۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه

سمبل مسلمین جهان

در این جا ویژگی های انسانی مطرح شده، که شناخت آن با شما خواننندگان است:
۱ – انسانی که دوران کودکیش را در کاروان ها گذرانده و چوپانی و پادویی می کرده است.
۲ – تا لحظه ی مرگش در به در بدنبال این بود که کشف کند قلم را باید بر روی کاغذ حرکت دهد و یا کاغذ را بر روی قلم (خوب، بلد نبود بنویسه دیگه بیچاره چه کنه اه، چرا ایراد می گیرید؟!)
۳ – در جوانی با زنی همسن مادربزرگش ازدواج می کند و از آنجا که پیرزن مفلوک سرمایه دار بوده است، به زودی می میرد، و س از مرگ آن خدا نیامرز همه دارایی به شخص مورد نظر که از ابتدا چشمش بدان سرمایه بود، و برای آن نقشه کشیده بود می رسد.
۴ – در طول سفرهایش با کاروان با شاهزاده ی خائن ایرانی که از وطن فرار کرده بود آشنا می شود و طبق صحبت هایی که با هم داشتند،تصمیم می گیرند که مردم بیچاره ی آن صحراها را سر کار بگذارند و به نوعی اسکل کنند و به ریششان بخنند (جوانی است دیگه،دلشان خواسته کمی خوش بگذرانند،اشکالی داره که اونها می خواستند این نمایشنامه فانتزی را راه بیاندازند؟، حالا اگر مردم بالاخونه خود را اجاره دادند، و اون نمایشنامه ها را باور می کنند، به اونها چه؟)
۵ – شاهزاده ی ایرانی طبق دانشی که در ایران آموخته بود شروع کرد به تربیت کردن شخص مورد نظر. گرچه او استعداد زیادی در آموختن نداشت.
۶ – سر انجام آن ها به کمک چند چماقدار و گردن کلفت به نام های علی، ابوذر، عمر و. شماری از برده و نوکرهایی که به اختیار خود در آورده بودند، دینی را که ساخته و پرداخته ی ذهن مخدوش شخص مورد نظر بود با زور شمشیر رسمیت بخشیدند.
۷ – از آن جا که ضریب هوشی او پایین بود،چیزهایی را که مثلاً امروز بلغور می کرد،فردا بباد فراموشی می سپرد. و می فرمود:نگران نباشید،همین الان با الله صحبت کردم و به من گفت که دیروز او نبوده که با من صحبت می کرده،بلکه شیطان رجیم بوده و صحبت های دیروزم را جدی نگیرید.
۸ – مردم بیچاره و خرفت هم حتی لحظه ای به خود نیاندیشند که خوب از کجا مطمئن شویم چیزهایی که الان گفتی مال شیطان نباشد!!!(تعجّبی ندارد،چون اصولاً تازیان آن زمان به ویژه محمد و افرادی که به گرد او آمده بودند، همه عقلشان در پایین تنه ی شان جای گرفته بود.
۹- اگر خیال می کنید که علم و دانش ایشان به همین جا ختم می شود،باید خدمت شما عرض کنم که سخت در اشتباهید،چرا که ایشان تعداد ستارگان آسمان را دوازده عدد تعیین فرمودند،کوه ها را میخ هایی تعبیر کردند که الله با دست خود بر زمین کوبیده تا زمین تکان نخورد،
ایشان در طول تحقیقات وسیع خویش در امور جنسی کشف کردند که اگر در نیمه ی ماه وقتی که ابری جلوی ماه را پوشانده،جماع کنند،بچّه ی حاصل کور خواهد شد، اگر در هنگام جماع حرف بزنید،بچّه ی بی نوایتان لال خواهد شد،خلاصه امواج دریای علم ایشان فقط پایین تنه ی مردمان را در بر می گرفت.
در این جا تصویر علی جد خامنه ای و احمد خاتمی دیده می شود: حال، به شرح این سه می پردازیم: ۱ - علی که به نام «قصاب مدینه» معروف است و از کودکی تا دم مرگ در خدمت محمد ابن عبدالله به آدم کشی پرداخت. ۲- علی خامنه ای ، جنایاتی که در این ۲۰ سال انجام داده، موضوع نوشتن چند کتاب است. ۳- احمد خاتمی- جنایت کاری که با تبلیغات خود به اندازه شمارش پشم سرش موجب قتل و کشتار در زندان ها شده است.
در این جا تصویر علی جد خامنه ای و احمد خاتمی دیده می شود: حال، به شرح این سه می پردازیم: ۱ - علی که به نام «قصاب مدینه» معروف است و از کودکی تا دم مرگ در خدمت محمد ابن عبدالله به آدم کشی پرداخت. ۲- علی خامنه ای ، جنایاتی که در این ۲۰ سال انجام داده، موضوع نوشتن چند کتاب است. ۳- احمد خاتمی- جنایت کاری که با تبلیغات خود به اندازه شمارش پشم سرش موجب قتل و کشتار در زندان ها شده است.
۱۰. مرد ی که ثانیه ای کار نکرده و همواره از کارکرد مردمان بی خرد و البته بدبخت خورده و شکم افراشته کرده، زنان را عروسک هایی می دانست که فقط به درد رختخواب می خورند و بس،در سال های پایانی عمر هم برای اینکه ظلم و ستمش به زنان را تکمیل کرده باشد،دختر بچّه ی شش ساله ای را به عقد خویش در آورده و در ۹ سالگی او، با وی رابطه ی جنسی برقرار کرد.
تصویری که در ذهن شما از این انسان ساخته شده است چیست؟. انسانی که سراسر عمرش را به خونریزی و گردن کشی و دزدی و تجاوز سپری کرده است را چه می نامید؟.
این شخص کسی نیست جز: محمّد رسول الله مدینه و بت مسلمین جهان و دردانه ی ایرانیانی که خرد باخته اند و این عرب سوسمار خور را از جان شیرین خویش و خاک گوهر بار وطن بیشتر دوست دارند.
محمد جد بزرگ سید علی گدا و سید حسن نصرالله بود.!!! از بزرگی و انسانیت این دوجانور می توانید به کرامات محمد پی ببرید. باید مسلمین به داشتن همچین الگوی نامناسبی به عنوان پیامبر و راهنما اگر کمی از خود مایه بگیرند، شرمنده باشند.


 

۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه

بانوان ایرانی غرق در خرافاتِ


با بررسی سطح جامعه و مشاهده آنچه که در آن می گذرد به آسانی می توان بدین مسئله پی برد که بانوان ایرانی نسبت به مردان، بیشتر به خرافات و باورهای مذهبی ایمان داشته و درباره اعتقادات شان بسیار متعصب می باشند و حتی حاضر به گفتگو نیستند و تاب شنیدن دیدگاه های مخالف اسلام را ندارند. آنان کمترین آگاهی درباره ماهیت راستین اسلام و قوانین ضد انسانی آن و همچنین زن ستیزی نهادینه شده در این آیین ارتجاعی ندارند و بر این باورند که زنان طبق گفته الله، ناقص الخلقه بوده و از لحاظ درک و شعور و هوش از مردان پایین تر می باشند. بسیاری از زنان ایران زمین که روزی ستارگان درخشان علم و ادب و دانش و هنر و فرهنگ بوده اند، امروزه به بردگان بی چون و چرای الله مدینه در آمده و هیچ اختیاری از خود ندارند. آن دسته از بانوان ایرانی خردباخته طرفداران پر و پا قُرص خرافات هستند و به فال گیری و جِن گیری و دعا نویسی علاقه خاصی نشان می دهند. ایشان همچنین رابطه های تنگاتنگی با آخوند برقرار کرده و مدام با آخوندهای بی سوادِ مفت خور در رابطه با پرسش های دینی شان گفتگو می کنند و اجازه می دهند که آخوند، ذهن آن ها را شستشو داده و مغزشان را با دروغ و مزخرفات بی پایه و اساس پُر کند.
فرتور بانوان خردباخته و غرق در خرافات ایرانی را نشان می دهد که ۱۲۰۰ سال است که در سالگرد مرگ گدای سامره یا همان امام رضا، عزاداری کرده و گریه و زاری می نمایند. ایشان سمبل عقب افتادگی زنان ایرانی و عدم پیشرفت جوامع مسلمان می باشند. مگر امکان دارد که پندار یک انسان متمدن در ۱۲۰۰ سال پیش گیر کرده و هیچگونه پیشرفتی نداشته باشد؟ چنانچه از زن ستیزی اسلام و قوانین ارتجاعی دین بیابان گردان با بانوان خردباخته مسلمان سخن بگویید، آن ها خواهند گفت که به عدالت و هوش و توانایی الله مدینه باور داشته و اگر مشکلی در اسلام است، از مسلمانان است و هیچ عیبی در ذات اسلام نیست. ایشان همچنین ادعا خواهند کرد که انسان زمینی توانایی فهمیدن آیات قرآن و سخنان الله را ندارد و هر کس به اندازه فهم و درکش از تازینامه برداشت می کند. این دسته از بانوان خردباخته به یک مُشت مغلطه نخ نما چنگ زده و کمترین آگاهی درباره آنچه که بر زبان می آورند، ندارند. چون نیک بنگریم بسیاری از مادران ایرانی خرافات و آموزه های غلط دینی را با زور به خورد کودکان خُردسال خویش می دهند و کودکان ساده و بی آلایش را به مردان و زنانی خردباخته و متعصب در آینده تبدیل می کنند که جایگاه شان در صفوف امت حزب الله و بسیجیان و مزدوران ضد مردمی سید علی خامنه ای است. به راستی باید به حال این فرشتگان که اینگونه غرق در جهل و خرافات بوده و در چنگال خون آلود اسلام به بند کشیده شده اند، زار زار گریست و به فکر راه درمانی، برای نابودی این سرطان عقب ماندگی اسلامی بود. بسیاری از بانوان ایرانی نه تنها به آسانی و از صمیم قلب و با عشق به انجام فرایض موهوم دینی اسلام تن می دهند، بلکه به قول معروف پیاز داغ آن را نیز زیادتر نموده و موجب بسط خرافات و جهل در جامعه شده و به دروغ ها و اعمال و فرایض پلشت اسلامی دامن زده و به گسترده شدن مهملات اسلامی در جامعه کمک می کنند. حال پرسش این جاست که با در نظر گرفتن این همه ظلم و جنایتی که در این هزار و چهارصد سال و مخصوصن در سه دهه ننگین گذشته، بر پایه قوانین اسلامی در حق زنان روا داشته شده است، چرا باز هم برخی از بانوان ایرانی در حال محافظت از بیضه ی مبارک اسلام می باشند؟ آیا به راستی این دیوانگی و خرد باختگی نیست که شخصی در مقابل کتابی که تمام دستوراتش بر علیه حقوق انسانی وی می باشد، کمر خم کرده و سر تعظیم فرود آورد؟ آیا در هیچ آیین و مسلکی به اندازه اسلام قوانین زن ستیزانه یافت می شود؟ آیا در هیچ دین دیگری به جز اسلام زنان چنین جایگاه پست و بی ارزشی دارند؟ راه مقابله با این خردباختگی و درمان این بیماری عقب ماندگی برخی از زنان جامعه مان چیست؟ نگارنده در زیر به چند راه حل اشاره می نماید، چنانچه شما پندارهای دیگری نیز دارید، لطفن با دست اندرکاران فضول محله در میان بگذارید: - زمانی که در جمع خانواده و دوستان و آشنایان خود قرار داریم، با زنان در مورد قوانین ضد زن در ” تازی نامه ” به بحث و گفتگو بنشینیم و با دلایل مستند و منطقی به آنان ثابت کنیم که دین اسلام، زنان را بسیار پست و ناچیز می داند و از آن ها بپرسیم که آیا به راستی تمام لیاقت و شایستگی زنان و آنچه که ایشان از زندگی می خواهند، چهارچوب محدودی است که الله مدینه برای شان ترسیم کرده است؟ - با زنان و دختران اطراف خود از فرهنگ غنی ایران زمین و همچنین داستان ها و روایاتی که در مورد ارزش و مقام والای زن در تاریخ این سرزمین وجود دارد سخن به میان آوریم و آنان را با سخن های منطقی وادار کنیم تا در ذهن خود مقایسه ای بسیار ساده میان اسلام ناب محمدی و فرهنگ اصیل و غنی این آب و خاک، انجام دهند و متوجه شوند که اسلام مقام والا، ارزش معنوی و جایگاه گرانقدر زنان را در جامعه ایرانی را ویران کرده و آن را به لجن کشیده و مسلمانان راستین با تکیه بر قوانین الله مدینه، زنان را فقط شایسته نوکری در آشپزخانه و خدمت در رختخواب می دانند. - بانوان آشنا و زنان دوست و فامیل را با مقام ارزشمند اجتماعی زن و نقش تاثیر گذارش در تمامی عرصه ها، در جوامع آزاد و دموکراتیک آشنا کنیم و به آنان بفهمانیم که این اسلام است که دست و پای آنان را بسته و ایشان را آنچنان خوار و ذلیل کرده و فرصت پیشرفت و درخشیدن را از آنان دریغ نموده است. - باید به زنان ایرانی آموخت که این دین جنایت پیشه ی اسلام است که به مردان اینچنین میدان داده تا با زنان شان همانند برده های جنسی برخورد کرده و آنان را محدود به آشپزخانه و رختخواب نمایند. زنان باید بدانند که قوانین چندش آور صیغه و همچنین اجازه کتک زدن زنان توسط شوهران شان در مواقع لزوم و همچنین تمامی قوانین زن ستیزانه دیگر اسلامی به دست پیامبر اسلام و الله موهموش ساخته و پرداخته شده اند و اسلام کمترین ارزشی برای زنان قائل نیست. - زنان باید درک کنند که در جامعه ی سکولار، تمامی حقوق انسانی آنان رعایت شده و به تمامی باور ها و اعتقاداتشان به شرطی که سلامت فکری جامعه را به خطر نیاندازند و مذهب شان را در چهارچوب خانه های شان نگاه دارند، احترام گذاشته خواهد شد. زنان باید به این امر که جامعه دیکتاتوری مرد سالار امروز ایران زمین از دل قوانین ارتجاعی اسلام بیرون آمده است، پی برده و بیشتر مطالعه کرده و با حقوق انسانی سلب نشدنی شان آشنا شوند و برای احقاق حقوق پایمال شده ی شان، قد علم کنند. پ.ن: این مقاله در راستای دفاع از حقوق زنان و مشکلات موجود در راه ستاندن حقوق ایشان نگاشته شده است؛ مطالبی که در رابطه با خرافات و باورهای غلط دینی و ماهیت اسلام راستین نوشته شده است در رابطه با مردان جامعه ایرانی نیز صدق کرده و در مقاله، فقط به دلیل حفظ چهارچوب نگاشته، نامی از مردان در کنار زنان برده نشده است.