۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه
الله بت دیروز خدای امروز
کعبه مکان مقدسی بود که پیش از اسلام بت های گوناگونی در آن نگهداری می شد. الله یکی از بتهایی بود که در کنار بتهای دیگر که مدینه بودند پرستیده می شد. حرم مکه همانند خانه دیگر خدایان مردم سامی، به صورت مکعب ساخته شده بود از این رو بود که به آن کعبه می گفتند. کعبه لغتی عربی به معنی چهار گوش است. بعضی می گویند لغت کعبه به معنی خانه است و از یک لغت حبشی که به معنی خانه دو طبقه است گرفته شده است اما به نظر نمی رسد که این تعبیر درست باشد. و آنچه از ظاهر کلمه عربی پیداست کعبه به معنی چهارگوش می باشد.
بتها یا درون خود کعبه بودند یا در فضای باز بیرون کعبه. در بعضی از محافل باور بر این بود که شکل چهار گوش کعبه تقلیدی از شکل چهار گوش چادر عربهاست. تاریخ ساخت کعبه به قرن دوم پس از مبلاد برمی گردد. بنابراین بر خلاف آنچه در تازينامه و تفاسیر مسلمانان گفته شده است این بنا نمی تواند توسط ابراهیم ساخته شده باشد. در کتاب عهد عتیق هیچ اشاره ای به سفر رئیس خانواده به عربستان نشده است و از همه مهمتر هیچ سند تاریخی و باستانی در دست نیست که این بنا پیش از قرن اول میلادی وجود داشته باشد. اگر ابراهیم در حقیقت وجود داشته است در حدود سال 1800 پیش از میلاد میزیسته است. این داستان آشکارا توسط محمد ساخته شده است تا توسط آن بتواند نظر یهودیان مکه را نسبت به خود جلب کند.
عربهای بیابانگرد ؛ پیش از اسلام سنگهای صاف و مکعب شکل را محترم می شمردند و آنگونه سنگها را به عنوان محل زندگی خدا تکریم می کردند. مردم چادر نشین عرب که چادر آنها مکعبی شکل بود با خود می اندیشیدند که خانه خدا شبیه خانه خودشان اما از جنس سنگ است.
در میان جاهایی که در عربستان مقدس شمرده می شد کعبه از همه مهمتر بود چون سنگ سیاه را در خود جای داده بود. عربهای پیش از اسلام معتقد بودند که این سنگ توسط خدایان آسمانی برای عبادت به آنها داده شده است .
به احتمال زیاد جنس این سنگ از گدازه های آتشفشانی یا بازالت است. اما ماهیت واقعی آن به راحتی قابل شناسایی نیست. چون زائران در طول سالیان سال از زمانی که در این بنا کار گذاشته شده است ، آن را بسیار لمس کرده و از سر شوق و شعف بوسیده اند. ممکن است یک شهاب سنگ باشد. اسلام سنت سنگ پرستی عرب پیش از اسلام را به وسیله قرار دادن مراسم حج به عنوان پنجمین ستون دین ادامه داد.
هر ساله میلیونها مسلمان به مکه آمده تا سنگ سیاه را که در گوشه شرقی بنا هست تکریم کنند.
بطلمیوس ستاره شناس و جغرافی دان بزرگ که در اسکندریه در سال 130 میلادی متولد شد از مکه تحت عنوان مکورابا نام برده است.
از آنچه در کتابهای تذکره نویسان اولیه اسلامی آشکار است قصی یکی از اجداد محمد ، عبادت کعبه را در بین مردم خود رواج داد. او دو پسر به نامهای عبدالمناف(بنده مناف) و عبدالدار(بنده کعبه) داشت که آنها را به عنوان ناظر این آیین بر گماشت. هر کدام از بتهایی که در کعبه نگه داشته می شد به قبیله ای خاص تعلق داشت. مردم هر قبیله هر سال یه مکه می آمدند تا بیعت خود را با خدای خود تجدید کنند. به طور سنتی این مراسم در آخرین ماه از تقویم عربی که ذی الحجه نامیده می شد برگزار می شد. به احتمال زیاد لغت حج بر گرفته از واژه عبری HUG به معنی گردش در اطراف، گرفته شده است. چادر نشینان اولیه عرب هر وقت که برای زیارت حرم می آمدند به منظور ستایش کعبه اطراف کعبه می چرخیدند به این عمل طواف می گفتند.
مطابق سنت قدیم اعراب ، یک ماه پیش از مراسم زیارت کعبه و یک ماه پس از آن ، مردم عربستان عداوت و دشمنی نسبت به یکدیگر را کنار می گذاشتند و دست از جنگ می کشیدند. در طول این ماهای مقدس نباید خونی ریخته می شد. علت تعطیل جنگ و خونریزی به این دلیل بود که می خواستند مکه را برای زائران که برای انجام مراسم می آمدند، به محیطی امن تبدیل کنند. در طول این چند ماه اجازه دزدی یا درست کردن کمینگاه یا انتقام گیری خانوادگی به کسی داده نمی شد.
به محدوده کعبه به طور تحت الفظی حرم گفته می شد. به این دلیل تمام مکه نیز به عنوان حرم مقدس شمرده می شد. بعدها واژه حرم به زنان کاخ که بیش از یک نفر بودند اطلاق شد. حرم به معنی جایگاه خصوصی است که هیچ خاطی حق ورود به آن مکان را ندارد و تنها به زنان اختصاص دارد.
در ماه حج هر زائر همراه خود هدایای را برای تقدیم به خدای خود می آورد و برای خشنودی خدای خود حیوانی را برای او قربانی می کرد.
در هنگام اجرای مراسم ، مریدان ابتدا پیرامون کعبه می گشتند سپس در فاصله بین دو تپه ای که صفا و مروه نامیده می شد و به باور آنها محل زندگی یک خدای مدینه و یک خدای نرینه بود، شروع به دویدن می کردند.
یکی دیگر از مراسمی که در این فستیوال انجام می شد مراسم محرم شدن بود. زائر در این مراسم باید از هتک حرمت کردن ، کفر گویی و آمیزش جنسی خود داری کند زیرا انجام این مراسم در حضور خدایان ممنوع بود.
قبابیل گوناگون عرب در این مراسم شرکت می کردند چون این ماهها تنها زمانی بود که عرب دست از جنگ و ستیزه جویی بر می داشت و حمل سلاح ممنوع بود.
همه این مراسم عهد جاهلیت در اسلام امروزی ادامه یافت. هر ساله میلیونها مسلمان از سرتاسر دنیا در طول ماه ذی الحجه به مکه آمده و مراسمی را انجام می دهند که قرنها پیش از اسلام در عربستان رایج بوده است.
در این مراسم لباس سفید بلندی می پوشند و اطراف کعبه می گردند و سر حیوانات را می برند و از آمیزش جنسی پرهیز می کنند و از گفتار اهانت آمیز پرهیز می کنند و بین صفا و مروه میدوند و به جایگاهی که بت پرستان قدیم فکر می کردند خانه شیطان است ، سنگ می زنند.
در حقیقت مراسمی که در حال حاضر پیروان محمد هر ساله انجام می دهند با آنچه بت پرستان در سالها پیش از اسلام انجام میدادند ، تفاوتی ندارد تنها نام آن تغییر پیدا کرده است. و گروه کافران به گروه مسلمانان تبدیل شده اند. آنچه محمد انجام داد ، ادامه سنتهای اجداد خود بود که آنها را به قانونهای مقدس تبدیل کرد و نام اسلام بر آنها گذاشت.
تنها فرق این مراسم با مراسم گذشته ، این است که در گذشته هر کسی مجاز بود برای انجام این مراسم به مکه برود. بی خدایان ، چند خدایان و یکتا پرستان همه در این مراسم شرکت می کردند اما امروزه تنها مسلمانان مجازند به حرم کعبه وارد شوند و الله خدای خصوصی دنیای محمد خدای همه کلانها شد.
پیش از اسلام هر قبیله ای خدای مخصوص خود را داشت. اما وقتی برای زیارت به مکه می آمدند خدای دیگران را نیز پرستش می کردند یا حد اقل به آن خدایانی که معروف بودند احترام می گذاشتند. در زمانی که قبیله ها در حالت صلح به سر می بردند ،آنهایی که "لات" را می پرستیدند الله خدای بزرگ را نیز ستایش می کردند. آنهایی که برای "عزی" احترام قائل بودند "منات" را نیز تکریم می کردند و ارتباط بین خدایان یک ارتباط دوستانه بود. اما در زمانیکه بین قبایل اختلاف می افتاد هر قبیله فقط خدای خود را عبادت می کرد و به خدایان قبایل دیگر کاری نداشت.
همانطور که قبلا" ذکر شد جد محمد فرزندان خود را با نام خدایان نامگذاری کرد. وقتی که محمد شروع به تبلیغ دین خود کرد افراد قریش که از قبیله او بودند با او به مخالفت برخاستند زیرا او می خواست خدای خود ، الله را به همه خدایان ارجحیت دهد. وقتی او مخالفت شدید مردم قریش را دید یک قدم عقب نشینی کرد و سعی کرد دشمنانش را با پذیرش بتهای آنان در کنار بت بزرگ ،الله ، آرام کند.
به این دلیل است که تذکره نویسان مسلمانان اولیه گفته اند که محمد بت های قبیله را مخصوصا" سه بت بزرگ لات و منات و عزی را که اعراب فکر می کردند دختران الله هستند، تکریم کرد. اما وقتی که دشمنی بین او و دیگر افراد قبیله ادامه یافت، او نظرش را تغییر داد و الله را که خدای پدرش ، عبدالله بود ، برتر از همه بتها شمرد. پس از آن او از هر فرصتی استفاده کرد تا الله را بر بتهای دیگر برتری دهد. او مرتب می گفت که خدایی جز الله وجود ندارد. یکی از آخرین سوره های تازينامه که توحید نامیده می شود می گوید:
بگو الله یکی است. بی نیاز از همه است نه زاده می شود و نه می زاید و مثل و مانندی ندارد.
نکته مهم در این سوره این است که بر این حقیقت که الله تنها خداست تاکید می ورزد و در ادامه می گوید که خدا دارای فرزندی نیست. در غیر این صورت آنهایی که معتقد بودند لات و منات عزی دختران الله هستند ، خود را هم ردیف مسلمانان می دانستند. از آنجایی که هیچ خدایی با الله قابل مقایسه نیست. خدایان دیگر کافران نمی توانند در ردیف الله بایستند.
۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه
بهشتی سرشار از سکس و لواط
توصیف چگونگی بهشتی که الله مدینه وعده داده
- وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (بقره–۲۵)
و کسانی که ایمان اورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند مژده ده که ایشان را باغ هایی خواهد بود که از زیر(درختان) آنها جوی ها روان است،هرگاه میوه ای از آن روزی ایشان شود می گویند این همان است که پیش از این (نیز) روزی ما بوده و مانند آن (نعمتها) به ایشان داده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.
این معروف ترین آیه در مورد بهشت است که تقریباً همه حداقل یکبار شنیده اید. اگر خوب دقت کنید بهشتی که الله آن را برای بندگانش وعده داده است فقط با باغ و خوراکی و زن های زیبا خلاصه می شود. آیا شما در این دنیا لذت را فقط در موارد جنسی و خوراکی می دانید؟ این ها که در زمین هم هست اگه قرار باشد در بهشت هم فقط همین باشه چه فایده ای داره؟ چه فرقی میان دنیا و آخرت است؟!.
در آیه ای دیگر ادعا می کند که در جوی های بهشت نهر هایی از شیر و عسل جاری است. البته محمد فردی یتیم بوده و با فقر شدید زندگی را تا آن موقع سپری می کرد و برای همین نمیدانسته که عسل چه شکلی است و چه ماهیتی دارد که نمی تواند جاری باشد !!
نکته مهم تر این که این باغ ها و آب های روان چیزهایی بودند که در عربستان کم بوده است. همان طور که وقتی اعراب به ایران حمله کردند و هنگامی که باغ های سرسبز ما را دیدند. با خود می گفتند این (ایران)همان بهشتیست که محمد به ما وعده داده…باغ های سبز و خرم، جوی های روان، زنان زیبارو و وسائل عیش و نوش دیگر.
عربستان یک بیایان برهوت بوده پر از شنزار و تنها چیزی که در آنجا یافت میشد شتر بوده و محمد هم روزانه صبح تا به شب را به چوپانی و گله داری میگذراند تا بتواند روزی یک کاسه شیر شتر بخورد، و حق هم داشته که در طول عمرش عسل ندیده باشه!!
مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ( طور–۲۰)
بر تخت هایی ردیف هم تکیه زده اند و حوریان درشت چشم را همسر آنان گردانیده ایم. حالا که حوریان بهشتی و همه باکره در خدمت مردانند، پس تکلیف زنان چیست؟، آیا برای زنان هم مردان خوش اندام تراشیده، سیه چشم، بلند بالا با ابروانی پرپشت و چشمانی نافذ و گیرا، و سینه ای پهن و ستبر، و بازوانی سفت و پیچیده، با لبخند های همیشگی، و هرگز با زن نبوده (باکره)، بپیش بینی شده، و یا آن که الله مدینه تنها در اندیشه مردان، آنهم مسلمان، و آنهم نوکران علی خامنه ای است)؟!.
همین سوره آیه های ۲۳ و ۲۴
- یَتَنَازَعُونَ فِیهَا کَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِیهَا وَلَا تَأْثِیمٌ(۲۳) وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ(۲۴)
در آنجا جامی از دست هم می ربایند که در آن نه یاوه گویی است و نه گناه (۲۳)
و برای آنان پسرانی است که بر گردشان همی گردند انگاری آنها مرواریدی اند که (در صدف) نهفته اند (۲۴).
در آیات بالا می بینید که گفته شده در بهشت هیچ گناهی نیست یعنی همه آزادند هر کاری بکنند و بعدش هم که مجاز و جایز دانستن لواط است و الله مدینه پسرانی زیبا برای کارهای جنسی مردان با آن ها آماده کرده است.(این آیات خطاب به مردان است)
وَحُورٌ عِینٌ (الواقعه—۲۲) کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ (۲۳) فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا (۳۶) عُرُبًا أَتْرَابًا (۳۷)
حوریان درشت چشم(۲۲) مانند مروارید نهان میان صدف(۲۳) و ایشان را باکره گردانیده ایم(۳۶) شوی دوست همسال (۳۷). تا چه اندازه این باکره بودن در نزد الله مدینه و این کتاب پوچ و هیچ که قرآن نام گرفته، اهمی دارد. اگر زن باکره نباشد باید بمیرد؟!. حیواناتی مانند گاو هم باکره اند. آیا این حسن آنهاست؟!.
این ها خردباختگان دست پرورده آخوند و ملا، و مکتب الله مدینه اند. هریک از آنان ممکن است جنایاتی چند در را ه الله مدینه انجام داده باشند، و حالا خود را برای خودکشی و رسیدن به بهشت کذایی الله مدینه آماده می کنند. اگر کسی از این بی خردان اسلامی بازرسی بدنی به عمل آورد، عموماً با صرف داروی نظافت موهای پایین تن خود را زدوده اند تا برای همخوابی با حوریان بلند بالای بهشت آماده شوند.
سوره النبأ ۳۲تا ۳۴
حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا(۳۲) وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا (۳۳) وَکَأْسًا دِهَاقًا (۳۴)
باغچه ها و تاکستان ها و دخترانی همسال با سینه های برجسته و پیاله های لبالب
باز هم وعده سکس در بهشت. وصف بهشت سراسر همین است و بس ، وعده حوری های چنین و چنانی و …. جز این، مورد دیگری نمی توانید پیدا کنید … تازه اش هم اگر آیه هایی که در باره بهشت هست را بخوانید یک مورد هم در خصوص بانوان نیست. اگر شما دیدید ما را هم درجریان بگذارید.
نکته مهم این که در این دین اصولاً موجود زن آدم به حساب نمی آید. نکته دیگر این که محمد نیازی به تشویق و تشبث به زن ها نداشته است. وظیفه این دین آن بوده است که فقط مردها را خام کند تا برایش بجنگند. اون غلامان پسر هم که خیلی زیبا هستند و همواره جوان،در خدمت مردان خواهند بود.
آیا این است چیزی که می خواهید؟، چقدر لذت جنسی؟، چقدر خوردن؟، خسته کننده نیست؟…. یعنی تفریح فقط همین است؟، وصف حوریان بهشتی؟، سفیدی آنها، و چشمان درشت و برجستگی سینه های آنها ؟، که از یک کتاب چه از طرف خدا چه از طرف یک انسان به دور است که اینقدر از سکس آن هم یک طرفه و فقط برای آقایان حرف بزند. خواندن این آیات در باره حوریان بهشتی با چشمان درشت و سینه های برجسته آماده سکس، و غلامانی که برای لواط مردان پیش بینی شده اند، آدمی را به یاد یک روسپی خانه متلون می اندازد. آیا به راستی قرآن یک کتاب سکسی، و بنا بر آن چه ما از پیش گفتیم؛ کتابی هیچ و پوچ نیست؟!.
آیات در شأن زن
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ(بقره–۲۲۲)
از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى پرسند بگو آن رنجى است. پس هنگام عادت ماهانه از [آمیزش با] زنان کناره گیرى کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همان جا که خدا به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست مىدارد
این هم از علم الله، فکرش را بکنید این استدلال الله را برای یک فرد اروپایی عنوان کنید، به نظرتان چه واکنشی نشان می دهد؟. خوب، مسلماً بر بی شعوری، گستاخی، و تبعیض جنسی این الله می خندد. البته الله علم مطلق هست ها! شک نکنید. خدایی که علم مطلقه آخر این حرف را میزند؟.
الله دلیل پریود شدن خانم ها رنجی میداند، نخست باید پرسید این رنج به کدام گناه است؟!. آیا تنها به خاطر زن بودن؟، و جنس مونث بودن است که باید همه زنان این رنج را تحمل کنند؟.
این چه عدالتی است؟. به نظر شما الله چرا اینقدر زنان را سراسر در دستورات و سخنانش تحقیر کرده است؟. آیا غیر از این است که الله خود فردی مذکر است؟. چون قرآن نوشته فردی مذکر (محمد) است! و تازه زنان را در این دوره چند روزه ناپاک و نجس خوانده و گفته شده که از آنها دوری کنید! این است عدالت خدای شما؟!
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاء ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا(نساء—۲۴)
و زنان شوهردار [نیز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى که مالک آنان شدهاید [این] فریضه الهى است که بر شما مقرر گردیده است و غیر از این [زنان نامبرده] براى شما حلال است که [زنان دیگر را] به وسیله اموال خود طلب کنید در صورتى که پاکدامن باشید و زناکار نباشید و زنانى را که متعه کردهاید مهرشان را به عنوان فریضه اى به آنان بدهید و بر شما گناهى نیست که پس از [تعیین مبلغ] مقرر با یکدیگر توافق کنید [که مدت عقد یا مهر را کم یا زیاد کنید- (الله مدینه در این جا روسپیگری اسلامی ویا صیغه شدن را به بانوان تجویز می کند) مسلما الله داناى حکیم است.
زنان شوهردار بر شما حرام است جز آن هایی که از طریق غنائم به شما میرسد!!! یعنی همان زن های به اصطاح کفار (این کتاب مسخره هیچ و پوچ، دگر اندیشان را کفار می نامد. هرکس حاضر نباشد عقاید توخالی و جنایت بار این دین کشتارگر را بپذیرد، کافر نامیده می شود) که بعد از جنگ به ما می رسد. می توان برداشت کرد که فتوای آیت الله تمساح یزدی هم که در مورد تجاوز به زندانیان برای گرفتن اعتراف (زمان بعد از انتخابات ۸۸) به استناد همین آیه باشه.
آری، تجاوز بده، ولی به کفار (آنهایی که مزخرفات این دین ارتجاعی و دیکتاتوری را نمی پسندند) نه تنها جنایت نیست!، نه تنها قابل سرزنش نمی باشد!، بلکه خیلی هم خوبه! دروغ بده، ولی به غیر مسلمانان خیلی هم خوبه! قتل بده! ولی سربریدن کفار( مسلمانان غیر خودی، و دگر اندیشان) بسیار هم جایزه!!.
اگر قبول کنیم چنین سخنان غیر انسانی را الله گفته باشد حقیقتاً باید به عقل و شعور خودمان شک کنیم!:
نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ (بقره---۲۲۳).
زنان شما کشتزار شما هستند پس از هر سوی ( روی و پشت و هر گونه) که خواهید به کشتزار خود [در]آیید و آنها را براى خودتان مقدم دارید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را دیدار خواهید کرد و مؤمنان را [به این دیدار] مژده ده.
در این مورد چیزی دیگری نیاز به گفتن ندارد. حال، این پرسش پیش می آید که کدام خدا میتواند شان زن را تا حد یک شی و جسم این چنین پایین بیاورد؟! و اینقدر زننده و زشت آنها را خطاب کند؟!.
وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ (بقره—۲۲۸)
و زنان طلاق داده شده باید مدت سه ماه در انتظار پاک شدن باشند. و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند براى آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفى] که بر عهده زنان است به طور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند و خداوند توانا و حکیم است
اینجا هم کاملاً یک طرفه گفته شده، و پر واضحه که این جملات از طرف فردی مذکر و به نفع مردان عنوان شده است. البته آخر آیه تکلیف ما را هم مشخص کرده و به وضوح گفته مرد از زن برتره!!!
… وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى… (بقره–۲۸۲)
… و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از میان گواهانى که (به عدالت آنان) رضایت دارید (گواه بگیرید)، تا (اگر) یکى از آن دو (زن) فراموش کرد، (زنِ) دیگر، وى را یادآورى کند …
در این آیه که الله مشغول آموزش طریقه معامله به مسلمین است؛ شهادت دو زن را با یک مرد برابر دانسته است و حتا فکر این که مردان شرایط معامله را فراموش کنند به ذهن الله خطور نکرده است!!! و گفته شده اگر یکی از دو زن فراموش کردند آن یکی به یاد آورد، آیا زنان فراموش کارند؟آیا زنان ابله و کند ذهن هستند؟ آیا این طرز صحبت کردن در مورد زنان که مخلوق آفریدگار هستند برای الله که به خود نسبت آفریدگار داده مناسب است؟!.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا (نساء— ۱)
اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد پروا دارید و از خدایى که به [نام] او از همدیگر درخواست مى کنید پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است
در این آیه هم گفته شده است که جفت مرد که زن باشد از او آفریده شده است و همه از مرد آفریده شده اند، شاید شما هم شنده باشید که زن از دنده چپ مرد آفریده شده است. حتا اگر این نظریه ابلهانه هم قبول کنیم، باز هم نمی توان قبول کرد که مرد به زن که جزوی از بدن اوست تا این حد ظلم کند!!!
وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّىَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً(نساء–۱۵)
و از زنان شما کسانى که مرتکب زنا مىشوند چهار تن از میان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گیرید پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه ها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهى براى آنان قرار دهد.
البته شاید شما بگویید این یکی را حقشان است! ولی اگر مردی به زنش خیانت کرد چی؟ چرا الله برای آن ها مجازاتی در نظر نگرفته است؟ چرا تمامی دستورات یک طرفه و به نفع مردان است؟!. شاید دلیل آن را باید این دانست که الله، آفریده محمد، و محمد پیامبر الله آفریده آخوند، و آخوند هم تا کنون مرد بوده است.
اشتراک در:
پستها (Atom)