانِ ابراهیمی را با خواندن کتاب های مقدس این مذاهب به درستی خواهید شناخت؛ او یک موجود بسیار زمینی است که به روشنی به دست خودِ انسان ها و کسانی که آن کتاب ها را نگاشته اند، خلق شده است! خدایِ آنان همچون یک کودکِ پرخاشگر است که قَهر می کند، خواهانِ عشق اجباری دیگران و توجه همگان به خود است، چنانچه کاری بر خلاف میلش انجام شود توهین کرده و تهدید به شکنجه و عذاب همیشگی می کند و از هر کسی جور دیگری فکر و رفتار کند بدش می آید و دشمن سر سخت همجنس گرایان است!
هر ذهن روشن و بیداری با خواندن افسانه های کناب های مقدس به میزانِ بی سوادی، حماقت و کوته فکری نویسندگانِ آنان پی می برد و بدین نتیجه می رسد که امکان ندارد که خدایی عاقل و دانایِ به کل، گوینده آن سخن هایِ به شدت غلط باشد؛ نویسندگان کتاب های مقدس همان هایی اَند که گفتند زمین صاف است و از مارهایِ سخنگو، سخن به میان آوردند!

– خُدا وجود خارجی ندارد:


با توجه به آنچه گفته شد و بررسی تاریخ ادیان و داشتن دانشی اندک درباره حقیقت غیر قابل انکار فرگشت و چگونگی آغاز هَستی و بهره مند بودن از یک عقل سلیم و به دور از هر گونه تعصب می توان نتیجه گرفت که قطعن خدایِ ادیانِ ابراهیمی شخصیتی خیالی است که توسطِ  عده ای از انسان های زمینی و به منظور حکومت بر سایر انسان ها و اداره جوامع انسانی خلق شده است.
ولی در پاسخ به دوستِ مذهبی که ادعا می کند خدا وجود دارد و مشغول اداره دنیاست و به تماشایِ مخلوقاتش نشسته و تمامی انسان ها را دوست دارد، می گویم: اگر خدایِ تو واقعی است و وجود خارجی دارد و در برابر این همه رنج و درد و بی عدالتی کار نمی کند، بنابراین:
الف) خدای تو توانایی ایستادن در برابر این بَدی ها و از بین بردن شان را ندارد که این یعنی خدایت قادر مطلق نیست.
ب) خدای تو تمامی این بدی ها را می بیند و توانایی از میان بردنشان را نیز دارد ولی کاری نمی کند که یعنی یک خدای قهار و پست فطرت است.
ج) خدای تو اصلن برایِ انسان ها و دیگر مخلوقاتش ذره ای ارزش و اهمیت قائل نمی شود که این یعنی سزاوار پرستش و ثناگویی اَت نیست.
د) خدایت اصلن وجود خارجی ندارد؛ خودت از میان این چهار گزینه یکی را انتخاب کن!

۱۳۹۴ شهریور ۲۰, جمعه

زنبارگی پیامبر اسلام



آخوندها و  بیضه داران اسلام همیشه تلاش کرده اند که از پیامبر اسلام و امامان چهره هایی انسانی، روحانی، پر از تقوی و پرهیزکاری وسمبل و نمونه فرا بشری بسازند و در مغز مردم ساده دل و ناآگاه فرو کنند. آنچنان که یک زن و مرد مسلمان ایرانی، پیامبر و امامان را افرادی عیسی رشته و مریم بافته و فوق انسان در ذهن خود تصور می کنند. تا جایی که برای هر مشکل و مسأله زندگی خود دست به دامن مردگان عرب شده، و حتی آخوندهای حیله گر، زنباره و چشم ناپاک را افرادی صالح و قابل اطمینان میدانند و سفره دل را برای آنان باز می کنند و همه گونه اسرار و گرفتاری های خانودگی را بااطمینان خاطر در اختیار آخوندهای کلاش و جل پشت می گذارند.
همین اطمینان نادرست و روی آوردن به آخوند ها موجب گردیده که زنان در برابر شیادان دین به آسانی تسلیم شده و بعنوان صیغه و یا زنهای چندگانه مورد تجاوز آنان قرار گیرند. روشی که پیامبر اسلام، علی ابن ابیطالب و ده تن از امامان دیگر (آخوندهای هرزه)، در گمراه کردن و جذب زنان داشتند. آنان در زنبارگی در تاریخ نمونه اند و آخوندها به ویژه آخوندهای شیعه نیز همان راه و روش را از چهارصد سال پیش تا کنون پیاده  کرده اند. نمونه زنده آن، آخوندهای از زمان آغاز انقلاب شوم اسلامی سال ۵۷ تا به امروزند که دست و بالشان بر روی ناموس مردم ایران دراز شده و هزاران دختر و زن چشم بسته را به عنوان زن عقدی، و یا صیغه ( جنده گری اسلامی) گمراه نمودند و در خدمت زنبارگی خود درآوردند.

در نقاشی، محمد را در حالی که دو تا از زنانی را که به زور تصاحب کرده است را در کنار خود دارد مشاهده می کنید. محمد سراسر زندگی اش را در پی هوس بازی ها و شهوت رانی های بی انتهایش گذراند و امروزه به عنوان مقدس ترین فرد دنیا در نزد مسلمین خردباخته پرستیده می شود، چگونه چنین انسان زنباره ای که توانایی استقامت در برابر امیال جنسی اش را ندارد می تواند پیام آوری از جانب خدا باشد؟

تاریخ نشان می دهد که محمد بن عبدالله، بطور چشمگیری در روابط جنسی اش تنوع طلب بوده است. به گفته “علی بن برهان الدین حلبی” در کتاب سیره حلبیه، جلد ۳ صفحه ۴۵۳:
محمد از ۳۰ زن در زندگی اش خواستگاری کرد!. البته خواستگاری لفظی است که نویسنده بکار برده است ولی حقیقت آن است که او این زن ها را به زور تصرف کرده و از آن ها کام دل می گرفته است!.
یکی از بزرگترین نقطه ضعف های اخلاقی پیامبر اسلام، زنباره بودن و هوسرانی وی بوده است، این ضعف تا به حدی پر رنگ و زننده می باشد که جایگاه محمد را از یک مصلح اجتماعی و الگوی اخلاقی در اندیشه هر انسان منصف و واقع بینی به یک فرد زنباره و هوسران تقلیل میدهد. اسلامگرایان بسیار کوشیده اند تا چهره محمد را با دروغ های تاریخی و ادعاهای بی پایه خود از این اتهام تمیزی دهند و ازدواج های او را و زن بارگی اش را با دلایل و استدلال های مضحک توجیه کنند.

در مورد ستم و ظلم فراوان به زنان در آیین اسلام سخنهای بسیاری رفته است ، اگر انسانی بخواهد دلیل این تحقیر ها را بازرسی کند براستی باید زندگی خود پیامبر اسلام و رفتار و نگرش او نسبت به زنان را دنبال کند. کلمه زن در دیدگاه محمد جز حجمی که اطراف دستگاه تناسلی مونث قرار گرفته است، بار دیگری نداشته است، نفش زنان در زندگی محمد جز تنها ماشین های سکس و یا مستخدم و فرمانبر نبوده است. زنان محمد براستی کشتزارهایی بوده اند که محمد از هر دری بداننها وارد میشده است (سوره نساء آیه ۳۴).

ظلم و ستم به زنان در اسلام


در مورد ستم و ظلم فراوان به زنان در آیین اسلام سخنهای بسیاری رفته است ، اگر انسانی بخواهد دلیل این تحقیر ها را بازرسی کند براستی باید زندگی خود پیامبر اسلام و رفتار و نگرش او نسبت به زنان را دنبال کند. کلمه زن در دیدگاه محمد جز حجمی که اطراف دستگاه تناسلی مونث قرار گرفته است، بار دیگری نداشته است، نفش زنان در زندگی محمد جز تنها ماشین های سکس و یا مستخدم و فرمانبر نبوده است. زنان محمد براستی کشتزارهایی بوده اند که محمد از هر دری بداننها وارد میشده است (سوره نساء آیه ۳۴).

سوره احزاب آیه ۲۸


نکته جالب دیگر این که محمد برای آن که بتواند زنها را بهتر و آسانتر به دام خود بیاندازد و از آنان کام دل بگیرد. در نقش الله در آمده و در کتاب تازی نامه که از ابداعات و اختراعات خودش است از جانب الله فرمان می دهد:
“یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا
ای پیامبر ، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن ، هستیدبیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم ،”

آیه۵۱ سوره احزاب:


همان الله ساخته و پرداخته ذهن مالیخولیایی محمد در آیه ۵۱ سوره احزاب به محمد توصیه می کند:
“تُرْجِی مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکَ ذَلِکَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَلَا یَحْزَنَّ وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمًا
از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای یکی را بطلبی بر تو گناهی نیست در این گزینش و اختیار باید که شادمان باشند و غمگین نشوند و از آنچه همگیشان را ارزانی می داری باید که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چیست و خداست که دانا و بردبار است.
این قرآن است که از آن نور پخش می شود. گویا لامپی در آن کار گذاشته اند که نور می دهد. ماشاالله این اسلام عربستانی سرتا پا نور است. همه چینز و همه جا با نور ختم می شود. در این تبلیغ نوشته شده که هنه ما باید الله را پرستش کنیم، قربان او برویم که ما را راهنمایی کرده!. نخست آن که این الله چقدر عقده ای است که همه را وادار می کند که از او تعریف کنند و او را ستایش نمایند. دیگر این که کجا و چگونه این الله ما را راهنمایی کرده؟ ما که چیزی ندیدیم. سالی ۶ میلیون در افریقا میمیرند و الله از آن بی خبر است.
شکنجه گری، زنبارگی و برده داری محمد

محمد از شکنجه اسیران باکی نداشت و نیز که در پایان هر غزوه ای زنان اسیر شده را بین خود و مسلمین چون مال و املاک تقسیم کند.یه نمونه ای از آن توجه فرمایید:
در پایان جنگ خیبر و فتح قلعه های یهودیان، به دستور پیامبر باقیمانده بنی نضیر و دیگر یهودیان کشته شدند شخصی بنام کنانه بن ربیع را اسیر کردند که گویا گنجهای پنهان شده بنی نضیر نزد وی بود. او را اسیر نزد پیامبر بردند و پیامبر از محل گنج پزسید و کنانه انکار کرد. پس یهودی دیگری را آوردند و او گفت :امروز کنانه را دیدم که برفلان خرابه می گذشت.پیامبر گفت : اگر گنج نزد تو بود آیا تو را بکشم؟ و کنانه گفت بکش!.
پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیمانده‌ی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به زبیر بن عوام سپرد و گفت: “عذابش(شکنجه‌اش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری” و زبیر چنان با مشت به سینه‌ی او کوفت که نزدیک بودجان بدهد. آنگاه پیغمبر او را به محمد بن مسلمه داد که به انتقام برادرش او را گردن بزند…..( تاریخ طبری صفحه۱۱۴۵)

زنان دیگر زیرر بار ظلم و ستم نمی روند. چه این ستم از جانب حکومت برآنان تحمیل شود و چه از سوی مردان خودکامه

همسر کنانه بن ربیع (توضیح بالا)  زنی زیبا بوده است که وی را اسیر می کنند و بلال او را از روی اجساد پدر و همسرش کنانه رد می کند تا به پیامبر برسد. دختر عم او فریاد و شیون بسیار می نموده است و پیامبر می گوید: ” این شیطان را از پیش من ببرید” دقت کنید که پیامبر بعد از دیدن تن نیمه عریان صفیه از گفته خود بر می گردد  و دستور می دهد زن نگون بخت را پشت سر او جای دهند ومحمد ردای خود را بر تن وی گذاشت و مسلمین متوجه شدند که پیامبر صفیه را بهر خود برداشته است. صفیه بلافاصله به گروه زنان بی شمار محمد پیوست.مسلمانان در توجیه این ازدواج سریع افسانه هایی آورده اند که صفیه ژمان اسارت در عادت ماهیانه بوده و با دیدن پیامبر دوره اش به اتمام رسیده، پس پیامبر عده را نگه داشته اند!

در این ویدیو آخوند شارلاتان و بی فرهنگی تلاش می کند تا همه زنبارگی و شهوترانی مهمدابن عبدالله را ماله کشی کرده و با هزار  دوز و کلک برای همه هوسرانی های او  دلیل و برهانی بیاورد. 

کلاهی که آخوندهای شیعه از ۴۰۰ سال پیش تا کنون بر سر مردمان ساده دل و ناآگاه کشورمان گذاشته و همچنان بر ناموس ملت ایران دست بنام صیغه و عقد کردن دست درازی می نمایند. براستی، باید گفت نفرین و لعنت بر این شیادان هاکم بر سرنوشت میهنمان.
محمد با عایشه دختر ابوبکر صدیق (افقه نساء العالم)، که بیش از ۷ سال نداشت، ازدواج کرد و در سن۹سالگی با او وقتی خود۵۳ سال داشت همبستر شد، این ازدواج پدوفیل (بیماری روانی و انحراف جنسی کودک آزاری، بچه بازی) بودن محمد را نشان میدهد. علاقه محمد به عایشه تا جایی بود که وقتی زینب عایشه را محکوم به زنا با صفوان کرده بود، محمد از طرف الله آیاتی آورد تا عایشه را برائت کند.

فرتور دسته ای از زنان مسلمان را نشان می دهد. ایشان در زمستان و تابستان، در گرما و سرما، همین چادر-چاقچور های زشت را بر تن دارند. به راستی آیا کمترین رابطه و شباهتی میان ایشان با انسان های قرن ۲۱ وجود دارد؟ آیا این زنان سمبل عقب افتادگی و بی خردی و همچنین مثال بارزی برای نشان دادن زن ستیزی اسلامی نیستد؟

تازی نامه در خدمت محمد


آنچنان که گفته شد محمد برای آزاد و بی سر و خر ماندن در زنبارگی و هوسرانی های خود تازی نامه ای نوشت که در آن الله اختراعی او بتوامد بهتر و آسانتر راهها را برای او باز کند. چند نمونه از این آیات فرمایشی محمد در تازی نامه بدین شرح است:

۱ – حضرت محمد  می تواند بیش از ۴ زن عقدی  داشته باشد. (قران .آیه ۵۰ سوره احزاب)
۲ – حضرت محمد میتواند هر زن مومنه ای که خود را بدون مهریه و شهود به او ببخشد و حضرت محمد هم به ازدواج با او مایل باشد را بعنوان همسر بپذیرد. (قران .آیه ۵۰ سوره احزاب) 
 ۳  حضرت محمد ، نوبت همخوابگی با زنانش را بهر نحوی که صلاح بداند میتواند تنظیم و یا مقدم و موخر سازد. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۴ – زنان حضرت محمد از نوبت همخوابگی  که حضرت محمد برای آنان قائل میشود، باید که محزون نباشند. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۵ – پس از وفات حضرت محمد، کسی نمی تواند با زنان حضرت محمد ازدواج نماید . (قران .آیه ۵۳ سوره احزاب)
۶ – زنان حضرت محمد، باید در خانه هایشان بنشینید و مانند روزگار جاهلیت آرایش و خودآرایی نکنند . (قران .آیه ۳۳ سوره احزاب)
۷   هر کس از زنان حضرت محمد، مبادرت به کار زشت آشکارى کند عذابش دو چندان خواهد بود . (قران .آیه ۳۰ .سوره احزاب)
۸ حضرت محمد، نسبت به سایر مومنان برتری خواهد داشت. (قران .آیه ۶ سوره احزاب)
۹  حضرت محمد، میتواند با دختران عموی و دختران عمه‏  و دختران دایى  و دختران خاله ‏اش که با حضرت محمد از وطن خود هجرت کردند، ازدواج کند. (قران .آیه ۵۰ سوره احزاب)
۱۰ – هر کس از زنان حضرت محمد، الله و رسولش را فرمان برد و کار شایسته کند پاداشش را دو چندان می ‏دهیم. (قران .آیه ۳۱ سوره احزاب)
۱۱  حضرت محمد از رعایت عدالت و شناختن حق تساوی برای زنان خود معاف است. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۱۲  زنان حضرت محمد، از انچه به ایشان عطاء می شود ( نفقه ) باید همه خشنود باشند. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۱۳ – هرگاه کسی از زنان حضرت محمد متاعی می طلبد باید که از پشت پرده با آنان صحبت کنند. (قران .آیه ۵۳ سوره احزاب)
زنان محمد

شماری از زنان عقدی محمد اینگونه بوده اند:

۱– خدیجه:  دختر خویلد بانوی متشخص و متمکنی که سومین شوهر او حضرت محمد بود. 
۲- سوده : دختر زمعه و بیوه سکران بن عمرو که از مسلمانان حبشه بود.
۳- عایشه : دختر ابوبکر صدیق که در ۷ سالگی نامزد شد و در ۹ سالگی به همبستری پیامبر درآمد.
۴- ماریه قبطیه : که از مصر برای حضرت محمد هدیه فرستاده بودند.
۵- حفصه:  دختر عمر بن الخطاب که پس از بیوه گی به حرمسرای محمد منتقل شد.
۶- زینب : دختر جحش که قبلا زن زید بن الحارث پسر خوانده محمد بود.
۷- جویریه:   دختر حارث بن ابو ضرار رئیس قبیله بنی مصطلق و زن مسافع بن صفوان که جزو غنایم و اسرای قبیله بنی مصطلق نصیب محمد شد.
۸- ام حبیبه:  دختر ابو سفیان وخواهر معاویه و بیوه عبداله بن جحش که در حبشه مرده بود.
۹- صفیه:   دختر حی بن اخطب (یهودی) و زن کنانه بن ربیع که از روسای خیبر بود.
۱۰- میمونه :  دختر حارث الهلا لیه خواهر زن ابو سفیان و عباس بن عبد المطلب و خاله خالد بن ولید.
۱۱- فاطمه:  دختر سریح . ۱۲- هند:  دختر یزید . ۱۳- اسماء:  دختر سیاء . ۱۴- زینب:  دختر یزید . ۱۵- هبله:  ، دختر قیس و خواهر اشعث . ۱۶- اسماء: دختر نعمان . ۱۷- فاطمه: دختر ضحاک .
۱۸- ام سلمه : دختر بنی امیه که بیوه یک مرد مسلمان بود که در جنگ احد کشته شد.
۱۹- ریحانه که از اسرای بنی قریظه و سهم پیامبر از غنایم بود.
۲۰- ام شریک: دوسیه او یکی از ۴ زنی است که خود را به پیامبر بخشیده بود.(هبه کرده بود)

و اما، زنبارگی علی پیشوای شیعیان


علی ابن ابیطالب هم از نظر زنبارگی و تولید مثل زیاد دست کمی از محمد نداشت. در حقیقت آخوندهای کشورمان که همگی در شهوت رانی و زن ستیزی نمونه و سرآمد همه هستند، آموزش این کارها را از تازی نامه اختراعی محمد، زنبارگی و زن ستیزی او و پسر عمویش علی ابن ابیطالب فراگرفته اند.
به نوشته محمد بن جریر طبری، “علی جمعاً ۹ زن رسمی،  ۱۴ پسر و ۱۷ دختر  داشت. زنان او  عبارتند از: فاطمه دختر محمد، خوله دختر جعفر، لیلی دختر مسعود، ام البنین دختر حزام، اسماء دختر عمیس، الصهبا ام حبیب دختر ربیعه، امامه دختر ابی العاص، ام سعید دختر عروه، محیاه دختر امری.”
علاوه بر آن ها، وی کنیزانی نیز داشت، و چند تن از دختران وی از این کنیزان زاده شده‌اند: ام هانی، میمونه، زینب صغری، رمله صغری، ام کلثوم صغری، فاطمه، امامه، خدیجه، ام کرام، ام سلمه، ام جعفر، جمانه، نفیسه. (۱)

این صحیح ترین فرتور علی ابن ابی طالب است که در موزه فرانسه موجود است. علی همان رلی برای پیامبر داشت، که خلخالی برای خمینی. علی سرتاسر عمرش را به کشتن دیگران گذارند. هنگام مرگش او را شبانه به خاک سپردند تا مورد حمله دشمنان بسیار زیادشان قرار نگیرند. زیرا علی دوستی در جهان نداشت. این است دروازه علم و دانش برای شیعیان ایران.

علی همچنین با پسرش حسن اینگونه وصیت می‌کند:


هر یک از کنیزانم را که با آنان بوده‌ام و از من فرزندی آورده یا آبستن می‌باشد به فرزند خود ملحق کنند، و بابت بهره ارث او به شمار آرند. اگر در زمان حیات او فرزندی از او که از کنیزی زاییده شده بمیرد، آن کنیز از قید کنیزی آزاد است. (۲)

از آنچه گفته شد:


محمد ابن عبدالله که آنچنان گروه زیادی از مردم جهان را در طلسم جادویی خود قرار داده و توانسته با افکار و خرد آنان بازی کند و هرکدام را به شکل عروسک هایی بی اختیار در جامعه بپروراند مردمی بسی شهوتران و هوسباز بود که با ایجاد جنگهای متوالی و کشتن مردان، زنان آنان را در اختیار خود قرار می داد و از سر هیچکدام به آسانی نمی گذشت. در این مقاله پرمحتوا از ۲۰ زن عقدی این مرد هوسران نام برده شده و زن ستیزی و رفتار مالیخولیایی او نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

رژیم اشغالگر ایران،  با صرف میلیون ها دلار ارز مملکت در ایران و سفارت خانه ها، ادارات، و مؤسسات ایرانی برای حسن ابن علی زنباره ثروت اندوز عرب و قاتل نیاکان ما هویت و شناسنامه انسانی و بخشندگی درست می کند. فرتور بالا مانند دیگر تبلیغات اسلام کشتارگر، از نور، پرنده، ملائکه و فرشتگان است. آیا شما از این تصویر چه چیزی درک می کنید؟!. خواهشمند است برای ما هم توضیح دهید.
آخوندهای فرومایه و شارلاتان، نوشته ها و استنادهای تاریخ واقعی اسلام را نادیده می گیرند و تلاش دارند تا هرچه بیشتر  هوسرانی و زنبارگی محمد، علی، و دیگر آخوندهای اسلام (ده امام دیگر) را توجیه کرده ماله کشی نمایند. ولی حقیقت و راستی دیر یا زود در دنیای فهم و شعور و خردورزی امروزی در پس پرده نمی ماند و جوانان ما دیر یا زود به افتضاح و فاجعه ای بنام اسلام و کتابی بنام تازینامه و اللهی که در خدمت هوسرانی محمد بوده است پی خواهند برد و برای همیشه آخوند فاسد و شارلاتان که زباله و دنباله های محمد، علی، و امامان فاسد و زنباره بوده اند را به جهنم خواهند فرستاد و شرشان را از سر مردم ناآگاه و خردباخته کشورمان کوتاه خواهند نمود.