۱۳۹۵ خرداد ۲۸, جمعه

اعدام خاموش زندانیان عقیدتی و ترورسیم دولتی



بازی با جان انسانها در حکومتهای جهان چندان عجیب نیست. اما در رژیم اسلامی از آغاز تاکنون یک سنگدلی و جنایت پیشگی را می بینیم که جنبه های مختلفی دارد. رژیم جمهوری اسلامی بهنگام دستگیر کردن هیچ پرسشی را پاسخ نمی دهد و برخورد ماموران رژیم هنگام دستگیر کردن متهمان سیاسی برخوردی قرون وسطایی شبیه به ربایش است.  نمونه آشکار آن دستگیری و ناپدید شدن سعید زینالی است که معلوم نیست چه بلایی بسرش آورده اند که پس از سالها حتی وجودش و بازداشتش را منکر شده اند. او دانشجویی بود که در جریان اعتراضات دانشجویی پس از حمله به کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸ توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت شد و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است.

برخورد ماموران رژیم هنگام دستگیر کردن متهمان سیاسی برخوردی قرون وسطایی شبیه به ربایش است. نمونه آشکار آن دستگیری و ناپدید شدن سعید زینالی است که معلوم نیست چه بلایی بسرش آورده اند که پس از سالها حتی وجودش و بازداشتش را منکر شده اند. او دانشجویی بود که در جریان اعتراضات دانشجویی پس از حمله به کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸ توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت شد و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است.
افزون بر بازداشتهای بی پاسخ و مبهم که بیشتر به آدمربایی شبیه است، اعدام زندانیان سیاسی در سکوت انجام می شود. محاکمه بصورت مبهم و معمولا بدست قاضیان بیسواد و قصابی چون قاضی صلواتی که از پیش رأی را به او دیکته کرده اند هم نمایشی بیش  نیست. پس از اعلام حکم اعدام ، مدتی بعد به خانواده متهم نگون بخت می گویند که بیایند و جسد را تحویل بگیرند. البته در بسیاری موارد تنها محل دفن را به خانواده اطلاع می دهند . بسیار هم پیش آمده است که خانواده ها را در بلاتکلیفی نگه داشته اند و پس از ماهها و حتی سالها سرنوشت متهمان اعدامی آشکار نیست!

۲۷ زندانی سنی منتظر اعدام


به‌گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۱ اردیبهشت، مسئول بند چهار زندان رجایی‌شهر کرج به سالن ۱۰ این زندان رفته و به ۲۷ زندانی سنی‌مذهب که حکم اعدام آن‌ها تأیید شده گفته است احتمال اجرای حکم‌شان بسیار زیاد است چون حکم‌ها به اجرای احکام رفته است.
در این گزارش نام این زندانیان چنین عنوان شده است: ﮐﺎﻭﻩ ﻭﯾﺴﯽ، ﺑﻬﺮﻭﺯ ﺷﺎﻧﻈﺮﯼ، ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻠﮑﯽ، ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ، ﮐﺎﻭﻩ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﺁﺭﺵ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻭﺭﯾﺎ ﻗﺎﺩﺭﯼ‌ﻓﺮﺩ، ﮐﯿﻮﺍﻥ ﻣؤﻣﻨﯽ‌ﻓﺮﺩ، ﺑﺮﺯﺍﻥ ﻧﺼﺮﺍلله‌ﺯﺍﺩﻩ، ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻣﺎﺷﺘﯽ، ﭘﻮﺭﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪﯼ، ﺍﺣﻤﺪ ﻧﺼﯿﺮﯼ، ﺍﺩﺭﯾﺲ ﻧﻌﻤﺘﯽ، ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻫﻨﺮﺟﻮ، ﺳﯿﺪﺷﺎﻫﻮ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ، ﻣﺤﻤﺪﯾﺎﻭﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﺑﻬﻤﻦ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ، ﻣﺤﻤﺪ ﻏﺮﯾﺒﯽ، ﻓﺮﺷﯿﺪ ﻧﺎﺻﺮﯼ، ﻣﺤﻤﺪﮐﯿﻮﺍﻥ ﮐﺮﯾﻤﯽ، ﺍﻣﺠﺪ ﺻﺎﻟﺤﯽ، ﺍﻣﯿﺪ ﭘﯿﻮﻧﺪ، ﻋﻠﯽ ﻣﺠﺎﻫﺪﯼ، ﺣﮑﻤﺖ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻋﻤﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻬﯽ و ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺤﻤﻮﺩﯼ.
«اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «عضویت در گروه‌های سلفی»، «افساد فی‌الارض» و «محاربه» از جمله اتهامات این زندانیان است.
پس از این خبر، پنجم خردادماه اعلام شد که ۱۱ متهم قتل عمد و مواد مخدر اعدام شده اند ، در کنار اعلام این اعدامها که از نظر رژیم کاملاً موجه هستند ، شایع شده است که ۷ زندانی عقیدتی سنی و عمدتا کرد که برای سالها در زندان بوده اند نیز اعدام شده اند. عملی بیشرمانه که البته از آغاز جمهوری اسلامی وجود داشته است و مادامی که این رژیم پا برجا باشد ادامه خواهد داشت. نام اعدامیها  داود عبداللهی، کامران شیخه، فرهاد سلیمی، انور خضری، خسرو بشارت، قاسم آبسته و ایوب کریمی هستند که از شانزدهم آذر سال ۸۸ در حبس به سر می‌برند و در طول هفت سال گذشته، در وضعیت بلاتکلیف در حبس به سر برده‌اند.

پنجم خردادماه اعلام شد که 11 متهم قتل عمد و مواد مخدر اعدام شده اند ، در کنار اعلام این اعدامها که از نظر رژیم کاملاً موجه هستند ، شایع شده است که 7 زندانی عقیدتی سنی و عمدتا کرد که برای سالها در زندان بوده اند نیز اعدام شده اند. عملی بیشرمانه که البته از آغاز جمهوری اسلامی وجود داشته است و مادامی که این رژیم پا برجا باشد ادامه خواهد داشت. نام اعدامیها این هفت زندانی، داود عبداللهی، کامران شیخه، فرهاد سلیمی، انور خضری، خسرو بشارت، قاسم آبسته و ایوب کریمی هستند که از شانزدهم آذر سال ۸۸ در حبس به سر می‌برند و در طول هفت سال گذشته، در وضعیت بلاتکلیف در حبس به سر برده‌اند.
مأموران وزارت اطلاعات بیشتر این زندانیان را در سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ در کردستان بازداشت کرده‌اند. آن‌ها پیش از محاکمه، بدون دسترسی به وکیل و یا ارتباط با خانواده، چندین ماه در سلول انفرادی نگهداری شده‌اند. این زندانیان اگرچه از اقلیت سنی و ناراضی هستند ولی اتهاماتی که به ایشان زده شده است کاملاً کلیشه ایست و جالب است که بتازگی از طرف رسانه های رژیم متهم به ارتباط با داعش شده اند درحالیکه در زمان بازداشت آنها در ۷ سال پیش اصولا داعشی وجود نداشته است!

آیا نام اسلام با اعدام گره خورده است؟


با نگاه به آمار اعدام در جهان پس از چین کشورهایی با رژیمهای اسلامی در رأس اجرا کنندگان اعدام هستند. حتی امریکا سالهاست که اعدامها را با تأخیر اجرا می کند و با جمعیتی چندین برابر ایران بسیار بسیار کمتر اجرای اعدام دارد. همچنین کسانی که در ایران اعدام می شوند علاوه بر جنایتکاران ، شامل بزهکاران مواد مخدر و زندانیان سیاسی هم می شوند که نشان دهنده ی بی توجهی شدید به کرامت انسانی در ایران است. اما آیا این اعدامها با قرآن و اسلام رابطه ای دارند؟ با دیدن اعدامهای کشور عربستان و داعشی ها و بسیاری از کشورهای عقب مانده مانند پاکستان می توان حدس زد که چیزی در اسلام “عزیز” وجود دارد که باعث این اعدامهاست!

کسانی که در ایران اعدام می شوند علاوه بر جنایتکاران ، شامل بزهکاران مواد مخدر و زندانیان سیاسی هم می شوند که نشان دهنده ی بی توجهی شدید به کرامت انسانی در ایران است. اما آیا این اعدامها با قرآن و اسلام رابطه ای دارند؟ با دیدن اعدامهای کشور عربستان و داعشی ها و بسیاری از کشورهای عقب مانده مانند پاکستان می توان حدس زد که چیزی در اسلام "عزیز" وجود دارد که باعث این اعدامهاست!

کرامت انسانی بر باد رفته


ارزش و کرامت انسان در ایران بسیار پایین است. این به یک فرهنگ بدل شده است در شهرها بصورتی و در روستاهای بازمانده هم بصورتی دیگر. در شهرها می توان ارزش انسانیت را با یک رانندگی ساده و یا یک مراجعه به بیمارستان آشکارا دید. کافیست سری به کلانتری محله تان بزنید تا کرامت از دست رفته و انسانیت نابود شده را ببینید. درد اجتماع امروز ایران افول بی نظیر انسانیت و کرامت انسانهاست. این را می توان در شوهای احمقانه تلویزیون و توهین از سوی مجریان مشاهده کرد. ایران امروز ایرانی بی ادب است . ایرانی که کوچکترین اثری از فلسفه سعدی و فردوسی را نمی توان در آن یافت. ایران امروز ملغمه ایست از ادبی که خمینی از ما گرفت و انسانیتی که به مرور فراموشش کرده ایم و بسادگی از اعدام هموطنان خود می گذریم و دیگر دار زدن یک زندانی اهل سنت و بهایی و هر کسی برایمان باندازه اخبار هواشناسی هم ارزشی ندارد.



۱۳۹۵ خرداد ۱۵, شنبه

سیّدی هندی, با کندی و کارتر قرار گذاشت تا ما او را امام امّت بخوانیم



گزارش بی بی سی درباره مذاکره امریکا و خمینی


در دو دهه گذشته باآزاد شدن اسناد طبقه بندی شده سازمان جاسوسی امریکا سیا، بسیاری از معماهای مربوط به انقلاب ایران آشکار شده است و دیگر نیازی نیست با حدس و گمان دست گل ۱۳۵۷ را یک توطئه بر ایران نامید بلکه با سند و مدرک می توان نشان داد که سیاستمداران امریکا چه خیانت تاریخی را در حق مردم ایران و بلکه کل خاورمیانه انجام داده اند.
قسمتی از این اسناد مربوط به دوران کندی است که البته با روی کار آمدن ریچارد نیکسون تیر خمینی به سنگ خورد و شاه توانست امریکا را به خود نزدیک نماید. نگرانی دولت امریکا از بابت احزاب چپی بخصوص حزب توده بود که قصد براندازی نظام شاهنشاهی و تشکیل دولت کمونیستی داشتند.

بسیار کوته فکری است که گمان کنیم سخنرانی خمینی ناشناخته و کم سواد در فیضیه و در مخالفت با حق رای زنان و شوراهای شهر و روستا بدون برنامه ریزی گروهی بوده باشد...

ایران قربانی جنگ سرد


وعده‌های  خمینی به دولت کارتر مفصل و مشخص بود. از جمله بنا بر یک سند مورخ ۲۹ دی ۱۳۵۷ (۱۹ ژانویه ۱۹۷۹) به واشنگتن پاسخ می‌دهد که جمهوری اسلامی شیرهای نفت را به روی غرب نخواهد بست؛ انقلاب را به منطقه صادر نخواهد کرد و با آمریکا رابطه‌ دوستانه خواهد داشت.
شکی نیست که رقابت غرب با شوروی بجایی رسید که امریکا و انگلیس نگران سقوط شاه و ایجاد رژیم کمونیستی در ایران گشته بودند و اسناد مختلف نشان می دهد که غربیها تنها راه مبارزه با نفوذ کمونیسم در ایران را “مذهب” می دانستند؛ از این روی جاسوسان امریکا و انگلیس همواره با روحانیون ایران در ارتباط بودند و از ایشان بعنوان “آزادیخواه” و ” دموکراسی طلب ” یاد می کرند. زابرت کندی در مناظره دور دوم ریاست جمهوری و همچنین یکی از مصاحبه هایش اذعان دارد که او امیدوار بوده است شخصیت خمینی بعنوان یک رهبر مذهبی در ایران همانند گاندی باشد و بتواند یک دموکراسی اسلامی را در ایران بوجود آورد! شخصیتی که هرگز “گتندی” نبود و هرگز هم بدنبال دموکراسی نمی گشت. خمینی بتی بود که بدست جاسوسان غرب بزرگ شد و اسمش سر زبانها افتاد.
آری این جنگ سرد بود که غرب را وادار کرد که فرش را از زیر پای شاه بکشد و برای خمینی پهن کند. اسناد سازمان جاسوسی امریکا و خاطرات افرادی چون ریچارد سالیوان بخوبی نشان می دهد که امریکا از شاهنشاهی بعنوان نظام حکومتی ایران قطع امید کرده بود و برای جلوگیری از قدرت گرفتن گروههای چپ،  مردم ایران را بسوی گروههای مذهبی هُل داده است. ایجاد گروه خیانتکار و خرابکاری مانند مجاهدین خلق نیز توطئه ای برای جذب نیروهای چپی بسوی مذهب بوده است.

وعده‌های آیت‌الله خمینی به دولت کارتر مفصل و مشخص بود. از جمله بنا بر یک سند مورخ ۲۹ دی ۱۳۵۷ (۱۹ ژانویه ۱۹۷۹) به واشنگتن پاسخ می‌دهد که جمهوری اسلامی شیرهای نفت را به روی غرب نخواهد بست؛ انقلاب را به منطقه صادر نخواهد کرد و با آمریکا رابطه‌ دوستانه خواهد داشت. شکی نیست که رقابت غرب با شوروی بجایی رسید که امریکا و انگلیس نگران سقوط شاه و ایجاد رژیم کمونیستی در ایران گشته بودند و اسناد مختلف نشان می دهد که غربیها تنها راه مبارزه با نفوذ کمونیسم در ایران را "مذهب" می دانستند؛

برژینسکی و سالیوان


برژینسکی و سالیوان  دو سیاستمدار با نفوذ بودند که یکی در ایران و دیگری در امریکا شرایط را برای ایجاد یک رژیم مذهبی فراهم می کرد. برژینسکی مشاور ارشد کارتر بود که در نشست گوادالوپ سران جهان غرب را به پایان دوران شاه و ایجاد نظامی مذهبی ترقیب نمود. کارتر در این نشست اعلام می کند که  :
از شاه قطع امید شده است و او باید جایش را به نظامی دیگر بدهد تا یک حکومت دموکراتیک و با ثبات که روابط خوبی با غرب داشته باشد تشکیل شود.
برژینسکی همان کسی است که نقشه تجزیه ایران را پیشنهاد داده بود و وجود یک ایران قدرتمند را به ضرر منافع امریکا می دانست.
البته ریچارد سالیوان هم در تهران بیکار ننشسته بود و معتقد بود شاه باید ایران را بسرعت ترک نماید؛ چیزی که بوقوع پیوست. ریچارد سالیوان سفیر امریکا در تهران همان سفیر بی ادبی است که بشدت به شاه برای خروج از ایران فشار می آورد. از میان کاندیدهای نخست وزیری دکتر صدیقی مورد نظر شاه بود که از مخالفان سرسخت شاه بود ولی اعلام کرده بود که برای ایجاد امنیت در کشور نیاز به حضور شاه در تهران دارد. سالیوان به همین دلیل صدیقی را زیر سوؤال برد و با متهم کردن صدیقی به عدم صداقت در حرف و عمل شاه را بسوی گزینه بختیار سوق داد. شاپور بختیار هم از مبارزان و مخالفان سرسخت شاه و معتقد به سکولاریسم بود ولی برخلاف صدیقی اصرار به خروج شاه داشت و بر اساس نظر سنجیها معتقد بود که با خروج شاه محبوبیت خمینی کاهش می یابد، این هم چیزی بود که هرگز واقع نشد و برخلاف پیش بینی بختیار ، خمینی بعنوان قهرمان بیرون کردن شاه شناخته شد و محبوبیتش افزایش یافت! این درحالیست عامل اصلی خروج شاه ریچارد سولیوان بود.
حتی خود بختیار باندازه سالیوان به خروج شاه اصرار نداشت و مبانی شروط بختیار در صورت نخست وزیریش انجام می شد ولی با ردّ گزینه دکتر صدیقی و ایجاد تردید در شاه ، این سالیوان بود که بالاخره شاه را مجبور به خروج از ایران نمود. سالیوان در خاطراتش با بیشرمی از این اصرار خود یاد می کند ،گویی که در آن موفقیتی بوده است!

برژینسکی و سالیوان دو سیاستمدار با نفوذ بودند که یکی در ایران و دیگری در امریکا شرایط را برای ایجاد یک رژیم مذهبی فراهم می کرد. برژینسکی مشاور ارشد کارتر بود که در نشست گوادالوپ سران جهان غرب را به پایان دوران شاه و ایجاد نظامی مذهبی ترقیب نمود.

وارونه جلوه دادن برخی مسایل


در گزارش بی بی سی چنین وانمود شده است که خمینی آشنایی با دیپلماسی جهانی داشته است و از سال ۱۳۴۲ با امریکا در ارتباط بوده است تا شاه را سرنگون نماید. اما همه می دانیم که خمینی شخصا از مسایل جهانی بی خبر بود و افرادی نظیر قطب زاده ، ابراهیم یزدی ، محمد بهشتی و رابطان دیپلماتیک خمینی بوده اند. گزارش بی بی سی خمینی را در سال ۴۲  بگونه ای معرفی می نماید که از رهبران مذهبی مهم ایران بوده است و این در حالیست که چندین مرجع تقلید برای نجات جان خمینی دور هم جمع شدند و او را با وجود کم سوادی به درجه مرجعیت رسانیدند تا از اعدام فرار کند. مهمترین دلیل اعتراض خمینی به شاه اصلاحات انقلاب سفید بود که حق رای به زنان می داد و ایجاد شوراهای شهر و روستا در اداره آنها از سوی مردم بود. دو چیزی که خمینی با آن مخالفت کرد و انقلاب آغاز شد اینها بود! آری خمینی یک آخوند بیسواد مرتجع بود که جاسوسان امریکا و غرب برای شکست کمونیسم در ایران علمش کردند و امروز پس از ۵ دهه اسناد این خیانتها آشکار می شود.


منتظری : کارتر بود که باعث پیروزی انقلاب شد….

تکذیب اطرافیان خمینی و خامنه ای!


کسی هم انتظار نداشت که فرزندان خمینی و علی خامنه ای خائن که از خمینی بیشعور بتی برای مردم ساده اندیش ساخته اند و سخنرانیهایش را مانند وحی الهی می دانند ، حاضر شوند اسناد دولت امریکا را درباره ارتباط خمینی با امریکا و توطئه برای ایجاد حکومت مذهبی را بپذیرند. این در حالیست که ۳۰ سال پیش در ماجرای مک فارلین با افشاگری سید مهدی هاشمی  مشخص شد که خمینی  برای خرید اسلحه با امریکا مذاکره نموده است و خریدهایی هم انجام شده است. ماجرایی که به رسوایی دو طرف انجامید و به ایران-گیت مشهور شد. مکفارلین خودکشی کرد و سید مهدی هاشمی هم اعدام شد! این همه تکذیب از دو طرف با پایان یافتن تاریخ اسناد  طبقه بندی شده امریکا هنوز هم ادامه دارد! هنوز هم کورهایی هستند که رابطه خمینی با امریکا را رد می کنند!

کسی هم انتظار نداشت که فرزندان خمینی و علی خامنه ای خائن که از خمینی بیشعور بتی برای مردم ساده اندیش ساخته اند و سخنرانیهایش را مانند وحی الهی می دانند ، حاضر شوند اسناد دولت امریکا را درباره ارتباط خمینی با امریکا و توطئه برای ایجاد حکومت مذهبی را بپذیرند.